eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
368 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
عبّاس! ما قرابت داریم ،امان نامه آوردم برات، عباس گفت: من امان دارم پسرفاطمه امان نداره .... میگن: چنان شمشیر آقا قمر بنی هاشم کشید که اگر سرش رو شمر نمی کشید اولین کشته اون نانجیب بود، فرار کرد... امشب پاسبان خیام قمربنی هاشمِ، دید یه سیاهی داره میاد ،صدازد: بایست... فرمود عبباس جان! من زینبم... آمد خودش رو انداخت به پاهای زینب... همین امشب شما راحتی تا استراحت کنی، چرا آمدید؟ بی بی فرمود: می خوام یک خاطره تعریف کنم نشست، فرمود: عبّاس! یادته شب بیست و یکم بابام علی می خواست وصیت کنه فرمود به جز بچه های فاطمه همه برن بیرون تو هم اومدی بری، بابام فرمود: عباس جانم!تو هم بایست... همه کارم با توست؟ قمر بنی هاشم،عرضه داشت زینب جان یادمه چی رو می خواهی یاد آوری کنی؟ فرمود: یادته بابام دست تو رو توی دست حسین گذاشت، فرمود: عباسم! نیستم کربلا حسین رو یاری کنم... عوض من باید حسین رو یاری کنی... گفت: یادمه عزیز دلم، منظورت رو بگو... فرمود: شنیدم امروز برات امان نامه آوردن... عرضه داشت بی بی جان! خیالت راحت باشه تا جون در بدن دارم ازاین خیام پاسبانی می کنم، اگه حسین به من اجازه بده، فردا شمشیر زدن رو به اینها مشق می کنم.... فردا، هی عباس میگفت: داداش سینه ام داره سنگینی می کنه بذار برم میدان، امّا باز دستاشو ابی عبدالله بست فرمو:د برو فقط برای این بچه ها یه مقدار آب بیار...... امشب تو هم بگو:آقا جان! من میدونم آلوده ام،اما با همه ی این آلودگی هام عاشقِ تواَم،همه ی افتخارم اینه نوکر شما باشم... آقا جان! شما زهیر رو رفتی دنبالش،عثمانی مذهب بود، هر جا خیمه ات بر پا می شد،می گفت: خیمه ی من رو یه جایِ دیگه ببرید،چشمم به چشمِ حسین نیوفته،با یه نگاه عوضش کردی،آقا! حرف منم امشب اینِ...اگه تو بخوای میشه این بد رو هم خوبش کنی... همین زهیر وقتی ابی عبدالله فرمود:هر کی میخواد برِ،برِ....بلند شد گفت:آقا جان! کجا برم؟ اگر هزار مرتبه منو بکشن،بدنم رو قطعه قطعه کنن،بدنم رو آتیش بزنن،خاکسترم رو به هوا بدن،بازم میام دورِ سرت می گردم... اشکات رو روی دستت بگیر،دستای گدایت رو بالا ببر"اللهم عجل لولیک الفرج"
از خدا هر وقت که اذن محرم خواستم پیشتر از آن ظهورت را دمادم خواستم هر زمان هم رخصت سینه زدن می خواستم پشت بندش دیده ای از اشک زمزم خواستم خواستم در این عزاداری بساطی جور را تا که خرج تو شوم رزقی فراهم خواستم صبح گریه می کنی تا شب، و شب تا صبح را گریه کردن را شبیه تو دمادم خواستم وقتی از آقا امام زمان(عج) در عالم رؤیا سئوال كرد برا كدوم روضه فرمودید چشمام مرتب گریانند،اگه اشك چشمم تموم شه خون گریه می كنم؟ آیا روضه ی جد غریبتون حسین بود؟ فرمود:اگه جدَّم هم بود با من برای این روضه گریه می كرد.آیا روضه ی عمو جانت قمر بنی هاشم بود؟فرمود: اگه عموم هم بود با من گریه می كرد. روضه ی علی اكبر و قاسم؟نه..آقا پس اون كدوم روضه است؟ فرمود:من برای روضه ی عمه جانم زینب ،برای مظلومیت عمه جانم زینب،برای اسیری رفتن عمه جانم زینب تا عزاداران جدت را بگریانم ز تو روضه و شعر و گریز و نوحه و دَم خواستم چون شهیدان در رکاب تو شهادت را ولی روی دامان تو در خط مقدم خواستم كجایند اونایی كه با اخلاص برای عمه جان امام زمان اشك می ریختند؟ تو عزاداری و در این روزها غرق غمی از سر شرمندگی بوده اگر کم خواستم آقا جان كم خواستم از شما،اما این یكی رو التماستون هم می كنم: تا که امضای تو زینت بخش طومارم شود غیر اشک و ناله از تو کربلا هم خواستم كربلا،كربلا....هر كی دلش دنبال قافله ی حضرت زینب سلام الله علیهاست بگه:كربلا،كربلا..... این دل تنگم غصه ها دارد گویآ میل كربلا دارد كربلا كربلا..... می روم بینم در كجا زینب شكوه از شمر بی حیا دارد *** ز راه خسته ای از التهاب می لرزید تمام ِ عاطفه زیـر ِ نقـاب می لرزید ستاره رنگ پریده سراغ ِ ماه گرفت ز ترس و دلهره­ی بی حساب می لرزید گلابِ اشك رویِ گونه هایِ معصومی كه پوست پوست شد از آفتاب می لرزید تا حالا كه سوار برمحمل ها بودند،سایه ی عمو رو سرشون بود،سایه ی داداش علی اكبر رو سرشون بود،حالا كه دارند از مركب ها پیاده میشند،امشب صورت ها سوخته،پوست پوست شده. ای وای از بعد از این چه می كنند بچه ها؟ هر كار كردند مركب تكون نخورد: گرفته بود زمین پایِ ذوالجناح انگار ز شرم ِ هِی شدن و اجتناب می لرزید هر آنچه بیشتر از نام ِ این زمین می گفت چه بیشتر دلی از هر جواب می لرزید كجاست این سرزمین؟این جا رو غاضریه میگند،این جا رو نینوا هم میگند.آقا اباعبدالله فرمود:آیا اسم دیگه ای هم داره؟یه وقت یه پیرمردی گفت:آقاجان،بله، این جا رو كرببلا هم میگند. تا گفت:كرببلا. یه وقت دیدند زینب یه آهی كشید،صدا زد وای دلم،حسین جان،این چه سرزمینی است؟یه مرتبه ابی عبدالله صدا زد: اَعوذُ بالله مِنَ الْکَربِ وَالْبَلا كشید چادرِ عصمت عقیله بر صورت ز گریه شانه­ی او در حجاب می لرزید یه نگاه ابی عبدالله كرد،عباسم چرا معطلی؟ خواهرت رو با احترام پیاده كن،جوانهای بنی هاشم صف كشیدند،جلوتر از همه قمر بنی هاشم،پاهاشو ركاب قرار داد،سیدتی و مولاتی،پای عباس ركاب شد به خیر گذشت، ز محمل پیاده اش كردند عجیب پاش ولی بر ركاب می لرزید نشست سایه و گهواره را تكان می داد ز برقِ تیرِ سه شعبه رباب(س) می لرزید ز رسمِ تازه­ی مهمان نوازیِ كوفه هنوز شكرِ خدا مشكِ آب می لرزید وزید گرد و غباری كه بویِ هجران داشت نگاهِ ابریِ زینب(س) هوای باران داشت گفت:داداشم،عزیز دلم،این چه سرزمینی است قربونت برم؟ بگو اكبر ببندد محمل من كه این صحرا نموده خون دل من اَمون از دل زینب،وای از دل زینب گفت:گریه نكن عزیز دلم،این وعده ی حتمی خداست،جدم رسول خدا رو در عالم رؤیا دیدم اینجارو بهم نشون داده،زینب جان یاد خاطره ای افتادم برات بگم:از جنگ صفین برمی گشتیم،رسیدیم توی این سرزمین یه چند لحظه بابام امیرالمؤمنین سرش رو گذاشت روی شونه ی داداش حسنم،یه چند لحظه ای خوابید،یه مرتبه دیدم بابام از خواب بیدار شد،شروع كرد گریه كردن،داداشم می گفت:باباجونم چی شده؟چرا اینقدر بی تاب شدی بابا؟فرمود: الان توی این سرزمین دیدم دریایی از خون ِ،حسینم توی این دریا داره دست و پا میزنه، هرچی میگه: یكی كمكم كنه، كسی به دادش نمی رسه *** گفت حسین(ع)جان چقدر لشكر ِ مستِ غرور می آید؟ برایِ بستن ِ راهِ عبور می آید! كتابِ خاطره های دلِ صبورم را شرارِ تیغ برایِ مُرور می آید پی گرفتنت از زندگی ِ شیرینم سپاهِ حرمله با چشم ِ شور می آید تلافی ِ دم ِ گرم ِ دعای بارانت داداش من كه یادم نرفته،تو همین كوفه،وقتی خشك سالی اومده بود،اومدند دورت رو گرفتند،گفتند: حسین جان بابات علی گفته بیاییم پیش تو،تو دعا كنی خدا باران رحمتش رو بفرسته، حسین جان یادته تا دستت رو بالا آوردی،اصلاً خدا نگذاشت معطل بشی،چنان باران رحمتی تو این شهر فرستاد،سابقه نداشت حسین،یادته حسین اومدند دورت حلقه زدند،گفتند:حسین جان ان شاءالله یه روز برات تلافی می كنیم، حالا موقشه تلافی ِ دم ِ گرم ِ دعای بارانت
1_1173459270.mp3
3.06M
سامونم کربلا 😭😭😭😭 🎤محمد اسداللهی من دور از کربلا زندگیم میگیره نور از کربلا پای رفتن از من شور از کربلا من دور از کربلا سامونم کربلا یه سفر واجب شه اونم کربلا یه شب جمعه مهمونم کربلا سامونم کربلا سفر اولم یادم اومد و کربلا بارون میزد و کربلا بارون کربلا مادرت میشه مهمون کربلا شب جمعه روضه خون کربلا بارون کربلا
|⇦•دیدن روی شما کاش... با امام زمان روحی له الفدا و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دیدن روی شما کاش میسّر می شد شام هجران شما کاش که آخر می شد بین ما فاصله ها فاصله انداخته اند کاش این فاصله با آمدنت سر می شد *امشب شايد بعضي ها اين اتفاق براشون بيوفته، هر كسي با گوشِ جانش صداي آقاش رو شنيد سلام مارو هم برسونه... گفت: داشتم سلام ميدادم تو حرم حضرت قمر بني هاشم،داشتم زيارت نامه ميخوندم، ديدم يه نفر پشت سرم ميگه: "السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَمّيَ الْعَبّاس"... حواسم نبود كه آقام داره سلام ميده، تا به خودم اومدم ديدم صاحبِ صدا نيست...* شهر ما بوی خدا داشت، دوباره ای کاش با ظهورت نَفَسِ شهر معطّر می شد پاک می شد دل تاریک به لطفت ای کاش مالک خانه ي دل ساقیِ کوثر می شد طاقتم طاق شد از دوری دلگیرِ شما جمعه ي آمدنت کاش مقدّر می شد صبح و شب اهل دلی زمزمه می کرد ای کاش پسری منتقم سینه ي مادر می شد کاش می شد حرم از دست تو سیراب شود دست تو یاورِ عبّاس دلاور می شد
1401051502.mp3
1.63M
|⇦•دیدن روی شما کاش... با امام زمان روحی له الفدا و توسل به حضرت عباس علیه السلام
|⇦•هر گرفتاری سراغ آستانش... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت رزق و روزیِ تمام خاندانش را گرفت *خيلي ها حوائجِ تمامِ سالشون رو جمع ميكنن، ميگن: شب تاسوعا ميريم دَرِ خونه ي آقامون قمر بني هاشم، اين آقا نميذاره كسي دست خالي بگرده، اين آقا خودش طعم خجالت كشيدن رو چشيده...* خوش به حالِ سائلی که سائلِ عباس شد خوش به حال آن که از عباس نانش را گرفت *اومد اون سائل دَر زد، دَر خونه ي حضرت عباس، هنوز خبر نداره آقا به شهادت رسيده، حضرت اُم البنين سلام الله عليها شناخت اين سائل رو، دلشوره گرفت، گفت: هر سال اين مي اومد اينجا پسرم دستش رو پر مي كرد خرج يكسالش رو ميداد، فرمود: هر چي توي خونه داريم بياريد تا دست خالي بر نگرده، هر كسي يه چيزي آوُرد، اتفاقاً از هميشه بيشتر هم آوُردن، دادن دستِ سائل، اما ديدن نميگيره، فرمودن: چرا نمي گيري، مگه سائل نيستي؟ گفت: سائلم، اما من سائلِ اون دستاي قشنگم، من اومدم رويِ زيباي صاحب خونه رو ببينم، من عاشق اون چشماي نازنينش هستم، يه وقت ديدن اُم البنين آهي كشيد، فرمود: سائل اون دستاي قشنگ رو از تن جدا كردن، اون چشم زيبا رو تيرِ سه شعبه زدن* روزِ محشر دست هايش دستگيري مي كند دستِ خود را داد دستِ دوستانش را گرفت *آره ولله، با دست هاي بريده شده دستِ همه ي عالم رو ميگيره، امشب التماسش كن، بگو: بي دستِ كربلا، دستِ مرا بگير... روايت ميگه: روز قيامت پيغمبر سئوال ميكنه، فاطمه جان! امروز براي شفاعتِ اُمتِ من چيزي داري رو كني تو اين صحراي قيامت؟ يه مرتبه مي بينن فاطمه دستاي بريده شده ي اباالفضل رو جلو مياره، صدا ميزنه: براي تمام اهل محشر كفايت ميكنه اين دستاي بريده... ان شاءالله كسي تو جمع ما نباشه شرمنده ي زن و بچه اش باشه، اگه كسي هم هست، توي خلوتِ خودش يه خط روضه ي خودش يا داداشش رو بخونه، بگو: آقا! خودت مي دوني شرمندگي چقدر سخته...* هيچ كس اندازه ي عباس شرمنده نشد كربلا بدجور از او امتحانش را گرفت از خجالت آب شد، آب آورِ كرب و بلا عصرِ تاسوعا امان نامه امانش را گرفت *شمرِ نانجيب هيچ قصدي جز اين نداشت كه عباس رو خجالت زده كنه، خوب مي دونست كه اگه همه ي عالم رو به عباس تقديم كنه دست از ابي عبدالله بر نميداره، وقتي اومد دَرِ خيمه ي عباس، صدا زد: عباس! بيا برات امان نامه آوُردم، يه وقت ابي عبدالله ديد عباس سرش رو از خجالت پايين انداخت... ابي عبدالله فرمود: عباسم! سريع برو جوابش رو بده، دشمن هم نبايد از دَرِ خونه ي تو دست خالي بره، اومد گفت: نانجيب! براي من امان نامه آوُردي، اما پسرِ فاطمه امان نداشته باشه؟ بچه هاش تو اين صحرا آواره باشن؟...*
‍🔳-🔘--◆◈◆--🔘-🔳 🔳-🔘--◆◈◆--🔘-🔳 ﷽ (س) 😭 الحسین(ع) (ع) جان رقیه زن غساله اهسته تر بریز آب که تازه رفته این دلخسته در خواب 😭😭😭 بده اهسته غسلش را که زینب بیاد مادرش افتاده امشب مکن زهرای زینب را کفن پوش نمی بینی که زهرا رفته از هوش 😭😭😭 بخاک این خرابه کن نظاره چه خونی می چکد از گوش پاره 😭😭😭 به بازویش بکش اهسته تر دس که جای تازیانه مانده در دست کبودیهای دستش جای سنگ است ببین زهرای زینب چه قشنگ است 😭😭😭 مگر اب از فرات آورده عباس خرابه می دهد بوی گل یاس اگر رخسار این دردانه نیلی ست زن غساله اینها جای سیلی ست 😭😭😭 خودم اورا به خاکش می سپارم سرم را روی قبرش میگذارم بسازم روی قبرش سایبانی کنم هرشب برایش نوحه خوانی 😭😭😭 🎧(ع) 🎤 👌 دعای فرج 1400/6/22
‍ ‍‍ روضه طفل سه ساله حضرت رقیه سلام الله علیها...🥀🥀🥀🥀🥀 🌾 روز جمعه است هوای حرمت را دارم حسین اشتیاق حرم محترمت را دارم حسین۲ 🌾 جلوه سبزخدا سرخ ترین لاله ی عشق برسرم سایه ی سرخ علمت را دارم حسین 🌾 خانه ی لطف تو آباد و دمت گرم حسین حسین حسین درحسینه ی دل ،سوز دمت رادارم حسین. ۲ 🌾 همه ی سال هوا داره محرم هستم برسرشانه ی خودشال غمت را دارم حسین حسین حسین. حسین😭 🌾 لحظه ی مرگ قدم برسرچشمم بگذار هوس بوسه به خاک قدمت را دارم حسین ۲ 🌾 برسفره ی احسان شمامهمانم سائلت هستم وشوق کرمت را دارم حسین 🌾 همه ی سال هوا داره محرم هستم برسر شانه ی خود شال غمت را دارم🌾 😔😔😔 🕊 نیت کردم روضه بی بی سه ساله رو بخونم 🕊 ان شاءالله عزیزان این محفل فیض ببرن ثوابش ذخیره قبروقیامت خودتون اموات این جمع....................🍂🍂🍂🍂🍂 🥀 دختری که زپدر محروم است همه شب غم زده و مغموم است....😭😭😭🥀 (امروز دیگه مجلسمون حال وهوای خاصی خودش رو گرفته معمولا رسمه شب سوم محرم متوسل میشن در خانه ی سه ساله ابی عبدلله بی بی رقیه سلام الله علیها......)😭 🥀 از هجر پدر میسوزم میسوزم دیده بر راه پدر میدوزم میدوزم 😭(چیکار کردن با این دختر سه ساله......) 🥀 من سه ساله ز پدرمحرومم کودک خون جگرو مغمومم...😭😭😭🥀 (دیگه دلت اینجا نباشه........باپای دلت بریم کنار حرم باصفاش ان شاءالله به زودی دسته جمعی کنار مرقد باصفاش عرض ارادت کنیم اونجا ناله بزنیم برای سه ساله حسین.ع.............) 😭😭😭😭😭 منزلم گوشه ی ویرانه شده🥀 همدمم سیلی ی بیگانه شده...😭😭😭😭🥀 (نمیدونم تا حالا دختر بچه ی یتیمی کنار بدن بابا دیدی یانه...... چطوری درد ودل میکنه....چطوری ناله میکنه...... اونم با زبان کودکی.....چطور حرفهاشو به باباش میگه........ هرکه ناله این دختر رو بشنوه نا خداگاه اشکش جاری میشه....... بگم.......هرکجا دختر سه ساله ی یتیم ببینی نوازشش میکنی...آرومش میکنی.... اما من بمیرم برای ناز دانه ی حسین.....چه خوب نوازشش کردن💔💔😭😭😭😭🥀 کنار سربابا هرکجا رسیدن بهش تازیانه زدن......... ای وای......ای وای.......ای وای..🌾🌾🌾🌾 هرکجا رسیدن بهش سیلی زدن...😭😭😭😭🥀 منزلم گوشه ی ویرانه شده🥀 همدمم سیلی ی بیگانه شده ۲🥀 (میگن گوشه خرابه نیمه های شب دیدن دختر ازخواب میشه بهانه بابا رو میگیره...... شروع کرد به گریه کردن...... هی صدا میزنه....عمه بابام حسین کجاست..... عمه زینب.......زینب......زینب.....😭😭😭🥀 عمه الان بابام کنارم بود.......) میگن زینب اومد کنار دخترنشست..عمه جان اینقدر بی تابی نکن...... عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده... میگن هر کاری کردن این دختر آروم بگیره آروم نشد....😭😭😭😭😭😭😭🌾 اهل خرابه وقتی ناله این دختر رو شنیدن طاقت نیاوردن..... میگن زنها شروع کردن به گریه کردن.... صدای گریه بلندشد خبر به یزید رسید خدا لعنتش کنه..... صدازد چه خبره چی شده..... گفتن دختر حسینه گوشه خرابه هی بهونه بابا رو میگیره😭😭😭🥀 نانجیب گفته ببرید سربریده باباش حسینو براش...... .........😭😭😭😭🥀 یه نظری به این محفل کن....... ( امان از اون لحظه ای که سر بریده ی حسین را آوردن داخل خرابه........) صحنه رو مجسم کنید.....😭😭😭🥀 سربابارو مقابل دختر سه ساله بزارن چه حالی پیدا میکنه....تا نگاهش به سر بریده بابا افتاد دیگه طاقت نیاورد......صدای ناله اش بلند شد....😭😭😭😭😭🥀 🥀 عمه بیا گم شده پیدا شده خرابه امشب شب یلدا شده (میگن اونقدر کنار سر بابا ناله زد یه دفعه دیدند دختر یه طرف افتاده سربریده بابا یطرف افتاده.........‌ عمه جانش زینب اومد نگاه کرد دید دختر جان به جان آفرین تسلیم گردیده 😭😭😭 هرکجای مجلس نشستی بلند بگو یا حسین ........یاحسین.......... حسین آرام جانم....... حسین روح روانم....... التماس دعا...😭😭😭😭🥀 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
‍ ‍‍ روضه طفل سه ساله حضرت رقیه سلام الله علیها...🥀🥀🥀🥀🥀 🌾 روز جمعه است هوای حرمت را دارم حسین اشتیاق حرم محترمت را دارم حسین۲ 🌾 جلوه سبزخدا سرخ ترین لاله ی عشق برسرم سایه ی سرخ علمت را دارم حسین 🌾 خانه ی لطف تو آباد و دمت گرم حسین حسین حسین درحسینه ی دل ،سوز دمت رادارم حسین. ۲ 🌾 همه ی سال هوا داره محرم هستم برسرشانه ی خودشال غمت را دارم حسین حسین حسین. حسین😭 🌾 لحظه ی مرگ قدم برسرچشمم بگذار هوس بوسه به خاک قدمت را دارم حسین ۲ 🌾 برسفره ی احسان شمامهمانم سائلت هستم وشوق کرمت را دارم حسین 🌾 همه ی سال هوا داره محرم هستم برسر شانه ی خود شال غمت را دارم🌾 😔😔😔 🕊 نیت کردم روضه بی بی سه ساله رو بخونم 🕊 ان شاءالله عزیزان این محفل فیض ببرن ثوابش ذخیره قبروقیامت خودتون اموات این جمع....................🍂🍂🍂🍂🍂 🥀 دختری که زپدر محروم است همه شب غم زده و مغموم است....😭😭😭🥀 (امروز دیگه مجلسمون حال وهوای خاصی خودش رو گرفته معمولا رسمه شب سوم محرم متوسل میشن در خانه ی سه ساله ابی عبدلله بی بی رقیه سلام الله علیها......)😭 🥀 از هجر پدر میسوزم میسوزم دیده بر راه پدر میدوزم میدوزم 😭(چیکار کردن با این دختر سه ساله......) 🥀 من سه ساله ز پدرمحرومم کودک خون جگرو مغمومم...😭😭😭🥀 (دیگه دلت اینجا نباشه........باپای دلت بریم کنار حرم باصفاش ان شاءالله به زودی دسته جمعی کنار مرقد باصفاش عرض ارادت کنیم اونجا ناله بزنیم برای سه ساله حسین.ع.............) 😭😭😭😭😭 منزلم گوشه ی ویرانه شده🥀 همدمم سیلی ی بیگانه شده...😭😭😭😭🥀 (نمیدونم تا حالا دختر بچه ی یتیمی کنار بدن بابا دیدی یانه...... چطوری درد ودل میکنه....چطوری ناله میکنه...... اونم با زبان کودکی.....چطور حرفهاشو به باباش میگه........ هرکه ناله این دختر رو بشنوه نا خداگاه اشکش جاری میشه....... بگم.......هرکجا دختر سه ساله ی یتیم ببینی نوازشش میکنی...آرومش میکنی.... اما من بمیرم برای ناز دانه ی حسین.....چه خوب نوازشش کردن💔💔😭😭😭😭🥀 کنار سربابا هرکجا رسیدن بهش تازیانه زدن......... ای وای......ای وای.......ای وای..🌾🌾🌾🌾 هرکجا رسیدن بهش سیلی زدن...😭😭😭😭🥀 منزلم گوشه ی ویرانه شده🥀 همدمم سیلی ی بیگانه شده ۲🥀 (میگن گوشه خرابه نیمه های شب دیدن دختر ازخواب میشه بهانه بابا رو میگیره...... شروع کرد به گریه کردن...... هی صدا میزنه....عمه بابام حسین کجاست..... عمه زینب.......زینب......زینب.....😭😭😭🥀 عمه الان بابام کنارم بود.......) میگن زینب اومد کنار دخترنشست..عمه جان اینقدر بی تابی نکن...... عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده... میگن هر کاری کردن این دختر آروم بگیره آروم نشد....😭😭😭😭😭😭😭🌾 اهل خرابه وقتی ناله این دختر رو شنیدن طاقت نیاوردن..... میگن زنها شروع کردن به گریه کردن.... صدای گریه بلندشد خبر به یزید رسید خدا لعنتش کنه..... صدازد چه خبره چی شده..... گفتن دختر حسینه گوشه خرابه هی بهونه بابا رو میگیره😭😭😭🥀 نانجیب گفته ببرید سربریده باباش حسینو براش...... .........😭😭😭😭🥀 یه نظری به این محفل کن....... ( امان از اون لحظه ای که سر بریده ی حسین را آوردن داخل خرابه........) صحنه رو مجسم کنید.....😭😭😭🥀 سربابارو مقابل دختر سه ساله بزارن چه حالی پیدا میکنه....تا نگاهش به سر بریده بابا افتاد دیگه طاقت نیاورد......صدای ناله اش بلند شد....😭😭😭😭😭🥀 🥀 عمه بیا گم شده پیدا شده خرابه امشب شب یلدا شده (میگن اونقدر کنار سر بابا ناله زد یه دفعه دیدند دختر یه طرف افتاده سربریده بابا یطرف افتاده.........‌ عمه جانش زینب اومد نگاه کرد دید دختر جان به جان آفرین تسلیم گردیده 😭😭😭 هرکجای مجلس نشستی بلند بگو یا حسین ........یاحسین.......... حسین آرام جانم....... حسین روح روانم....... التماس دعا...😭😭😭😭🥀 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
‍🔳-🔘--◆◈◆--🔘-🔳 🔳-🔘--◆◈◆--🔘-🔳 ﷽ (س) 😭 الحسین(ع) (ع) جان رقیه زن غساله اهسته تر بریز آب که تازه رفته این دلخسته در خواب 😭😭😭 بده اهسته غسلش را که زینب بیاد مادرش افتاده امشب مکن زهرای زینب را کفن پوش نمی بینی که زهرا رفته از هوش 😭😭😭 بخاک این خرابه کن نظاره چه خونی می چکد از گوش پاره 😭😭😭 به بازویش بکش اهسته تر دس که جای تازیانه مانده در دست کبودیهای دستش جای سنگ است ببین زهرای زینب چه قشنگ است 😭😭😭 مگر اب از فرات آورده عباس خرابه می دهد بوی گل یاس اگر رخسار این دردانه نیلی ست زن غساله اینها جای سیلی ست 😭😭😭 خودم اورا به خاکش می سپارم سرم را روی قبرش میگذارم بسازم روی قبرش سایبانی کنم هرشب برایش نوحه خوانی 😭😭😭 🎧(ع) 🎤 👌 دعای فرج 1400/6/22