🎁هدیههای اپراتورهای ایرانسل و همراه اول
🟡#ایرانسل
#هدیه_نوروز 1️⃣ گیگ اینترنت و 1️⃣ ساعت مکالمه رایگان ایرانسلی با کد دستوری:
*️⃣5️⃣#️⃣
و بسته هدیه 2️⃣ گیگابایت اینترنت داخلی یکروزه به مناسبت نیمه شعبان
فعال سازی روز نهم فروردین
🔵#همراه_اول
کد دستوری هدیه مکالمه رایگان نوروزی:
*️⃣1️⃣4️⃣0️⃣0️⃣*️⃣1️⃣#️⃣
فعال سازی ۱۸۰ پیامک به مبلغ هزار تومان با کد دستوری:
*️⃣1️⃣0️⃣0️⃣0️⃣*️⃣4️⃣#️⃣
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#دانلودکده_امیران
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
🙃با هر سلیقهای پست داریم🙂
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊
در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
در پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
#دانلودکده_امیران
#حبل_الورید
#قسمت_بیست_پنجم
#داستان_واقعی
مادر و علی بعد از عیادت از استاد به خانه آمدند،باز هم مادر و پسر تنها شده بودند،و فرصت خوبی بود برای درد ودل .
علی گفت:"مامان😍."
مادر عاشق مامان گفتن های علی اش بود،با لبخند گفت:" جان مامان؟!☺️"
علی آرام پلک زد😌و گفت:" مامان می خوام یک کار فرهنگی بزرگ بکنم یک کار فرهنگی بزرگ😍،انقدر بزرگ که فکرشم نمی کنی."
علی این حرف را زد و با امید به افق های دور دست خیره شد،برق خوشحالی در چشمانش موج می زد.
مادر لبخندکمرنگی زد و گفت:" چقدر خوب علی ام،مثلا چیکار؟!"
علی دقیق نمی دانست می خواهد چه کار بکند و کار فرهنگی اش را از کجا و چطور شروع کند،فقط می دانست که می خواهد فعالیت هایش را افزایش دهد،می خواست نوجوان های زیادی را به حوزه علمیه و اموختن دروس دینی تشویق کند،نوجوان های زیادی را به امام رضا علیه السلام پیوند دهد.
علی گفت:" مامان، راستش نمیدونم دقیق می خوام چکار کنم،فقط میدونم باید کار فرهنگی کرد چون،دشمن روی فکر و فرهنگ نوجوانهای ما داره کار می کنه ."
مادر از اینکه می دید جانش انقدر دغدغه ی فرهنگ و دین نوجوانها را دارد خوشحال می شد.
علی ادامه داد:" می خوام زودتر خوب بشم و روی پای خودم مستقل بایستم و دوباره برم سر درس و مشقم، دلم برای حوزه مون خیلی تنگ شده 😥."
مادر با چشمانی قرمز و و بغض گریبان گیر گلویش گفت:" ان شاءالله پسرم،😢ان شالله عزیزدلم،ان شاءالله زودِ زود خوب میشی و برمیگردی سر درس و مشقت." این را گفت و با عجله به آشپز خانه رفت تا باران اشک هایش را پسرش نبیند.
علی با ناراحتی رفتن مادر را نگاه کرد و به فکر فرو رفت.
علی فکر می کرد هنوز همان علی چند ماه پیش است و حافظه اش مثل قبل قوی است وخوب کار می کند،خبر نداشت چه اتفاقی برایش افتاده، نمی دانست حافظه اش لطمه خورده و در یادگرفتن درسهایش به مشکل بر میخورد.😭،فقط دلش هوای محیط معنوی حوزه و حجره ی طلبگی اش را کرده بود،یاد روزهای خوش با دوستان بودن و غذاهای دستپخت خودشان،یاد دعای توسل و ندبه ها و کمیل ها ،یاد زیارت عاشوراهای باحال و هوای کربلا ،
علی دلش را خوش کرده بود به روزهای خوبی که در آینده خواهد داشت،به امید همین رویاهای خوش، زنده بود و درد را تحمل می کرد.
دوستانش هم که به عیادتش می آمدند از خاطراتشان با علی در حجره ی طلبگیشان می گفتند،مثل روزی که یکی از دوستانش به مادر گفت:" حاج خانوم، این حاج علی آقای ما را نگاه نکنین الان اینجا نشسته و غذای مامان پز میخوره ها،این علی یک سرآشپز نمونه است جان خودم.
یک سرآشپز نمونه که هر وقت نوبت غذا درست کردنش می شد فقط و فقط عدسی درست می کرد😂،انقدر این غذا را درست کرده بود که دیگه هممون حفظ شده بودیم چند شنبه ها عدسی داریم😂."
مادر هم خندید و پرسید:" حالا چرا فقط عدسی ؟"
و دوستش جواب داد:" برای اینکه عدس اشک چشم و زیاد می کنه ،علی عدسی درست می کرد و می گفت:" اشک چشمتون زیاد بشه برای امام حسین علیه السلام بیشتر اشک بریزید تا منم اینجوری یک ثوابی بکنم☺️."
و مادر که روز به روز عشق و علاقه اش به پسرش بیشتر و بیشتر می شد،و خوبی های و مهربانی های علی اشکش را در می آورد.
ادامه دارد....
سرکار خانم:یحیی زاده
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊
در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
در پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
استادے مےگفت:
«یادمان باشد ڪہ بهـ دنیـا آمدهایم
تا بہ هدفآفریـنشخویش،
یعنےخُـღــدایے شدن برسیم
راهـ خـღــدایـے شدن هم
بندگے است؛ فقط بندگے.......
ــــــــ🌱ــــــــ
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#دانلودکده_امیران
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
🙃با هر سلیقهای پست داریم🙂
مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊
در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
در پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
وَاسْمَعْ دُعائی اِذا دَعَوْتُکَ ..
یه دستِ خالے اومده صدات میزنه...
#یا_رب
#مناجات_شعبانیه
#عکس_نوشته
#تولیدی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#دانلودکده_امیران
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
🙃با هر سلیقهای پست🙂
مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊
در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
در پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
#مناجات_شبانه 💫
دوستان عزیزم در این شبهای نورانی #التماس_دعا 🙏
إِلَهِی إِنْ کَانَتِ الْخَطَایَا قَدْ أَسْقَطَتْنِی لَدَیْکَ فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ
🍃 خدایا گر خطاهایم مرا از نظرت انداخته، به خاطر حسن اعتمادم بر تو از من چشم پوشى کن.
📙مناجات شعبانیه
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#دانلودکده_امیران
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
🙃با هر سلیقهای پست🙂
مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊
در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
در پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
#پیام_سلامتی
🍊🥕نارنجی پرخاصیت
خواص #هویج
👈پاکسازی کبد
👈درخشش پوست
👈بهبود سلامت قلب
👈پیشگیری از سرطان
👈تقویت استخوان ها
👈سلامت دهان و دندان
👈تقویت سیستم ایمنی
👈افزایش سوخت و ساز
پس هویج را دست کم نگیرید! 😉
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#دانلودکده_امیران
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
🙃با هر سلیقهای پست🙂
مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊
در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
در پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
#دانلودکده_امیران
#حبل_الورید
#قسمت_بیست_شش
#داستان_واقعی
روزها به سرعت می گذشتند و علی به لطف خدا روز به روز وضع جسمانی اش بهتر و بهتر می شد،تا اینکه یک روز،
پدر به خانه آمد. علی
مثل همیشه با لبخند و خوش رویی گفت:" سلام بابا 😍 خوش اومدی.'
پدر با لبخند پیشانی پسرش را بوسید و جواب داد:" سلام پسر گلم،حالت چطوره ؟ خوبی امروز؟"
علی با لبخند بانمک و شیرینی سرش را تکان داد☺️و به پدرفهماند حالش خوب است.
اما انگار پدر حال و روزش تعریف چندانی نداشت،علی این را از چهره ی نگران پدر متوجه شد.🤨
پدر پرسید:" علی جان مامان کجاست؟!"
علی با دست آشپز خانه را نشان داد.
پدر لبخند زد و سریع به آشپز خانه رفت و مادر را صدا کرد:" خانم ،خانم ."
مادر گفت:" بله ،من اینجام."
پدر با صدای آرامی با مادر صحبت کرد،و فقط صدای پچ پچ هایشان به گوش علی و مبینا می رسید.
علی نگرانتر و نگرانتر می شد،اما برای اینکه یگانه خواهرش مضطرب نشود لبخند زد😊.
پدر به مادر گفت:" یادته که یک روز بعد از چاقو خوردن علی، احسان شاه قاسمی همون ضارب علی، را همراه با اون 5 ،6 نفر همراهش گرفتن؟"
مادر با شنیدن نام ضارب ،انگار آتش دلش شعله ور شد،اخم ها کرد و با عصبانیت گفت:" اره یادمه ، 😡"
پدر گفت:" آروم باش چیزی نشده، وقتی علی توی بیمارستان بود و حالش وخیم بود سرهنگ نقدی پیگیر کارهای شکایت و دادگاه علی شد،باید علی را برای جلسه ی دادگاه آماده کنیم، بهر حال دیر یا زود باید برای روبه رو شدن با ضاربش آماده بشه،کم کم باهاش درباره ی این موضوع صحبت کن ."
مادر لبهایش را گزید، و گفت:" آخه بهش چی بگم؟!،پرویز علی در شرایطی نیست که بتونه بیاد دادگاه، هنوز نمی تونه تنها روی پاهاش بایسته،میترسم بگم و بهم بریزه بچه ام"
علی از پچ پچ های پدر و مادر تا حدودی متوجه شده بود که موضوع چیست، تصویر آن شب جلوی چشمانش مجسم شد.
_کمک،کمممممممممک😭،یکی کمک کنه."
دو دختر بی پناه فریاد می زدند و کمک می خواستند، و 6 پسر به زور سوار ماشینشان می کردند.
او ایستاد تا ببیند قضیه از چه قرار است،صدای کشیده شدن لاستیک موتور در چهار راه پیچید.
جلو رفت با لبخند گفت:" برادر چکار می کنی؟! خبریه؟! مثل اینکه میزون نیستی !"
یکی از همان جوانهای لوتی مشت محکمی به سینه اش زد و روی زمین افتاد.
بلند شد،لباسش را تکان داد،این بار با اخم هایش را کمی در هم کشید 😠:" بردار مراعات کن،حیا کن،احترام صاحب الزمان را نگه دار امشب"
یکی دیگر از همان بی غیرتها کشیده ی ابداری زیر گوشش خواباند،انقدر سیلی اش آبدار و محکم بود که باز هم به عقب پرت شد،
باز هم جلو رفت:" مگه با شما نیستم ،چکار خانوما دارین؟ چرا مزاحمشون شدین؟!😡؟"
یکی جواب داد:" به تو ربطی نداره"
5 نفری به او حمله ور شدند،یقه ی یکی از آنها را گرفت تا از خودش دفاع کند که ناغافل تیزی چاقویی را روی شاهرگ گردنش احساس کند،چشمانش از شدت ضربه گرد شد،و دستش که روی یقه ی لباس یکی از اراذل مشت شده بود آرام آرام باز شد و گفت :" یازهرا_سلام الله علیها _ و روی زمین افتاد
علی چشمانش را باز کرد،تجسم آن لحظه ها برایش سخت بود اما پچ پچ های پدر و مادر گواهی می داد که خبر از واقعه ی آن شب است .
ادامه دارد..
سرکار خانم:یحیی زاده
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊
در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
در پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
⭐️☀️⭐️☀️☀️⭐️⭐️☀️⭐️☀️⭐️☀️⭐️☀️⭐️☀️⭐️☀️⭐️☀️
زیارت روز سه شنبه
💠زیارت حضرت زين العابدين و حضرت باقر و حضرت صادق عليهم السّلام :
⬅️السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا خُزَّانَ عِلْمِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا تَرَاجِمَةَ وَحْيِ اللَّهِ.
⬅️السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَئِمَّةَ الْهُدَى السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَعْلامَ التُّقَى .
⬅️السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلادَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا عَارِفٌ بِحَقِّكُمْ مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ مُعَادٍ لِأَعْدَائِكُمْ مُوَالٍ لِأَوْلِيَائِكُمْ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ.
اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَالَى آخِرَهُمْ كَمَا تَوَالَيْتُ أَوَّلَهُمْ وَ أَبْرَأُ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَهُمْ وَ أَكْفُرُ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ اللاتِ وَ الْعُزَّى صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ يَا مَوَالِيَّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ .
⬅️ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْعَابِدِينَ وَ سُلالَةَ الْوَصِيِّينَ .
⬅️ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ.
⬅️ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَادِقا مُصَدَّقا فِي الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ يَا مَوَالِيَّ هَذَا يَوْمُكُمْ وَ هُوَ يَوْمُ الثُّلاثَاءِ وَ أَنَا فِيهِ ضَيْفٌ لَكُمْ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ فَأَضِيفُونِي وَ أَجِيرُونِي بِمَنْزِلَةِ اللَّهِ عِنْدَكُمْ وَ آلِ بَيْتِكُمْ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ
⭐️☀️⭐️☀️⭐️☀️⭐️☀️⭐️☀️⭐️☀️⭐️☀️⭐️☀️⭐️☀️⭐️☀️⭐️
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊
در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
در پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌❌❌❌
برای این👆👆👆موضوع است که میگویند حوزه علمیه نروید⁉️‼️
این کلیپ رو به دست همه جوونا برسونین تا آگاه بشن🤲🌺
با مادر ارتباط باشید💯
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
در پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
#لطفا_نشر_حداکثری
#دانلودکده_امیران
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺
#خاطره
چند وقتی بود که روی تخت افتاده بود.
شب ولادت حضرت زینب (س) رفتم ملاقاتش. بهش گفتم : علی نمیخوای بپری؟! دوسال سختی کشیدی الان دیگه پاک شدی،اشاره کنی خدا خودش میاد وسط.
براش روایت خوندم،که خدا بنده شو گاهی به بلا، مثلا درد یک عضوی از بدن مبتلا میکنه. تو که کارت از این حرفا گذشته.
بهم گفت: حاجی مگه شما نگفته بودی میخوایم انتقام سیلی حضرت زهرا رو بگیریم؟ میخوام بمونم و انتقام حضرت زهرا رو بگیرم.
بهش گفتم:علی جان اون با من و بچه های هیئت؛ تو دیگه پاک شدی بسپر به ما، شهادت به تو خیلی نزدیک تره، بسم الله بگو و....
حالا تصمیم با تو... رفت تو فکر... چندی نگذشت که علی افلاکی شد...
به نقل از: حجت الاسلام حشمدار
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺
#مربی_مجاهد
#رسانه_شهید_علی_خلیلی
#شهید_امربهمعروف_و_نهیازمنکر
#هفتمین #سالگرد #شهادت #برادر #شهیدمون😭😭😭😭😭
🙃با هر سلیقهای🙂
مارا می توانید با لینک های زیر هم دنبال کنید😊
در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
در پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
#دانلودکده_امیران
#حبل_الورید
#قسمت_بیست_هفتم
#داستان_واقعی
پرویز این حرف را زد و پیش علی و مبینا رفت،و مادر با شنیدن اسم احسان شاه قاسمی دوباره در فکر فرو رفت .
دو دستش را روی کابینت گذاشت و تکیه داد،به یاد شب نیمه شعبان افتاد که ناگهان نگرانی و دلشوره ی عجیبی در دلش حاکم شده بود اما دلیلش را نمی دانست.
فقط حس می کرد اتفاق بدی افتاده ،حس مادرانه اش درست می گفت؛ در همان لحظه ها علی اش زیر دست و پای اراذل و اوباش کتک می خورد.
یاد صدای زنگ تلفن نیمه شب ،و یا حسین گفتن پدر حالش را بد کرد.
جلوی چشمش مجسم شد که وارد اورژانس شده بود و با گریه و نگرانی سراغ پسرش را از شاگرد علی می پرسید.
و شاگرد بیچاره با گریه گفت:" خانم خلیلی صبر کنید، الان آقا را میارن 😭."
اما منتظر نماند و با عجله در اتاق را باز کرد وعلی را روی تخت غرق خون دید😭،نزدیک بود بیهوش شود،انگار قلبش را از سینه اش بیرون آوردند و صدای نفس هایش که نامنظم بود به گوش دکترها و پرستاران رسید.
مادر سرش را گرفت و سعی می کرد خودش را سرگرم کاری کند تا ان شب تلخ را فراموش کند ،اما نه ،انگار این اسم تمام آن صحنه های دردناک را زنده کرده بود.
یادش آمدصدای ناله و جیغش فضای بیمارستان را پر کرد، و استاد علی با عصبانیت جلو آمد و گفت:" حاج خانوم بیا بیرون از اتاق!😡"
و او بی معطلی و با جیغ و گریه گفت:" بچه ام داره میمیره، چطور بیام بیرون😭!؟ علی 😭"
و استاد که بی اختیار با صدای بلند گفت:" اگه اینجا بمونین بچه تون زنده میشه،😡!!؟"
و او در سر جایش میخکوب شد.و فقط گریه حالش را می فهمید 😭.
استاد نفسی کشید تا آرام شود،و با صدای آرام گفت،:" حاج خانوم بیا بیرون، بزارین پرستارها و دکترها کارشون و بکنن،مزاحمشون نشیم تا حواسشون پرت نشه،بیاین بیرون مادر😢."
خودش هم می دانست کارش اشتباه است،اما دست خودش نبود،پاره ی تنش در حال جان دادن بود.
حسی شبیه بی قراری و بی تابی در آن لحظات مونس و همدمش شده بود،انگار داشت هدیه ی خدایی شان از کنارشان می رفت.
او حاضر بود برای زنده ماندن جانش هر کاری بکند،هر کاری ،حتی جانش را فدایش کند اما علی اش زنده بماند.
صدای مبینا مادر را به خود اورد،سریع صورتش را برگرداند و مشغول ظرف شستن شد تا اشک هایش را دخترش نبیند،آخر طفل معصوم که تقصیری نداشت،باید کودکی می کرد نه که دردها و غصه هایشان را ببیند، اما افسوس که تیغ نابرادر زندگی را به کامشان تلخ کرده بود.
ادامه دارد...
سرکار خانم:یحیی زاده
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊
در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
در پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
خدایا ..❣
تو که باشی
معجزه ای در من
رخ می دهد
به نام آرامش
چه زیبا و دلنشین
است نام بزرگت ...
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
❤️الهی به امیدتو❤️
سلام✋
روزتون پراز نگاهِ مهربونِ خدا 💖
سهمِ دلتون آرامش و شادے😊
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#دانلودکده_امیران
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
🙃با هر سلیقهای پست🙂
مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊
در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
در پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
#پیام_سلامتی
#آجیل_درمانی
🔹گردو:دشمن التهاب
🔸فندق:کنترل دیابت
🔹پسته:بهبودخلق وخو
🔸تخمه کدو:کاهنده کلسترول
🔹کشمش:کاهنده علائم افسردگی
🔸بادام زمینی:افزایش حافظه
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#دانلودکده_امیران
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
🙃با هر سلیقهای پست🙂
مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊
در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
در پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
#خنده_حلال
#جوک
#قلقلک
🔍💻فروشگاه اینترنتی
از بس رفتم توی این فروشگاههای اینترنتی قیمت دیدم و چیزی نخریدم،
چند روزه هر چی میخوام وارد شم...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پیغام میدن : "برو داداش شما مشتری نیستی"😏😢
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
#دانلودکده_امیران
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
🙃با هر سلیقهای پست🙂
مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊
در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
در پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
#دانلودکده_امیران
#حبل_الورید
#قسمت_بیست_هشتم
#داستان_واقعی
مادر ظرف می شست،انگار می خواست تمام اتفاقات بد را با آب بشورد و به زندگی قبلی و معمولی خودشان برگردند،اما نه.
تصور این که علی اش نمی تواند مثل قبل غذا بخورد و باید با سرنگ مواد غذایی لازم بدنش به او تزریق شود حالش را بدتر و بدتر می کرد.
این تصور وقتی بیشتر اذیتش می کرد که به خوش خوراک و خوش غذا بودن جانش فکر می کرد. 😭
یادش آمد خاطره ی چند روز قبل را که شاگرد علی تعریف کرده بود.
(دانش آموز گفت:" اقا خیلی یادته؟! اون روز عصبانی شده بودی و توی گوشم زدین؟!!😁"
مادر تعجب کرده بود،😳درست شنیده بود؟! علی اش که آزارش به یک مورچه هم نمی رسید سیلی به گوش شاگردش زده؟!😳آن هم وقتی انقدر با شاگردانش رفیق و بی نهایت مهربان بود .
علی لبخندی زد و خجالت کشید، سرش را پایین انداخت.
دانش آموز که تعجب مادر را دید ادامه داد:" اخه میدونین کار من خیلی اشتباه بود،با مامانم دعوام شده بود و حسابی عصبانی بودم ،از خونه بیرون زده بودم و پیش اقا خلیلی اومدم، ماجرای جر وبحث با مامانم را برای ایشون تعریف کردم،اینقدر عصبانی بودم که لابه لای حرفهایم چند ناسزا به مامانم نسبت دادم😔،آقا خلیلی یک لحظه کنترلشون را از دست دادن و یک کشیده زیر گوشم خواباندن 😂، و با عصبانیت گفتن:" این و زدم تا یادت بمونه مادرت هر ادمی هم که باشه حتی اگه بد باشه تو نباید بهش ناسزا بگی و حرف بد بزنی،😠😡 فهمیدی؟!" اما 😔چیزی نگذشت کمتر از یک دقیقه که از اینکه زده توی گوشم ناراحت شدن و اومدن کنارم و گفتن:" میای بریم؟ گفتم :" کجا؟!" خندیدن و گفتن:" خوراکی بخوریم😃،اصلا هر چی دوست داری و دلت میخواد بگو برات بخرم و باهم بخوریم من خیلی خوش خوراکم🙂😉" بعد هم با هم رفتیم به یک مغازه ،و با پول خودشون هر خوراکی که می خواستم برام خریدن و باهم خوردیم و اینقدر شوخی کردن و من و خندوندن که ببخشمشون و از دلم در بیارن، آقا خلیلی خیلی مهربونن خیلی😔، رفتار من اشتباه بود اما ایشون از دلم ناراحتی اون سیلی را در آوردن "
مادر که به خودش آمد صورتش خیس اشک بود 😭...اما..
ادامه دارد...
سرکار خانم:یحیی زاده
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊
در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
در پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
عید آمد و دل از غم دیرینه شد آزاد
چشمم به دستان حسین بن علی(ع) افتاد
دارد در آغوشش عجب شهزاده ای زیبا
غرقِ طوافش ماه و خورشید و نسیم و باد
از دست اربابم رسید عیدی جانانی
ویرانۂ قلبِ منِ آشفته شد آباد
#میلاد_حضرت_علی_اکبر(ع)✨🌺
#روز_جوان_مبارکباد✨🌺
#دانلودکده_امیران 🌸✅
🌀🌼🌀🌼🌀🌼🌀🌼🌀🌼🌀
🎤🎤🎤🎤
🙃با هر سلیقهای🙂
مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید💯
در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
در پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo