eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
33.8هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
#آقامونه \\ بر لبـ💚ـانتـ ـ هـ ـر زمـ💭ـانـ ـے خنـ ـده پیـدا مےشـ ـود😌 زنـ 🌹 ـدگے‌امـ ــ بیشتر از پیـ ـشـ ⚡️ زیـ ـبـا مےشـ ــود🌹 @ebrahimdelha🌹
🕊🌷🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷 🌷 💟إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ💟 💢به درستی که نماز از هر کار قبیح و نابایستی باز میدارد.💢 یعنی حقیقت نمــــاز، شخص نمازگزار را اصلاح می کند و از آلوده شدن به فحشاء و مُنکَر باز میدارد. 💠(سوره عنکبوت آیه 45 )💠 @ebrahimdelha✨ 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱💐🌱💐🌱💐🌱💐🌱💐🌱💐 آی شربته... از تمرینات قبل از عملیات برگشته بودیم و از تشنگی له له می‌زدیم. دم مقر گردان چشممان افتاد به دیگ بزرگی که جلوی حسینه گذاشته شده بود و یکی از بچه‌ها با آب و تاب داشت ملاقه را به دیگ می‌زد و می‌گفت: آی شربته! آی شربته!... بچه‌ها به طرفش هجوم آوردند، وقتی بهش نزدیک شدیم دیدیم دارد می‌گوید: آی شهر بَده!... آی شهر بَده!!!😄 معلوم شد آن قابلمه بزرگ فقط آب دارد و هر کس که خورده بود ته لیوانش را به سمتش می‌ریخت. یکی هم شوخی و جدی ملاقه را از دستش گرفت و دنبالش کرد...😂 🕊 @ebrahimdelha 🕊 🌱💐🌱💐🌱💐🌱💐🌱💐🌱💐
┄═❁๑🍃๑🌹๑🍃๑❁═┄ 🚿پدرش سالخورده بود و «محمدرضا» همیشه او را به حمام مے برد، ڪه مے دیدم خیلے طول مے ڪشد تا از حمام برگردد... ❓یڪ روز پرسیدم: «مادر جان چرا این قدر طول مے دهے؟» ✨جواب داد: «حاج آقا در حمام خوابش مے برد، صبر مے ڪنم تا بیدار شود بعد حمامش بدهم. 💎 گفتم: «خب بیدارش ڪن. گفت: نه مادر، بهتر است صبر ڪنم تا خودش از خواب بیدار شود». #شهید_محمدرضا_نظافت🌷 @ebrahimdelha🌹 ✨☄✨☄✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا﷽🌻﷽🌻﷽ ا🌻﷽🌴﷽ ا﷽🌴﷽ ا🌻﷽ ا﷽ ا🌻 سلااااام😊 خسته نباشید همگی🌺🌹🍃 نمازتون قبول باشه ان شاءالله☺️ خب رفقا بریم ادامه کتاب رو باهم ورق بزنیم😉 👇👇👇👇👇
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 خلاصه: ... او به دوســتانش هم توصيه ميکرد که: اگر ورزش براي خدا باشــد، ميشــه عبادت🙂 اما اگه به هر نيت ديگه اي باشه ضرر ميکنين. توي زمين چمن بودم. مشــغول فــ⚽️ـوتبال. يکدفعه ديدم ابراهيم در كنار سكو ايســتاده. سريع رفتم به سراغش،سلامم کردم و باخوشـحالي😇 گفتم: چه عجب، اين طرفها اومدي؟!🙄 مجـ📄ـله اي دستش بود،آورد بالا و گفت: عکست رو چاپ کردن! از خوشــ😍حالي داشــتم بال در مي آوردم، جلوتر رفتم و خواستم مجله را از دستش بگيرم.😐 دستش را كشيد عقب و گفت: يه شرط داره! گفتم: هر چي باشه قبول!؟🤔دوباره گفت: هر چي بگم قبول ميکني؟ 🤔 گفتــم: آره بابا قبول. مجـ📄ـله را به من داد. داخل صفحه وســط، عکس بزرگي از من چاپ شــده بود.😇 👇 🕊 @ebrahimdelha 🕊 💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 در کنار آن نوشته بود: پديده جديد فوتبـ⚽️ــال جوانان و کلي از من تعريف کرده بود.😅 کنار سكو نشستم. دوباره متن صفحه را خواندم. حسابي مجله را ورق زدم. ☺️ بعد سرم را بلند کردم و گفتم: دمت گرم😉ابرام جون، خيلي خوشحـ😇ـــالم کردي، راستي شرطت چي بود!؟ آهسته گفت: هر چي باشه قبول ديگه؟ گفتم: آره بابا بگو، کمي مکث کرد و گفت: ديگه دنبال فوتبال نرو!!😳 خشـ😶ــکم زد،با چشــماني گــ👀ـرد شــده و با تعجب گفتم: ديگه فوتبال بازي نکنم؟! يعني چي، من تازه دارم مطرح ميشم!!😖 گفت: نه اينکه بازي نکني،اما اينطوري دنبال فوتبال حرفه اي نرو. 😞 گفتم: چرا؟!🤔 😉 🕊 @ebrahimdelha 🕊 💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 جلو آمد و مجــ📄ـله را از دســتم گرفت. عکسم را به خودم نشان داد و گفت: اين عکـ🌉ـس رنگي رو ببين،اينجا عکس تو با لباس و شورت ورزشيه🏃. اين مجله فقط دست من و تو نيست. دست همه مردم هست😔خيلي از دخترها ممکنه اين رو ديده باشن يا ببينن😞 بعد ادامه داد: چون بچه مسجـ🕌ــدي هستي دارم اين حرف ها رو ميزنم،وگرنه کاري باهات نداشتم،تو برو اعتقادات رو قوي کن،بعد دنبال ورزش حرفه اي،برو تا برات مشکلي پيش نياد🙂 بعد گفت: کار دارم، خداحافظي کرد و رفت.✋ من خيلي جا خوردم. نشستم و کلي به حرف هاي ابراهيم فکر کردم. 🤔 از آدمي که هميشه شوخي ميکرد و حرف هاي عوامانه ميزد اين حرف ها بعيد بود. 😑 هر چند بعدها به ســخن او رســيدم. زماني که ميديــدم بعضي از بچه هاي مسجــ🕌ــدي و نمازخوان که اعتقادات محکمي نداشتند به دنبال ورزش حرفه اي رفتند و به مرور به خاطر جو زدگي و... حتي نمـ📿ــازشان را هم ترک کردند!😔 ☺️ 🕊 @ebrahimdelha 🕊 💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫