eitaa logo
" لشگر حضرت عشق"
288 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
9هزار ویدیو
266 فایل
زنده نگهداشتن‌ یاد‌ شهداء کمتر‌ از‌ شهادت‌ نیست‌ #مقام_معظم‌_رهبری‌ 🌿 هر شهیدی به تنهایی قادر است تاریخی را زنده کند. #شهید_ابراهیم_همت کانال رسمی لشگر حضرت‌ عشق #ما_ملت_امام_حسینیم @eeshgh1 https://eitaa.com/eeshg1
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان عاشقانه مذهبی ( علوی ) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و بیستم نگاهش کردم و دیدم قطرات اشک از روی صورتش جاری شده و روی فرش و پاهای من می‌چکد و با صدایی که زیر بارش اشک‌هایش نَم زده بود، همچنان می گفت: «الهه! دلم خیلی برات تنگ شده بود! الهه! چهل روزه که ندیدمت! چهل روزه که حتی صداتو نشنیدم! مَنی که یه روز نمی‌تونستم دوری تو رو تحمل کنم...» دلم آتش گرفته بود از طعم شیرین زندگی عاشقانه‌ای که چه زود به کام‌مان تلخ شد و دل‌هایمان را در هم شکست و نتوانستم دم نزنم و من هم لب به شکایت گشودم که شکایتم هم از اوج دلتنگی‌ام بود: «مجید! زمانی که باید کنارم بودی، کنارم نبودی! زمانی که باید آرومم می‌کردی، کنارم نبودی! شب‌هایی که دلم می‌خواست پیشِت زار بزنم و برات درد دل کنم، کنارم نبودی! شب‌هایی که هیچ کس نمی‌تونست آرومم کنه و من به تو احتیاج داشتم، کنارم نبودی!» و داغ دلم به قدری سوزنده بود که چانه‌ام از شدت گریه به لرزه افتاده و در برابر نگاه او که بیش از دل من بی‌قراری می‌کرد، بی‌پروا ادامه می‌دادم: «ای کاش فقط کنارم نبودی! تو با امیدی که به من داده بودی، با دروغی که به من گفتی، مَنو صد بار کُشتی و زنده کردی! مجید! خیلی عذابم دادی! خیلی زجرم دادی! مجید! چرا اونقدر مَنو امیدوار کردی؟ چرا به من الکی وعده می‌دادی که مامانم خوب میشه؟ مگه دکتر بهت نگفته بود که دیگه نمیشه براش کاری کرد؟ پس چرا منو بردی امامزاده؟ چرا ازم خواستی قرآن سر بگیرم و به هر کی که تو میگی متوسل شم؟» و دیگر نتوانستم ادامه دهم که صدایش به گریه بلند شده و پشتش به لرزه افتاده بود و چه زجری می‌کشیدم که او را به این حال ببینم و نتوانم دلداریش دهم که هنوز دلم از دستش رنجیده بود. خواستم از جایم بلند شوم که دستم را گرفت و با لحنی عاشقانه التماسم کرد: «الهه! نرو! هر چی می‌خوای بگی، بگو! هر چی دوست داری بگو! فقط با من حرف بزن! بخدا دلم برای صدات تنگ شده!» و حالا نوبت گریه‌های بی‌صبرانه او بود که امانش را بریده و ناله‌هایش را در گلو بشکند. چشمه چشمان کشیده و زیبایش از اشک سرریز شده و پلک‌هایش همچون ابر بهاری سنگین بود و باز هم دست از باریدن نمی‌کشید و همچنانکه با نگاه عاشقش، دلبسته چشمان تَرم شده بود، زیر لب نجوا می‌کرد: «الهه! من بهت دروغ نگفتم، بخدا من بهت دروغ نگفتم! من به حرفایی که می‌زدم اعتقاد داشتم! من مطمئن بودم اگه امام حسین (علیه‌السلام) بخواد، می‌تونه پیش خدا شفاعت کنه تا مامان خوب شه...» که کلامش را شکستم و با صدایی که میان گریه دست و پا می‌زد، پرسیدم: «پس چرا خوب نشد؟ پس چرا امام حسین (علیه‌السلام) نخواست مامانم خوب شه؟ پس چرا مامانم مُرد؟» و مثل اینکه نداند در پاسخ اینهمه پرسش سرشار از حسرتم چه بگوید، سری تکان داد و با صدایی که از شدت بغض، به سختی شنیده می‌شد، پاسخ داد: «نمی‌دونم الهه جان...» و من دیگر چه می‌گفتم که به زلالی کلامش ایمان داشتم و نمی‌خواستم و نمی‌توانستم بیش از این با تازیانه‌های سرزنش، عذابش دهم که با سر انگشتانم تارهای سپیدِ روی شقیقه‌اش را که چون ستاره در سیاهی شب می‌درخشید، لمس کرده و با لحنی لبریز از حسرت زمزمه کردم: «با خودت چی کار کردی؟» و آنقدر صدایم میان طوفان بغض گم شده بود که خیال کردم نشنیده، ولی به خوبی نغمه دلسوزی‌ام را شنیده بود که لبخندی غمگین بر صورت خیس از اشکش نقش بست و با نگاه نجیبانه و سکوت پُر از غربتش، جوابم را داد تا باورم شود که در این چهل روز چه بر دل شیدایش گذشته و مردانه تحمل کرده است. نویسنده : valinejad @eeshg1 با ما همراه باشید🌹 رمان های عاشقانه مذهبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خــدای مهـربانـم ✨ از تـو شاکـرم 🌸ڪه چشمـانم را گشـودی ✨و فرصتی دوباره برای زنـدگی 🌸برای ادامه ی حیات ✨و برای دیـدن‌ عزیـزانم 🌸به مـن عـطا کردی 🌸بـا نـام و یـاد زیبایت ✨روزم را آغـاز می‌کنـم 🌸و از تو طلب بهترینها دارم 🌸 بِسـمِ اللهِ الرَّحمـنِ الرَّحیـم ✨ الهـی بـه امیـد تـو 🌸🍃@eeshg1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸💫آخر هفته خود را ⚪️💫معطر می کنیم به 🌸💫عطر دل نشین صلوات ⚪️💫بر محمد و آل محمد(ص) 🌸💫الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ ⚪️💫وَآلِ مُحَمَّدٍ 🌸💫وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ⚪️💫وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ 🌸💫در پناه حضرت محمد(ص) ⚪️💫و خاندان پاکش آخرتون پر برکت @eeshg1 🌸🍃
سـ❄️ـلام روزتون پراز خیر و برکت 💐 امروز جمعه ☀️ ١۵ بهمن ١۴٠٠ ه. ش 🌙 ٢ رجب ١۴۴٣ ه.ق 🌲 ۴ فوریه ٢٠٢٢ ميلادى @eeshg1 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 🌼 ✨باغ ما پر گل و زیباست ولی غم دارد ✨همه گویند که این باغ گلی کم دارد ✨بوستانی که در آن نرگس زهرایی نیست ✨چو خزانی است که گویی غم عالم دارد ✨آفتابی، نفس صبح دل آرایی تو ✨مَه من ، شاخ گل نرگس رعنایی تو ✨چشمهای من اگر رخصت دیدار نیافت ✨رو به هر سوی نماید دلم ، آنجایی تو 🌼الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌼 🌼 @eeshg1 🌼🍃
‍ نیایش صبحگاهی🌸🍃 🌸✨خدایا...🙏 🌺✨دراین آدینه زیبا 🌸✨گره ازکارهمه بازکن 🌺✨شادی را 🌸✨مهمان دلها 🌺✨وتمام خانه ها را غرق در 🌸✨خوشبختی کن 🌺✨الهی...🙏 🌸✨آدینه ای پر از مهربانی 🌺✨و نرمی خویی به همه عطا فرما 🌸✨آمین 🙏 @eeshg1 🌸🍃
❤️السلام علیک یاصاحب الزمان❤️ روزهای هفته را باعشق توسرمیکنم❤️ تابه جمعه می رسم احسـاس دیگرمیکنم حس دیدارتو درمن جمعه غـوغامیکند جمعه هاچشمان خودرا حلقه بردرمیکنم😔❤️ ⚘تعجیل در ظهور سه ♥️صلوات اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفرَج🙏 🌸🍃@eeshg1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷سلام به گلهای مهربان ❤️سلام به جمعه زیبا 🌷مثل همیشه دعایم براتون ❤️عاقبت به خیرے 🌷سلامت جسم و جان ❤️و دلی خالی از غم است، 🌷روزتـــون پراز رحمت الهی ❤️زندگیتون پراز برڪت و موفقیت @eeshg1 🌷🍃
❤️💫ســــ🌷ـــلام ⚪️💫صبح آدینه تون ❤️💫بخیــــــر و شـــادی ❤️💫آرزوهاتون مستجاب ⚪️💫کانون خانواده تون گرم گرم ❤️💫سایه بزرگترهاتون مستدام ❤️💫سعادت وخوشبختــــــی ⚪️💫یار همیشگی شمــــــــا ❤️💫در کنار خانواده ⚪️💫آدینه تون پر از بهترین ها... @eeshg1 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانه ی پدری تنها جاییست که هر ساعتی بری ناراحت نمیشن و امن ترین جای دنیاست مثل آغوش پدر مهر مادر و ميدانی که بی هیچ چشم داشتی تو را‌ دوست دارند خانه پدری بهشت این دنیاست...!❤️ @eeshg1 🌸🍃