eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•در دلم غیر.... و توسل به رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲به نفس استاد حاج منصور ارضی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ قَبْرهُ فی قُلوبِ مَن والاهْ در دلم غیر دوست جا نشود رو به هرکس زدم مرا پس زد هیچ جا کوی آشنا نشود اشک اگر آبرو نگه دارد راز من با تو برملا نشود گریه کن همنشینِ معصوم است تا قیامت از او جدا نشود زهدِ بی حبِّ تو فقط ضرر است پس کسی بی تو با خدا نشود پرچمت اعتبار منزلِ ماست بی تو این خانه ها بلا نشود دنیا بداند وادی تور ما حسینیه هاست نطق ما هرکجا که وا نشود وانکن از سر خودت ما را سفره ی شاه بی گدا نشود بی پناهم پناهِ من زهراست دستم از چادرش وانشود تعزیه دار روضه ی تو رضاست او نگرید عزا، عزا نشود * بچه ای که از شتری که داره میره، افتاده باشه، بچه دنده هاش شکسته میشه، دیگه نفس نداره... بی بی رقیه سلام الله علیها با اون شیرین زبانیش صدا زد: چشم عموم رو دور دیدی داری منو میزنی؟ برسم به عموم عباس شکایتت رو میکنم. عینِ مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها حرف میزنه، حضرت زهرا هم به اون ناجیبا فرمود: الان میرم به حمزه عموم میگم شما چجوری منو زدید.* گلویت نامرتب ذبح شد تقصیر من بوده رقیه بودکاش آن لحظه خنجر را نگه دارد عمو عباس! ما را حرمله هُل داد تا بازار بگو تا حرمت اولاد حیدر را نگه دارند ندارم جسمِ سنگینی ولی در وقت تدفینم نشد عمه به روی دست پیکر را نگه دارم حسین... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
حاج منصور ارضی - @hajmansourarzi.mp3
7.29M
|⇦•در دلم غیر... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس استاد حاج منصور ارضی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ رقیه جان.. گریه نکن! خرابه ‏های شام، گهواره توست هزاران فرشته برایت آغوش گشوده ‏اند، گریه نکن! ارکانِ این هنگامه، روزی بر صخره ‏های تاریخ نوشته خواهد شد
روضه ی حضرت زینب(س) کاربردی درمجالس ختم مادر و خواهر گر کسی بهر تو مشغول دعا نیست ببخش دست این طایفه از سوی خدا نیست ببخش در نبودت همه بازیچه ی این نفس شدیم اگر آقا سر ما گرم شما نیست ببخش اصلا انگار نه انگار که تو را گم کردیم بودنت دغدغه ی قلبی ما نیست ببخش نشده نیمه شبی با تو مناجات کنیم نیمه شب پشت در خیمه گدا نیست ببخش 2 سوز هر ناله ی ما پای گناهان رفته در دعاهای فرج سوز صدا نیست ببخش از وطن دور شدیم و غم غربت خوردیم خانه ی ما طرف کرببلا نیست ببخش گریه کن های حسینیم ولی آقا جان اشک ما مثل شما صبح و مسا نیست ببخش السلام علیک یا ابا عبداله بذار اول دلتا آماده کنم. چند جمله از علاقه ی زینب و ابی عبداله برات بگم .خانم فضه اومد خدمت امیرالمومنین ، عرضه داشت علی جان زینبت نو عروسه ، رسم مدینه ، وقتی عروس سه روز خونه ی بخت میره مادر بره به نو عروسش سر بزنه ،ها ها ها، زینب که مادر نداره. بایدم نالت بره مدینه بایدم اینگونه ناله بزنی. علی جان میدونی وقت چیه، امیرالمومنین سرشا پائین انداخت چشاش پر اشک شد ، فضه اومدی دل علی را خون کنی. گفت نه علی جان فقط میخوام بگم زینبت چشم به راهه، میخوام بگم لی جان زینبت مادر نداره ، اومدم اجازه بدی برم یه سری به زینب بزنم. . آی مادر مادر مادر. فضه میگه اجازه گرفتم اومدم خونه ی عبداله جعفر(اله اکبر2) من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی ، تو ذهنت مجسم کن این لحظه را ببینم طاقت میاری با نه. میگه خودم دیدم زینب سجاده انداخته ، زار زار داره گریه میکنه. ناله میزنه. عرضه داشتم زینب جان شما نو عروسی اول شادیتونه چرا داری گریه میکنی ، فرمود فضه سه روز حسینما ندیدم(ای حسین). زینب جان اینکه کاری نداره ، الآن میرم به حسینت میگم میاد بهت سر میزنه میگه اومدم خدمت آقا امام حسین ،اما دیدم زانوی غم بغل گرفته چشاش پر اشکه ، حسین جان چته عزیزم چرا داری گریه میکنی فرمود فضه دست رو دلم نذار سه روز زینبما ندیدم. (ای حسین) قضیه را برا حسین گفتم هنوز حرفم تموم نشده دیدم دوید سمت خانه ی زینب اما وقتی رسید ، دید خواهرش توی اتاق خوابیده اما از شکاف در نور داره صورت زینبا اذیت میکنه ، میدونی چه کرد (الهی قربون تو برادر برم) اومد جلوی نور ایستاد زینب راحت بخوابه . (الهی قربون تنت برم حسین) اجازم میدید یه جمله بگم . آیا زینب خبر داره یه روز میاد بالا سر این بدن میبینه تمام این بدن پاره پاره. حسین جان شنا اینجا جلوی یه ذره نورا گرفتی زینب راحت بخوابه ، آیا زینبت خبر داره یه روز میاد تو صحرای گرم کربلا ، میبینه این بدن پاره پاره زیر برق آفتاب کرلات. (ای حسین) . یه وقت زینب حس کرد حسینش اومده ، بوی حسین به مشام زینب خورد بیدار شد چرا وارد نمیشی داداش فرمود زینبم نور آفتاب نمی ذاره بخوابی میدونی چی گفت : داداش خدا سایتا از سرم کم نکنه. اما آیا گذاشتن سایه ی حسین بالا سر زینب باشه. یه روز اومد تو گودی قتلگاه دید این بدن پاره پاره.(اله اکبر2) حسین جان آیا تو برادر منی آیا تو پسر مادر منی معمولا خواهر و برادر موقع ملاقات دست به گردن هم میندازن صورت هما میبوسن . میخوام صورتتا ببوسم سر در بدن نداری. میخوام دستتا ببوسم ساربان جسارت کرده. (ای حسین) چه کرد زینب: اون لحظه ای که مدینه رو کشته ی مادر افتادن هاتفی ندا علی جان ملائکه ها طاقت ندارن این لحظه را ببینن میخوام بگم علی جان آیا ملائکه ها طاقت آووردن این صحنه را ببینن اومد بدن حسینا گذاشت رو زانوهاش لبها را گذاشت رو رگهای بریده .... یه وقت دیدن ؛ سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب
|⇦•دست از سرم بر نمیداره .. و توسل به حضرت رقیه سلام اللله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ حسین سیب سرخی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آه بابا آه بابا آه بابا دست از سرم بر نمیداره میخواهم سرتو بغل کنم ولی نمیذاره اینجا ورودی بازاره ای وای از آخرش تازه اول کاره عزیزم! میبینی بین یه مشت کنیزم عزیزم! دارم اشکِ خون برات میریزم چِقدر طول کشید کار ما به کوچه گردی رسید عمه رنگش پرید تا سر عمومو رو نیزه دید خواهرم آه کشید ما رو میبرن تو بزمِ یزید «زِ خانه ها همه بوی طعام می آمد ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم»
enc_16900113925569010428731.mp3
3.15M
|⇦دست از سرم برنمیداره .... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج حسین سیب سرخی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دیــگر رقیه فهمید ؛ بــــابـا دو بخــــش دارد … بخشے بہ روی نـــــیزه … بخشے بہ خاک صــــحرا
(س) دختر پادشاه عالم رقیه نگین انگشتر خاتم رقیه اسم قشنگ و ناز تو تو سینه مونه دمشق تو رقیه جان مدینه مونه تو اعتبار مایی(رقیه جانم) داروندار مایی (رقیه جانم) وای ٬ یارقیه یا رقیه یارقیه (۴) بابا ببین که غمها کرده چه پیرم آخرش از عشق تو بابا می میرم بابا نگفتی که بری گلت می میره بعد تو دیگه دل من همش می گیره دختر ناز بابا (رقیه جانم) سه ساله ی کربلا (رقیه جانم) وای ٬ یا رقیه یا رقیه یا رقیه سایه ی دست دشمن روی سر من تازیونه جواب چشم تر من دست کوچیکمو ببین جای طنابه ازلب خشکیده ی تو دلم کبابه از ناقه افتادی تو (رقیه جانم) با ناله جان دادی تو (رقیه جانم) وای ٬ یا رقیه یارقیه یا رقیه
زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) سلام ای بابا حسین خوش اومدی تو خرابه دل دخترت بابا از دوریِ تو کبابه سلام ای بابا حسین خوش اومدی گُل پرپر تو خرابه اومدی به دیدنم اما با سر تویی نور دو عینم تویی بابا حسینم ‌‌‌حسین بابای خوبم (۴) بذار برات بگم من از خاطراتم ای پدر سیلی و کعب نِی بود سوغات ما از این سفر زجر ملعون ای بابا تا نامت را از من شنید با ضرب تازیانه ناز مرا هم می خرید ببین افسرده حالم شده شکسته بالم حسین بابای خوبم نبودی ببینی که دستای عمه رو بستند بابا کجا بودی که پهلوی من رو شکستند شبیه مادر تو شده همهُ وجودم بدن و دست و بازوم ، صورت و چشم کبودم غم تو کرده پیرم بی تو بابا می میرم حسین بابای خوبم
hoseynkhani_roghaye.mp3
4.2M
|⇦•من یه کبوتر بچه ... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم‌ محرم به نفس کربلایی جواد حسینخانی 🖤🖤🖤 من یه کبوتر بچه ام ‌بال منو نبندید خیلی کوچیکه دل من به اشک من نخندید «بابام حسین غریبه بابام حسین غریبه» از روی نی گریه نکن به حال پیرهن من اگه رو نی خسته شدی بیا رو دامن من «بابا،بابا،بابا، دیگه گوشواره به گوشم بابا جون جا نداره شامیا به من میگن رقیه بابا نداره اگه بابام بیاد پیشم سرشو میزارم روی سینه دست میزارم روی گوشام بابام گوشامو نبینه» با اشک چشمام میشورم خاکسترای روتو عمه یادم داد ببوسم زخمِ رگ گلوتو سوره یوسف بخونید گمشده پیدا شده قرآن نخون ای بابا جون زخمِ لبت وا شده کی سنگ زده رو پیشونیت راه نگاتو بسته ای بابای مهربونم کی ابروتو شکسته «بابام حسین غریبه بابام حسین غریبه»
: نوحه زمزمه حضرت رقیه س سبک مختارنامه برخیزکه شورمحشرآمد ای عمه شب هجران سرآمد بنگر پدرم از سفر آمد ای عمه ببین بابا خوبم بردیدن دخترباسر آمد باباای پدرجان ای پدرجان۴بار ای عمه چرارنگش پریده سنگ کین پیشانیش دریده ای عمه چه کس باتیغ خنجر رگهای گلویش را بریده باباای پدر ای عمه بابای من غریب است رخ غرق بخون شیب الخضیب است بهراین لبان خشک وخونین ذکر لب من امن یجیب است باباای پدر ای عمه اگراین سرباباست برگوپس کجاپیکرباباست گه برروی نی گه طشت زربود حال آغوش من بسترباباست باباای پدر ای عمه به غمهایت سهیمم کی بنشانده درسوگ عظیمم ای عمه تولااقل به من گو کی درکودکی کرده یتیمم باباای پدر ای عمه ببوسم این لبان را این لبها نه جای خیزران را آنقدر ببوسم تا دهم جان اهدایش نمایم نیمه جان را باباای پدر ای عمه ببین نیلی تن من بی تاب ورمق شدبدن من ای عمه بیا و کن تماشا درپیش پدر جانکندن من باباای پدر (عبدالحسین محبی) نوحه حضرت رقیه س سبک حاج ناظم امشب تومهمان منی پدرجان توبهترازجان منی پدرجان میهمان که دیده تشنه سربریده ای تشنه لب آب آورت کو ای سر بریده پیکرت کو باباحسینجانم حسینجان۴بار رگهای گردن تورابریدند باسنگ کین پیشانیت دریدند چولاله پرپری رخت خاکستری هلال منخصف بخونی ازخیزران لب لاله گونی باباحسینجانم بامن توبودی ای پدرصمیمی رفتی نصیبم بی توشدیتیمی بعدتوای پدر شدم من دربدر دشمن مرامیزدپدرجان ازکربلا تاشام ویران باباحسینجانم جامانده ام ازقافله پدرجان پایم شده پرآبله پدرجان زجرتامرا دید گیسویم میکشید مشتی بدستش مانده مویم نیلی زسیلی کرده رویم بتباحسبنجانم جان برلبم رمق به تن ندارم تاکه سرت بردامنم گذارم نثارت میهمان کنم این نیمه جان لب برلبانت میگذارم بابوسه ای جان میسپارم باباحسینجانم (عبدالحسین محبی) رباعی حضرت رقیه س بگوش پاره بی گوشواره چک نزنید شبیه فاطمه راازپی فدک نزنید زتازیانه وسیلی وکعب نی مردم دگربس است مرابیش ازاین کتک نزنید به طفل بی گنه دربدرکتک نزنید بکودکی که شده بی پدرکتک نزنید رسیده جان بلبم مرگ من شده نزدیک بجسم نیلی من اینقدر کتک نزنید ( عبدالحسین محبی)