♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
. کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦. شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦. #قسمت_چهلوهشتم🌸/#شروعبحران😥 با اینکه هاد
.
کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦.
شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦.
#قسمت_چهلونهم🌸/#شروعبحران😥
بعد از آن برای اعزام به سامرا انتخاب شد. هادی به همراه چند تن از دوستان ما راهی شد. من هم میخواستم با آنها بروم اما استخاره کردم و خوب نیامد! یادم هست یک بار به او زنگ زدم و گفتم فلان شخص که همراه شما آمده یک نیروی ساده است تا حالا با کسی دعوا نکرده چه رسد به جنگیدن مواظب او باش هادی هم گفت: اتفاقا این شخصی که از او صحبت می کنی دل شیر دارد. او راننده است و کمتر درگیر کار نظامی میشود اما در کار عملیاتی خیلی مهارت دارد. بعد از یک ماه هادی و دوستان رزمنده به نجف برگشتند. از دوستانم درباره ی هادی سؤال کردم پرسیدم: هادی چطور بود؟ همه ی دوستان من از او تعریف میکردند؛ از شجاعت، از افتادگی از زرنگی از ایمان و تقوا و..... همه از او تعریف می کردند. هر کس به نوعی او را الگوی خودش قرار داده بود. نماز شبها و عبادت های هادی حال و هوای جبهه های نبرد رزمندگان ایران با صدامیان بعثی را برای بقیه ی رزمندگان تداعی می کرد. هادی دوباره راهی مناطق عملیاتی شد. دیگر او را کمتر می دیدم. چند بار هم تماس گرفتم که جواب نداد. مدتی گذشت و من با چند تن از دوستان برای زیارت راهی ایران و شهر قم شدیم. یادم هست توی قم بودم که یکی از دوستانم گفت: خبر داری رفیقت همون هادی که با ما می آمد کربلا شهید شده؟ گفتم: چی میگی؟ سریع رفتم سراغ اینترنت. بعد از کمی جست و جو متوجه شدم که هادی به آنچه لایقش بود رسید.
#ادامه_دارد🦋همراهمون باشید😉
🌸|@ebrahim_babak_navid_delha
.