eitaa logo
هامون
44.4هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
688 ویدیو
43 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من همان عشقم که در فرهاد بود او نمی‌دانست و خود را می‌ستود من همی کَندم نه تيشه، کـوه را عشـــق شيرين می‌کند اندوه را - 💠 @e_adab 💠
ز عشقت سوختم ای جان کجایی بماندم بی سر و سامان کجایی نه جانی و نه غیر از جان چه چیزی نه در جان نه برون از جان کجایی ز پیدایی خود پنهان بماندی چنین پیدا چنین پنهان کجایی هزاران درد دارم لیک بی تو ندارد درد من درمان کجایی...؟ 💠 @e_adab 💠
🌀هشت دزد زمان را بشناسید:🟢 💛۱- تلاش برای راضی نگه داشتن همه 💚۲- نگران حرف مردم بودن 😄۳- غر زدن و ایراد گرفتن 💚۴- نداشتن اولویت بندی در زندگی 💜۵- در انتظار معجزه بودن 💙۶- تماشای تلویزیون 💛۷- بحث های بیهوده و تلاش برای متقاعد کردن همه ❤️۸- انجام کارهایی که دوستشان نداریم و فقط بخاطر رضایت بقیه انجامش میدهیم 💠 @e_adab 💠
شکسپیر روزی گفت:🌸 بخاطر اینکه کفش نداشتم، گریه کردم اما وقتی که یه نفرو دیدم که پا نداشت، دست از گریه کشیدم. زندگی پر از نعمته فقط ما براشون ارزش قائل نیستیم...! 💠 @e_adab 💠
اگر حاضر نیستی برای به دست اوردن چیزی تلاش کنی برای نداشتنش هم شکایت نکن 💠 @e_adab 💠
بعضی‌ها یه جوری تو قلبت میشینن انگار از اول خونشون بوده ... ❤️🍃🍃 اولین کسی که یادش افتادی کی بود... ❤️ 💠 @e_adab 💠
+من گرفتار و تو در بند رضای دگران من ز درد تو هلاک و تو دوای دگران:) 💠 @e_adab 💠
تو را با قاطعیت همدم و همراه می گفتند ولی رمال های شهر ما بی راه می گفتند چنان آشفته بودم بعد ازآنکه دیدمت با غیر که جن ها رو به رویم ذکر بسم الله می گفتند پس از آن عهد ننگینی که بستم با تو اهل شهر به خنده نام من را ناصر الدین شاه می گفتند گمم آنگونه که پیدا نخواهم شد و حق دارند شیوخ اصحاب گیسوی تو را گمراه می گفتند نمی دانم چرا از غصه جانم در نمی آید که در خوابم پلنگانی ز فتح ماه می گفتند 💠 @e_adab 💠
📚داستان کوتاه مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغی گذاشت. عقاب با بقیه جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آن‌ها بزرگ شد . در تمام زندگیش، او همان کارهایی را انجام داد که مرغ ها می کردند، برای پیدا کردن کرم ها و حشرات زمین را می کند و قدقد می کرد و گاهی با دست و پا زدن بسیار، کمی در هوا پرواز می‌کرد. سال ها گذشت و عقاب خیلی پیر شد. روزی پرنده باعظمتی را بالای سرش بر فراز آسمان ابری دید او با شکوه تمام، با یک حرکت جزئی بالهای طلاییش برخلاف جریان شدید باد پرواز می کرد. عقاب پیر بهت زده نگاهش کرد و پرسید: این کیست؟ همسایه اش پاسخ داد: این یک عقاب است. سلطان پرندگان. او متعلق به آسمان است و ما زمینی هستیم. عقاب مثل یک مرغ زندگی کرد و مثل یک مرغ مرد. زیرا فکر می کرد یک مرغ است. این ما هستیم که زندگی خودمان را میسازیم؛ نگذارید محیط اطرف شما را دچار تغییرات اساسی کند. وقتي باران مي بارد همه پرندگان به سوي پناهگاه پرواز مي كنند بجز عقاب كه براي دور شدن از باران در بالاي ابرها به پرواز در مي آيد. مشكلات براي همه وجود دارد اما طرز برخورد با آن است ﻛﻪ باعث تفاوت مي گردد. ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻋﻘﺎﺏ بلند پرواز باش. 💠 @e_adab 💠
اگر از سعادت دیگران 🍃🌸 خرسند نمی شوید، بدانید که هرگز سعادتمند نخواهید شد 💠 @e_adab 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا