🌷🌷🌷
#قسمت_چهل_و_چهار
#شیدای_شهادت
#در_ادامه...
🍃🍃🍃
✍يکسال براي خادمي به اردوگاه شهيد درويشي نرفت.
رفته بودمنطقه اي ديگرمستقر شده بود.
معمولا ًدوره ها ده روزه بود. مدتش که تموم شد ميخواستند #سيد
رو بفرستند برگرده شهر، اما #سيد اصلادوست نداشت به اين زودي منطقه رو ترک
کنه؛
با حالت بغض آلودي گنبد مزار شهداي شلمچه رونشون دادوگفت: اينها من
روميخواهند جواب کنند اما من روهمين شهدادعوت کردند که بيام اينجا؛
الانم
هيچکس جز شهدا نميتونند من رو از اينجا بيرون کنند.وهمون طورهم شد وباز
ماندگارشد.
طوري حرف ميزد انگارشهداي شلمچه روبروش ايستاده بودند و #سيد با اونها
درد دل ميکرد.
تو اروند که رفته بوديم، #سيد گوشه اي رفت ونشسته بود. با اينکه
فاصله زيادي بين ما بود اماصداي ضجه هاش رومي شنيدم.
#ادامه_دارد...
@ebrahimdelha
🌷🌷🌷