eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
34.8هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
🌷✨🌷✨🌷✨🌷 #در_ادامه... ✍موهاشو اصلاح ميکنه، هرکي ماشين اصلاح رو برداشت زد زيرگريه وگذاشتزمين. نتون
🌷✨🌷✨🌷✨🌷 # قسمت:صد و بیست و هفت :حجة_الاسلام_امين_رضايي_و... 🍀🍀🍀 ✍ بسياربه شهداي گمنام عللقه داشت. هر جا تو مسيرمي ديد مزار شهيد گمنامي هست،مسيرش روعوض ميکردمي رفت زيارت. قبل از اين که از پادگان همدان به سمت تهران اعزام بشيم براي سوريه، داخل پادگان مزار چند شهيد گمنام بود. به پيشنهاددوستان رفتيم کنارمزار شهدا توسلي داشته باشيم. به پيشنهادبچه ها از جمله ، شروع به خواندن کردم. ناخوداگاه مسير روضه ي من عوض شد، روضه حضرت رقيه رو خوندم. بچه ها حالت عجيبي داشتند. شورو شوق عجيبي بين بچه ها بود. تو اون جمع حالت عجيب تري داشت. خيلي گريه کرد.صداي ضجه هاش رومي شنيدم. روضه تموم شد، هنوزتو حال وهواي خودش بود. باهمون چشمان اشک باراومد سراغ من وگفت: شيخ ديگه دوست ندارم شهيد بشم؟!آخه من کجاواين شهدا کجا؟! اين شهداي گمنام از همه چيزشون حتي اسم ورسم شون گذشتند و شهيد شدند. اما حالا کسي مثل من آرزو کنه که شهيد بشه و اسم شهدا رو بدنام کنه؟! کلمه شهادت مقدسه، حيفه اسم شهيد بياد دنبال اسم من. صحبت ميکردومن مبهوت ازنگاه زيباي به شهادت بودم. گفتم جان تو که بارها پيش خودم آرزوي شهادت کردي، من سالها مي شناسمت؛دربه درتو راهيان نورو...دنبال شهداهستي وآرزوميکني بهشون برسي، اما حالا !؟ بي اختيار ياد داستان شهيد علي قاريان پور افتادم که وصيت کرد بود به روي سنگ قبرم اسمم را ننويسيد، مي خواهم همچون دهها شهيد ديگر گمنام باقي بمانم. اگرخواستيدفقط اين جمله را بنويسيد:مشتي خاک تقديم به پيشگاه خداوندمتعال... .. @ebrahimdelha 🌷✨🌷✨🌷✨🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرارمان این نبود راه شهدا خیلی خلوت هست 😔 ☘ مینویسم تا #یادم نرود تمام اقتدار میهنم را از شما دارم این روزها بیشتر از همیشه شرمنده #نگاه منتظرتان هستیم نگاهی که گویا #فریاد میزند #خونمان را با #سازش به #دشمن نفروشید. #کوچه_شهید #به_یاد_همه_شهدای_عزیزمون #شهدا_شرمنده_ایم #شهدای_گمنام #شهیدان_دستمان_را_بگیرید #گرامیداشت_هفته_دفاع_مقدس ══════°✦ ❃ ✦°══════ @ebrahimdelha ══════°✦ ❃ ✦°══════
📝 💢 دیشب حال خوشی نداشتم😞 گذرم افتاد به ♦️از خیابان شهدا؛ آرام آرام در حال گذر بودم. خیابان هر قدمش کوچه ایی داشت 🌾 اولین کوچه، به نام محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین، نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام اخلاص بود! چه کردی⁉️⁉️ جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم😔 🌾 دومین کوچه شهید پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار مادر همین جا بود... عبدالحسین آمد👤 صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت حدود خدا... چه کردی⁉️ جوابی نداشتم و از شرم از کوچه گذشتم😔 🌾 به سومین کوچه رسیدم! شهید به صدایی ملایم اما محکم مرا خواند! گفت: قرآن و نهج البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد⁉️ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد سر به گریبان؛ گذشتم. 🌾 چهارمین کوچه و شهید صدای نجوا و مناجات شهید می آمد! صدای اشک و ناله😭 در درگاه پروردگار حضورم را متوجه اش نکردم🚫 شرمنده شدم، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم😔 🌾 پنجمین کوچه انگار کانال بود! بله شهید انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در دنیا خطر لغزش و غفلت تهدیدشان میکرد! ایثارش را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم😔 🌾 ششمین کوچه؛ رسیدم به انگار شهید پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوستداران شهدا را تفحص میکردند! آنها که اهل عمل به وصیت شهدا📜 بودند شهید محمودوند پرونده شان را به می سپرد! برای ارسال نزد ارباب 🌾 پرونده های باقیمانده روی زمین🗞 دیدم وساطت میکردند، برایشان اسم من هم بود!😭 وساطت فایده نداشت❌ ⇜از حرف ⇜تا عمل! فاصله زیاد بود. دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم...خودم دیدم که با حالم چه کردم!😭😭 تمام شد...تمام⛔️ از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدانمی توان گذشت❌ 🌙⭐️ 🌷 @Ebrahim_navid_delha Ⓔⓑⓡⓐⓗⓘⓜⓝⓐⓥⓘⓓ ••••••••••••••••••••••••••••••• ❀↜انتشار با درج لینک مجاز است.✌️
👆👆👆👆 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔷ما خودمان حجت را از ۱۹ اسفند ۱۳۹۰شناختيم؛ ❗️هم خودش را هم كردار و رفتارش را. يادواره‌هاي زيادي هم براي حجت گرفتند. خيلي‌ها بعد از تغيير كردند، هم ديده‌ايم و هم خودشان به ما گفتند. اتاق حجت در خانه ما تبديل به يك غرفه فرهنگي شده است. هيچگاه حال و هواي اتاقش را تغيير نمي‌دهيم.😔 من به حجت قول داده بودم كه برايش يك حسينيه درست كنم😭. زميني داشتم آن را فروختم تا حسينيه را درست كنم. خانه‌ام حالا شده حسينيه شهيد حجت‌الله رحيمي😭 هميشه ذكر هيئت‌هاي مداحي‌اش اين بود هر كه دوست دارد بدنش براي (س)و مهدي_فاطمه‌(س) تكه پاره شود بفرستد. . . . ✨خدا به وعده‌اش عمل كرد✨ 📌من ليلا شريفي، حجت‌الله هستم. پسرم عاشق حضرت زهرا بود. او چون يك فرشته در دستم به امانت بود كه به لطف خداوند امانت را به صاحبش سپردم.❤️ دعايش مي‌كردم. من هميشه خيرش را مي‌خواستم. به خدا مي‌گويم من هميشه مديونش هستم. چراكه فرزندم را نوكر حضرت زهرا (س) و اهل بيت (ع) كرد.🌷 عشق در دلش بود و زمزمه «يا زهرا» از لبانش نمي‌رفت. چون مادرش حضرت زهرا هم مظلومانه شهيد شد.😭 همه فكرش اين بود كه بايد راه شهدا را ادامه بدهيم و پشت سر ولايت فقيه باشيم و دل را به دست بياوريم. من خوشحالم كه پسرم قدم در راه دين، اسلام، قرآن، امام، ولايت و شهدا گذاشت.🌸 🌷اگر امروز پسر ديگرم حسين هم در راه اسلام و قرآن برود من راضيم. اصلاً ناراحت رفتن حجت نيستم او زنده است و من خوشحالم...🌹 📌جايش خالي است، اين برايم كمي سخت است. سال هاست كه حجت به اين راه‌ها مي‌رود و من از اين بابت بسيار خوشحال بودم❤️. اتاقش پر بود از عكس‌هاي شهدا. من هم هميشه همراهيش مي‌كردم. مي‌گفت:«مامان تو برايم دعاكن تا شهيد شوم من هم برايش دعا مي‌كردم.»💔 دو هفته قبل از رفتنش به مناطق عملياتي به من گفت كه:«بنده خدايي به من گفته كه اين سفر آخر است و اين روزها مي‌شوم.»😭 من هم خنديدم وگفتم: «بهتر كه بشوي. اينكه آرزوي تو بوده.»🌹 🔷آخرين بار هم رفتيم زيارت نگاهش كه مي‌كردم حال و هواي عجيبي داشت. شب جمعه در دعاي خيلي بي‌تابي كردم، به خوابم آمد. در اتاقش بودم، خنديد وگفت:«مادر چرا ناراحتيد. خداوند به وعده‌اش عمل كرد.»✨ 🔶من با حجت ۱۴ سال تفاوت سني دارم، خيلي با هم صميمي بوديم، رابطه ما جداي رابطه مادر و فرزندي بود،☺️ قبل از هر چيزي با هم دوست بوديم. در تمام برنامه‌ها همراهش مي‌رفتم از مداحي‌هايش لذت مي‌بردم😊. هميشه با هم قدم زنان به سمت مي‌رفتيم به وبلاگش كه سر بزنيد متوجه علاقه او نسبت به شهدا خواهيد شد. در حوادث سال ۸۸ بسيار نگران امام خامنه‌اي بودند، دلش آشوب بود. مي‌گفت: دل آقا را نبايد خون كرد.😔 ♦️كلام آخر 🔶طرف صحبت من خطاب به مادران شهداست، آن روزها در دوران اگر پسر من نبود كه در ميادين نبرد حاضر شود و از كشورش دفاع كند امروز اما، ثابت كرد كه ادامه دهنده راه شماست. من خدا را شكر مي‌كنم كه فرزندم در خونش ريخته شد. حضرت زهرا برايش مادري كرد. از جوان‌ها مي‌خواهم پا روي خون نگذارند.💔 راهش پر رهرو ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti