🍁
#پندانه
✍میگویند ملا نصرالدین از همسایهاش دیگی قرض گرفت. پس از چند روز دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد.
وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت: دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد. چند روز بعد، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوشخیال این بار دیگی بزرگتر به ملا داد به این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود.
تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد. همسایه به در خانه او رفت و سراغ دیگ خود را گرفت. ملا گفت: دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد.
همسایه گفت: مگر دیگ هم میمیرد؟ چرا مزخرف میگویی!!!جواب شنید: چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمیزاید. دیگی که میزاید حتما مردن هم دارد.
🔻این حکایت برخی از ماست که هر جا به نفعمان باشد عجیبترین دروغها و داستانها را باور میکنیم اما کوچکترین ضرر را بر نخواهیم تابید.
💠 @e_adab 💠
🚘میدان نقش جهان، اصفهانِ زیبا
🗓۱۴۰۲/۴/۱۰
🦋آن زمان که آفتابِ روز
🌸آرامش صبح را در هم میشکند
🦋در مه صبحگاهی بال بگشا...
🌸دست جهان را در دستهایت
🦋بفشار و گل لبخند بر لبان
🌸بنشان چه با شکوه است زنده بود
🦋سلام دوستان صبحتون بخیر
#ایران_زیبا
💠 @e_adab 💠
پاک کن از چهره اشکت را، ز جا برخیز
تو در من زندهای، من در تو
ما هرگز نمیمیریم...
#هوشنگ_ابتهاج
💠 @e_adab 💠
نه مثلِ كوه محكمم، نه مثلِ رود جارىام
نه لايقم به دشمنى، نه آن كه دوست دارىام
تو آن نگاهِ خيره اى در انتظارِ آمدن
من آن دو پلکِ خسته كه به هم نمىگذارىام
تو خستهاى و خستهتر منم كه هرز مىروم
تو از همه فرارى و من از خودم فراریام
زمانه در پىِ تو بود و لو ندادمت ولى
مرا به بند مىكشد به جرمِ راز دارىام
شناختند مردمان من و تو را به اين نشان:
تو را به صبر كردنت، مرا به بیقراریام
چقدر غصّه مىخورم كه هستى و ندارمت
مدام طعنه میزند به بودنم، ندارىام.
#سيدتقی_سیدی
❤️❤️❤️
💠 @e_adab 💠
🌸
من آشنای کویرم، تو اهلِ بارانی
چه کردهام که مرا از خودت نمیدانی؟
مرا نگاه! که چشم از تو بر نمیدارم
تو را نگاه! که از دیدنم گریزانی
من از غم تو غزل میسرایم و آن را
تو عاشقانه به گوشِ رقیب میخوانی
هزار باغِ گل از دامن تو میروید
به هر کجا بروی باز در گلستانی
قیاسِ یک به یکِ شهر با تو آسان نیست
که بهتر از همگان است؟ بهتر از آنی
👤 #سجاد_سامانی
💠 @e_adab 💠