eitaa logo
تسبیح۲ (کانال دکتر غفرانی)
1.1هزار دنبال‌کننده
17 عکس
102 ویدیو
176 فایل
دکتر محمد جعفر غفرانی
مشاهده در ایتا
دانلود
۴۹ 🌷خدمت مادر به جامعه از خدمت همه کس بالاتر است. استاد، طبق آنچه در تعالیم دین گفته شده وهمینطور فرمایشات شما در جلسه دوم، وظیفه زن خوب همسر داریه وتکلیفی برای کسب درآمد وشاغل بودن نداره، درسته واین نگاه اسلام به زن بسیار زیباست، ولی استاد میشه لطفا بیشتر در این باره توضیح بفرمایید که اگر خانمی بخواد در جامعه بنا بر تخصصی که داره حضور داشته باشه وخدمت کنه(نه برای درآمد) حد ومرز این حضور چه طور تعیین میشه مثلا ما برای دختر خانمها به معلم زن نیاز داریم یا برای بانوان به پزشک زن نیاز داریم ،بنده خانمهایی رو میشناسم که حتی برای پزشکی عمومی هم دنبال پزشک زن میگردن به غیر از احادیث ،آیا در قرآن هم آیه ای درباره این موضوع داریم؟ متشکر استاد وخدا به عمر وعلمتون برکت عنایت کنه 🌿سلام و رحمت الهی بر تمام اهالی گروه صبح جمعه روز جمع شدن افراد بشر حول کلمه حق , روز همدلی و یکپارچه و امت شدن حول محور امام , روز ظهور آخرین حجت الهی بر شما مبارک. 🌾 احترام به (احتمالا) سرکار خانم لابد در فیلم ها و سریال های پلیسی دیده اید که برخی از افراد پلیس یا مأموران أمنیتی در تمام کشورها با « لباس شخصی » به صورت رهگذر، مغازه دار، فروشنده دوره گرد، راننده تاکسی، پیک موتوری و دهها پوشش شغلی دیگر به رهگیری افراد خلافکار می پردازند.. جاسوسها نیز در پوشش خبرنگار، گردشگر و عناوین دیگر به جمع آوری اطلاعات و انجام مأموریت اصلیشان می پردازند. پس تمام مشاغلی که افراد پلیس مخفی یا مأمورانی اطلاعاتی یا جاسوسان برای خود انتخاب می کنند فقط « پوشش » است و « کار اصلی » آنها چیز دیگری است. به نظر می رسد هدف از خلقت زنان و مأموریت اصلی بانوان عزیز هم « فقط جهاد همسرداری » و « آسمانی کردن » نگاه مردان است لذا اگر هر شغل دیگری را به حسب ضرورت انتخاب کنند (حتی فرزندآوری و مادری)( تا چه رسد به مشاغل دیگر) نباید آنان را از مأموریت اصلی خود غافل کند. البته حضور بانوانی که به هر دلیل از داشتن همسر به طور موقت یا دائم محروم هستند در مشاغل مناسب آنها منعی ندارد. نکتة بسیار مهمی که می توان به اجمال آن را مطرح کرد اینکه: « ظهور » بانوان در مشاغل مختلف، نباید از « حضور و نفوذ » آنان بکاهد. متأسفانه امروز در سیاسی ترین مراکز سیاسی و أمنیتی جهان (مثل شورای أمنیت سازمان ملل) زنان « ظهور » دارند اما « حضور و نفوذ و تأثیرشان » بسیار ناچیز است. شخصی که چند سال پیش در محل بسیار بدی از دنیا رفت بیست و چند سال پیش گفته بود: خانم ها باید در ادارات و سازمان ها و کوچه و خیابان باشند تا « کار برای مردان تلطیف » شود. بنابراین بانوان عزیز باید با « درک مقام ارزشمند و کرامت آسمانی » خود، مراقب این سوء استفاده و استفاده ابزاری از آنها باشند و حضورشان در تمام صحنه ها ، خالی از « تبرج » و « بدن نمایی » و « تحریک غرائز و شهوات » باشد زیرا از منظر قرآن، زنان « پشتوانه اقتدار جامعه » و « با ارزش ترین سرمایه هر ملت » و « آینده سازان » هر کشور هستند. امیدوارم خداوند متعال به برکت نام مادر نازنینمان حضرت زهرای أطهر سلام الله علیها ، وجود مقدس بانوان را از هر غفلت و جهالت و لجاجت و گزندی حفظ فرماید.
۵۱ 🌾با سلام و احترام به شما أعضاء محترم گروه؛ و تأسف فراوان از اینکه تا امروز « لیاقت و قابلیت و صلاحیتمان » در حدی نرسید که بتوانیم « پذیرای » ظهور آخرین حجت الهی باشیم. پس به ذکر « صلوات بر محمد و آل محمد » ادامه می دهیم و به برکت همین ذکر نورانی از خداوند تمنا می کنیم که توفیق آمادگی و زمینه سازی ظهور آخرین حجتش را به ما عطا فرماید. پاسخم به این 🌷پرسش که « فرق مشاهده (و شاهد و تشهد و شهید) و قضاوت » چیست؟ را در سه بخش تقدیم حضور شما می کنم امیدوارم برای شما هم مفید باشد: 🌿بخش اول: از خصوصیات مهم دنیا اینست که اولا: « واقعیت » هر چیزی غیر از « حقیقت » آن چیز است. ثانیا: « واقعیتِ » هر چیزی هم، « مراتب و أبعاد مختلفی » دارد. پس « واقعیت یک چیز » را فیزیکدان به نحوی و شیمیدان به نحوی و ریاضیدان به نحوی و فیزیولوژیست و دیگر اقشار دانشگاهی و حوزوی هم به نحو دیگری می بیند. هر نوزادی، بدون هیچ قضاوت و تعصبی، « واقعیتِ هر چیزی » را آنطور که واقع می شود « می بیند و می شنود » و در ذهن خود ضبط می کند اما نمی تواند درباره همانها ، شهادت بدهد. اما انسانِ عاقل می تواند واقعیت هر چیزی را با دقت به تمام جزئیات و زوایای اطراف آن ببیند یا بشنود، و لذا می تواند درباره آنها شهادت هم بدهد. به عبارت دیگر با « دیدنِ »،« فیلم یک حادثه »، نمی توان درباره آن، « شهادت » داد. اما با « حضور در صحنه و دیدن دقیق و اشرافِ به آن حادثه » می توان درباره آن حادثه، گزارش و « شهادت » داد و آن را گواهی کرد. مثلا: تمام مردم آسمان و سیارات و ستارگان آن را « می بینند » اما فقط منجمین و ستاره شناسانند که با دوربین های تخصصی، ستاره ها و سیارات آسمان را « مشاهده » می کنند و می توانند حلول اول ماه را گزارش و شهادت دهند. مثال دیگر اینکه: مردم فیلمهای سینما را « می بینند و می شنوند » ولی نمی توانند منتقد خوبی برای فیلمها باشند، اما « منتقدین » چون فیلمها را با دقت به جزئیات و زوایای پنهان آنها « مشاهده » می کنند لذا بهتر می توانند درباره آنها « شهادت » بدهند.
۵۲ 🌷با سلام و احترام استاد یعنی مشاهده بر پایه واقعیت است نه لزوما حقیقت؟ 🌿 علیکم السلام . بله، ظاهرا « مشاهده انسان » ، محدود به « واقعیتهای مادی و محسوس » است. و ظاهرا « حقایق » (که در انحصار علم الهی است) قابل مشاهده نیست.
۵۳ 🌾و اما بخش دوم پاسخ: 🌿هر قدر « مشاهده کننده »، بی طرف تر و خالی از پیشداوری و قضاوت قبلی باشد و او در آن حادثه « حضور عالمانه تری » داشته باشد « مشاهده » او به واقعیت (یا تا حدودی به حقیقت) نزدیکتر و قابل اعتمادتر است. پس مشاهده، « زُل زدن و خیره شدن و نظاره و تماشا کردن چیزی نیست »، بلکه مشاهده: اجازه « انعکاس دقیق یک حادثه واقعی در بیننده » و « نوعی نهان بینی » بدون تعصب و قضاوت و حکم قبلی است. لذا از دعاهای مهم و مکرر رسول أکرم صلی الله علیه و آله این بود که می فرمودند: « اللهم أرنی الأشیاء کما هی »: خدایا؛ هر چیزی را آنچنان که هست به من بنما. و مرحوم آیت‌الله قاضی همواره شاگردانش را به قرائت این دعا به ویژه در قنوت‌ نماز توصیه می‌کردند. زیرا « هر چیزی »، آنچنان نیست که ما آنرا می بینیم، « نگاه » ما یک چیز است و آنچه هست چیزی دیگری است. مثلا: عصای حضرت موسی علیه السلام، در نگاه واقعی، یک تکه چوب است اما در نگاه انسان بصیر، آن عصا، « ظرف تجلی اراده الهی » و یک موجود جاندار توانمند است که می تواند سحر ساحران را تشخیص دهد و نابود کند. در آن روز، تمام مصریان و درباریان و نظامیان فرعون و بنی اسرائیل، در میدان « ناظر » بودند و صحنه را برای سرگرمی « تماشا یا نظاره » می کردند، اما « ساحران »، در آن « تجلی عظمت اراده الهی »،« حاضر » شدند و اجازه دادند که آن عظمت در آنها « انعکاس » پیدا کند و با آنها « یکی » بشود. پس آنان با دقت حرفه ای خود، « پشت صحنه ای » را « مشاهده » کردند که دیگران از آن محروم بودند. پس مشاهده، ورود به « بخشی از أسرار مخفی » هر چیز است و لذا « إذن و إجازه » می خواهد.(که بعدا بیشتر درباره آن توضیح داده خواهد شد.) باید توجه داشته باشیم که تازه آن « توانمندی عصا » هم تمام حقیقت آن عصا نبود. پس فرق « مشاهده » با « قضاوت » در اینست که: در مشاهده، شخص بیننده، « آینه یک حادثه » می شود و گویی آن حادثه یا آن چیز در او ظهور پیدا می کند و با او « یکی » می شود، اما در قضاوت، انسان « حکمی » (درست یا غلط)(عاقلانه یا جاهلانه)(مؤمنانه یا خودخواهانه) را درباره یک حادثه یا یک رفتار یا هر چیزی (بر مبنای ذهنیت خود یا احکام الهی یا قوانین بشری) صادر می کند، « بدون اینکه آن حادثه در او « ظهوری » داشته باشد و یا او در آن حادثه « حضوری » پیدا کرده باشد.
۵۴ 🌷سلام استاد با تشکر از کلام زیبا و ناب شما و توضیحاتی که فرمودید من کمی گیج شدم چون فکر می کردم مشاهده شهد فهم موضوع است و درک حقیقت مطلب واین برداشت من از کلام امیر المومنین ع بود ومن كلام له علیه السلام وقد سأله ذِعلبٌ الیمانی فقال: هل رأیت ربّك یا أمیرالمؤمنین؟ فقال علیه السلام: أَفأَعْبُدُ مَا لا أَرَی ؟ فقال: وكیف تراه؟ فقال: لاَ تُدْرِكُهُ الْعُیُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِیَانِ، وَلكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ، قَرِیبٌ مِنَ الْأَشْیَاءِ غَیْرُ مُلابِسٍ، بَعِیدٌ مِنْهَا غَیْرُ مُبَایِنٍ، مُتَكَلِّم 🌿 سلام و رحمت الهی بر شما. ایشان می فرمایند: لاَ تُدْرِكُهُ الْعُیُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِیَانِ، پس با « مشاهده چشم ماده نگر و واقعیت بین » نمی توان « حقیقت » را « درک » کرد. إن شاء الله تعالی در یک فرصت دیگری اگر خداوند عنایت فرماید و اعضاء گروه هم همراهی کنند، بحث فرق « رؤیت » و « درک » را مطرح خواهم کرد.
۵۵ 🌾و اما بخش سوم پاسخ. 🌿فرق « مشاهده » با « تشهد » چیست؟ « مشاهده »، اولا: در محدوده « مادیات و محسوسات » است، ثانیا: نسبت به « واقعیتهای بیرونی » است، ثانیا: خواه ناخواه « خصوصیات خود شخص » در « نحوة مشاهده » دخالت دارند. مثلا اگر فردی نزدیک بین یا دوربین یا نابینا یا کم شنوا یا ناشنوا باشد یا دقت و اشرافش کم باشد، قطعا « کیفیت و عمق شهادت » او هم « ناقص » خواهد بود. اما « تشهد »، اولا: نسبت به « حقایق غیر مادی و نامحسوس » رخ می‌دهد، ثانیا: « شهودی از درون » است، ثالثا: در تشهد (از باب تفعّل و مطاوعه)، انسان باید « با دو سجده کامل ؟» به « حدّی از قابلیت و لیاقت و ظرفیت و صلاحیت و استحقاق » برسد تا « حقیقتی » را برایش به « شهود و مشاهده باطنی » درآورند. اگر انسان به مقامِ « تشهد » برسد و « یکتایی خداوند » و « مقام بندگی و رسالت رسول أکرم صلی الله علیه و آله » را در « تمام قلبش حاضر و منعکس ببیند »، قطعا چهار واکنش یا چهار ویژگی از او به ظهور در میآید: ۱ـ تمام توجه و سلام الهی را برای محمد و خاندان محمد صلوات الله علیه و علیهم میخواهد، ۲ـ سلام الهی را برای « اُمت صالحی که خودش از آنان است » می خواهد، ۳ـ سلام و رحمت الهی را برای تمام ملائکه و تمام مخلوقات اطرافش هم می خواهد، ۴ـ « کبریایی و حق بزرگتری کردن » را فقط از آنِ خدا می داند. (پس: ۱ـ خودش از کبر و تکبر می گریزد، ۲ـ زیر بار کبر و تکبر دیگران نمی رود، ۳ـ با هر کبر و تکبر و استکباری مبارزه می کند، ۴ـ خودش مطیع أمر الهی است.) و اما « شهید » بالاترین درجه « حضور عالمانه » در هر چیزی » است: وَ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى‏ ما تَعْمَلُونَ. « شهید »، چون « تمام نگاه و توجهش » فقط به « وجه الله » است لذا « کمترین خودخواهی و منیت و نفسانیت » و « کمترین تعلق و علاقه و دلبستگی و وابستگی به غیر حق » ندارد و لذا تمام وجودش، « جلوه » حق شده و در « هر حقیقتی »،« حضور » دارد و همیشه « زنده » و « مقام وساطت » دارد: و بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (آل عمران/۱۶۹) لذا در امور « نقش مفید » دارد. « شهید » چگونه « شهید » شده است؟ ۱ـ در دنیا از « هر چه » خدا به او « امانت » سپرده « راضی و خشنود » است: فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۲ـ او در دنیا به تمام « أمر و نهی » قرآن الهی و سنت نبوی و سیره علوی، « حتی در شرائط سخت و در حال جراحت » پایبند است: الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظيمٌ (آل عمران/۱۷۲) ۳ـ او در دنیا، با « توکل به خدا » از « هیچ تهدیدی » نمی ترسد: الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ (آل عمران/۱۷۳) ۴ـ او، « رضایت خدا » را با هیچ چیزی معاوضه نمی کند: .... وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظيمٍ (آل عمران/۱۷۴) ۵ـ او پس از رهایی از محدودیتِ دنیای مادی و بدنش، مؤمنین و مؤمناتی که هنوز به او ملحق نشده اند را با « بشارت » خود شارژ می کند و روحیه می دهد و « نگاهشان » را به حقیقت باز می کند تا از هیچ مخلوقی نترسند و از هیچ چیزی غمگین نشوند: وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (آل عمران؟۱۷۰) چه جالب که أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه در پایان نامه خود به مالک اشتر می فرمایند: از خداوند می خواهم که پایان کار مرا و تو را به سعادت و شهادت ختم کند زیرا از اوئیم و به نزد او باز می گردیم: وَ أَنْ يَخْتِمَ لِي وَ لَكَ بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ اللهم ارزقنا الشهاده فیک.