🔲 ساعت ، یک و بیست...
#به_وقت_حاج_قاسم
غزل - در سوگ سردار سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی
ساعت یک و بیست ، آسمان را کشتند
خورشید - امام کهکشان - را کشتند
پیچید صدا ، عقربهها لرزیدند
تاریخ به هم ریخت ، زمان را کشتند
در ماذنهها طنین تکبیر شکست
انگار در آن لحظه اذان را کشتند
بر سفره ، یتیمان شهیدان دیدند
ایوای دوباره بوی نان را کشتند
کرمان نه ، جهان نشست در سوگ بزرگ
آقای کریمان جهان را کشتند
از سیصد و سیزده نفر یک تن رفت
سرلشکر صاحبالزمان را کشتند
ای اهل حرم ! میر و علمدار افتاد
آبآور نه ، آبِ روان را کشتند
اما حرم اینبار نگشتهست اسیر
هرچند امیر کاروان را کشتند
ساعت یک و بیست ، هاتفی داد ندا ؛
سردار دلیرِ مهربان را کشتند
شاعر ؛
#حاج_ابراهیم_سنائی_اهواز
به کانال اشعار (حاجابراهیم سنائی) در محیط ایتا بپیوندید👇
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
🔲 ساعت ، یک و بیست...
#به_وقت_حاج_قاسم
غزل - در سوگ سردار سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی
ساعت یک و بیست ، آسمان را کشتند
خورشید - امام کهکشان - را کشتند
پیچید صدا ، عقربهها لرزیدند
تاریخ به هم ریخت ، زمان را کشتند
در ماذنهها طنین تکبیر شکست
انگار در آن لحظه اذان را کشتند
بر سفره ، یتیمان شهیدان دیدند
ایوای دوباره بوی نان را کشتند
کرمان نه ، جهان نشست در سوگ بزرگ
آقای کریمان جهان را کشتند
از سیصد و سیزده نفر یک تن رفت
سرلشکر صاحبالزمان را کشتند
ای اهل حرم ! میر و علمدار افتاد
خشکید فرات ، آبِ روان را کشتند
اما حرم اینبار نگشتهست اسیر
هرچند امیر کاروان را کشتند
ساعت یک و بیست ، هاتفی داد ندا ؛
سردار دلیرِ مهربان را کشتند
شاعر ؛
#حاج_ابراهیم_سنائی_اهواز
به کانال اشعار (حاجابراهیم سنائی) در محیط ایتا بپیوندید👇
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
۱۳ دی