eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
مادر بنده در سن ۴۰ سالگی با فیبروم و اضافه وزن حدودا ۵۰ کیلویی خدا خواسته باردار شدند. دوران بارداری تا حدود زیادی نسبت به بارداری سنین پایین تر البته سخت تر بود. ویار شدید تا روز آخر که البته بسیاری از مادران جوان هم تجربه می‌کنند اما در ۳ بارداری مادرم این اولین بار بود که ايشون تجربه می‌کردند. به دلیل اضافه وزن دیابت بارداری گرفتند که دکتر سعی بر کنترل تغذیه ای داشتند اما در نهایت مجبور به تزریق انسولین شدند و خواهرم با وزن ۳/۵ کیلو به دنیا آمد. مادر اصولا به غربالگری اعتقادی ندارند و اصلا برای هیچ مرحله ای هم نرفتند. تا اینجا از سختی ها گفتم اما قسمت قشنگ ماجرا... مادرم سال ها با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کرد. به طوری که در ماه های قبل از بارداری به اوج خودش رسیده بود. اما فرشته کوچولوی ما که الان ۱۵ ساله شده همون نجات دهنده مادر بود. هرچند بارداری دوران سختی برای مادرم بود. اما همه یاد گرفتیم چطور بیشتر مراقبش باشیم و حمایت کنیم به علت ویار شدید کمی از کارهای تکراری خونه فاصله گرفتند و فرصتی شد برای تجربه کارهای جدید و مثل بازی کامپیوتری. پیاده روی روزانه. خرید چند دست لباس جدید برای بارداری و خرید های لازم برای نی نی. کارهایی که مادر مدت ها بود ازش دور شده بود. بعد از زایمان این فرشته کوچولو اصلا وقت نمیشد دست مادر برسه چون شیر خشکی هم بود، بیشتر شبا کنار خودم روی تختم می‌خوابید و من در ۱۴ سالگی مادری رو تمرین می‌کردم. الان که من ازدواج کردم و برادرم سرباز هستند. تنها همدم مادر خواهر کوچولومونه. ان شا الله خدا به همه فرزندانی سالم و صالح عطا کنه. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
خیییلی متشکرم ... من یادمه حضرت آقا [مقام معظم رهبری]، کسی اونجا گفت که حضرت آقا! ما چندتا فرزند داریم، اما بیمارستان‌ها، ماماها اذیت مون کردند. این[جور] متلک‌ها رو گفتند. حضرت آقا خیلی کسل شدند. بعد فرمودند پیام من رو به این خانم ‏برسونید. بهش بگید –من شاهد این صحنه بودم– فرمودند که بهش بگید: "«من» ازت خیییلی متشکرم." 🔹«جلسه‌ی بحران جمعیت؛ خطرات و امیدها ۹۸/۰۹/۲۹» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
کجا شکایت کنیم؟ 👈 سامانه ۱۹۰ (خط ۶) آماده دریافت شکایات مادران باردار در زمینه بدرفتاری و توهین کادر درمان و همچنین گزارش دریافت زیرمیزی توسط پزشکان می باشد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
حرف حساب... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
سربازانی برای امام زمان عج... 👌مهدیه خانم فرزند چهارم😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۹۲۳ #ازدواج_در_وقت_نیاز #فرزندآوری #کرامت_مادری داستان من کمی با بقیه فرق دارد. ما بخشی
. از دیروز پیام های زیادی در مورد بدرفتاری کادر درمان با مادران باردار دریافت کردیم که تصمیم در مورد کار کردن آنها در کانال برای ما بسیار سخت و دشوار هست، شاید با تامل و بازخوانی مجدد، تعدادی از پیام ها امشب داخل کانال ارسال شود، در مورد تجربه ۹۲۳ هم که تقاضای پیگیری جدی داشتید، الحمدلله مسئولین محترم به ما قول پیگیری دادند.
. دکتر بانکی پور را به تخصص، بصیرت و زیرکی می شناسم، به تقوا و اخلاص. پر کار و دلسوز... کسی جز او از پس تصویب قانون حمایت از خانواده بر نمی آمد. قانونی که رهبر انقلاب آن را "حسنه ماندگار" خواندند. مسئله جمعیت او را از مسائل اصفهان غافل نکرده و من شاهد پیگیری های شبانه روزی او بوده ام. ✍ حسین مروتی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
تجربه ی ۹۲۳... 👈 در کنار همه ی گلایه ها و شکایت ها، پزشکان، ماما ها و پرستارهای خوب زیادی هم در سراسر کشور وجود دارند که خاطرات شیرینی از زمان بارداری و زایمان برای شما رقم زده اند، لطفا تجارب خوب و شیرین خودتان را نیز از زحمات کادر درمان با "دوتا کافی نیست" به اشتراک بگذارید. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
نامزدهای انتخاباتی فعال در حوزه خانواده و جمعیت در این دوره ی انتخابات مجلس 🔹حوزه انتخابیه اصفهان: آقای دکتر بانکی پور 🔹حوزه انتخابیه شاهین‌شهر: حسینعلی حاجی دلیگانی 🔸حوزه انتخابیه قزوین: خانم فاطمه محمدبیگی 🔹حوزه انتخابیه قم: حجت الاسلام مسلم وافی 🔸حوزه انتخابیه قم: دکتر محسن رضایی آدریانی 🔹حوزه انتخابیه قم: حجت الاسلام قاسم روانبخش 🔸حوزه انتخابیه کرمان: محمدحسن عرب زاده 🔹حوزه انتخابیه چناران، طرقبه و شاندیز: دکتر امامی راد 🔸حوزه انتخابیه مشهد: سرکار خانم راحله دانشمند 🔹حوزه انتخابیه مشهد: نصرالله پژمانفر 🔹حوزه انتخابیه شهرستان های زنجان و طارم: دکتر مصطفی طاهری 🔸حوزه انتخابیه شهرستان خدابنده: دکتر محمد بیگدلی 🔹حوزه انتخابیه ملایر: علی مهدوی نژاد 🔸حوزه انتخابیه بهار و کبودرآهنگ: روح الله نباتی بهار 🔹حوزه انتخابیه همدان: مهدی قاسمی 🔸حوزه انتخابیه تبریز: حجت الاسلام میرتاج‌الدینی 🔹حوزه انتخابیه تبریز: آقای متفکر آزاد 🔸حوزه انتخابیه شهرکرد : آقای راستینه 🔹حوزه انتخابیه اراک: مهدی تابنده 🔸حوزه انتخابیه تهران: آقای امیرحسین ثابتی 🔹حوزه انتخابیه تهران: آقای روح الله ایزدخواه 🔸حوزه انتخابیه تهران: زهره سادات لاجوردی 🔹حوزه انتخابیه تهران: مهدی عسگری (۶١٧٢) 🔹حوزه انتخابیه تهران: مرتضی آقاتهرانی 🔸حوزه انتخابیه تهران: دکتر هما مردان 🔹حوزه انتخابیه تهران: خانم مریم رجبی 🔸حوزه انتخابیه تهران: خانم شیدا نیکوروین 🔹حوزه انتخابیه تهران: حجت الاسلام حمید رسایی 👈 شما نیز نامزدهای انتخاباتی دیگر که در حوزه خانواده و جمعیت فعال هستند را به ما معرفی کنید. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹۲۴ من متولد ۶۴ هستم و یه برادر کوچیکتر از خودم دارم. به خاطر همین تبلیغات دوتا کافیه و این حرفها و اینکه مادرم کم بنیه بودن و پشت هم بچه دار میشن، بزرگ کردن ما براشون سخت میشه و دیگه بچه نمیاره. اوضاع یه جوری بوده، همه کسایی که خودشون کلی بچه آوردن، مامانم رو به خاطر بچه دوم که خدا خواسته هم بوده سرزنش می کردن. خلاصه بدون خواهر و با آرزوی داشتنش بزرگ شدم و در سن ۱۷سالگی با پسرخاله خودم ازدواج کردم. دو سال نامزد بودیم که سال آخرش واقعا خیلی سخت گذشت و خانواده ها اختلاف پیدا کردن، در صورتی که این دوتا خانواده خیلی باهم صمیمی بودن اما دخالت خانوادهِ اطرافیان و بی سیاست بودن خانواده خودم دوران نامزدی رو سخت کرد. بهار ۸۲ عروسی گرفتیم. همسرم تو حیاط مادرش خونه ساخته بود😘 و من جز معدود آدم هایی بودم که می‌رفت خونه خودش نه پیش مادر شوهرش... سال ۸۳ به فکر بچه دار شدن افتادیم و تابستان ۸۴ باردار شدم البته خودم متوجه نبودم و به خاطر چندتا اتفاق پشت هم و زمین خوردن درست چند روز بعد فهمیدنم سقط شد😭 خیلی ناراحت بودم با اینکه سنی نداشتم ولی کلا عاشق بچه بودم و دلم میخواست که بچه اولم دختر باشه همون موقع فهمیدم خواهرشوهرم هم بارداره اونم سه ماه بعد من عروسی کرده بود خلاصه بعد چند ماه آبان ۸۴ باردار شدم خواهرشوهربزرگم هم مهر همون سال دختر دومش رو به دنیا آورد. بارداری بدون ویار داشتم فقط درد سیاتیک اذیت می‌کرد. دختر خواهرشوهرم اردیبهشت و دختر قشنگ خودم ۲۹ مرداد با یه زایمان طبیعی به دنیا اومد با این که ۲۱ سالم بود و تجربه بچه داری نداشتم ولی هیچ وقت از مادر یا مادرشوهرم نخواستم بچه رو نگه دارن، گاهی برای حمام یا زمانهایی که مشکلی پیش میومد سوال می‌کردم و از پس بچه بر میومدم. دخترم تا چهارماه خوب شیر خورد و بعد از اون بدقلقی کرد، مجبور شدم غذا کمکی شروع کنم که اونم خوب نخورد تا یک سالگی خیلی آروم بود ولی بعدش همش در حال جیغ زدن و گریه و بد غذایی اینا باعث شد تا مدتها به بچه دوم فکر نکنم. سال ۹۳ احساس مادری کردن در وجودم قلیان کرد و دوست داشتم مهر و محبتم رو نثار یه بچه دیگه هم بکنم. با اینکه همسرم راضی نبود خلاصه با ترفند هایی باردار شدم و روزی که متوجه شدم، همسرم می‌رفت کربلا برای کار.... تو یه نامه براش نوشتم و گذاشتم تو چمدونش گفتم که باردارم و نگهش میدارم و ۲۰ روز وقت داره که فکر کنه و کنار بیاد😁 اونجا متوجه شد و کلی با خودش فکر کرد و در نهایت با چندتا استخاره تو حرم امام حسین علیه السلام قبول کرد و به آقا قول داد اگه پسر باشه علی اکبر و اگر دختر باشه رقیه بذاریم اسمش رو... بارداری پسرم خیلی راحت تر بود چون قبلش باشگاه میرفتم و بدنم آماده بود فقط اوایل افت فشار زیادی داشتم. اردیبهشت ۹۴ پسرم روز قبل تولد پدرش و نزدیک به روز پدر به دنیا اومد. یه پسر آروم که هم خوب غذا می‌خورد و هم خیلی باهوش و زیبا بود😍 دیگه دوتا بچه به قول معروف از هر دوجنس داشتم و گفتم اینارو بزرگ میکنم و به خودم میرسم. در این سال‌ها کلاس قرآن رفتم، کلاس خیاطی رفتم و باشگاه که خیلی دوستش داشتم. بعد از کرونا دیگه نشد برم ورزش کنم همیشه میگفتم کاش مادرم حداقل یه خواهر برام می‌آورد میگفتم دوتا خیلی کمه ولی بازم در خودم نمیدیدم که بچه سوم بیارم. مخصوصا که فاصله دخترو پسرم ۹ سال بود و اصلا نشد هم بازی باشن. من وقتی پدرو مادرم دچار مشکل یا بیماری و غصه میشن، میفهمم اگه چندتا بودیم چقدر از بار مسئولیت خودم کمتر می‌شد. اینم بگم قبل دنیا اومدن پسرم سال ۹۲ اربعین با همسرم برای بار اول رفتم کربلا آذر ماه بود بعد اون خدا پسرم رو بهمون داد. سال ۱۴۰۱ باز اربعین هوای کربلا تو سرم بود با اصرار شوهرم رفتم کربلا تنها از عید به بعد مشکلاتی برای خانواده پدریم بوجود اومد، خیلی تحت فشار بودم و خیلی غصه خوردم، همسرم شرایط دید و منو راضی کرد که برم و فکر بچه ها رو نکنم سفر سخت ولی بسیار شیرینی بود گرما و تاول های پا اذیت کرد ولی رسیدن به آقا جانم همه سختی ها رو شست. هر سال روضه و شعله زرد دارم تو شهادت خانم فاطمه زهرا علیهاالسلام، پارسال هم داشتم چند روز بعدش رفتیم کرمان برای سالگرد سردار. بعد از اومدن، چند هفته گذشت و من دورم عقب افتاد. گفتم برم آزمایش و سونو بدم شاید مریض شدم، چون اصلا فکر نمیکردم که باردار باشم. چون در بارداری ویار ندارم، متوجه نمیشم آزمایش و سونو رو باهم دادم. زیر سونو بودم که دکتر گفت میدونید باردار هستید🤨 گفتم نههه🙄 گفت بله شیش هفته با ضربان قلب ۱۳۵... ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۲۴ وقتی اومدم بیرون، شوهرم فهمید یه چیزی شده، گفتم میگه بارداری گفت چکار کنیم؟😐 گفتم نمیدونم. خلاصه کنم که کل راه رو تا خونه گریه کردم. چون برای قبلی ها با میل کامل و با برنامه بچه آورده بودم. این برام شُک بود، اینکه دیگه نمیشه اربعین برم. اینکه ۳۸ سالمه و اینکه یه دختر ۱۷ ساله دارم و حرف مردم و اینکه میدونستم مادرم اینا خوشحال نمیشن، همه اش باعث اشک و آه من بود😢 همسرم گفت من فقط نونش رو میدم، اونم خدا میرسونه، همه سختی های بارداری و شیردهی و بزرگ کردنش گردن خودته، بخوای نگه نداری، من حرفی ندارم 😞 گفتم نمیتونم یه قلبی رو که میزنه از کار بندازم. اینو گفتم ولی تا سه چهار ماه حال روحی خوبی نداشتم به کسی چیزی نگفتم. غربالگری هم نرفتم. ماه چهار رفتم سونو و فهمیدم که پسره و سالمه البته از رو حرف امام‌ رضا که جنین پسر سمت راست حس میشه خودم میدونستم که پسره😊 برام فرقی نمی‌کرد ولی خوب پسر بودنش چون به پسر اولم نزدیکتر بود بهتر بود. بعد از سونو خانواده ها و مردم فهمیدن خدا میدونه چه حرفهایی از فامیل و غیر فامیل نشنیدم. خانواده شوهرم که همه راضی و خوشحال بودن😁 مامانم اینا شُک شدن ولی خداروشکر غر نزدن. بارداری سخت و سنگینی داشتم با اینکه خیلی وزن نگرفته بودم اینم بگم دختر قشنگم تو تمام مراحل ناراحتی، بهم دلداری دارد و از اولش دلگرمی داد بهم 😘 و کلی کمک حالم بود. بلاخره شهریور ۱۴۰۲ با اینکه کلی تدابیر انجام دادم که خود بخود درد بگیرم بازم نشد و به خاطر مایع زیاد دور بچه رفتم بیمارستان که تحت نظر زایمان کنم. رفتم زایمان انجام شد ولی چون بچه خیلی درشت بود، خیلی سخت گذشت و فشارم رفت بالا ... بچه هم مایع رفته بود داخل ریه اش و رفت بخش نوزادان، بعد اون بارداری انتظار این زایمان رو نداشتم خودم رفتم ای سیو و دلم موند پیش بچه ای که نتونستم سیر بغلش کنم😭 سپردمش به حضرت رباب شیر داشتم ولی بچه پیشم نبود. خلاصه با کلی درد تا روز چهارم بیمارستان بودم و مرخص شدیم. بعدش افسردگی پیدا کردم و تا مدتها گریه میکردم که چرا اینجوری شد و همش شکر میکردم که بدتر نشد. الان پسرم تو شیش ماهه بسیار شیرین و دوست داشتنی و خیلی ناز نازی تر از دوتای دیگه و محتاج توجه همیشگی😜 دخترم داره برای کنکور میخونه و همچنان کمک حال هست و من از این که خدا بچه سالم بهم داده خوشحالم. اینم بگم کانال شما رو قبل آخری داشتم و فکرش رو نمیکردم یه روز خودم براتون بنویسم و همسرم که سر این پسرم سنگ تموم گذاشتن و همه جوره ازم حمایت کرده و کمکم بوده❤️ خوشحالم با اینکه بازم فاصله سنیش با برادرش شد ۸ سال ولی به این فکر میکنم که زود تنها نمیشم. امیدوارم بتونم سربازانی برای آقا تحویل جامعه بدم و فرزندانم انسان و انسان دوست و ولایت مدار و عاقبت بخیر بشن و امید وارم که همه بیشتر از دوتا بچه داشته باشن ❤️ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075