eitaa logo
آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
885 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
849 ویدیو
4 فایل
امامزاده حسین (علیه السلام) فرزند بلافصل حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اطلاع رسانی مراسمات و گزارشات آستان و مطالب ناب
مشاهده در ایتا
دانلود
با نام و یاد عشقِ خدای سه شنبه ها لبیک، می شوم به ندای سه شنبه ها هر روز ما به نام و به یاد تو بگذرد اما در این میان، به فدای سه شنبه ها در جمکرانِ یاد تو خواندم نمازها در استجابتت به دعای سه شنبه ها یا ایهاالامام، به مأموم، کن نظر ما را سوا بکن تو برای سه شنبه ها ماها پیام آور عشق شما شدیم وحیِ تو می رسد به حرای سه شنبه ها جان را بپای عشق تو می ریزم عاقبت قربانی ات شوم به منای سه شنبه ها تو یار، خواهی و به جوابت بهانه ام از من ببخش، چون و چرای سه شنبه ها ای کاش می شد اینکه کمی کم کنم گناه توبه کنم ز جرم و خطای سه شنبه ها : روزها رفت و فقط حسرت دیدارِ رُخت مانده بر این دلِ یعقوبی ما صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
باران کرامت خدا می بارد نور از نفس فرشته ها می بارد صد دسته گل محمّدی باز امشب بر صحن و سرای سامرا می بارد تو آینه ی خدا نمایی آقا سوم پسر از نسل رضایی آقا می خوانمتان کریم زیرا که شما دوم آقا این درد که مانده بی دوا را چه کنم؟ این سینه ی تحبس الدعا را چه کنم؟ اینها به کنار، یک نفر می گوید؟ این دوری راه سامرا را چه کنم؟ : مجتبی و عسکری هر دو ز نسلِ حق نوشته روی قلبِ حضرت زهرا حسن صلي الله عليک يا سيدناالغریب يااباعبدالله الحسين سلام و عرض ادب، صبحتون بخير، ولادت امام حسن عسکری علیه السلام مبارک🌹
سالها منتظر روز وصالت هستم چشم در راه تماشای جمالت هستم گرچه دورم ز تو امّا به خیالم آقا صبح و شب معتکف کعبه ی خالت هستم من که در باغ کرامات تو پرورده شدم با گنهکاری خود، میوه ی کالت هستم خوب میدانم از این که چقدَر آقاجان باعث دردسر و رنج و ملالت هستم! با همه بار گناهی که به گردن دارم نکند فکر کنی وزر و وَبالت هستم رو سیاهی مرا تو به رخ من نکشی تا قیامت به خدا محو خصالت هستم خوش بحال من مسکین که تو آقای منی روزگاریست گدای تو و خاندانت هستم آنقدَر آه از این چاه دلم جوشیده که دگر چشمه ی جوشان زلالت هستم بی جهت نیست که در بزم عزا می گریم چون که من ریزه خور نان حلالت هستم : میان تلخی این روزگار، مهدی جان دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم؟ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سرآید گفتم فراق تاکی، گفتا یقین سرآید گفتم زهجر رویت ساقی خمار هستم گفتا که باده ی وصل درجامِ صبر آید گفتم میِ وصالت، ریزد به کامم آیا گفتا زکام یاران، مر کام بهتر آید گفتم مرا دردیست گویی که نیست درمان گفتا دوای هر درد ازدست ما برآید گفتم که روسیاهم، دانم که خوب دانی گفتا به چشمِ نیکان، اسوَد چو احمر آید گفتم فدای نامت، الکَن شده زبانم گفتا ز لفظ بازیست، بهتر که کمتر آید گفتم که لعنت حق بر منکر وجودت گفتا بسی صداقت از راه منکر آید گفتم که درحریمت پارا توان نهادن؟ گفتا نگاه عشاق چون پرده در درآید گفتم شنیده بودم، عشاق پرده پوشند گفتا غلط شنیدی، پوشش به زاهد آید گفتم دگر توانی درجان وتن نمانده است گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید : هرچه میخواهی بگیر اما سلامم را نگیر من به عشق این سلام صبحگاهی زنده ام صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
پـر می زند دوبـاره قلم در هوای تو چون آسمان گرفته دلش در عزای تو دیگـر صدای ناله ی شبهـات رفتـه و حتـی سحـر بهانـه بگیـرد بـرای تو از حال میروی چقَدَر بین سجده ها مشتـاق این عبـادت شیرین خدای تو بـا سیلی و شکنجه کـه افطـار میکنی حالا شبیـه فاطمه شد روضه هـای تو با ناسزا بـه مادرتـان گریـه میکنـی چـون از تبـار فاطمه ای ماجـرای تـو موسای مـا تویـی و فقط با اشـاره ای نیلـی روان ز چشم تـرم با عصـای تو بـدکـاره هم شوم تو مرا خوب می کنی آدم کنـــد مــرا نفس ربنــای تـو باب الحوائـج همــه ی مستمنـدهـا شـد مستجاب حاجت مـا از دعـای تو آیـا شـود گـدای حریـم شمـا شوم؟ هستـم دخیـل دامـن ابـن الرضای تو.. : شب تا سحر از عشق خدا می‌سوزی ای شمع، چقدر بی‌صدا می‌سوزی یک روز دلت هواییِ معصومه‌ست یک روز ز دوریِ رضا می‌سوزی ‌ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،شهادت جانسوز و مظلومانه باب الحوائج، باب المراد عالم، اباالرضا، حضرت موسی بن جعفر را خدمت امام زمان (عج) و همه عاشقانش تسلیت عرض میکنیم.
دور و برش دلداده ی ماهر ندارد از شیعیانش یک نفر عابر ندارد مردی که فرمان می پذیرد عرش از او بالا سرش یک خادم ِ حاضر ندارد تنها صدای حرکت بالِ کبوتر شور و نوایی نیست و ذاکر ندارد شاعر شدم تا پَست فطرت ها نگویند بیتی به نامش نیست و شاعر ندارد جانم فدای آن امامی که مزارش یک آستانِ تا ابد دایر ندارد آتش به جانم میکشد هر سال، شعبان میلاد آقایی که یک زائر ندارد نامش علی بن الحسین است و بدانید از کربلا جز داغ، در خاطر ندارد! : میراث دار نهضتِ خونین سجادِ اهل بیتِ مُحمّد خوش آمدی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،ولادت با سعادت چهارمین نور سپهر ولایت و امامت (ع) مبارک باد🌺
اگربناست رحمت کسی به ماکمک کند خدا کند که زودتر خود خدا کمک کند ضیافت کریمها که بی گدا نمی شود کرم کن و بگوکسی به این گداکمک کند گناه کردنم به آبروی من لگد زده به این بدون آبروکسی چراکمک کند؟ اگر هوار میزنم، اگرکه جارمیزنم میان راه مانده ام یکی مراکمک کند نگوکه تحبس الدعاشدم نگورها شدم بگوچه حربه ای بمن بجزدعاکمک کند برای من که قبح غفلت و گناه ریخته حیاست بهترین دوا، بمن حیاکمک کند بیا مرا درست کن بیا ضرر نمیکنی نمیشودخداهمش به خوبهاکمک کند به هرکجاکه میروم ضمانتم نمی کنند به طوس میروم مگرامام رضاکمک کند اگرکه خورده کارمن گره، گره گشاکه هست به عاشقان، رقیه ی گره گشا کمک کند چقدر تا دم سحر سر بریده ی پدر به دخترسه ساله روی نیزه هاکمک کند ز ناقه زجر لعنتی مرا ز مو بلند کرد به دخترتوعمه زیرچکمه هاکمک کند : روز سوم‌ آمد و یاد‌ کرده‌ ام هدیه‌ کردم‌ روزه‌ام‌ را‌ من‌ به‌ بانوی‌ دمشق صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم ورحمةالله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
گرچه شبیهِ وضعِ شهرِ خود وخیمیم ما همچنان پابندِ آن عهدِ قدیمیم تهران اگرچه مثلِ مشهد، مثلِ قم نیست ما هم کنارِ سفره ی شاهِ کریمیم شاهی که خود لقمه برای ما گرفته ما نیز در کارِ غلامانش سهیمیم عطرِ گلابش را گرفتیم... آنقَدَر که در پیچ و تابِ زلفِ او همچون نسیمیم گفتند او باب الحوائج بوده و هست ما همچنان محتاجِ جنّاتُ النَعیمیم ضامن شده امشب براتِ کربلا را از چه دگر در غصّه، در امّید و بیمیم؟ ما را ازین پس کربلا رفته بدانید ما زائرانِ حضرتِ عبدُالعظیمیم : یاعلی گفتیم اگر اذن زیارت داده شد با همین یک یاعلی کار سفر آماده شد حجِّ ما شد مشهد و کرببلامان شهر ری حق و الانصاف کارمافقیران ساده شد سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، سالروز ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام بر شیعیان مبارک باد🌺
مژده بر اهل خرد باز به تن جان آمد         حجت یازدهم رحمت رحمان آمد خلف پاک نبی، زاده ی زهرای بتول       از گلستان علی نوگل خندان آمد مخزن علم خدا مفخر ارباب خرد       محرم راز و نماینده ی یزدان آمد زکی و خالص و هادی و  سراج حرمین         حضرت عسگری آن رهبر ایمان آمد منبع فضل و عطا و کرم و جود و سخا   صاحب خوی نکو معدن احسان آمد خسرو مهر و وفا آنکه به خاک ره او    وحش و طیر و همه خلق به فرمان آمد قاسم  شوکت کفار و پناه ضعفا حاکم دین مبین حافظ قرآن آمد  : مجتبی و عسکری هر دو ز نسلِ حق نوشته روی قلبِ حضرت زهرا، حسن سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، ولادت با سعادت علیه السلام مبارک باد🌺
دلم دوباره ببین که شده پریشانت عزیز فاطمه ای جان من به قربانت برای روز ظهورت، برای آمدنت چقدر مانده که کامل شوند یارانت؟ بگو چگونه بیایم چگونه به جستجوی تو و خیمه و بیابانت به که قسم بخورم بی تو من کم آوردم بس است این همه دوری بس است هجرانت تو را قسم به صبوریِ قلب منتظران عزیز برگرد سوی کنعانت عدالت علویِ تو خواب این شهر است فدای آن لبه ی ذوالفقار برانت اگر چه لایق احسان تو نبودم من همیشه شامل من بوده است احسانت از این حجاب پر از ابر آسمان، آخر ظهور می کند آن روی ماه پنهانت : دیدار تو گر صبحِ ابــد هم دهَدَم دست من سرخوشم از لذت این چشم براهی سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
این گدا بر سر راهت چه قَدَر بنشیند تا به کی شب به تمنای سحر بنشیند رفته بینایی یعقوب دوچشمم٬ یوسف تو بیا تا که غباری به بصر بنشیند نظری کن تو طبیبانه بر این غمزده تا شعله ی آتش این زخم جگر بنشیند من چه میخواهم ازاین عمراگریک روزی قَدَمَت بر سر این دیده ی تَر بنشیند کاش من روز طلوع تو به دنیا باشم آن زمانی که به پای تو قمر بنشیند تاج شاهی نپذیرم به سرم بگذارند بر سرم دست پر از مهرت اگر بنشیند آنقدر منتظر آمدنت خواهم ماند کز مزارم گل نرگس به ثمر بنشیند : دلم چو یوسفِ یعقوب وقت دلتنگی شود هوایی کنعان، عجیب دلتنگم سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
با صدای ربنا هردم به هنگام وضو نام زیبای تو را آهسته نجوا می کنم بعد مغرب وقت افطار و زمان عاشقی با زیارتنامه ات سجاده را تا می کنم روزه ی بی ذکرتواصلا نمی چسبد به من طول روزم کربلایت را تمنا می کنم با نگاهت برمن سائل کرامت داده ای قطره ی ناچیزم و رو سوی دریا می کنم سفره پهن است وکریمان منتظربر یک گدا کاسه ام را میبرم تقدیم زهرا می کنم در سحرها هم به فکر روضه هایت بوده ام در میان سینه ام یک تکیه برپا می کنم دور تسبیحم شد آقا من خودم رابین عشاق شما جا می کنم : ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است بـردار زِ رخ پـرده، که مشتاق لـقـاییـم سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
راه را گم کرده ام آواره و تنها شدم یاد آقایم نبودم غرق در دنیا شدم دل سپردم به همه الا عزیز فاطمه حق من بوده دچار غصه و غمـها شدم روز و شب را طی کنم با معصیتهای زیاد گریه کرد آقا برایم چون که بی تقوا شدم با تمام بی وفایی ها مرا رسوا نکرد در به رویم باز کرد و بین خوبان جا شدم تا زمین خوردم فقط آقا به فریادم رسید زود دستم را گرفت و از زمین من پا شدم دیدگانم تر شده حالا که بین روضه ام مطمئنم شامل لطف خود زهرا شدم آرزو دارم کنار علقمه من ببینم میهمان سفره ی سقا شدم صحن عباس و حسین اصلا بهشت نوکر است قطـره بودم در حـریم کـربلا دریا شدم : 💔 خیمه‌ات را در بیابانها زدی، آقا چرا؟ خانه ای مَحرم ندیدی، تا شوی مهمان او؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
رفته ای در سفر و آمدنت دیر شده مشکلی هست مگر باعث تأخیر شده؟ سالها می گذرد غایبی از دیده ی ما نکند چشم تو از دیدن ما سیر شده؟ حالمان حال خوشی نیست بیا ای جانا زندگی بی تو دگر سخت و نفس گیر شده دور دیدند تو را بر سر اُمَّت آقا... دشمن دین به خودش آمده و شیر شده جُرم و تقصیر ز ما بوده و هست آقاجان که دعای فرجت فاقد تأثیر شده ما اگر بد شده ایم، خاطر زهرا برگرد مادرت قامت خَم از غم تو پیر شده آه برگرد به آن رأس جدا بر سرِ نی به همان جسم که بازیچه ی شمشیر شده تشنه ی ذکر تو هست طالب خون خدا، آمدنت دیر شده : 💔 خودت بخواه که این انتظار سر برسد دعای اینهمه چشم انتظار کافی نیست؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
در فراق تو شَها زار شدن می ارزد در پی ات دربدر و خار شدن می ارزد من گرفتار تو هستم تو گرفتار منی پای عشق تو گرفتار شدن ‌می ارزد دوری از تو به خدا سخت مریضم کرده از غم هجر تو بیمار شدن می ارزد بگذارعشق تو انگشت نمایم بکند پای تو شهره ی انظار شدن می ارزد خوش بحال جگر چاه که خون از غم توست پیش تو مَحرَم اسرار شدن می ارزد نیمه شب وقت سحر وقت اذان با صوتِ پسر فاطمه بیدار شدن می ارزد توفقط لطف کن و کاسه ی من را پرکن به تو هر روز بدهکار شدن می ارزد تا که در قلب تو جا باز کنم بی تابِ روضه ی مشک علمدار شدن می ارزد : 💔 مرافراق وغمت می کشدتوخواهی دید که خورده برگه ی ترحیم من به دیواری سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
به نام قبـلـه ی ایرانیان به نام حرم به نام خادم و جاروکش و غلام حرم به نام پنجره فولاد و لطف بسیارش به نام این همه خیر علی الدوام حرم به نام هر که حسـادت کند به اقبـالِ کـبـوتـران بهـشتـی روی بـام حرم کسـی نبود که مـا را دهـد پنـاه اما هـزار مـرتبه قـربان این مـرام حرم فـدای میکـده ی ما تمام میکده ها هزار سال گذشت و پر است جام حرم هـزار رنگ عـوض کـرد روزگـار، امـا حرم به این همه وسعت ندیده این دنیا : این بــار گُنه حــال مــرا بـَد کـــرده انگـــار کـه اربــاب مــرا رَد کـــرده یا رَب دلِ من پیش حسین است ولی بـدجــور دلـم هـوای مَشهد کـــرده سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
با نام و یاد عشقِ خدای سه شنبه ها لبیک، می شوم به ندای سه شنبه ها هر روز ما به نام و به یاد تو بگذرد اما در این میان، به فدای سه شنبه ها در جمکرانِ یاد تو خواندم نمازها در استجابتت به دعای سه شنبه ها یا ایهاالامام، به مأموم، کن نظر ما را سوا بکن تو برای سه شنبه ها ماها پیام آور عشق شما شدیم وحیِ تو می رسد به حرای سه شنبه ها جان را بپای عشق تو می ریزم عاقبت قربانی ات شوم به منای سه شنبه ها تو یار، خواهی و به جوابت بهانه ام از من ببخش، چون و چرای سه شنبه ها ای کاش می شد اینکه کمی کم کنم گناه توبه کنم ز جرم و خطای سه شنبه ها : روزها رفت و فقط حسرت دیدارِ رُخت مانده بر این دلِ یعقوبی ما سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
گریه ام خنده ندارد دل من تنگ شده باز کن گوشه ای از خلوت ایوان مرا حال شبهای گدا را چه کسی میداند صبح کن جان جوادت شب هجران مرا از همین فاصله ی دور سلام مهربان دست بکش موی پریشان مرا تن بیمار مرا باز در آغوش بگیر اینقدر طول نده مهلت درمان مرا آی مردم همه آبرویم دست رضاست من گُنَه کردم و داده همه سامان مرا قلبم از شوق وصال تو به هم میریزد قدمی رنجِه کن آن لحظه ی پایان مرا نمک سفره ی ما چیست میدهد از سر این سفره فقط نان مرا : مَحرمی نیست که مرهم بنهد بر دل من جز تو، ای دوست که خود محرم اسرار منی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
در من هزار موج دعـا گريه می کند باران ز چشم پنجره ها گريه می کند در گوشه ی حياط تو در حوض جمکران باشوق و بی صدا و رهـا گـريه می کند از من چه مانده است به جز شوق وصل تو فواره‌ای که سر به هـوا گريه می کند تا کـی به بـومـهـا بکشم انتظار را اين شعر ناسروده کجا گريه مي‌کند؟ موسی بيا که بشکنی اين نيل درد را اين چشمه با صدای عصا گريه می کند آقا بيا ستاره فراوان به حوض ريخت هفت آسمان به پای شما گريه می کند : تکلیفِ بیقـراری این دل چه میشود اصلاً شما اگـر که نخواهی ببینمت ای کاش، شبی قسمتم شود در راهِ سر راهی ببینمت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
زیاد خون به دلت کرده ام حلالم کن تو خوب بوده ای و من بدم حلالم کن چقدر قدر تو مخفی ست بین ما مردم در آسمان و زمین محترم، حلالم کن نه نه نه اما به سوز شاعریِ حلالم کن همه امید من این چشمهای دریاییست میان گریه شبی باز هم حلالم کن تو از سلاله ی مهربان هستی به حق ی بی حرم حلالم کن مرا به خیل گناهم نگیر تو را به قسم حلالم کن به پاره ی و چشم پر خونش تو را به حق دو دست قلـم حلالم کن :   دعاست، تو آمین بگو به آن بِشْکن بساط ِ ظُلم و ریا را کُن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
گریه ام خنده ندارد دل من تنگ شده باز کن گوشه ای از خلوت ایوان مرا حال شبهای گدا را چه کسی میداند صبح کن جان شب هجران مرا چند وقتست نخورده به ضریحش دستم بفرستید به ، غمِ مرا از همین فاصله ی دور سلام مهربان دست بکش موی پریشان مرا تن بیمار مرا باز در آغوش بگیر اینقدر طول نده مهلت درمان مرا آی مردم همه ی آبرویم دست رضاست من گُنَه کردم و داده همه سامان مرا قلبم از شوق وصال تو به هم میریزد قدمی رنجِه کن آن لحظه ی پایان مرا نمک سفره ی ما چیست میدهد از سر این سفره فقط نان مرا : مَحرمی نیست که مرهم بنهد بر دل من جز تو، ای دوست که خود محرم اسرار منی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
سینه ی تنگ مراجرعه هوائی بدهید خشکی کام مرا آب بقائی بدهید هرکسی همنفسم شد، نفسش بند آمد نفس سرد مرا حال و هوائی بدهید ره صدساله به یک طرفة العینی بروم گر به دستم به بر نیل، عصائی بدهید شک ندارم که شود خسرو شیرین دهنان عشقتان راچو به هر بی سروپائی بدهید راه دوری نرود آن شرف الشّمس شما گر که در حین رکوعی به گدائی بدهید گوشه ی چشم شماخانه ی امّیدمن است کنج این خانه مرا کاش که جائی بدهید من از این دیر خرابات دگر خسته شدم مرد و مردانه مرا اذن رهائی بدهید یا که جانم بسِتانید و به قبرم ببرید یا برات سفر کـرب و بلائی بدهید : گله‎ای نیست اگر این همه آواره شدیم تا زمانی‌ که نیایی‌تو، سروسامان نیست سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
یاران تو هزار مصیبت کشیده اند اما غم تو را سر مویی ندیده اند تنها شنیده ایم هرآنچه تو دیده ای تو دیده ای که جد تو را سر بریده ‎اند از مقتل زیارت ناحیه روشن است را مکرر کشیده اند گاهی به جسم جد غریبت نشسته اند گاهی به چکمه روی تن او دویده اند انگشت را به خاطر انگشتری به حِرص با خنجری که کُند شده بد بریده اند تو گفته ای که گریه‎ خون میکنی چرا از بس که عمه های تو تُهمَت شنیده اند گفتی شبانه روز فقط گریه میکنم از بس که غربت کشیده اند این بی حیا ارازل و اوباش بارها مظلومه را به نیش زبانها گزیده اند در راه کوفه بعضی از این پست فطرتان از یکدگر به قهقهه زیور خریده اند اجداد طاهرین تو را یا در تنور یا که سر نیزه دیده اند آقاخوش آن سحرکه کنی ازحرم بینی سر رسیده اند : 💔 به ماهِ رویِ تو، این آرزو که من دارم هزار سال اگر بینمت، هنوز کم است سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
هوای کهنه‌ی این شهر تازه دم کرده گناهکاریمان «تُنـزل الـنِقـم» کرده «ظلمتُ نَفسی» ما را شنید دلبر و گفت: امان ز نفس کسی که به خود ستم کرده به شوق یوسف اگر چشممان چو یعقوب است هنوز گـریه به درد فـراق کم کرده چه می‌شود سحری دیده بارد و بیند کریم، بارش باران به ما کـرم کرده ای آسمان ز چه گشتی بخیل؟ پر وا کن گناه کرده اگر شیعه، توبه هم کرده به توبه‌های محرم قسم که شوق ظهور فـدائیان تو را با تو هم‌ قسم کرده هوای کرب و بلا جان تازه‌ام داده دل حزین مرا راهی حرم کرده امام عشق و محبت، خدا کند بینم نسیم کرب و بلا آسمانی‌ام کرده : ندانم از که بپرسم حکایت سر زلفت که غیر حرف پریشان نمیدهند جوابم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
ای عشق بی نشان به خدا خسته ام بیا چون موسم خزان به خدا خسته ام بیا آخر بیا بگو به چه اسمی بخوانمت یا صاحب الزمان به خدا خسته ام بیا افتاده ام به گوشه ی عزلت به اشک چشم بی تاب و ناتوان به خدا خسته ام بیا هر کس به طعنه ای بزند نیش خویش را از نیش این و آن به خدا خسته ام بیا از وصف اینکه سختی دوران کشیده ام الکن بود زبان به خدا خسته ام بیا آقا خلاصه که به لبم جان رسیده است ای شاه جمکران به خدا خسته ام بیا هر روز و شب دو مرتبه خون گریه میکنی آقای روضه خوان به خدا خسته ام بیا : روزها رفت و فقط حسرت دیدارِ رُخت مانده بر این دلِ یعقوبی ما سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .