.
#زمینه #شور
#شهادت_امام_سجاد(ع)
#چهل_ساله
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
بند1⃣
چهل ساله، کرببلا باهامه
همش ظهر،بلا جلو چشامه
چهل ساله، تا چشمامو میبندم
میبینم که ، رو نی سرِ بابامه
.....
وای...
زنده بابامو سربریدن
وای...
غنچه ی نشکفته رو چیدن
وای...
خودم دیدم به وقت غارت
وای ...
معجر و از سرها کشیدن
........
خیمه ها رو سوزوندن
دل ما رو شکوندن
ما رو به زور زنجیر
تو صحرا میکشوندن
منم سیدالبکا ، راوی کرببلا
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
دل من رو،اون لحظه میسوزنه
زدن پیشم ،عمه مو تازیونه
توی بازار،عمه مو دوره کردن
چه حرفایی،گفتن بهش بمونه
....
وای...
کردن اهانت توی انظار
وای...
خیلی دادن عمه مو آزار
وای...
چشمای بابام علی روشن
وای...
زینبو جشن و کوچه بازار
.....
برای من عذابه
خاطرات خرابه
چهل ساله دلم از
غصه و غم کبابه
منم سیدالبکا ، راوی کرببلا
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند3⃣
چهل ساله اشکای من روونه
پیش چشمام،لبای غرق خونه
شبا خواب مجلس می میبینم
همه دردم یه چوب خیزرونه
....
وای...
میزد با خیزرون پیاپی
وای...
خون لب بابام روی نی
وای...
ما کجا و بزم حرامی
وای...
ناموس ما و مجلس می
....
زجر و بلا کشیدم
پیر شدمو خمیدم
خواب میبینم شبا که
تو مجلس یزیدم
منم سیدالبکا ، راوی کرببلا
💠💠💠💠💠💠
•┈┈••✾❀❀✾••┈┈•
#شعرای_مشترک
#سیدناصر_اسماعیل_نسب
#سید_مرتضی_پیرانیان
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#شور
#امام_حسین علیه السلام
کربلایی #حسین_ستوده
[بند اول]
بازار عشق و عاشقی شلوغه
هر عشقی غیر عشق تو دروغه
من جز تو از هر عشقی توبه کردم
اینی که میگم و تجربه کردم
دنیا یه کلام حسینِ
عشقِ ما خیلی فقط امام حسینِ
همه میرن ولی اونی که میمونه
برام حسین
من که دلم شده از مردم کلافه
با هر کی رو نباشه با تو که صافه
من هر یه ساعتی که باشم تو هیئت
چند ساعتی به عمرم میشه اضافه
حسین ای جانم
کربلایی حسین ستوده
.👇👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5951921277424898000.mp3
9.85M
.
🔊 #زمینه_احساسی
⭕ متن:امشب، تکلیفمو معلوم کن...
🎤 کربلایی #حسین_ستوده
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
امشب، تکلیفمو معلوم کن
یا از خونه بیرون کن و یا قلبم و آروم کن
امشب، این خیالو راحت کن
یا بزن منو یا که باهام یه خورده صحبت کن
اصن میشنوی این صدامو؟!
اصن میبینی گریه هامو؟!
بیا دونه به دونه بشمرم غمامو
بیا یکم بشین کنارم، پناه دل بیقرارم
تو زندگیم بجز تو هیچ کیو ندارم
نخ حرفامو بگیر، بیا دستامو بگیر
اگه من گریه برات نکردم اصلا دوتا چشمامو بگیر
به یه تار موت قسم، من دوسِت دارم حسین...
اگه یک دروغ ازم شنیدی خب راه نفسهامو بگیر
بغلم کن حسین، تو که میدونی خونه دلم
بغلم کن حسین، نذار تنها بمونه دلم
#زمینه #امام_حسین
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Reza Narimani - Boland Shod Alamdar Asli (128).mp3
29.77M
#سید_رضا_نریمانی
بلند شو علمدار علم رو بلند کن
بازم پرچم این حرم رو بلند کن
واسه بچه هایی که چشم انتظارن
میخوان مثل من سر رو شونت بذارن
واسم تکیه گاهی به تو تکیه کردم
تو از خیمه رفتی چقدر گریه کردم
نبینم که داری به هق هق میفتی
به من تا به امروز برادر نگفتی
یه دل سیر بهم بگو برادر
میخوام صدات بپیچه توی لشکر
شاید فقط زینب کنه گلایه
بگه چرا بهش نگفتی خواهر
ای نور عین داداش برادر خوب حسین
شهید مقطوع الیدین
ای با وفا سقای دشت کربلا
صداتو بلند کن بفهمن که هستی
هنوز زنده ای و چشاتو نبستی
واسه اون نگاهی که مونده به راهت
امیدواره الآن دم خیمه گاهت
سکینه سراغ عموشو میگیره
یه شیش ماهه دارم که داره میمیره
جواب ربابو چی میدی ابالفضل
مگه گریه هاشو ندیدی ابالفضل
رباب الآن ایستاده زیر آفتاب
پس پشت ابر چرا نمیره آفتاب
پاشو بریم دیگه دارم میترسم
جون رقیه مو بگیره آفتاب
برادرم تو رو به جون دخترم
پاشو بیا بریم حرم
ای با وفا سقای دشت کربلا
بلندشو علمدار به این آه جان سوز
به کوری چشم اونایی که امروز
توی فکر خلخال تو فکر کنیزن
میخوان آبروی حسینو بریزن
میخوان زینبم رو بدن زجر و آزار
توی شام و کوفه توی کوچه بازار
تو جمع یه عده زنای یهودی
تو بزم شرابی که میرن به زودی
زینب الآن دلشوره داره عباس
حق داره که طاقت نیاره عباس
گفتم بهش می برنت اسارت
بهم می گفت مگه میذاره عباس
برادرم پاشو پناه خواهرم
تو رو به خیمه میبرم
ای با وفا سقای دشت کربلا #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعضی ها میگن که توی جلسات و هیاتها و مساجد ، به ما میکروفون نمیدن باید چکار کنیم ⁉️
#دکتر_محمد_فراهانی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
16.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روضه اسارت اهل بیت علیهم السلام
به نفس:
حاج سید رضا نریمانی
(با حال مناسب ببینید و ما رو از دعای خیرتون فراموش نفرمایید) #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
2.08M
زبانحال زینب س با امام حسین ع
ایام اسارت، کربلا تا شام
واویلا وای حسین
منزلی به منزلی...
کوچه ای به کوچه ای
سنگ زدند به خواهرت
ز کربلا به کوفه ای
هر چه به کودکان زدند
رسید بر تنم همه
رسیده ایم به شهر شام
میان شور و همهمه
واویلا وای حسین
واوایلا وای حسین
راس تو روی نیزه و
یک زن خیره سری
پیش چشام روی سرت
ریخته خاکستری
سوختم از اهانت
سوختم از جسارت
حرف شد از کنیزی
سوختم از جنایت
واویلا وای حسین
واویلا وای حسین
همه اسیر بودیم و
بر سر بازار شدیم
شرم و مُروّتی نبود
پیر و جوون خوار شدیم
به دختر یتیم تو
طعنه زدند از پدرش
طفلی زبون بسته بود
داد زدند روی سرش
واویلا وای حسین
واویلا وای حسین
یه جا دیدم که صحبت از
قیمت گوشواره بود
یه جای بازار دیدم
فروش گهواره بود
به سینه می زند رباب
ز داغ شیر خواره اش
گریه کند زار زند
با جگر پاره اش
واویلا وای حسین
واویلا وای حسین
حسین من درد دلم
فقط برای آب نیست
جای سر سبط نبی
به مجلس شراب نیست
یزید بی حیا چرا
دست ز تو نمی کشد
با چوب خیزران چرا
روی لب تو می زند
واویلا وای حسین
واویلا وای حسین
برادرم حسین من
خودم رسول تو شدم
کلام نا تمام تو
به کوفه و شام زدم
دختر کرّارم از
کسی نمی ترسیدم
با سخن سوزنده
یزید را کوبیدم
شهید من تو زنده ای
حسین من نمرده ای
ثبت به تاریخ شَوَد
تو شکست نخورده ای
ننگ به قاتلین تو
تویی که پاینده ای
ظلم و ستم می میرد
تو تا ابد زنده ای
ای جانم یا حسین
ای جانم یا حسین
#هادی_همتی
#زینب #ایام_اسارت #زمینه #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
روضه_اسارت
🔘روضه_حضرت_زینب
هفتم_امام هفت_امامهفده_محرم
🔹سرلوحه عشق است و نزول برکات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی نشوی لال به هنگام ممات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز علی جام حیات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که قبول شود زیارات و دعات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز خداوند درجات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
یارب الحسین بحق الحسین اشفع صدررالحسین بظهور الحجه
لسلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
السلام_علیک_یاام_المصائب_یازینب_یازینب_یا_زینب
⬅️دهه دوم محرم و ایام اسارت عمه سادات زینب کبری...
ایامی که بیبی با کاروانی همراهه که سرهای بریده، مقابل کاروانه...
وقتی خانم چشمش به سرهای بریده می افتاد اشک از چشماش جاری میشد...غم دلشو میگرفت..
💔ای کوفه من با کوچه هایت آشنایم
💔بانوی دین، بنت علی مرتضایم
💔ای کوفه با ما اینچنین، رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی این چنین با آشنا نیست
کجای عالم دیدی مهمونی وارد شهری بشه سنگ بارانش کنند...
با سنگ و خاکستر پذیرایی کنند...
💔اینجا زمانی مسکن و مأوای ما بود
💔در جای جای کوچه هایش جای ما بود
⬅️بیبی رو وارد شهر کوفه کردند....
خاطرات کوفه داره براخانم زینب کبری زنده میشه...
(چه خاطراتی)
مگه چه خاطراتی داره خانم زینب کبری...
خاطرات امیرالمومنین ع یرا زینب زنده شد..
(خاطراتی که وجود خانم زینب کبری رو غرق در ماتم و غم و اندوه میکنه)
💔هرسائلی در کوچه چون محتاج نان بود
💔هر کس غریب و بی کس و بی خانمان بود
💔در خانهٔ بابای ما او را مکان بود
⬅️هر فقیری وارد کوفه میشد......خونه امیرالمومنین رو نشونش میدادن...
هر غریبی وارد کوفه میشد.....، سراغ علی و بچه های علی رو میگرفت...
هر کی زمین خورده بود یه یا علی میگفت، مولا به دادش میرسید...
اینجا خونه باباش علی بوده...
این شهر بوی باباش علی میده...
این شهر بوی برادرشو میده....
این شهر بوی حسین میده...
همون حسینی که حالا سرش رو نیزه است...
⏪حالا زینب با کاروان زن ها و بچه ها وارد کوفه شده....
اسیرو بی کس و تنها...
دستای بیبی رو بستن....
از بالا بام خاکستر میریزن...
سنگ میزنن...
💔ای کوفه با ما اینچنین رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی اینچنین با آشنا نیست
♻️بگمو التماس دعا
♻️آی حاجت دارا... جوون دارا...آبرو دارا....آی غریب نوازا
⬅️یه وقت بیبی زینب نگاه کرد دید یه عده زنها اومدن دارن نان و خرمای صدقه پخش میکنند ...اونم دست اهل بیت پیغمبر...
دست بچه هایی که گرسنه بودنُ شاید چند روز بود که غذا نخورده بودن...
زینب این نان و خرماهای صدقه رو از دست بچه ها میگرفت..
آخ صدقه بر ما اهل بیت حرامه......
امان امان امان
💔این رسم مهمانداری از آل عبا نیست
💔بر نیز بنگر تا ببینی ماجرایم
💔در سینه درد و غم ز خلق الناس دارم
💔بر نیزه پیش رو سر عباس دارم
⬅️اینجا یه زبان حالی داره....
یه نگاه کرد به سر بریده عباس...
صدا زد عباسم داداش....
دادلش پاشو حال زینبو ببین...
ای غیرت الله ..
پاشو پاشو ببین زینب اومده اسیری....
زینبی که قامتش رو نامحرم نمیدید...
حالا ما بین نامحرماست...
⬅️زینبی که هر وقت میخواست به زیارت قبر مادرش زهرا بره...
امیرالمومنین میگفت جوونای بنی هاشم دور زینبو بگیرید...
نور چراغو کم کنید...
کسی قد و قامت زینبم رو نبینه....
داداش بیا ببین بین نامحرما اسیرم...
ای غیرت الله ..عباسم ...پاشو بیا به داد خواهرت زینب برس....
کوفه چه غوغایی شده
زینب تماشایی شده
هرچقدر ناله داری به ناله های دل بیبی زینب کبری دستتو بلند کن سه مرتبه از سویدای دلت ناله بزن ....بگو یا حسیـــــــن......
هفتم_امام هفت_امام هفده_محرم
هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)
.
👈 اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
👈 روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#روضه_اسارت
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ
🔹الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ...
▪️(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟
(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن" این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ...
یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..." همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..."
عمه ی من نائب الحیدر است
سیدالنساء پس از مادر است
عمه ی من سفیر خون خداست
هم دم هجده سر از تن جداست
عمه ی من اوست که در قافله
نشسته آورده به جا نافله ...
عمه ی من بر سر بازارها
دیده ز اهل ستم آزارها
این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشُ ندیده...
این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟
▪️ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشُ ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ....😭
این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...."
آی حسین ...
عمه ی من اسوه ی ایوب بود
شاهد قرآن و لب و چوب بود
▪️هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد ....هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت
آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی ...ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی ....بأبی المستضعف الغریب
یا ثارالله ... یا اباعبدالله ... #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
❣﷽❣
🖤#روضه_حضرت_عباس_ع
💔#دفتری_عباس_ع (1)
🌾آخ دلم تنگ و غم بسیار دارم
🌾من امروز با ابالفضل کار دارم
🌾من امروز از ابالفضل توشه گیرم
🌾وای زیارت کردن شش گوشه گیرم2
⬅️امروز بریم در خانه ابالفضل، همون ابالفضلی که باب الحوائجه...
دست توسل بزنیم به بی دست کربلا....
اگه حاجت مندی بسم الله... اگه گرفتاری بسم الله... اگه مریض داری بسم الله ...اگه جوون داری بسم الله.....
⏪نمیدونم با چه نیتی اومدی تو مجلس
بخدا عباس مشکل گشاست...
مشکل گشایی میکنه...
عباس درد بی درمونو دوا میکنه...
(دشتی)
✨الا ای یارو دلدارم ابالفضل
✨شدم خسته ز افکارم ابالفضل
✨گرفتارم مدد باب الحوائج
✨گره افتاده در کارم ابالفضل
⬅️متوکل عباسی دستور داده بود، هر کی میخواد بره کربلا، باید دست راستسو از بدن جدا کنند تا بره کربلا..
مردم صف میکشیدن ، دست راستشونو میدادن تا برن کربلارو ببینن
آی حسینیا...
آی کربلائیا...
خبر دادن متوکل یه پیرزنیه تو صف ایستاده اما دست راستی نداره، آقا میخواد دست چپشو بده بره کربلا....
میگه پارسال اومدم، دست راستمو دادم ، رفتم کربلا...
امروز میخوام دست چپمم بدم برم یه بار دیگه کربلا رو ببینم ،،،، حرم امام حسینو ببینم،،،،
(الهی حسرتش به دلت نمونه)
صدا زد دست چپم رو بگیرین بزارین برم یه بار دیگه
حرم عباسُ ببینم
یا ابالفضل3
متوکل دستور داد برین دست چپشم جدا کنید بدنشو بندازید تو شریعه فرات...
دستشو از بدن جدا کردند...بدنشو انداختن تو شریعه فرات...
(سوز/اوج)
هی این بدن پایین میرفت بالا می اومد.. هی میگفت
یا ابالفضل3
آقا جون من اومدم دستمو بدم بیام حرم،،،
اما آقا ببین با من چه کردند،،
آقا جان تو که دستگیر بیچاره هایی...
تو که امید ناامیدایی...
آقا دستمو بگیر..
آقا به دادم برس...
میگه تا نامش رو بردم، دیدم یه آقایی صدا میزنه...
مادر .......ای مادر......
من عباسم مادر.....
اومدم دستتو بگیرم مادر.....
چرا؟...
صدا زد آخه من خودم دست خالی از شریعه برگشتم...
امیدم ناامید شد...
هر کی در خونم بیاد نمیزارم دست خالی برگرده...
امان امان3
آی حاجت دارا ...جوون دارا....آی ناله دارا
میدونی آقا کی امیدش ناامید شد...
ای مشک تو لااقل وفا داری کن
من دست ندارم تو مرا یاری کن
(چرا)
آخه من وعده آب تو به اصغر دادم
یک جرعه برای او نگهداری کن
✅خدا به حق اون آقایی که کربلا امیدشو ناامید کردند امید کسی ناامید نکن...
⬅️امروز ابالفضل رو قسم بده به جان مادرش ام البنین ...
کدوم مادر رو میگم...
همون مادری که میگن می اومد تو قبرستان بقیع 4صورت قبر با انگشتاش میکشید مینشست کنار قبرا ناله میکرد گریه میکرد
(میگن طوری ام البنین گریه میکرد دوست و دشمن برا ام البنین گریه میکردند...چی میگفت ام البنین.....)
(مادر دیدی حوون تز دست داده باشه
چطور گریه میکنه)
هی مشت به سینه میکوبه میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر.....
ای مادر ...ای مادر .....ای مادر
⏪میگفت مادر ابالفضلم مادر ...
مادر نبودم کربلا مادر...
اما برام خبر آوردن با تیر به چشم نازنینت زدن مادر...
مادر نبودم کربلا اما برام خبر آوردن با عمود آهن به فرق نازنینت زدن مادر...
(ناله میکرد گریه میکرد)
یه وقت دیدن صدای ناله ام البنین عوض شد
(فرود)
گفت مادر ابالفضلم مادر......
مادر من برا تو گریه نمیکنم مادر ....
(اوج)
مادر من برا اون حسینی گریه میکنم که مادر نداره.....
(دشتی حالت سینه زنی)
🔅مسلمانان حسین مادر ندارد
🔅غریب است و کسی بر سر ندارد
🔅ز جور ساربان بی مروت
🔅دگر انگشت و انگشتر ندارد
........حسین جانم حسین، جانم حسین جانم
.........جانم حسین جانم، جانم حسین جان
سینه زنی....
💔هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)💔
#کانال_گریزهای_محرم_و_نوحه_های_الحرمین
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها