#خاطرات_شهدا
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
«اين چه وضعشه😠. مرديم آخه از سرما. نيگا كن. دستهام باد كرده🥶. آخه من چه طورى برم تو آب؟ اين طورى؟ يه دستكش نمیدن به ما.»😤
على گفت «خودشو ناراحت نكن. درست میشه.»😉
همان وقت حاج حسين با فرماندههاى گردان آمده بودند بازديد. گفتم «حالا میرم به خود حاجى میگم.»😠
على آمد دنبالم. میخواست نگذارد، محلش نگذاشتم😏. رفتم طرف حاج حسين. چشم حاجى افتاد به من، بلند گفت «برا سلامتى غواصامون صلوات.»😍
فرماندهها صلوات فرستادند. لال شده بودم انگار😶 سرما و همه چى يادم رفت. برگشتم سر جايم ايستادم; على میخندید😆
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_است