♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
#کتاب_شهید_نوید📚 #روایت_دوم✍ تابلوی ورودی شهرتان هم دیگر کهنه شده مثل رفاقت بین ما. من، تو نوید.
#کتاب_شهید_نوید📚
#روایت_دوم_همراه✍
دعوا و قهر هم که میکردیم باز با هم بودیم انگار خدا ما را سنجاق کرده بود به هم هیچ کدام د عوایی نبودیم ولی توی این پانزده سال چند باری پیش آمد که حرفان بشود سه چهار بار فکر میکنم سر هم داد زدیم قهر کردیم ولی طبق قرار همیشگی هر روز صبح نوید می ایستاد زیر پل استخر تهرانپارس و منتظر میماند که من بیایم با هم میرفتیم .اداره توی مسیر و ساعتهایی که توی اداره بودیم اصلاً با هم حرف نمی زدیم هم اتاق بودیم و نشکستن این سکوت خیلی سخت بود؛ ولی دوسه روزی تحمل میکردیم عصر هم دوباره توی سکوت با هم بر می گشتیم خانه نوید زودرنج بود ولی همیشه او پیش قدم آشتی میشد میآمد و میگفت: «ببخشید من اشتباه کردم. من هم پررویی میکردم و میگفتم بیخود کردی اشتباه کردی، بار آخرت باشه میخندید و همدیگر را بغل میکردیم و زندگی دوباره شیرین میشد. نوید شبیه برادرم ،نبود برادرم بود توی کارمان که گرهی می افتاد زنگ میزد به مادرش عادتش بود میگفت: «مامان برام دعا کن هم برای من هم برای علی اکبر اولین باری که همدیگر را دیدیم سال ۱۳۸۴ بود بسیج حکیمیه با هم آشنا شدیم نوید سرباز حوزه بود من هم کارهای فرهنگی حوزه را انجام میدادم با هم رفیق شدیم ولی نه آن قدر که رابطه ی صمیمی و نزدیکی داشته باشیم بعد از سربازی هر دو دنبال کار میگشتیم بدون اینکه با هم هماهنگ کنیم هم زمان تقاضای کار در وزارت دفاع را داده بودیم و پذیرفته شده بودیم. سال ۱۳۸۸ بود.
💯~ادامهدارد...همراهمونباشید😉
#کتابشهیدنویدصفری📗 / #پارتدهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•💚🌴•
اولین درس بزرگ عاشورا، درس فدا شدن
در راه دین و در راه خداست...🕊
#محرم/#آیتاللهخامنهای🎙
مداحی_آنلاین_ماه_محرم_اومد_نریمانی.mp3
5.27M
#مداحیتایم🖤🎙~•
●━━━━━━─────── ㅤㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷
ماه محرم اومد...
•|سیدرضانریمانی🎤|•
#بویمحرم/#چهار_روزتامحرم🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•|﷽|•°
قسم به ذات و صفات خدای لَم یَزَلی
سرم اگر برود دل نمیکنم زِ علی..♥️
-امیرالمؤمنین-
#یکشنبههایعلوی/#دعایتوسل🌱
زندگینامهشهیدنوری.pdf
17.75M
•شهیدی که به جای آلمان💒
•سر از سوریه در آورد...😳🥰
#اولین_Pdf_کامل_وجامع
دࢪ موࢪد شهید بابک نوࢪۍ❤️🌱
اینрdfشامل:
🔸کࢪاماتشهید
🔸سخنانسࢪداࢪحقبین
🔸زندگینامهوخاطراتشهید
🔸عکسهایمراسمتولدوشهادت
#پیدیافزندگینامهشهیدبابکنوری💌
°•|﷽|•°
سلام🌸
انشاءاللهبہامیدخداومددشهدا♥️
قصدداریمهرسالہدرمناسبهایمختلف
[اربعین،میلادوشهادتائمه،
سالروزتولدوشهادتشهداو..]
موکببرپاڪنیم😍🌱
بههمینخاطرتصمیمگرفتیمتماموسایل
موردنیازموکبروخریدارۍڪنیمتادر
برنامههایمختلفازوسایلخودِ
مجموعہشهداییابراهیمبابڪنویددلها
استفادهکنیم🪴
لیستوسایلموردنیازموکب⇣⇣
✅=اجناسخریداریشده
دیگ⇦۴عدد
اجاق⇦۴عدد
ترموس⇦۴عدد
پارچپلاستیکی⇦۱۰عدد✅
کپسولگاز⇦۱۰عدد
منبعآب۱۰۰۰لیترۍ⇦۱عدد
سینۍروحۍبزرگ⇦۱۰عدد
سینۍاستیلمتوسط⇦۱۰عدد✅
کترۍبزرگروحۍ⇦۱۰عدد✅
صافیچایی⇦۲عدد✅
ظرفقنداستیل⇦۳عدد✅
منقلچاۍآتشۍبزرگ⇦۱عدد
ڪترۍمتوسطاستیل⇦۱۰عدد✅
قابلمہ⇦۲عدد✅
منقلاسپنددودڪنبزرگ⇦۱عدد
ملاقہبزرگوڪوچڪ⇦۴+۴عدد✅
ڪفگیربزرگوڪوچڪ⇦۴+۴عدد✅
سماوربزرگهیئتۍ۱۰۰لیترۍ⇦۴عدد|۲عدد✅
تشتروحۍبزرگ⇦۲عدد✅
آبکشروحی⇦۱۵عدد✅
قاشق،لیوان،بشقاب⇦۵۰+۵۰+۵۰عدد
کلمنبزرگ⇦۳عدد✅
ساطور⇦۳عدد
میزکارگوشت⇦۳عدد✅
چاقوتیزکن⇦۲عدد
چاقوبزرگ+کوچک⇦۶+۶عدد✅
لگنپلاستیکیبزرگ⇦۸عدد✅
دستگاهسبزۍخردکن⇦۱عدد
پـتـو⇦۴۰عدد
فرغون⇦۲عدد
صندلۍ⇦۲۰عدد
ریسہرنگۍ⇦۸۰متر
میزپذیرایۍ⇦۸عدد
سیستمصوتۍ⇦۳عدد
موکت⇦۴۰متر
چادربرزنتۍ۵متری⇦۱۰عدد
ڪتیبہوپرچمهاۍمناسبتۍ⇦۳۰عدد
زیراندازجهتنمازواستراحتزائرین⇦۱۰عدد
شماعزیزانجهتخریداریوسایلمیتونید
درحدتوانڪمڪڪنیدوبانۍبشید🙂⇣⇣
°•[
6104337339003897°•[احمد خدابنده لو بزنیدروشمارهڪارت،ڪپۍمیشه😊 👌اینڪارباقیاتٌالصالحات براۍشماوامواتشماست🦋 آیدۍخادمڪانالجهتهماهنگۍبا بانیانوارسالفیش↯ @ya_fatemat_al_zahra
•|🦋|•
💌#همسرشهیدصفری"
آقا نوید همیشه میگفت:
کار رو خوبه خدا درست کنه❤️(:
آخرین صحبتی را که با ایشان قبل از شهادتش
داشتم اربعین بود که من برای پیاده روی اربعین
به کربلا رفته بودم،به من گفت در زمانی که آنجا
هستی، برای شهادتم دعا کن و از آقا کم نخواه و
در آخرین صحبتی و البته آخرین تماسی که باهم
داشتیم از او پرسیدم:چه دعایی در حرم حضرت
عباس(ع) برایت کنم؟ مکثی کرد و گفت دعا کن
اربــعین، کــربلایی شوم و من در جوابش گفتم: انشاءالله میشوی و تلفن قطع شد...و آقا نوید
در روز اربعین به شهادت رسیدند.🥀
#شهیدانه/#شهیدنویدصفری🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.🌿♥.
پدرش که از سرکار برمیگشت، تمام قد جلوی او میایستاد و دستش را میبوسید. به قدیر میگفتم دستان پدرت روغنی است اما او میگفت من به این دستها افتخار میکنم. کار خلاف قانون نمیکرد و میگفت «نمیتوانم جواب حضرت زهرا(س) را بدهم»
#شهیدانه/#شهیدقدیرسرلک🕊
#درس_اخلاق🙂🌷
ابراهیم جلو رفت و گفت:"کجایی پهلوون، مغازت
چرا بسته است؟! عمو عزّت آهی از سَرِ درد کشید
و گفت: ای روزگار، مغازه رو از چنگ ما درآوردن.
آدم دیگه به کی اعتماد کنه، پسر خود آدم که بیاد
مغازهی پدر رو بگیره و بفروشه، آدم باید چیکار
کنه؟! بعد ادامه داد: من یه مدّت بیکار بودم تا
اینکه یکی از بازاریها این ترازو رو برام خرید تا
کاسبی کنم. الان هم دیگه خونه خودم نمیرم تا
چشمم به پسرم نیفته. منزل دخترم همین اطرافه،
میرم منزل دخترم. ابراهیم خیلی ناراحت شد.
گفت: "عمو بیا برسونیمت منزل."
با موتور عمو عزّت را به خانه دخترش رساندیم.
وضع مالیشان بدتر از خودش بود.ابراهیم درآمدِ
کارِ خودش را به این پیرمرد بخشید. اصلا برایش
مهم نبود که برای این پول یک ماه در بازار کار
کرده و سختی کشیده.
📚 برگرفته از کتابِ سلام بر ابراهیم۲
#شهیدانه/#شهيد_ابراهیم_هادی🌱
330047_339_15072023.mp3
4.48M
#مداحیتایم🖤🎧~•
●━━━━━━─────── ㅤㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷
دلتنگی یعنی کربلا.....
•|جوادمقدم🎤|•
#بویمحرم/#سه_روزتامحرم🏴
هدایت شده از ابراهیمبابکنویددلھا | نمازشب🌙–کراماتشهدا🌟
•••♥🌸•••
مگہ میشہ بہ شهدا متوسل بشی
و دست خالی برگردی😉😍
#حاجترواییاعضاگروه🦋
#شهداگاهینگاهی🌱
🦋لینڪگࢪوهذکࢪ↯
https://eitaa.com/joinchat/2455502859Ce3a0724733
🦋لینڪگࢪوهختمقࢪآن↯
https://eitaa.com/joinchat/3245735947C1e77479f6c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•|﷽|•°
سلامعلےابراهیم..
آمده بودم ڪھ تو را بشناسم
خودم را یافتم..!🌱'
من در تو ، او را لحظـھ بـھ لحظہ دیدهام
شاید خودت هم ندانـے اما ؛
من با تو خُدا را پیدا ڪردهام(:♥️
#هادیدلم✨'
#شهیدابراهیمهادی🕊'
[💚🌱]
تا در آیینهٔ او حُسـن خـدا را دیدند
نام او را زِ سماوات حَـسن نامیدند
#دوشنبههایامامحسنی🪴
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
#کتاب_شهید_نوید📚 #روایت_دوم_همراه✍ دعوا و قهر هم که میکردیم باز با هم بودیم انگار خدا ما را سنجا
#کتاب_شهید_نوید📚
#روایت_دوم_همراه✍
از آنجا به بعد دیگر شدیم رفیق صمیمی ساعتهای زیادی با هم بودیم چه سرکار چه وقت هایی که آزاد بودیم ماهی یک بار تقریباً یک مشهد دوسه روزه می.رفیتم من خودم امام رضایی بودم؛ ولی حال نوید وقت زیارت خیلی خوب بود. البته شاید تأثیر بستنی هایی بود که دو تا دو تا می خورد!
جریان بستنی ها را نوید برایت نگفته؟ نه مطمئنم اگر گفته باشد هم یک جاهایی را سانسور کرده با نوید رفته بودیم مشهد جمعه بود و باید برمی گشتیم تهران . شنبه کار خیل مهمی داشتیم. از حرم که آمدیم بیرون قبل از اینکه برویم به سمت فرودگاه رو کردم به نوید و گفتم بریم یه بستنی عربی بزنیم بعد بریم فرودگاه؟» نوید نتوانست مقاومت کند خیلی طول نکشید تا هر دو روبه روی هم نشسته بودیم پشت میزبستنی فروشی بستنی ها را که خوردیم سریع رفتیم به سمت فرودگاه وقتی رسیدیم توی سالن هواپیمایی که قرار بود ما را سوار کند رسیده بود تهران خیلی دیر شده بود. حسابی کلافه بودیم هم به کار مهم فردا نمی رسیدیم و هم پول بلیت را از دست داده بودیم. شروع کردیم به بد و بیراه گفتن به همدیگر نوید سرخ شده بود و میگفت: «کارد تو اون شکمت بخوره می مردی بستنی عربی نمیخوردی؟» من هم میگفتم: «حالا خوبه من دو تا بیشتر نخوردم اون سه چهار تایی که تو بیشتر خوردی تو وقت
اضافه بود!))
💯~ادامهدارد...همراهمونباشید😉
#کتابشهیدنویدصفری📗 / #پارتیازدهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹🦋🍃›
اگر شهید شدم یک کلام حاج آقا مجتبی به نقل از
علی(ع) که می گفتند منتهی فضل الهی، تقوی است.
شهادت خوب است اما تقوی بهتر است. تقوایی که در
قلب است و در رفتار بروز پیدا می کند، فکر نکنم مال
یک روز باشد. شاید یک روزه هم باشد ولی حاج آقا
می گفت پی ساختمان، فنداسیون آهن است. چیزی
که نمی دانید، عمل نکنید. ادای کسی را در نیاورید.
بدون علم درست، وارد کاری نشوید؛ مخصوصا دین.
اول واجبات، بعد مستجبات موکد، مثل کمک به پدر
و مادر و دور و بری ها؛ نه حج و کربلا صدبار بدون این کارها. هیئت و زیارت با توجه به نیاز با توجه به دین و سیدالشهدا (ص)، مستثنی است و فقط قال الله: افضل الاعمال بر والدین و اولادها.
#شهیدانه🌱/ #شهیدروحاللهقربانی🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀••
بر کوچههای مُردهی این شهر جان بـده
با عــطر پرچمـــت دلما را تـــکان بـده
#بویمحرم/#دو_روزتامحرم🏴
#کمک_برای_موکب👆
+قبول باشه/حاجت روا باشید🌱
مطمئن باشید این ۵۰ هزار تومان های با اخلاص شما
عزیزان از میلیون ها تومان ارزشش بیشتر هست✨
#اجرتون_با_سیدالشهدا💚
کربلا روزیتون😍
شما عزیزان جهت خریداری وسایل میتونید
درحد توان کمک کنیدو بانۍ بشید👇👇
°•[
6104337339003897°•[احمد خدابنده لو بزنیدروشمارهڪارت،ڪپۍمیشه😊 این کار باقیاتٌالصالحاتی براۍ شما و اموات شماست👌 آیدۍخادمڪانالجهتهماهنگۍبا بانیانوارسالفیش↯ @ya_fatemat_al_zahra ⛺️••ڪانالموڪبمردمیمعراجالشهدا↯↯ https://eitaa.com/joinchat/3406954885C0c34736276
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|﷽|•
°يَااَيُّهَااَلْعَزيز...
❪هَـر كَـسي دَر پۍ آن اَست بِه جايۍ بِـرِسَـد
سَر نَهادَن بِه كَفِ پاي تو ما را خوشتر...❫
°‹بابیاَنتَوَامۍیـٰااباصالحالمَھدی›°
#اَللّٰھُمَّعجِّلَلِوَلِیِّڪَالفَࢪَج°♥️°
#سهشنبههایمهدوی°🍃°
°°🥀°°
راه تسکین مصیبتهای ما تنها یکیست
با دلی بیتاب پیوستن به راه کربلا..🖤
-حسینجانم-
#پروفایل/#محرم🏴
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
#کتاب_شهید_نوید📚 #روایت_دوم_همراه✍ از آنجا به بعد دیگر شدیم رفیق صمیمی ساعتهای زیادی با هم بودیم
#کتاب_شهید_نوید📚
#روایت_دوم_همراه✍
با بدبختی همان شب برای یک پرواز دیگر دو تا بلیت گرفتیم لحظه آخری بودیم و کارت پرواز نداشتیم. انگار سوار مترو شده بودیم. دستمان را گرفته بودیم به محفظه ی بار بالای صندلی ها و ایستاده بودیم وسط راهرو هواپیما از خجالت زیر نگاه مسافرها داشتیم آب میشدیم وسط این بی آبرویی خانم مهماندار اسم ما دو نفر را توی بلندگو صدا کرد. من که تکان نخوردم زدم روی شانه ی نوید و گفتم: «هرکی بستنی بیشتر خورده خودش بره مهماندار به نوید گفته بود یک صندلی خالی جلوی هواپیماست و یکی هم توی کابین خلبان خلاصه آن بستنی های اضافه آن شب نوید را برد نشاند بغل دست کاپیتان پروازنوید درشت تر از من بود؛ ولی هر دو خوش خوراک بودیم چقدر رستوران رفتیم با هم نوبتی حساب میکردیم یک بار نوبت من بود نوید آمد جلو گفت: «بذار من حساب کنم داداش! من هم بی معطلی گفتم باشه تو حساب کن.»
بعد از شهادت دیدم توی دفترچهی محاسبه ی اعمالی که برای خودش داشت نوشته بود محاسبه ی اعمال ۱۳۹۵/۱۱/۲۳صبح بیدار شدم رفتم سر کار همه چی خوب بود ظهر بود که از سر کار با علی برگشتیم تنبلی ،کردم از آنجا با علی رفتیم ناهار خوردیم پول ناهار را من حساب کردم و یه کم بهم سخت گذشت اومدیم درمانگاه به کم جو و غرور من رو گرفته بود دوباره برگشتیم خونه تا نماز مغرب بعدش به خانمم نگفتم خونه هستم و خودش اومد هیئت خونه ی آقا مرتضی. بعد هیئت کمی زیاد خندیدم. خانمم رو رسوندم و برگشتم گاز نزدم و با بنزین اومدم و به بابا کلک زدم شش مورد نارضایتی داشتم.
💯~ادامهدارد...همراهمونباشید😉
#کتابشهیدنویدصفری📗 / #پارتدوازدهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°♥🌾°
به مادرش گفت که با اعزامم موافقت شده.
او هم از روی احساسات مادرانه خیلی گریه
کرد، شاید که بابک منصرف بشود اما بـابـک
تـصمیمش را گـرفته بود، گـفت من حـضرت
زیــنب (س) را خواب دیدم دیگر نمی توانم
اینجا بـمانم باید بروم ســوریه. این قــضیه
رفتنم هــم مال امـروز و دیـروز نیست مـن
چند ماه است که تصمیمم را گرفته ام.
حتی شنیدم که به او گـفته اند که چـطور
می خواهی مادرت را تنها بگذاری و بروی
بابک هم گفته مادر همه ما آنجا در سوریه
است، مــن بروم ســــوریه کــه بی مــــادر
نمی مانم، می روم پیش مـــادر اصلی مان
حــضرت زیــنب (س)💚
#شهیدانه🌱/#شهیدبابکنوری🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🏴•
-سرم خاک کف پایِ حسین است
-نجاتِ اهلِ عالم با حـسین است
-صلیاللهعلیکیااباعبدالله-
#محرم/#لبیکیاحسینـ✋
•|﷽|•
دل اگـــر نذر حـــسین است خــریدن دارد
اشك اگر مال حسین است كه ریختن دارد
هـــمه ی عـــالـم و آدم به فــدایت اربــاب
غـــم اربــــاب به دلــها چه كـــشیدن دارد
«اللّهُمَ اَرزُقنـٰا زیٰارَۃ اَلْحُسَیْن»
#محرم/#امام_حسین🖤