من همان عشقم که در فرهاد بود
او نمیدانست و خود را میستود
من همی کَندم نه تيشه، کـوه را
عشـــق شيرين میکند اندوه را
- #هوشنگ_ابتهاج
💠 @e_adab 💠
🌀هشت دزد زمان را بشناسید:🟢
💛۱- تلاش برای راضی نگه داشتن همه
💚۲- نگران حرف مردم بودن
😄۳- غر زدن و ایراد گرفتن
💚۴- نداشتن اولویت بندی در زندگی
💜۵- در انتظار معجزه بودن
💙۶- تماشای تلویزیون
💛۷- بحث های بیهوده و تلاش برای متقاعد
کردن همه
❤️۸- انجام کارهایی که دوستشان نداریم و فقط
بخاطر رضایت بقیه انجامش میدهیم
#دلنوشته
💠 @e_adab 💠
+من گرفتار و تو در بند رضای دگران
من ز درد تو هلاک و تو دوای دگران:)
#هلالی_جغتایی
💠 @e_adab 💠
تو را با قاطعیت همدم و همراه می گفتند
ولی رمال های شهر ما بی راه می گفتند
چنان آشفته بودم بعد ازآنکه دیدمت با غیر
که جن ها رو به رویم ذکر بسم الله می گفتند
پس از آن عهد ننگینی که بستم با تو اهل شهر
به خنده نام من را ناصر الدین شاه می گفتند
گمم آنگونه که پیدا نخواهم شد و حق دارند
شیوخ اصحاب گیسوی تو را گمراه می گفتند
نمی دانم چرا از غصه جانم در نمی آید
که در خوابم پلنگانی ز فتح ماه می گفتند
#احمدجم
💠 @e_adab 💠
📚داستان کوتاه
مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغی گذاشت. عقاب با بقیه جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آنها بزرگ شد . در تمام زندگیش، او همان کارهایی را انجام داد که مرغ ها می کردند، برای پیدا کردن کرم ها و حشرات زمین را می کند و قدقد می کرد و گاهی با دست و پا زدن بسیار، کمی در هوا پرواز میکرد. سال ها گذشت و عقاب خیلی پیر شد. روزی پرنده باعظمتی را بالای سرش بر فراز آسمان ابری دید او با شکوه تمام، با یک حرکت جزئی بالهای طلاییش برخلاف جریان شدید باد پرواز می کرد.
عقاب پیر بهت زده نگاهش کرد و پرسید: این کیست؟ همسایه اش پاسخ داد: این یک عقاب است. سلطان پرندگان. او متعلق به آسمان است و ما زمینی هستیم. عقاب مثل یک مرغ زندگی کرد و مثل یک مرغ مرد. زیرا فکر می کرد یک مرغ است.
این ما هستیم که زندگی خودمان را میسازیم؛ نگذارید محیط اطرف شما را دچار تغییرات اساسی کند. وقتي باران مي بارد همه پرندگان به سوي پناهگاه پرواز مي كنند بجز عقاب كه براي دور شدن از باران در بالاي ابرها به پرواز در مي آيد. مشكلات براي همه وجود دارد اما طرز برخورد با آن است ﻛﻪ باعث تفاوت مي گردد. ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻋﻘﺎﺏ بلند پرواز باش.
#حکایت_های_آموزنده
💠 @e_adab 💠