🌸 خانه بَر دوش ‌تر از ابرِ بهاران بودم لنگرِ دردِ تو، چون کوه گِران کرد مَرا... 👤 #صائب_تبریزی 💠 @e_adab 💠

هرچه پنهان تر کنم احساس خود را بهتر است؛ راستش با این جماعت، صاف بودن خوب نیست.. 💠 @e_adab 💠

🌸 به مردم چون پناه آوردم از تنهایی‌ام دیدم که از «تنها شدن» جانکاه‌تر «احساس تنهایی» است... 👤 #فاضل_نظری 💠 @e_adab 💠

#محض_دلبری 🌱 نمی آید به چشمم هیچکس غیر از تو این یعنی به لطف عشق تمرین میکنم یکتاپرستی را♥️🫰🏻 ♥️🕊 💠 @e_adab 💠

🌸 به تنهايی بسی خونِ جگر خورديم با يادت تو هم چون با حريفان باده نوشی، ياد کن ما را... 👤 #امير_شاهی_سبزواری 💠 @e_adab 💠

و من برای زندگی تو را بهانه می‌کنم. ˘˘♥️ 💠 @e_adab 💠

بت نسازید. از کسی بت ساختن یعنی پرستیدن دائمی او. در ذهن خود میدانی میسازید و مجسمه او را در مرکز آن میگذارید سپس مدام به دور میدان میگردید. بتی که ساختید متاسفانه بت یک انسان است! شروع میکند به اشتباه کردن های کوچک. با هربار اشتباه او ترک کوچکی بر تن مجسمه مرکز شهر ذهنتان وارد میشود. سرانجام این ترک ها به قدری زیاد و زیاد میشوند که مجسمه میشکند. دقیقا همین زمان است که ذهن مشوش میشود و حقیقت را میان کرده ها و گفته های بت گم میکند. حقیقت را! میبینید! کوچک ترین اشتباه آن بت، بزرگترین ضربه را به شما زد! 🗿🗽 💠 @e_adab 💠

زیر رگبار تگرگ پر پرواز شکست می‌چکید خون زِ تن آینه‌ها تشنگی از در و دیوار شقایق می‌ریخت "غزه" آغوش شهادت شده بود در نگاه غم هر زیتونی یک درختی بی‌سر ریشه‌اش اما سبز اشک از دیده‌ی تب‌دار غزل می‌بارید شانه‌های شب شعرم به تمنای وجود قدرتی می‌خواهد تا شود مرهم این زخم عمیق! #الهه_نودهی ❤️❤️❤️ 💠 @e_adab 💠

‌'🌱🌧 گفتی که در فراقم زحمت کشیده‌ای تو ‏مُردم هزار نوبت ، زحمت کدام باشد #اوحدی_مراغه‌ای 🌱 💠 @e_adab 💠

🍂❤️ گفتا چه کسی بود تو را شعر بیاموخت؟ گفتم به خدا زلف تو وُ ناز تو وُ چشم خمارت... # راحم_تبریزی 🍃🕊 💠 @e_adab 💠