eitaa logo
دکتر گریوانی
868 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
139 فایل
ارتباط با ما: @Nooralhoda
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب توفیق حاصل شد به همراه تعدادی از رابطین در سطح کشور، پای صحبتهای خانم استاد حوزه و دانشگاه و از دانشجویان که در جریان حضور داشتند، نشستیم. سند زنده ی تاریخ که بنظرم لازم است نسل جوان، با ایشان حشر و نشر داشته باشند و از علم و اطلاعات این بانوی فرهیخته که با بیان جذاب و شیوا همراه است،بهره مند بشوند http://eitaa.com/dr_fgarivani https://ble.ir/dr_fgarivani
تخصصی 🌹💐🌹💐🌹💐🌹🌹🌹 اخبار حلقه های میانی خواهران سراسر کشور را از اینجا بخوانید👇👇👇👇 https://rubika.ir/roshana_qorb
💗 و تواصوا بالحق ✏️ رهبر انقلاب: حضور مردم در صحنه؛ این باید ترویج بشود. هر کسی صدایی دارد هر کسی زبان گویایی دارد؛ هر کسی مخاطبی دارد، هر کسی میتواند اثر بگذارد باید روی این زمینه کار کند. و تواصوا بالحق. این حق است. تواصی به حق وظیفه‌ی همه است. (۱۴۰۲/۱۰/۱۹) http://eitaa.com/dr_fgarivani https://ble.ir/dr_fgarivani
11.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 رهبر انقلاب در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور: رسیدن به هدف‌های اسلامی جز با حضور مردم امکان پذیر نیست/ مسئله مردم یک اصل اسلامی است http://eitaa.com/dr_fgarivani https://ble.ir/dr_fgarivani
شب گذشته در شهرستان رودان جشن قشنگی برپا شد مسجدمون شده بود نور😃😌 از سر صبح خانوما و بچه ها و شوهراشون درگیر پخت و پز بودند حدود۵۰۰نفر مخاطب داشتیم😍 سه نفر از دخترا موقع نماز مغرب یه عالمه هدیه آوردند وبه همه ی بچه ها اهدا شد😍 اجرای گروه سرود با مقنعه های خوشگلشون و حرکاتشونم که دل آدم رو می برد😁 برا باباهای سن بالا که تو مجلس بودند تولد گرفتیم که خیلی بامزه بود مخصوصا موقع فوت کردن شمع😅کلللللی مردم خندیدند مولودی  و تئاتر هم که داشتیم و ۱۰۰۰پرس غذا هم پخت و توزیع شد مردم هم خوردند و هم بردند منزلشون😊😋 به افرادی که تو مسابقه دلنوشته و پویش بوسه بر دستان پدر شرکت کردند هم هدیه داده شد رودان شهر سرباز پرور امام مهدی(عج)😊 🌹💐🌹💐🌹💐🌹🌹🌹 اخبار حلقه های میانی خواهران سراسر کشور را از اینجا بخوانید👇👇👇👇 https://rubika.ir/roshana_qorb 💐💐💐💐💐💐💐💐 http://eitaa.com/dr_fgarivani https://ble.ir/dr_fgarivani
1.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طبق روال بعد از نماز حاج آقا سوره فتح خوندن و همه از عمقِ جانشون دست به دعا زمزمه کردن ، عجیب بود بچه ها ساکت یه گوشه مسجد نشسته بودن و خبری از شیطنت‌ها، شوخی‌ها و خنده‌های همیشگی‌شون نبود؛ معلوم بود خبریه! آروم رفتم پیششون و با خنده گفتم چه نقشه ای تو سرتونه ناقلاها امروز مسجد زیادی ساکته، نکنه عملیات جدیدی دارین؟ اشکِ چشم هایِ معصومشون بندِ دلمو پاره کرد، گفتن خاله جنگ خیلی ترسناکه ! فهمیدم طفلی‌ها حسابی ترسیدن ، باید یه کاری میکردم . گفتم به هیچی فکر نکنین بیاین که میخوام قصه بگم. با اشتیاق نشستن و ماجرای غصب فلسطین رو با زبان کودکانه تعریف کردم و بعد، از عزت و اقتدار ایران براشون گفتم. داستان که تموم شد ، ترس رفته بود و جای خودشو به شجاعت و امید داده بود.‌ بچه ها خودجوش فریاد میزدن مرگ بر اسرائیل ؛ مرگ بر صهیونیست. گفتم بچه ها حالا موقع شکستِ دشمنه، روی دیوار نوشتم اسرائیل ، بچه ها به سرعت موشک کاغذی میساختن و به سمتش پرت میکردن ، شور عجیبی به پا بود، انگار موشکهای سجیل و خیبر از مسجد محله ما به قلب تلاویو و حیفا شلیک میشد ، اما این تمام ماجرا نبود ، بچه ها مدام میپرسیدند چگونه میتوانیم دانشمند هوافضا شویم و موشک بسازیم ؟