eitaa logo
محمد رضا
140 دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
18.5هزار ویدیو
524 فایل
ذوالفقار فدائیان آقا سید علی خامنه ایی حفظه الله در صورت نیاز به ارتباط با مدیر کانال به اکانت محمد رضا پیام ارسال بفرمائید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دفتر شعر من
گفتی که بعد من تو به زودی شوی شهید قاسم ، ببین به شهد شهادت رضی رسید بوی شهادت آمده بود از وجود او حقش برای مرگ به بستر نیافرید مرگش به دست جمع شقی ها نوشته است داده است یک شهید بر این فوز او نوید در را نبسته اند به گلزار عاشقان ثابت کنی اگر که سزایی شوی سعید ای عسکری بدان به شهادت نمی رسند دارد شهید بهر شهادت فقط امید ۵دی ۱۴۰۲
هدایت شده از جهاد تبیین
گفتند: طرف از آب گِل‌آلود میگیرد... دلم آب گل‌آلوده میخواهد با آن ماهی‌های گمگشته‌اش.. غواص خط شکن 🌷🌷 ....
هدایت شده از جهاد تبیین
در گلزار شهدای اصفهان قدم می­زدم. تصاویر نورانی شهدا را نگاه می­کردم. به مقابل کتابفروشی رسیدم. شلوغی اطراف قبر یک شهید توجهم را جلب کرد. افراد مختلفی از مرد و زن و پیر و جوان می ­آمدند و مشغول قرائت فاتحه می­ شدند. کمی ایستادم. کنار قبر که خلوت شد جلو رفتم. «یا زهراء(س)» اولین جمله ­ای بود که بالای سنگ مزار او حک شده بود. به چهره نورانی او خیره شدم. سیمایی بسیار جذاب و معنوی داشت. با یک نگاه می­شد به نورانیت درونی او پی برد. دوباره به سنگ مزار او خیره شدم: فرمانده دلیر گردان یا زهراء (س) از لشگر امام حسین(ع)؛ شهید محمد رضا تورجی زاده* نمی­دانم چرا، ولی جذب چهره نورانی و معنوی او شده بودم! دست خودم نبود. دقایقی را به همین صورت نشستم. چند جوان آمدند و کنار مزار او نشستند. با هم صحبت می­ کردند. یکی از آنها گفت: این شهید تورجی مداح بود. سوز عجیبی هم داشت. کمتر مداحی را مثل او دیده بودم. سی دی مداحی او هم هست. بعد ادامه داد: او عاشق حضرت زهراء (س) بوده. وقتی هم که شهید شد ترکش به پهلو و بازوی او اصابت کرده بود!! با آنها صحبت کردم. بچه ­های مسجد اباالفضل(ع) محله نورباران بودند. یکی از آنها گفت: شما هر وقت بیایی، اینجا شلوغ است. خیلی از مردم در گرفتاریها و مشکلاتشان به سراغ ایشان می­ آیند. خدا را به حق این شهید قسم می­دهند و برای او نذر می­ کنند. قرآن می­ خوانند. خیرات می­ دهند. بعد به طرز عجیبی مشکلاتشان حل می ­شود! مخصوصاً اگر مشکل ازدواج باشد! این را خیلی از جوانهای اصفهانی می­ دانند. شما کافی است یک شب جمعه بیایی اینجا بسیاری از کسانی که با عنایت این شهید مشکل آنها حل شده حضور دارند. ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ هر چه گشتیم در این شهر نبود اهل دلی😔 که بداند غم دلتنگی و تنهایی ما..💔 ... نگاهی به دلم بینداز😔 که در سیم خاردار نفس‌ و گناه درگیراست😢 🥀🥀🥀گریه ام گرفته...😭 مثه بچه مرده ها دلم گرفته... کدوم گناهم...؟😔😔 منو از تو و ، تورو ازم گرفته؟... نگاهی به دلم بینداز😔 که در سیم خاردار نفس‌ و گناه درگیراست😢 🥀🥀🥀نظری کن به دلم حال دلم خوب شود حال و احوال رفیقت به خدا جالب نیست 😭💔وقتی شرمنده شدے 😭😭😭😭 بیا کنار شهدا وقتی دلت پر درد بیا اینجا وقتی دیگه راهی نیست همین جا وقتی هیچ راهی برات نیست همین جا 😔 💔مداح دل سوخته آنانکه با رمز یا زهرا س پر کشیدند💔 دست منم بگیر راهیم نکن 😔😔🌟 هر شهیدی یہ حاجت میده ⚘ یڪی ڪربلا✦ ⚘ یڪی مشهد✦ ⚘ یڪی راهیان ✦ ⚘یکی....✦ ...ازدواج حاجت میده🎊💍 شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده🌹که خیلی از جوانها برای ازدواج به این شهید متوسل می شن وزندگی زهرایی نصیبشون می شه.. معروف به شهید مشکل گشاست...🔓 ✌️✌️✌️بـرایــم دعـا کـن تو نظر کن به دلم حال دلم خوب شود 😔😔 🦋🦋🦋التماس دعا، ناصرکاوه
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 شوق زیارت کربلا در تبریک عید رزمندگان 🔷️ سال تحویل می‌شود و رزمندگان در خطوط مختلف مستقر هستند و از پشت بی‌سیم در خط‌مقدم به یکدیگر تبریک می گویند و چه زیبا و یک کلام : ◇ عیدتون مبارک، ایشالله 🔸️ کل بساط عیدشان یک جعبه شیرینی است که پیرمردی زنده دل در حال توزیع آن است و چقدر جالب است که هر نفر فقط یک دانه به اندازه سهم خود برمی‌دارد. 📎پ.ن: وقتی در خط‌مقدمی یعنی در نقطه‌ی صفر و مرز دو عالمی 1️⃣ یک عالم دنیا که سفره‌اش هفت‌سین دارد و موقت و چند روزه‌ست 2️⃣ و عالمِ بعد از یعنی حیاتِ عندالرب که احیاء عند ربهم یرزقون است یعنی رزق دائم و سفره‌ای گسترده 🔻 پس به شوق نوروز در کربلا یعنی حیات ابدی و رزق دائم، در میدان بودند... . 🔹️ و امروز هم ما راه شهدا را که چه زیبا رسیدند به عالم ابدی ،بایستی سرلوحه خودمان قرار بدهیم تا در مسیر شهدا باشیم 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
هدایت شده از جهاد تبیین
🌷 مرا بکشید ولی چادرم را برندارید!! 💥 طیبه واعظی دهنوی در سال ۱۳۳۷ در یکی از روستاهای اصفهان متولد شد. او در خانواده ای مذهبی و فقیر رشد کرد و به همین علت خیلی زود با درد و رنج مردم مستضعف آشنا شد. در سن ۷ سالگی خواندن قرآن را در خانه پدرش آموخت. در سال ۱۳۵۰ طیبه با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان ازدواج نمود، و این نقطه عطفی در زندگی او بود و همین ازدواج بود که مسیر زندگی او را به طور کلی دگرگون ساخت و او را وارد مرحله ای نوین نمود. طیبه با کمک شوهرش به مطالعه عمیق کتب مذهبی و آگاه کننده و تفسیر قرآن پرداخت و چون ابراهیم همان صداقت و ایمانی را که لازمه یک فرد مبارز است در وجود طیبه یافت او را در جریان مبارزات تشکیلاتی قرار داد و طیبه به عضویت گروه مهدیون در آمد... 💥به خاطر مبارزه با شاه و تحت تعقیب بودن شوهرش از سال ۱۳۵۴ به زندگی مخفی روی آورد، ولی در نهایت در ۳۰ فرودین ۱۳۵۶ پس از دستگیری شوهرش، دستگیر شد و خواهر شوهرش، فاطمه جعفریان که او هم مبارز بود در این روز کشته شد... در سال ۱۳۵۴ به علت تعقیب ساواک با اتفاق همسر و کودک شیر خواره اش زندگی مخفی را انتخاب نمودند. روز سی ام فروردین ۵۶، در پی دستگیری یکی از اعضای گروه در تبریز، یکی از گشت های بازرسی به ابراهیم مشکوک شد و او را دستگیر کرد. در بازرسی بدنی او اجاره خانه ی منزل تبریز را پیدا نمودند و خانه تحت‌نظر قرار می‌گیرد... 💥طبق قرار قبلی که ابراهیم و طیبه داشتند اگر ابراهیم دیر به خانه می آمد، طیبه می بایست اسناد و مدارک را می سوزاند و خانه را ترک می کرد. طیبه همین کار را انجام داد، غافل از آنکه خانه زیر نظر است... صبح بر سر قرار با برادرش مرتضی می رود، غافل از آنکه مأموران در پی او هستند. در قرار با مرتضی ماجرای نیامدن ابراهیم را می گوید و بدین ترتیب، مرتضی هم شناسایی می‌شود. سپس به خانه باز می گردد تا خانه را از نارنجک و اسلحه پاکسازی کند غافل از اینکه ساواک منتظر اوست... طیبه پس از اتمام فشنگ هایش به همراه فرزند چهار ماهه اش مهدی دستگیر می شود و با دستگیری طیبه، مرتضی که از دور شاهد ماجرا بود در دفاع از طیبه به مأموران شلیک می کند و در درگیری به شهادت می رسد. از خانه طیبه برگه اجاره خانه مرتضی را پیدا می کنند وبه خانه آنها می روند 💥فاطمه جعفریان همسر مرتضی حدود سه ساعت مقاومت کرد اما او نیز به شهادت رسید. وقتی ساواک طیبه را دستگیر و به دست هایش دستبند زده بودند، گفته بود: 🌷 مرا بکشید ولی چادرم را برندارید... 💥طیبه، ابراهیم و پسرشان محمدمهدی را پس از دو چند روز شکنجه از تبریز به کمیته تهران منتقل می کنند و یک ماه تمام آنها را زیر سخت ترین شکنجه ها قرار می دهند و سرانجام در سوم خرداد ۵۶ زیر شکنجه به شهادت می رسند... روز سوم اردیبهشت روزنامه ها خبر شهادت فاطمه و مرتضی را نوشتند ولی دیگر از ابراهیم خبری نشد و بعد از پیروزی انقلاب خانواده از عروج او و طیبه با خبر شدند... محمدمهدی فرزند خردسال آنها توسط ساواک به پرورشگاهی سپرده شد و گفته بودند که پدر و مادر این کودک بر اثر اعتیاد فراوان از دنیا رفته اند و برای اینکه کسی او را نشناسد، نام او را شهرام گذاشته بودند. دو سال بعد فرزند آنها با پیگیری های فراوان در پرورشگاه پیدا شده و به آغوش خانواده باز می گردد... 🌺....صاحب خانه اش گفته بود: طیبه که به خانه ما آمد ما سربرهنه و بی حجاب بودیم...😇 این قدر پند و نصیحت کرد و از قرآن و دعا برایمان گفت  تا دیگه نگذاشتیم یک تارموی مان پیدا شود...👌 🌺... که گرفته بودش و دستبند زده بود به دستانش گفته بود... " مرا بکشید اما را برندارید..."😰 برشی اززندگی شهیده انقلاب اسلامی:👇  "طیبه واعظی" ... ... ... همه از یڪ خانواده اند اما...! چفیه بردوش پرچم به دست و برسَر ِتوست اے .. وصیت شهدا و سلاح تودر برابر هجوم دشمن است. 💬 دختران هم می شوند 🔻جهیزیه👈 قالی می بافت به چه قشنگی، ولی درآمدش رو برای خودش خرج نمی کرد. هر چی از این راه در می آورد ، یا برای دخترای فقیر جهیزیه می خرید و یا برای بچه ها قلم و دفتر. 🔅 حتی جهیزیه خودش رو هم داد به دختر دم بخت، البته با اجازه من. یادمه یه بار برای عیدش یه دست لباس سبز و قرمز خیلی قشنگ خریده بودم. روز عید باهاش رفت بیرون و وقتی برگشت درش آورد و گذاشت کنار. 🔅ازش پرسیدم : «چرا شب عیدی لباس نوت رو در آوردی؟» گفت:« وقتی پیش بچه ها بودم با این لباس احساس خیلی بدی داشتم. همش فکر می کردم نکنه یکی از این بچه ها نتونه برای عیدش لباس نو بخره... دیگه نمی پوشمش!» کتاب زندگی به سبک شهدا ناصرکاوه 🌷 ➖علت شهادت به دست ساواک، برگرفته ازکتاب، کفش های جامانده در ساحل @jahadetabeen8
از این به بعد فقط به رأی می‌دهیم. 😢 🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم ✍@tahlile_siasi@tahlile_siasi
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
⭕️ در هر گذرگاهی چشم و دل و عقل را باید به امام داد 🔹️ رهبر و امام و مقتدای ما حضور گسترده‌ مردم‌ را در پاي‌ صندوقهاي‌ رأی را گامی در راه‌ موفقيتهاي‌ ملت‌ ايران‌ توصيف‌ كردند و بی شک در این گذرگاه حساس و پیچ تاریخی انقلاب وقتی چشم و دل و عقل را به رهبری بسپاریم، این چنین حماسه خلق می‌شود. ◇ حالا این خاطره از دوران دفاع مقدس را که حسن رحیم پور ازغدی روایت می کند را یکبار با هم مرور کنیم و ببینیم که شهدا چگونه به امام اقتدا می کردند. 🔹️ شب عملیات والفجر هشت؛ نیروها باید بدل امواج خروشان اروند میزدند. 🌷 شهید مـزرجـی به شهید شوشتری گفـت: « امشـب اگـر عـراقی‌ها مـا را نـزنند؛ تـوی آب کوسـه‌ها می‌زنند! اگـر هیچ کدام نزنند؛ ما لای سیم خـاردار و تلـه‌های انفجاری گیر می‌کنیم. با محاسبات مادی، امشب ما نمی‌توانیم از آب رد بشویم. • من امشـب فقـط وارد آب می‌شـوم تا امــام که در جماران است، به ایشان خبر دهند که آقا! بچه‌ها به عشق شما زدند به خط. دیگر برای من مهم نیست که آنطرفِ خـط، برسیم یا نرسیم !»  • و بعـد از آن گفـت: «اونی کـه وظیـفه ماسـت، وارد آب شدن اسـت. از این آب بیـرون اومـدن دیگـر در اختیار و وظیـفه ما نیست؛ اون دیگـه با خداست.» 🔹 بعد گفت: «خـدای آن طرف اروند، خـدای این طـرف اروند است. اگـر کسی این طـرف، قلبـش آرام است، آن طـرف می‌ترسد؛ توحیـدش مشـکل دارد.» 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
هدایت شده از جهاد تبیین
🌟حضرت امام (ره) خطاب به سردار شوشتری در عملیات مرصاد مي فرمايند: "در اين دنيا كه نمي توانم كاری بكنم. اگر آبرويی داشته باشم در آن دنيا قطعاً شما را شفاعت خواهم كرد." 🌟"منافقین در قالب 50 تیپ و هر تیپ 250 نفر با لباس‌های خاکی, که فقط بازوبند سفیدی که روی بازوهای شان بود آن‌ها را از بسیجی‌ها متمایز می‌کرد با تجهیزاتی که از صدام گرفته بودند از تنگه پاتاق به طرف اسلام آباد حرکت کردند و در روز سوم مرداد ماه در عملیات فروغ جاویدان (مرصاد)، اسلام آباد را گرفتند. آنها در شهر اسلام آباد به کسی رحم نکردند و هر فردی که حتی ته چهره حزب اللهی داشت را به رگبار گلوله بستند. حتی در بیمارستان امام خمینی اسلام آباد به مجروحان هم رحم نکردند و در فجیع‌ترین کارشان، مجروحان بیمارستان امام خمینی را از روی تخت به محوطه بیمارستان برده و همه آنها را به رگبار گلوله بستند. منافقین در حرکتی دیوانه وار و در نهایت بی رحمی, بیمارستان اسلام آباد غرب را به آتش کشیدند..." برشی از جنایت منافقین در عملیات مرصاد 🌟"شهید ی که هیچ کس منتظرش نبود" شهید "سیف‌الله شیعه‌زاده" از شهدای بهزیستی استان مازندارن بود که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچ کس در جبهه نفهمید خانواده ای ندارد. کم سخن می‌گفت و با سن کم، سخت ترین کار جبهه یعنی بی سیمچی بودن را قبول کرده بود. سرانجام این شیر مرد و دلاور بسیجی, در جریان عملیات مرصاد توسط منافقین اسیر شد... این رزمنده با هوش برگه و کدهای عملیات رو قبل از اسارت خورده و قورت داده بود... منافقین پس از شهادت ایشان، برای بدست آوردن رمز و کدهای بی سیم، سینه و شکمش رو شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد و او مظلومانه زیر بدترین شکنجه ها سرانجام به شهادت رسید... آسایش امروز را مدیون فداکاری این شهدا هستیم.... برشی از زندگی شهید, سیف‌الله شیعه‌زاده 🌟شهیدی که به دست منافقان, در عملیات مرصاد تکه تکه شد "نخست دست‌هایش را در حالی که زنده بود، قطع و سپس صورتش را تیرباران کردند و دیگری وحشیانه به او حمله‌ور شد و سرش را از پشت سر برید و آن. طوری که همه ما او را از دور می‌دیدیم، آنان ناجوانمردانه شروع به قطعه قطعه کردن اعضای سید جلیل موسوی کردند...خاطره ای از شهید سید جلیل موسوی 🌟"از «پاریس» تا «مرصاد»... از مسیحیت تا تشیّع... از زندگی در قلب اروپا تا شهادت در جنگ میان ایران اسلامی و همه دنیای کفر... «ژروم امانوئل کورسِل» این راه طولانی را در 7 سال طی کرد... تنها شهید اروپایی دفاع مقدس ژروم ایمانوئل کورسل معروف به کمال کورسل بود که در عملیات مرصاد شهید شد... وقتی از او پرسیدند: چه کسی تو را شیعه کرد؟... در جواب گفت: دعای کمیل امام علی (ع)..." برشی از زندگی شهید, ژروم امانوئل (کمال) کورسل 🌟شهیدی که منافقین چشمهایش را در آوردند و گوش‌هایش را بریدند و...دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده است... وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش... به سید مهدی گفتم: مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟... گفت: "مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم"... گفتم: برو و مواظب خودت باش!...  او با اینکه خودش می دانست بر نمی گردد، گفت: این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!... "سید مهدی در عملیات مرصاد عضو گردان مسلم لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود و در منطقه اسلام آباد غرب به شهادت می رسد... منافقین سفّاک ابتدا چشم هایش را در آورده بودند... بعدا گوش هایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش را شکستند و در نهایت بی رحمی پوستش را کنده بودند و سرانجام بدنش را سوزانده بودند... زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم..." خاطره ای از مادر شهید, سید مهدی رضوی کتاب خاطرات دردناک
هدایت شده از جهاد تبیین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت سلاخی زن باردار و جنین توسط منافقین 🌟شهیدی که منافقین چشمهایش را در آوردند و گوش‌هایش را بریدند و...دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده است... وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش... به سید مهدی گفتم: مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟... گفت: "مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم"... گفتم: برو و مواظب خودت باش!...  او با اینکه خودش می دانست بر نمی گردد، گفت: این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!... "سید مهدی در عملیات مرصاد عضو گردان مسلم لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود و در منطقه اسلام آباد غرب به شهادت می رسد... منافقین سفّاک ابتدا چشم هایش را در آورده بودند... بعدا گوش هایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش را شکستند و در نهایت بی رحمی پوستش را کنده بودند و سرانجام بدنش را سوزانده بودند... زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم..." خاطره ای از مادر شهید, سید مهدی رضوی کتاب خاطرات دردناک
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
⭕️ همراه و در کنار دولت چهاردهم در کانال شهدا محکم قدم برداریم... 🔹️ اینجا سلیمانیه عراق در مرداد ماه ۱۳۶۶ است که عده ای از رزمنده ها تا پای جان ایستادند تا کانال حفظ شود و بچه ها قیچی نشوند. ◇ حالا رزمنده ها نفوذ کرده و کانال را از بعثی ها و منافقین پس گرفته اند و رفقای خود را دیدند که تا پای جان مقاومت کردند و آگاهانه شهادت آغوش گشوده اند . ◇ بعد از این تصویر دلاورمردان ایران در عملیات نصر ۷ موفق شدند ارتفاعات مهم «دوپازا» و انسداد معبر ضدانقلاب درغرب کشور را تصرف و با رسیدن به اولین قله از بلندی های «بلفت» جاده آسفالت «سردشت- قلعه دیزه» ، پاسگاه مرزی بلفت را در دست خود بگیرند. 🔸️ حالا که از امروز آقای دکتر پزشکیان و دولت جدید سکان هدایت کشور را عهده‌دار خواهند شد ، همه مردمان این سرزمین وظیفه داریم با تأسی از خون پاک شهیدان دست به دست هم داده تا برای آبادانی و سربلندی ایران اسلامی کشور قدم برداریم.امروز باید یادآور شویم که اگر این کانال ها فراموش نگردد ، مسئولین و مردم دیگر سراغ کانال‌های دیگر نمی روند. 🔻 به امید آبادانی و سربلندی کشور عزیزمان ایران ، انشالله مدد و عنایت شهدا بدرقه راه دولت چهاردهم در این مسیر باشد. 🙏 الهی آمین 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرمانده گردانمون بود خدارحمتش کنه شهید شد ... میگفت اگر تو یه شهر هر کی فقط دنبال منفعت خودشون باشند اون شهر میشه جنگل ولی جبهه برعکس بود ... @kodak_novjavan1399