🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁
🍃
ـ✿﷽✿-
گروه فعالیتهای ذکر وقرآنی:
«أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ،
با یاد خدا دلها آرامش مىیابد
📿به امید برآورده شدن تمام حاجات قلبی همه ی اعضای گروه به نیابت ازآقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف..
🥀به نیت شهید ابراهیم هادی🥀
به امید🙏🙏🙏🙏
❤️ظهور آقا امام زمان عج
🌼شفای تمام بیماران
🌼خوشبختی و عاقبت به خیر شدن جوونا
🌼عاقبت بخیری گره گشایی ،حاجت روایی عزیزانی که در این ختم ما را یاری میکنند
🙏🙏🙏🙏
آمین🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌿🌻اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.🌻
⭐️خادمین گروه ذکر
@Zahrayyy
⭐️خادمین گروه ختم قران
@Ya_mogibalmoztar
🌺 @ebrahimdelha
🍃
🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_سی_وچها
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇
مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق
#هوالعشـــــــــق
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_سی_وپنجم5⃣3⃣
زهراخانوم بشدت عصبی است سرت را پایین انداخته ای و چیزی نمیگویی.ازپشت سر دستم راروی شانه مادرت میگـــــذارم..
_ مامان تروخدا آروم باش..
چیزی نیست!دست من ربطی ب علـــــی اڪبر نداره.من....من خودم همیشه دوست داشتم شوهرم اهل شهـــــادت وجنگ باشه....من...
برمیگردد و باهمـــــان حال گریه 🗣میگوید:
_ دختر مگه بابچـــــه داری حرف میزنی؟عزیزدلـــــم من مگه میزارم بازم اذیتت ڪنه...این قضـــــیه باید ب پدر ومادرت گفته شه .... بین بزرگترا!! مگه میشه همـــــین باشه!
_ آره مامان ب خدا همینه! علـــــی نمیخــــــاست وابستش شم..ب فڪر من بود میخـــــاست وقتی میخـــــاد بره بتونم راحت دل بڪنم!
ب دستم اشاره می ڪند و باتندی جواب میدهد:
_ اره دارم میبینم چقـــــدبفڪرته!😊
_ هست!هست بخدا!!...فقط...فقط...تاامشب فڪرمی ڪرد روشش درسته! حالا..درست میشه...دعوا بین همـــــه زن و شوهرا هست قربونت بشم..
تو دستهایت رااز پشت دور مادرت حلـــــقه می ڪنی...
_ مادر عزیزم!! تو اگر اینـــــقد بهم ریختی چون حرف رفتن منو شنیدی فدات شم.منم ڪ هنوز اینجام....حق باشمـــــاست اشتباه من بود.اینقد بخودت فشار نیار سڪته می ڪنی خدایی نڪرده ...
نگاهت می ڪنم باورم نمیشود ازڪسی دفاع ڪرده ام ڪ قلـــــب مرا شڪسته... اما نمیدانم چ رازی در چشمـــــان غمگینت موج میزند ڪ همه چیز رااز یاد میبرم...چیزی ڪ بمن میگوید مقصـــــر تو نیستی! ومن اشتباه می ڪنم!
زهراخانوم دستهایت را ڪنار میزند و از هال خـــــارج میشود...بدون این ڪ بخـــــواهد حرف دیگری بزند باتعجب آهسته میپرسم
_ همیشه اینقد زود قانـــــع میشن؟
_ قانع نشد!یڪم آروم شد...میره فڪرڪنه! عادتشه...سخت ترین بحثا بامامان سرجمـــــع ده دقیقه ست..بعدش ساڪت میشه و میره تو فڪر..!
_ خب پس خیلیـــــم سخت نبود!!
_ باید صبر ڪنیم نتیجه فڪرشو بگه!
_ حداقـــــل خوبه قضیه ازدواج صـــوری رو نفهمیدن!..😐
لبخند معـــــناداری میزنی ، پیرهنت راچنگ میزنی و بخش روی سینه اش را جلو می ڪشی..
_ آره!من برم لباسمـــــو عوض ڪنم...بدجور خونی شده!😣
♻️ #ادامه_دارد...
#داستان_عاشقانه_مذهبی💘
#مدافع_عشق
@Ebrahimdelha💞
#نمازشب
پرواز با اسبان بالدار با نماز شب❤️
آقاامیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:
«در بهشت درختی است که از بالای شاخ و برگ آن، زینت آلات و زیورآلات می روید و از پایین آن اسبان ابلق زین کرده و لجام دار، که دارای بال هستند و هیچ گاه ادرار و فضله نمی کنند، اولیای خدا سوار آن اسبان می شوند و در بهشت به هر جا که بخواهند پرواز می کنند. کسانی که در بهشت مقامشان کمتر از آنان است می گویند: خدایا! این بندگانت به خاطر چه عملی به این کرامت نایل شده اند؟ خداوند می فرماید: آنان کسانی هستند که شب ها بلند می شدند و نمی خوابیدند (مشغول نماز شب می شدند) و در روزها روزه می گرفتند و نمی خوردند. و با دشمنان جهاد می کردند و نمی ترسیدند. و صدقه می دادند و بخل نمی ورزیدند».
84 . امالی صدوق، ص 175.
#نماز_شب_بخوانیم_حتی_یک_رکعت
🌸✨🌸✨🌸✨
@ebrahimdelha
🌸✨🌸✨🌸✨
⚜بسم الله الرحمن الرحیم⚜
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌼صلی الله علیک یا اباعبدلله
السلام علیک یا بقیه الله فی الارضه🌼
شروع چله24☆9☆98
#ختم_چله_سوره_مبارکہ_الرحمن
🌸اللّٰھُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ🌸
💠روز♡چهاردهم ♡
به نیت سلامتی وظهور امام زمان (عج)،
ترڪ نگاه و افکارحرام ،و یڪ قدم نزدیڪ شدن به مهدی فاطمه (س)و برآورده شدن حاجات قلبی اعضای چله
🎀به نیابت از شهدای زنده 🎀
🕊🌷 منوچهر_ اقبالی
🕊🌷 علی_چیت سازیان
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝
🎀🕊🎀🕊🎀🕊🎀🕊🎀🕊🎀🕊
🔆 امروز شنبه
📆 ۷ برج دی ۱۳۹۸ ه.ش
📆 ۱ ماه جمادی الاول ۱۴۴۱ ه.ق
📆 ۲۸دسامبر ۲۰۱۹ میلادی
📿ذکر روز صد مرتبه📿
💎 یا رَبِّ الْعالَمِین 💎
💎"ای پروردگار جهانیان"💎
✅این ذکر که مربوط به روز شنبه است به نام رسول خدا (ص) می باشد روایت شده است که هر کس این ذکر را بخواند بی نیاز میشود و در این روز زیارت حضرت رسول الله (ص) خوانده شود.
#ختم_قرآن
🔹صفحه۴۷۵
🔹جزء ۲۴
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
#مقام_معظم_رهبری
هدیه به روح #امام و
#شهدای_والامقام
💔اللّٰھـُم💔
💔؏جِّل💔
💔لِوَلیڪَ 💔
💔الفَرَجْـ💔
╔═─┅─⚘⚘══╗ 🕊 @ebrahimdelha 🕊
╚═─┅─═⚘⚘═╝
🎀🕊🎀🕊🎀🕊🎀🕊🎀🕊🎀🕊
💠 #شخصیت_ابراهیم 💠
#خوشتیپی
🌸وقتی ابراهیم می فهمد به خاطر تیپ و هیکل او، در راه باشگاه چند خانوم به دنبال او هستند، از فردای آن روز لباس گشاد می پوشد و موهایش را از ته می زند تا جذابیتی برای جنس مخالف نداشته باشد. او ورزشکار مخلصی بود.
#شبیه_ابراهیم_باشیم
@Ebrahimdelha
•••••••••••••••••••••••••••••••
7.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تلنگر
💢خطری که ما را هم تهدید می کند
🔺پشت رهبر را خالی نکنید.
#حجت_الاسلام_عالی
🌼🌾🌼🌾🌼🌾
@ebrahimdelha
🌼🌾🌼🌾🌼🌾
🕊نماز اول وقت🕊
🌸شهید ابراهیم هادی 🌸
✍ جمعی از دوستان شهید ابراهیم هادی می گویند: محور همه فعالیتهایش نماز بود. ابراهیم در سخت ترین شرایط نمازش را اول وقت می خواند😊. بیشتر هم به جماعت و در مسجد میخواند. دیگران هم به نماز جماعت دعوت میکرد.👉
💫 مصداق این حدیث بود که امیرالمومنین(ع)میفرماید:
📎 هر که به مسجد رفت و آمد کند از موارد زیر بهره گیرد: برادری که در راه خدا با او رفاقت کند☺️. علمی تازه😇، رحمتی که در انتظارش بوده😍. پندی که از هلاکت نجاتش دهد🤩. سخنی که موجب هدایتش شود و ترک گناه😊.
⬅️ ابراهیم حتی قبل از انقلاب نمازهای صبح را در مسجد و به جماعت می خواند. رفتار او ما را به یاد جمله معروف شهید رجائی می انداخت:👈 به نماز نگویید کار دارم به کار بگویید وقت نماز است.👉
#نماز_اول_وقت_فراموش_نشه
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَـ_الْفَرَج
🆔 @ebrahimdelha 👈
#کلام_شهید
بگذارید بند بندم از هم بگسلد، هستیم در آتش درد بسوزد و خاکسترم به باد سپرده شود، باز هم صبر میکنم و خدای بزرگ خود را عاشقانه میپرستم. آرزو داشتم که شمع باشم، سر تا پا بسوزم و ظلمت را مجبور به فرار کنم. به کفر و طمع اجازه ندهم بر دنیا تسلط یابد.
🌹شهید دکتر مصطفی چمران
@ebrahimdelha
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #معرفی_شهدا #در_ادامه 🍃خاطراتی از شهید شاهرخ ضرغام: 3⃣در آبادان بودم. به دیدن دوستم در ی
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#معرفی_شهدا
#در_ادامه
🍃خاطراتی از شهید شاهرخ ضرغام:
5⃣:آخر شب بود. شاهرخ مرا صدا کرد و گفت: امشب برای شناسایی می ریم جاده ابوشانک. با عبور از میان نیروهای دشمن👺به یکی از روستاها رسیدیم. دو افسر عراقی داخل یک سنگر نشسته بودند. یکدفعه دیدم سر نیزه اش را برداشت و رفت سمت آنها ،با تعجب گفتم: شاهرخ چیکار می کنی؟! گفت: هیچی فقط نگاه کن !مطمئن شد کسی آن اطراف نیست. خوب به آنها نزدیک شد. با شگردی خاص هر دوی آنها را به اسارت در آورد و برگشت.
کمی از روستا دور شدیم. شاهرخ گفت: اسیر گرفتن بی فایده است😒. باید اینها رو بترسونیم. بعد چاقویی برداشت. شروع کرد به تهدید آنها. میگفت: شما رو می کشم و می خورم. دست و پا شکسته عربی صحبت می کرد. اسیرها حسابی ترسیده بودند. گریه می کردند. التماس می کردند. شاهرخ هم ساعتی بعد آنها را آزاد کرد! مات و مبهوت به شاهرخ نگاه می کردم. برگشت به سمت من و گفت :باید دشمن از ما بترسد. باید از ما وحشت داشته باشد. من هم کار دیگری به ذهنم نرسید😁!
شبهای بعد هم همین کار را تکرار کرد. اسیر را حسابی می ترساند و رها می کرد. مدتی بعد نیرو های ما سازمان یافته شدند. شاهرخ هم اسرا را تحویل می داد . این کار او دشمن را عجیب به وحشت انداخته بود تا اینکه؛ از فرماندهی اعلام شد: نیرو های دشمن از یکی از روستاها عقب نشینی کردند. قرار شد من به همراه شاهرخ جهت شناسایی به آنجا برویم. معمولاً هم شاهرخ بدون سلاح به شناسایی می رفت و با سلاح برمی گشت !!
ساعت شش صبح و هوا روشن بود . کسی را هم در آنجا ندیدیم .
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚