ما تماشاچیانی هستیم
که پشت درهای بسته مانده ایم
دیر آمدیم ؛ خیلی دیر
پس به ناچار حدس می زنیم
شرط می بندیم و شک می کنیم
و آن سوتر در صحنه اصلی
بازی به گونهای دیگر در جریان است
👤حسین پناهی
💕💜💕💜
آموختم که هیچ دارویی،
نمیتواند همچون «اُمید»
آدمی را ایستاده نگه دارد!
آموختم که در همه حال و همه وقت باید عشق ورزید، حتی در زمان خستگی، بیماری و یاس!
آموختم که جنگیدن همیشگی برای نداشته ها چشمها را به روی داشتههایمان میبندد...
گاهی باید با خیالی آسوده زندگی کرد، رها از هر نبردی و شکستی...
آموختم که هیچ دارویی، نمیتواند همچون «امید» آدمی را زنده نگه داشته باشد، زندگی بیاورد، عشق ببخشد...💖
💕💙💕💙
این پیام را همیشه و تا آخر عمرتون یادتون باشه...
بعضی وقتا آدما الماسی تو دست دارن، بعد چشمشون به یه گردو می افته...
خم میشن تا گردو رو بردارن، یهو الماسه می افته رو شیب زمین، قل میخوره و تو عمق چاهی فرو میره... میدونی چی می مونه...؟
یه آدم دهن باز...
یه گردوی پوک...
و یه دنیا حسرت...
مواظب الماسهای زندگیمون باشیم، شاید به دلیل اینکه صاحبش هستیم و بودنش برامون عادی شده ارزشش رو از یاد بردیم ...
میدونی الماسهای زندگی آدم چی میشه :
پدر، مادر، همسر، فرزند، سلامتی، سرفرازی، خانواده، دوستان خوب، کار، عشق و... هستند...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سخنان بسیار شنیدنی در مورد امام زمان عجل الله
💥 بیشترین بلاها الان ، #امام_زمان را در برگرفته واحاطه کرده...
⚠️ ویدیو حاوی تصاویر تکاندهنده استت
روزی شیخ الرئیس "ابوعلی سینا" وقتی از سفرش به جایی رسید، اسب را بر درختی بست و برایش کاه ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد.
"روستایی" سوار بر الاغ آنجا رسید، از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست، تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند.
شیخ گفت:
خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند، روستایی آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت، ناگاه اسب لگدی زد.
روستایی گفت: اسب تو خر مرا لنگ کرد.
"شیخ" ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود.
روستایی او را کشان کشان نزد "قاضی" برد، قاضی از حال سوال کرد، شیخ هم چنان خاموش بود.
قاضی به روستایی گفت:
این مرد لال است.
روستایی گفت:
این "لال" نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، پیش از این با من سخن گفته.
قاضی پرسید:
با تو سخن گفت؟ چه گفت؟
او جواب داد که:
گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند.
قاضی خندید و بر "دانش" شیخ آفرین گفت.
"شیخ" پاسخی گفت که زان پس درزبان پارسی مثل گشت:
《جواب ابلهان خاموشی ست.》
💕💙💕💙
ای کاش هنوز کوچه ها مثل قدیم بود...
خیس بود و بوی نم میداد...
ای کاش عطر یاس آویزون شده از خونه ها
توی کوچه پس کوچه های شهر می پیچید؛
تا از بوی اونا سرمست بشیم و بی خیال دنیا...
ای کاش خونه ها
آنقدر سر به فلک کشیده نبود...
همون خونه های حیاط داری بود که به پشت
بوم ختم میشد...
ای کاش همه چیز همونجوری می موند...
پاک....
صاف...
و ساده...!
🌷۴ صفت مومنین در۴سوره:
🌷۱.انماالمومنون...۶۲نور
پیامبرراتنهانمیگذارندوبدون اجازه اش نمیروند
🌷۲.انماالمومنون...۱۰حجرات
برادرندوبین یکدیگررااصلاح میکنند
🌷۳.انماالمومنون...۱۵حجرات
ایمانشان محکم است وبامال وجان درراه خداجهادمیکنند
🌷۴.انماالمومنون...۲انفال
خداترسندوباتلاوت قرآن ایمانشان زیادمیشود.به خدااتکیه میکنند
💕💚💕💚
به تاريخ های روی سنگ قبر نگاه کنید:
"تاريخ تولد- تاريخ مرگ"
آنها فقط با يك خط فاصله از هم جدا شده اند،
همين خط فاصله كوچك نشان دهنده تمام
مدتي است كه ما روي كره زمين زندگي
كرده ايم،
ما فقط به اندازه يك " خط فاصله" زندگي
مي كنيم!
و ارزش اين خط كوچك را تنها كساني مي دانند كه به ما عشق ورزيده اند.
آنچه در زمان مرگ مهم است پول و خانه و ثروتي كه باقي مي گذاريم نيست،
بلكه چگونه گذراندن اين خط فاصله است.
بياييد به چرايى خلقتمان بيانديشيم
بياييد بيشتر يكديگر را دوست داشته باشيم
👈 دير تر عصباني شويم
👈 بيشتر قدرداني كنيم
👈 كمتر كينه توزي كنيم
👈 بيشتر احترام بگذاريم
👈 بيشتر لبخند بزنيم
و به ياد داشته باشيم كه اين " خط فاصله" خيلی كوتاه است!
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺فتوکپی نباشید !!!
خودتان باشید نه فتوکپی و رونوشتِ همدیگر !
خودتان را از روی دستِ دیگران ننویسید !
باور کنید چیزی که هستید ، بهترین حالتی است که می توانید باشید !
بعضی ها ، ساکتشان دلنشین است ،
بعضی ها پرحرفشان !
بعضی ها ، باچشم و موی سیاه ، زیبا هستند ،
بعضی ها با چشمان رنگی و موی بلوند !
بعضی ها با شیطنت دل می برند ،
بعضی با نجابت ...
جذابیتِ هرکس منحصر به خودش است !
باورکنید رفتار و خصوصیاتِ تقلید شده و مصنوعی ، شخصیتتان را خراب می کند ...
تا می توانید ، خودتان باشید !👌
🌺🍃
#سالاد_قارچ_سيب زمينى
سیب زمینی پخته و خرد شده : 4 عدد
هویج پخته و حلقه حلقه شده : 2 عدد
پیازچه خرد شده : 2 عدد
نخود فرنگی : 300 گرم
قارچ خام حلقه حلقه شده : 100 گرم
خیار شور : به میزان کافی
مواد لازم برای برای تهیه سس : :
سس مایونز : 1 قاشق غذاخوری
آب لیمو : 1 قاشق سوپخوری
فلفل قرمز و نمک : به میزان کافی
شوید و آویشن : به میزان کافی
دستور تهیه :
1- ابتدا سیب زمینی پخته و خرد شده را در ظرفی بریزید و سپس هویج را با یک قاشق چایخوری شکر و آب ، پخته و به آن اضافه کنید
2- سپس سایرمواد یعنی پیازچه خرد شده ، نخود فرنگی وخیارشور و قارچ حلقه حلقه شده را هم به موادتان اضافه کرده و کاملا با هم مخلوط کنید
3- برای درست کردن سس هم سس مایونز، آب لیمو، فلفل قرمز و نمک و سبزیجات معطر را با هم مخلوط کرده و بعد، سس را در سالاد بغلتانید. به این ترتیب سالاد ما آماده است.که من فقط از سس مایونز استفاده کردم و هیچ نمک و ادویه ای نزدم
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ماست_کباب 😍😋
فیله مرغ ۱۲ عدد
فلفل دلمه رنگی ۳ عدد
۱ عدد پیاز
ماست ۱ ونیم پیمانه
روغن زیتون ۳ قاشق غذا خوری
قارچ ۱۰ عدد
کره ۳۰ گرم
زعفران ۱ قاشق غذا خوری
اورگانو ۱ قاشق چای خوری
نمک و فلفل سیاه و پاپریکا و پول بیبر و پودر سیر (از هر کدام ۱ قاشق چای خوری )
لیموتازه نصف
.
⏺ در محکومیت هتاکی فائزه رفسنجانی به ساحت مقدس اشرف الانبیاء (ص) ⏺
◼️شنیدم کینه توزی بدقواره
به هتاکی گشاده لب دوباره
◼️بهایی مشرب دخت منافق
نموده باز هم زنجیر پاره
◼️فمینیستی به دور از دانش و عقل
که در ایران نباشد هیچ کاره
◼️زند مانند عقرب دائما نیش
به اسلام و نظام و این اداره
◼️ کند چون پستهٔ بی مغز رسوا
خودش را این لعین بدقواره
◼️شده أرویٰ و هند دورهٔ ما
گرفته از شرف، ایمان کناره
◼️قطام عصر ما گردیده از کین
ندارد گرچه زیبایی ، قواره
◼️دهانش را گشاده چون سگ هار
بزرگان را گزیده با اشاره
◼️ منافق گشته او مانند شویش
زدین دارد به دل غیظ و شراره
◼️چو خفاشی زخوی شب پرستی
شده دشمن به خورشید و ستاره
🔴به ختم الانبیا کرده جسارت
شکسته باد فک این شراره
✳️ رسول الله بی شک عقل کل است
حکیم است و شده با وحی اداره
❇️ که باشد این مگس در نزد خورشید
ندارد طاقت دیدن ، نظاره
⏺ زده با خوی قارونی توهم
خبیث ، عقده ای، مرتد ، دوباره
🔴 جری تر گشته از بی اعتنایی
مدارا نیست دیگر راه چاره
⏺ کنیم تا کی تحمل این ژن نحس
کنیم تا کی به هتاکی نظاره
💠 بر او قلاده باید زد ز پاسخ
که هتکش گشته زشت و پرشماره
💠 رسول الله خط قرمز ماست
دفاع از او نخواهد استخاره
💠 مسلمان ، شیعه بیدار و غیور است
به جان یاوه گو ریزد شراره
❇️ دهان نحس هتاکان ملعون
کند با پاسخ کوبنده پاره
💕💚💕💚
*غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد، آسمانی شد.*
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
سردار مدافع حرم حاج مهدی نیساری درشب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد ، سردار نیساری فردی که برای شناسایی پیکر *شهیدحججی* به مقر داعش رفت وازطرف سیدحسن نصرالله لقب پهلوان مقاومت گرفت.
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
*ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید محسنحججی:*
بعد از *شهادت حججی* تا مدتها ، پیکر مطهرش در دست داعشی ها بود تا اینکه قرار شدحزب الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند.
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر *محسن و دو شهیدحزب الله* را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.
به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر *محسن* را شناسایی کنی؟"
می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.اما آن موقع ، *محسن* برایم از همه چیز وحتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم.
در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود ، با اسلحه اش ما را می پایید.
پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"میخکوب شدم ، از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم.
رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟!
این بدن *اربا_اربا شده* این بدن قطعه قطعه شده!"
بی اختیار رفتم طرف داعشی عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم.داد زدم: *"پست فطرتا ، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش؟!"*
حاج سعیدحرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت :"این کار ما نبوده ، کار داعش عراق بوده."دوباره فریاد زدم : *"کجای شریعت محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!"*
داعشی به زبان آمد گفت: "تقصیرخودش بود.از بس حرص مون رودرآورد.نه اطلاعاتی بهمون داد ، نه گفت اشتباه کردهام و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کردکه از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"
هرچه می کردم ، پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکررا برای شناسایی دقیقاباخودمون ببریم."
اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه ، پیکر *محسن* نبود وداعش میخواست فریب مان بدهد.
توی دلم متوسل شدم به *"حضرت زهرا علیها السلام"* گفتم : "بی بی جان خودتون کمک مون کنید ، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.یکباره چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن ناگهان فکری توی ذهنم آمد.خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن ، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم.
نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله.از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی ، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند.دیگر خیلی خسته بودم.
هم خسته ی جسمی و هم روحی.
واقعا به استراحت نیاز داشتم.
فردا حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله ، پیکر *محسن* را تحویل گرفته اند.
به دمشق که رسیدم ، رفتم حرم *بی بی حضرت زینب علیهاالسلام* وقتی داخل حرم شدم ، یکی از بچهها اومد پیشم و گفت: *"پدر و همسر شهید حججی به سوریه اومده اند. الان هم همین جا هستن.توی حرم."*
من را برد پیش *پدر محسن* که کنار ضریح ایستاده بود. *پدر محسن* می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تاچشمش به من افتاد ، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: *"از محسن خبر آوردی"*
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا_اربا را تحویل دادهاند؟!
بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند؟
گفتم: "حاجآقا، پیکر محسن مقرحزب الله لبنانه ، برید اونجا خودتونببینیدش."
گفت: "قَسَمَت میدم به بیبی که بگو."
التماسش کردم چیزی از من نپرسد.دلش خیلی شکست.دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح *حضرت زینب علیها السلام* و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم.همه محسنم رو.
تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارمویش رو برام آوردی ،راضی ام."
وجودم زیر وروشد.سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود.به سختی لب باز کردم و گفتم: *"حاجآقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی اکبرعلیه السلام اربا اربا کرده ان."*
هیچ نگفت فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: *"بی بی جان ، این هدیه را از من قبول کن!*
▫️یک تنه شبکه چهار رو کرده شبکه اول
#عباس_موزون
#زندگی_پس_از_زندگی
➕ مهدی عبدی زاده
93.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 زندگی پس از زندگی
فیلم کامل قسمت بیست و دوم؛پدر
بخش اول
تجربهگر: آقای سید حسین رادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به یاد توام .mp3
6.64M
🔴مناجات بسیار زیبای «به یاد توام»
👤 حاج محمود #کریمی
▫️ بگو یادی از ما کردی امشب؟
به یاد توام یا امام زمان
خدا کنه بار منم بخری
شده سد راه من گناهم
ببخشید اگه نامه سیاهم...
#رمضان_هدیه_آسمانی
🔸تا حالا قبض موبایلتونو قبل از بیستم ماه پرداخت کردید تا از یک روز مکالمه رایگان درون شبکه بهرمند بشید؟! دیدید وقتی یک روز مکالمه تموم میشه چه پیامی میاد رو گوشی؟
🔸"مشترک محترم مهلت استفاده هدیه یک روز مکالمه رایگان شما به پایان رسید از این پس مکالمات با نرخ عادی محاسبه خواهد شد.
🔸داستان ما و شماست.. مهلت استفاده ما از یک ماه هدیه آسمانی مضاعف و ثوابهای چندین برابر در ضیافت الهی درون شبکه و برون شبکه تا چند وقت دیگه به پایان میرسه و عبادات با نرخ واقعی محاسبه خواهد شد.
🔸ثواب خوندن یک آیه برابر همان آیه نه یک ختم قرآن، خواب یعنی خواب نه عبادت، نفس یعنی نفس نه تسبیح...
🔸مشترکین عزیز تا رسیدن پیام پایانی فقط چند روز دیگر فرصت دارید چون "کم کم غروب ماه خدا داره دیده میشود".
بسم الله..
@eeshg1
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
«أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»
🌷 آرامش یعنی؛
✨قایق زندگیتان را،
🌷دست کسی بسپارید که،
✨صاحب ساحل آرامش است...
🌷در بیست و چهارمین روز،
✨از ماه خدا و ماه ضیافت الهی،
🌷 از خدای مهربان ...
✨قشنگترین، آرامشبخشترین،
🌷و بهترین روز را برایتان آرزومندم..
@eeshg1