🌸🍃
سلام
👈شماره 1640
را شماره گیری کنید ،
مطمئنم خوشحال می شوید.
#التماس_دعا.
@ebrahiimhadi74
🍃 #دوستت_دارم_خدایا ...
دوستت دارم بخاطر تمام دفعاتی که با گریه به محضرت گله کردم و جواب بی حرمتی هایم را با لبخند دادی ...😔😭
دوستت دارم خالق نازنینم ...❤️
بخاطر تمام دفعاتی که با رسیدن به آرزویم؛ شکر از تو فراموشم شد و باز تو با لبخند شادی به نظاره نشستی ...😔😔
#دوستت_دارم_خداوندگار_عزیزم ...
بخاطر تمام دفعاتی که موقع سختی هایم خدا خدا کردم و تو به جای اخم و تخم؛ باز هم با لبخند؛ نوید آرامش به من و قلبم دادی ...
ممنونم خداجانم ...
ممنونم که در قبال هیچ یک از کارهای من ناشکرِ ناجوانمرد؛ هیچگاه دستم را رها نکردی ...
میدانی که آنقدر مقابلت حقیر و فقیرم که چیزی برای سپاس گزاری ندارم ...😭😭
فقط میتوانم با #نهایت_شرمندگی_ام بگویم :
#شرمنده_ام_بخشنده_ترین ...😭
شرمنده ام که جواب این لبخندهای امیدبخشت؛ همیشه تنهایی و فراموشی خودت بود ...
شرمنده ام ...😔
#دل_نوشته
#شکر_حقیقی
#التماس_دعا
🍃🌱↷
『 @ebrahiimhadi74 』
🍃🌸
#به مناسبتـــ روز #مادر 🍃🌸
قطعا همه برای روز مادر در تلاشیم که هدیه ای تدارک ببینیم برای مادرامون❤️
بیاین برای بهترین مادر دو عالم هم هدیه ای تدارک ببینیم😉
بهــش قول بدیم حجابـــ رو ،حجابــــ رو و حجــابــــ😍
ان شاءالله بیشتر و با بهتر و با عشق چادرمونو سرمون کنیم .
یه #نکته که متأسفانه داره زیاد میشه بین چادریا ...
چادر و آرایش با هم مناسب نیست عزیزان بیشتر دقت کنیم لطفا😊
آقا پسرا شما هم هدیه ای برای حضرت مادر در نظر داشته باشین حتما ترک نگاه حرام ...
غیرتـــ
و البته ترک دوستی های ☠ ......
#عــــیدتون_مباااااارڪ🌷
#التماس_دعا
🍃🌱↷
『 @ebrahiimhadi74 』
🍃🌷
﷽
#چراغ_راه
💡
در #ماه_رجب یک ملک از صبح تا شب هنگام ندا می دهد که خوش به حال اهل ذکر و اهل ماه رجب زیرا که خداوند می فرماید:
« یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی وَ مُطِیعُ مَنْ أَطَاعَنِی وَ غَافِرُ مَنِ تَغْفَرَنِی الشَّهْرُ شَهْرِی وَ الْعَبْدُ عَبْدِی وَ الرَّحْمَهُ رَحْمَتِی فَمَنْ
دَعَانِی فِی هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ وَ جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِی فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَی»
من همنشین کسی هستم که همنشین من است، من مطیع کسی هستم که مطیع من است، من بخشنده کسی هستم که تقاضای بخشش کند؛ ماه، ماه من، بنده، بنده من، رحمت، رحمت من. هرکس مرا در این ماه بخواند اجابتش میکنم،
و هرکس از من چیزی طلب کند به او عطا کنم و هرکس از من طلب هدایت کند،
او را هدایت میکنم. این ماه را ریسمانی بین خود و بین بندگانم قرار دادم، هرکس بدان چنگ زند به من می رسد».
دوستانِ عزیزمـ
#التـــماس_دعــــا
#با_وضو_بخوابیـ
#قرار_شبانه_تلاوت_سوره_ی_واقعه
#شبتـون_خوش_و_سرشاراز_آرامش
@ebrahiimhadi74
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🔴 اتفاقی جالب در #تفحص یک #شهید
📌 خوندی و دلت شکست اشک از چشمات سرازیر شد #التماس_دعا 😢💔
✍ شهیدی که قرض ها و بدهی تفحص کننده خود را ادا کرد ...
🔹#شهید_سید_مرتضی_دادگر🌷
🔹می گفت : اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران ...
🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم .
🔹یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان ...
بعد از چند ماه ، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم .
🔹یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم .
سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین ...
تا اینکه ؛
🔹تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد
آشوبی در دلم پیدا شد
حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ...
نمی خواستم شرمنده ی اقوام شوم .
🔹با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم .
🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد؛
🔹#شهید_سید_مرتضی_دادگر🌷
فرزند سید حسین ...
اعزامی از ساری ...
گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من 😔
🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم .
🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند ...
🔹با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم ...
🔹که " این رسمش نیست با معرفت ها ....
ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم .... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم ، و .... "
گفتم و گریه کردم ....
🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید ... بی ادبی و جسارتم را ببخشید ... »
🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم ....
هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام .
با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده
🔹لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم
به قصابی رفتم، خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم :
بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است .
به میوه فروشی رفتم ...
به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم .
جواب همان بود ؛
بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است .
گیج گیج بودم ...
مات مات ...
خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟
آیا همسرم ؟
🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته ....
با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد .
🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم ....
اعتراض کردم که : چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود ...
بخدا خودش بود ؛
کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود ...
به خدا خودش بود ...
گیج گیج بودم ...
مات مات ...
کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم ... مثل دیوانه ها شده بودم ...
عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم ... می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز ...؟
🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم ...
مثل دیوانه هاشده بودم ...
به کارت شناسایی نگاه می کردم ....
🔹#شهید_سید_مرتضی_دادگر ....
فرزند سید حسین ...
اعزامی از ساری ...
🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹
🔹شهداشرمنده ایم 😔
#التماس_دعا
🍃🌱↷
『 @ebrahiimhadi74 』
#شبهای_عزا🕯
الهی به دل شکسته حضرت زینب هیچ دلی نشکنه...💚
به دستهای کوچک حضرت رقیه..ناله هیچ طفلی سر نیاد🌻
به غنچه زیبا قاسم ...هیچ جوانی ناکام نشه ...🍂
به لب عطشان حسین همه حاجت روا بشن🌿
به اسیری اهل بیت حسین ع هیچ کس سر دوراهی نمونن جز بین الحرمین....🖤
#التماس_دعا 🙏
🌌 #شبتون_حسینی 🌃
🖤 @ebrahiimhadi74
امشب، اولین شب جمعه ماه رجب است که به لیله الرغائب یا شب آرزوها شناخته میشود.
#اعمال_لیلة_الرغائب☝️
#التماس_دعا
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
26.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 #عید_غدیر
💐ای دین و زندگی من مولا
💐بخن بخن ابالحسن مولا
🎙 #محمود_کریمی
👏 #نماهنگ
👌 #پیشنهاد_ویژه
۱_روز تا #عید_غدیر😍
#التماس_دعا🌺
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
اشکُ...
نگاهُ...
حسرتُ...
تصویر کربلا ...
این است روزگارِ زیارت نرفته ها ...
الّلهُمَّ ارزُقنا کربلا
#اربعین
#امام_حسین
#التماس_دعا
🍃
🌺
🌸@ebrahiimhadi74
🌼🍃🌸🍃🌺🍃
@Maddahionlinمداحی آنلاین - مناجات شعبانیه - محمدرضا بذری.mp3
زمان:
حجم:
13.82M
نیامدم گله از مکر روزگار کنم
در اوج سستی باور تو اعتقاد منی
نشد بنام تو یکبار هم قمار کنم
سه شنبه ۲۳ بهمن ماه ۱۴۰۳ 🗓
#مناجات_شعبانیه🌙
#جدید🔄
#محمدرضا_بذری🎙
#التماس_دعا🌷
❤️#عاشقان_اهل_بیت_(ع)
🌼#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🍃🌸♤☆🚩🕌🚩☆♤🌸🍃
@ebrahiimhadi74
🍃🌸♤☆🚩🕌🚩☆♤🌸🍃
@Maddahionlinمداحی آنلاین - نماهنگ یتیم آخر الزمان - مجتبی رمضانی.mp3
زمان:
حجم:
3.52M
ببخش اگه به درد تو نخوردم
ببخش اگه برا تو کم گذاشتم
حرف زیاد زدم تو عمرم اما
حرفی در خور شأن تو نداشتم
#مجتبی_رمضانی🎙
#روزتون_امام_زمانی🌙
#التماس_دعا🤲
#مرگ_بر_آمریکا
@ebrahiimhadi74