eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
368 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•دلم‌ خواهد زِ غم... و توسل به علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌مهدی صالحی کرمانی ●━━━━━━─────── دلم خواهد زغم آزاد باشم کنار پنجرهٔ فولاد باشم دلم تنگِ رضای مهربان است همان آقا که او آرام جان است *میگن آقا امام رضا مانند شخص مارگزیده به خود میپیچید صورت روی خاک گذاشته بود مثل جد غریبش حسین، با جگر سوزان،اما هی نگاهش به دم در بود منتظر میوه ی دلشون جوادالائمه است. اباصلت میگه سرگردان رو صحن خانه ایستادم درها بسته ست یه وقت دیدم یه آقازاده ای مثل قرص ماه یک‌ دفعه کنارم حاضر شد. شباهت عجیبی به امام رضا دارد. سوال کردم آقا! درها بسته بود از کجا وارد شدید؟ فرمود اباصلت! اون خدایی که من رو به یک چشم بهم زدن از مدینه به طوس آورد قادر و تواناست که از درهای بسته هم وارد بشم. آقا شما کی هستید؟فرمودن من جواد الائمه ام، من پسر امام رضام اومدم با بابای مظلومم وداع کنم. تا امام‌ رضا صدای جوادش رو شنید بلند شد، میوه ی دلش رو به بغل گرفت پیشانی فرزندش رو بوسید اما دیگه آقا طاقت نیاورد روی زمین افتاد. جوادالائمه سر بابا رو به دامن گرفت اسرار امامت رو تحویل گرفت وصیتهای بابا رو گوش کرد. اباصلت میگه محزون ایستاده بودم اشک‌ می ریختم‌ یه وقت صدای جواد الائمه بلند شد اباصلت بیا یتیم شدم، بابام شهید شد. فرمودند: اباصلت! کفن بابام رو بیار، بدن آقا رو غسل داد کفن کرد، نماز خواند. با چه عزت و احترامی، عجب تشییع جنازه ای، بی سابقه، جمعیت میلیونی در تشییع جنازه ی امام رضا شرکت کردند. با این همه عزت و احترام با این همه زائر و عاشق دلسوخته اما هنوز هم توی زیارتنامه اش میخونیم، غریب الغربا... امام زمان ما روحی فدا در زیارتنامه ی ناحیه مقدسه به یک شهید دیگه ای هم میگن غریب الغربا اونم جد بزرگوارشون آقامون امام حسینِ... زنهای نوغان مهریه هاشون رو به شوهرانشون بخشیدن و آمدن تو‌ تشییع جنازه ی امام رضا شرکت کردند. عده ی زیادی نوعروس اومدن تشییع جنازه ی امام رضا... اما تشییع جنازه ی ارباب ما حسین فقط ده نفر آماده شدن. اول نعل تازه به اسبهاشون زدند. تشییع جنازه ای از بدن حسین کردن که وقتی خواهرش زینب اومد یه نگاهی به اون بدن پاره پاره کرد از روی تعجب صدا زد: آیا تویی برادر زینب؟! آیا تویی عزیز مادرم فاطمه...؟! یا حسین...* اسم اعظم گذشته از دو لبش هر که خوانَد تو را به نام، حسین! خوش بُوَد آن نوا ما را در کام که بخوانیم تو را مُدام، حسین! ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
❣﷽❣ 🌹 ع 🌹 ع ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ برصبر حسن و خوی احمد صلوات براختر دوم امامت صلوات خواهی که خداوندببخشد همه عصیان تورا بفرست براین امام، بی حدّ صلوات ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ با نام حسن به قلبها گل بزنید با یک صلوات تا بقیع پُل بزنید فرمود که هر وقت گرفتار شدید بر دامن ما دست توسل بزن ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ به حسن سبط مصطفی صلوات به گل باغ مرتضی صلوات به جگر گوش حبیبه ی حق به گل روی مجتبی صلوات ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ بردست‌کریم وجان زهرا صلوات برجود و سخای آل طاها صلوات در ماه صیام جلوه‌گر شد رویش بر ماه صیام و ماه بطحا صلوات بر خلق حسن امام دوم صلوات بر حُسن جمال حَسن و صورت نیکوش صلوات ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ میوه دل رسول خدا و علی و فاطمه حسن است بر میوه دل رسول و عزیز عزیزان صلوات هر کس به کسی نازد و غریبان مدینه به حسن بر ناز غریبان مدینه پیشوای دوم صلوات ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ بیچاره دستے ڪه گداے مجتبـے نیسٺ یا آن سرے ڪه خاڪ پاے مجتبـے نیسٺ بر گریہ زهـرا قسم مدیون زهراسٺ چشمے ڪه گریان عزاے مجتبـے نیسٺ ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ تنش را با دم تکبیر بردند کنارش دست بر شمشیر بردند ملائک پیکر پاک حسن را به سوی فاطمه با تیر بردند ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ تمام تیرها بر پیکرش خورد یکی از تیر ها بر حنجرش خورد یکی برسینه و بازو و پهلو تمامش را به عشق مادرش خورد ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ کشیدند از تن او تیرها را کسی پوشید روی مجتبی را شنیدم هاتفی از آسمان گفت گرفته سهم خود از کربلا را ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ برای تو دلم دارد بهانه گرفت از آه من آتش زبانه به زیر لب حسین اینگونه می گفت الهی دفن می گشتی شبانه ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ در جود و کرم دست خدا هست حسن دست همه را وقت عطا بست حسن نومید نگردد کسی از درگه او زیرا که کریم اهل بیت است حسن ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ مائیم و کرامات خدا داد حسن دست همه را وقت عطا بست حسن دوریم گر زمدینه امروز ولی ما را به مدینه میبرد یاد حسن ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ این گرامی پسر اول زهرا حسن است دومین حجت و چهارم نفر از پنج تن است اختر برج شرف مطلع الانوار جهان آفتاب دل زهرا مَه هر انجمن است ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ تنگ است دلم میل رهایی دارد با یاد حسن چه کربلایی دارد تردید نکن تصورش هم زیباست ایوان حسن عجب صفایی دارد ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
بسمه تعالی سینه زنی احوالات امام حسن مجتبی .ع. زینبیم گل جگریم یاندی باجی اود دوتوب قلبیم الولاندی باجی همسریم زهری ویروب ایتی جفا اورگیم او دوتوب اوتلاندی باجی زهر کین گل سینمی یارلدی جگریم لخته ایدوب پارلدی جگریم یاندی باجی. یانوب اوتلاندی باجی ......... گیدگیلن قارداشیما ایله خبر هاردا قالموشلا باجی شمس وقمر سن دینن گلسون ابوالفظله حسین تیز یتیش دادیمه زهر ایتدی اثر زهرکین گل سینمی یارلدی جگریم لخته ایدوب پارلدی جگریم یاندی باجی. یانوب اوتلاندی باجی ........ گل باجی کاسیه صبریم جالانوب اود دوشوبدور جانیمه اودا یانوب اثر ایلوبدی باجی زهر جفا اورگیم قانه دونوب پارچالانوب زهر کین گل سینمی یارلدی جگریم لخته ایدوب پارلدی جگریم یاندی باجی .یانوب اوتلاندی باجی .......... قلبیمی آلدی باجی درد.والم جگریم یاندی باجی ایتدی ورم گل یوبانما باجی جان طشتی گتور گل گیلن سنده باجی گلدی ننم زهر کین گل سینمی یارلدی جگریم لخته ایدوب پارلدی جگریم یاندی باجی. یانوب اوتلاندی باجی ........ زینبیم سال باشوا قاره باجی گل وروبلار سینمه یاره باجی قان دولوبدوراورگیم پارچالانوب گل اوزون دردیمه ایت چاره باجی زهر کین گل سینمی یارلدی جگریم لخته ایدوب پارلدی جگریم یاندی باجی یانوب اوتلاندی باجی ......... سسله سن قارداشیمی گلسون حسین باشیمون اوسته بیر آز قالسون حسین جان ویرن وقتده گوتورسون باشیمی دیزی اوسته باشیمی آلسون حسین زهر کین گل سینمی یارلدی جگریم لخته ایدوب پارلدی جگریم یاندی باجی. یانوب اوتلاندی باجی ......... التماس دعا شعر از یعقوب رشتبر آلیله
روضه دفتری امام حسن مجتبی(ع) دل تنگم دگر مأوا گرفته دگر شور حسن بر سر گرفته از آن ترسم که آخر من بمیرم خدا قبر حسن را من نبینم آی عاشقان غریب مدینه ، الان بقیع یه دونه زائر نداره ، الان یه نفر نیست تو بقیع به امام حسن سلام بده ، آی حاجتمند مجلس هر جا برید واعظا و مداحا همه میگن حسین غریبه اما همین الان کربلا باشی امام حسین چقدر زائر داره ، آقا امام حسن در بستر مرگه و مادری بر بالین نداره که سرشو به زانو بگیره شما امشب(امروز) بیاین برا امام حسن مجتبی مادری کنید . بی بی فاطمه ی زهرا به خواب یکی از علما اومد فرمودن : چرا روضه ی حسنم رو نمی خونید ، مگه حسن پسر من نیست حسنم غریبه.... بگم از روزی که حسن و حسین با هم زور آزمایی کردن ، پیغمبر نشسته بود، امیرالمومنین هم بود ، بی بی فاطمه زهرا هم بود، همه دارن حسین رو تشویق میکنن دیدن پیغمبر هی داره میگه جانم حسن ، بی بی سوال کرد بابا جان حسین کوچکتر از حسنه چرا حسینو تشویق نمی کنی؟ چرا هی میگی جانم حسن! پیغمبر صدا زد دخترم مگه نمیشنوی همه ی عالم دارن میگن حسین ، من دیدم کسی نمیگه حسن ، خیلی پسرم غریبه ، فرمود هر کسی به اندازه ی بال مگسی برا حسنم گریه کند فردای قیامت که همهدی چشمها گریانند چشمی که بر حسنم اشک ریخته باشد گریان نمیشه ، امشب(امروز) هم شما بگید جانم حسن ، قربون غربتت برم آقا جان ، روزه بود ، افطار کرد همچی که آب نوشید صدا زد : آه جگرم داره میسوزه آی چه کرد زهر جُعده با آقا همچی که دید آقا داره دست و پا میزنه گفت چه غلطی کردم ، کَرَمشو ببین یه نگاه به قاتلش کرد فرمود از اون در فرار کن دست زینب بهت نرسه میکشت، راه فرار را به قاتلش نشون داد، فردای قیامت مگه میزاره ما رو جهنم ببرند ، صدا زد کنیزا برید بگید خواهرم بیاد زینبم بیاد زینب آمد الهی هیچ خواهری همچون زینب داغ برادر نبینه الهی هیچ خواهری برادرشو در بستر بیماری نبینه ، بر سر و صورت زد دوید تو کوچه های بنی هاشم ، حسینم بیا که حسن داره جون میده همه اومدن کنار بستر امام مجتبی ، حسین اومد با سرعت بالای سر برادر ، سر مبارک برادر رو به دامن گرفت اشک چشمش به صورت امام حسن میچکید آقا به هوش آمد فرمود حسین جان تو برای من گریه نکن ، لحظات آخرم تو کنار بسترم آمدی اما تو لحظه آخرت دشمنان دورت حلقه میزنن ، آی بمیرم صدا زد : زینب برو طشتی بیاور ، طشت مقابل برادر قرار داد زینب دلش خوش بود برادر زهر و برمی گردونه اما بمیرم دید پاره های جگر برادر درون طشت ریخت. مارضایی شوشتری امام حسن مجتبی(ع)👇🏻 آخی وُ جمع بوویت ای اهلبیت ولا نشینید کنارُم وُ مخوم وصیت کنم ای حسین برارُم عزیزم وُ یا حسین برام جون تو و جون زینب خاهارُم وُ قاسم عزیزمه بخدا دست تو سپارُم آخی وُ نَهِلی حسین برام قاسم سرِ قبرُم گریوه وُ نَهِلی گَرتی سرِ دلِ قاسم نشینه عزیزم وُ دست به ایی دلُم مَوَنیت آولا زخمُم زخم ماره وُ زخم مار داغ براره مرهمی نداره
🕊﷽🕊 ⚫️ 🔘 2 ‍ 💥برتو ای ام البنین مادر روضه صلوات 💥بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات 💥رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات 💥آن چهار شهید و مادر پاک سرشت 💥بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات ااحاط‌بهی‌علمک 🔹باغ گل یاس سلام علیک 🔹مادر عباس سلام علیک 🔹سایه نشین حرم آفتاب 🔹غرق شده در کرم آفتاب 🔹فاطمهٔ دوم حیدر شدی 🔹مادر یک ماه و سه اختر شدی 🔹قدر تو گوی شرف و ناس برد 🔹ارث ادب را زتو عباس برد ⬅️نام مادر ادب نام مادر اباالفضله.. آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا.. تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.. دامن مادر ابالفضل رو بگیر.. دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه.. درسته بی دست کربلاست. اما دست عالمی رو گرفته.. آقا خودش ناامید شد نمیزاره کسی نا امید از در خونش برگرده.. مادرش هم همینطوره.. اینا از خانواده کرمند.. از خانواده لطف و احسانند.. هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند.. ⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت.. یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد.. کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد.. من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم.. ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم.. (گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟) مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان.. ⏪کنیز برگشت منزل مادر ابالفضل بی‌بی پرسید کی بود پشت در؟ صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی سالشو از آقام عباس میگرفت.. خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن.. یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم.. نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده.. عباسم ناراحت میشه.. بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر.. 🔘تا همه رو دست فقیر دادند یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.. (چرا ناراحتی بگیرو برو) صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم گدایی در این خونه.. من عاشق عباسم.. (من برای پول نیومدم) اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم.. یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد.. یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد.. (چی شده) (چرا گریه میکنید؟) امان امان خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی.. کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند.. آخ عمود آهن به فرقش زدند.. تیر به چشم نازنین پسرم زدند.. آخ تو کربلا شهیدش کردند. داغشو به دل حسین گذاشتند.. ⬅️روز اولی که خانم ام البنین واردِ خانه ی امیرالمومنین شد.. مرحوم ربانی خلخالی تو (ستاره درخشان مدینه) مینویسه میگه اُمُّ البنین رسید مقابل در خانهٔ امیرالمومنین داخل نشد.. به اُمِّ سلمه فرمود: ام سلمه من شرط دارم.. وارد نمیشم.. (همه تعجب کردند، گفتن، این خانمی که روز اول زندگیشه چه شرطی داره) ❇️صدا زد اول بگید خانمم زینب بیاد.. همه تعجب کردند.. میخواد چه کنه این  مادر.. خانم زینب آمد در آستانه ی در.. به نقل تاریخ دختر هفت، هشت  ساله.. تاریخ مینویسه روزی که ام البنین واردخانهٔ امیرالمومنین شد حسنین بیمار بودند.. بودند تب داشتند میگن..خانم ام البنین ایستاددم در.. خانم زینب تو آستانه ی دَره.. میدونی این مادر چه کرد.. از همان روز اول، یکمرتبه دیدن ام البنین خودشو انداخت روی پاهای خانم زینب..خانم جان من نیومدم اینجا برات مادری کنم.. خانم جان من نیومدم جای مادرت زهرا رو بگیرم.. فقط اومدم یه جمله بگم.. اومدم اجازه بدی تا آخرِ عُمر کنیزیوخدمت این خونه رو بکنم.. من اومدم کنیزت باشم خانم جان.. 💔آخ.. بمیرم برا دردای دل ام البنین.. با چه سوزی ناله میکرد گریه میکرد.. دوست و دشمن بحال ام البنین گریه میکردند.. میومد بقیع.. چهار تا صورت قبر درست میکرد.. ناله میکرد گریه میکرد. ولی فقط میگفت حسین.. حسین.. حسین.. 🔆 گفتن ام البنین تو چهار تا پسرت شهید شدن چرا فقط میگی حسین.. می گفت دو تا علت داره.. 🍁اول اینکه پسرای من مادر دارند.. اما حسینم مادر نداره.. 🍁 ثانیا شنیدم اون لحظه آخر حضرت زهرا اومد سر پسرمو به دامن گرفت.. براش مادری کرد.. صداش زد پسرم.. حالا می خوام جبران کنم.. به عوض زهرا برا پسرش مادری کنم.. 💔 حسین جان ای آبروی دو عالم 💔 نگین سلیمان به حلقه ی خاتم 💔 ز زخم تنت روی ریگ بیابان 💔 به اشک دل و سوز و آه یتیمان 💔 تنت بی سر مانده در دل صحرا 💔 سرت هر دم روی نیزه اعدا 💔 کند گریه خواهر تو به هر شب 💔 تو ای سوره ی پاره در بر زینب 🦋الهی به نا امیدی ابالفضل دستتو بیار بالا حاجتت رو مد نظر بگیر.. سه مرتبه ناله بزن یا ابالفضل3 🕊هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها(صلوات)🕊 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مکاشفه شنیدنی آیت الله حق شناس از تاثیر فوق‌العاده ذکر «یاحسین» 👤استاد جاودان
الله علیها 🌴بر روح خدیجه،کفوخاتم صلوات 🌴برحامی پیغمبراکرم محمدصلوات 🌴همپای خدیجه نیست بانوی دگر 🌴برجودخدایی اش محمدی صلوات (دعای_فرج) بسم الله الرحمن الرحیم ِ 🌾السلام علیکِ يا زَوجَةَ رسولِ الله 🌾السلام علیکِ يا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهراء 🌾السلامُ علیکِ يااُمَّ الْحَسَنِ والحسین 🌾السلام علیکِ يا اُمَّ الائمه 🌾السلام علیكِ يا اُمَّ المومنین 🌾یا خدیجه الکبری ... 🥀یا خدیجه مادر نور وکوثرم 🥀من مسلمان نگاه حیدرم 🥀پس یقین دارم که هستی مادرم 🥀مادرانه کن نگاهم، بی کسم 🥀چون گدایان، محضرتو میرسم 🥀غم به جان مصطفی افتاده است 🥀بهر دفن تو کفن آماده است 🥀از بهشت آمد کفن های شما 🥀شد گریز روضه اینجا کربلا 🥀من شنیدم لحظه های آخرت 🥀بی کس و تنها میان بسترت 🥀روضه میبارید از چشم ترت 🥀گریه میکردی برای دخترت 🥀دلهارو روانه کنیم قبرستان ایوطالب بیاد کسی که پیغمبر از دوریش گریه ها کرده.. 🥀بی بی حضرت زهرا گریه ها کرده.. (ان شاالله بی بی دو عالم خیر بده به بانی مجلس..هر کسی به هر نحوی تو راه اهل بیت قدم بر میداره) حضرت خدیجه مظلومه ..حضرت خدیجه غریبه.. بمیرم بی بی جان برا مظلومیتت بمیرم برا غرببتت بی بی جان 🥀اون خانمی که اینقدر خدم و حشم داشت ، کار بجایی رسید که همه زنهای قریش تنهاش گذاشتن فقط بخاطر دفاع از پیغمبر ب.. خاطر دفاع از دین اسلام.. 🥀کار بجایی رسید دم دمای آخره جان دادنه، صدا زد یا رسول الله هر چی داشتم فدای اسلام و خدا و شما کردم چند تا وصیت دارم.. یا رسول الله دوست دارم با دستای خودت منو غسل بدی.. خودت منو در خاک بزاری.. وصیت هاشو کرد.. سفارشاشو به پیغمبر کرد یه وصیتو روش نشد بگه.. صدا زد وصیت آخرمو به فاطمه ام (س) میگم.. به فاطمه (س) فرمود زهرا جان من از شب اول قبر میترسم.. یه خواهشی ازت دارم روم نشد به بابات پیغمبر بگم .. میشه به بابات بگی اون پیراهنی که موقع نزول وحی بر تنش بود با اون پیراهن منو کفن کنه.. با اون پیراهن منو دفن کنه.. بی بی اومد پیش پیغمبر ، صدا زد بابا یا رسول الله ، مادرم خدیجه وصیتی داره.. (.گفته به بابات پیغمبر بگو من هر چی داشتم در راه اسلام و خدا و پیغمبر دادم میشه پیراهن وقت نزول وحی رو کفن من کنه) 🥀تا این جمله رو خانم فاطمه فرمود یه وقت دیدن اشک تو چشمای پیغمبر جمع شد.. (جبرئیل نازل شد صدا زد با رسول الله، خدا سلامت میرسونه ، میگه به پیغمبر بگو خودمون برا خدیجه کفن آماده کردیم) 🥀لذا جبرئیل 5 تا کفن آورد.. 5 کفن به اهل بیت اهدا شد.. یکیش برا خدبجه.. پیغمبر بدن خدیجه رو کفن کرد.. یکی برای خود پیغمبر .. امیرالمومنین علی ، بدن پیغمبر رو کفن کرد (اما روضه ام همین باشه و ببینمت مدینه) 🥀یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا.. لحظه ای که بی بی صدا زد زینبم بقچه کفن هارو بیار مادر.. (آااا دلت رفت مدینه) 🥀بی بی بقچه رو باز کرد.. یه وقت دیدن یه کفنی در آورد (اوج) 🥀عرضه داشت .. زینب جان .. این کفنه منه مادر...وقتی داغ مادر دیدی این کفن رو بده دست بابات علی بدنه منه مظلومه رو کفن کنه.. (یه کفن دیگه در آورد بی بی) 🥀زینب جان ..شب بیست و یکم ماه رمضون این کفن رو بده دست داداش حسنت بدن بابای مظلومتو با این کفن کنه.. (بی بی داره نگاه میکنه) آی گرفتارا..آی جاجت مندا.. آی مریض دارا.. بگم و التماس دعا.. یه کفن دیگه در آورد بی بی.. زینب جان شب 28 صفر.. ( آاا امام حسنیا کجا نشستن ) شب 28 صفر این کفنو بده دست داداش حسینت بدن داداش مجتبی شو کفن کنه (زینب داره نگاه میکنه) سادات منو ببخشن.. امام زمان منو ببخشن.. یه نگاه به مادر کرد.. (سوز / اوج) 🥀مادر مادر مادر.. مادر مگه حسینم کفن نداره مادر.. 🥀یه وقت دید مادر یه پیراهنی در آورد.. زینبم.. اینم برا حسینم.. ای فدای اون آقایی که بی کفنه.. (میدونی کی دید این لباسو) 🥀روز عاشورا.. تا پیراهنو به برادر داد..یه وقت دید برادر خنجرو در آورد لباسو داره پاره پاره میکنه.. (اوج) 🥀آخ حسین جااان داداش... یادگار مادرمه.. چرا اینکارو میکنی داداش.. صدا زد زینبم دشمن بی حیاست.. لباسو پاره پاره کردم دشمن رغبت نکنه غارت ببره.. 🌾آی کربلاییا.. آی ناله دارا.. آی آبرو دارا.. 🌾یه جایی اومد کنار بدن برادر هر چی گشت دید پیراهنی نیست.. پیراهن کهنه به غارت بردن.. 🌾ای حسین 3 🌾مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود 🌾مگر حسین فاطمه عزیز مرتضی نبود 🌾مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند 🌾مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود 🌾صل الله علیک یا مظلوم .. 🌾یا غربب .. 🌾یا اباعبدالله.. 🌾هر کجای مجلس نشستی صدای منو میشنوی.. ناله بزن بگو یا حسین...
وگریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س) حضرت خدیجه (س) به اسماء فرمود اسماء تو برا زهرای من مادری کن. اسماء هم همه‌جا با بی‌بی حضرت زهرا بود، همه جا براش مادری کرد. هم شب زفاف، هم پشت درِ خونه؛ این دو جا برای این خانم مادری کرد. هر مادری بود همین دوجا میومد، چون اولی شب زفافه، مادرا دوست دارن همه شب زفاف باشن، دومیش هم موقع وضع حمله، دوست دارن باشن، نوه‌شون رو بغل بگیرن... اما یه جاست مادرا نمیان، میدونی کجاست؟ اونجاییه که میخوان بدن دخترو غسل بدن؛ اما اونجا هم اسماء اومد کمک امیرالمؤمنین، گفت آقا تنهاست... "اسماء بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم" امشب از طرف خدا کفن اومد، پیغمبر خودش بدن حضرت خدیجه رو غسل داد و کفن کرد. اما.. پیغمبر یه بدن سالم رو غسل داد. قربون اون آقایی برم که یه‌یهو اسماء دید امیرالمؤمنین سربه‌دیوار گذاشت، دیگه غسل نمیده... چی شد آقاجان؟! اسماء دست به دلم نذار، هرچی آب میریزم خودت نگاه کن داره هنوز خون‌آبه میاد..... از این ناراحتم فاطمه‌م هیچی بهم نمیگفت، هی میدیدم شبا از این پهلو به اون پهلو میشه، هی میدیدم میخواست دستشو بیاره بالا موهای زینب‌و شونه کنه نمیشه، اما حالا دلیلشو فهمیدم... یازهرا....
7452_1629711599598.mp3
476.7K
ای امیر هشتمینم - اعتقاد و ای یقینم ضامن آهو رضایی - مالک این سرزمینم تا که چون تو بر عالم امام است حجت حق به بنده تمام است ای رضا جان کهکشانها زیر گامت - عالمین محو مرامت دارد هفتاد حج مقبول - هر که داده یک سلامت زائرینت به محشر چه مستند در صف اول جنت هستند ای رضا جان روی پایت جان نثاری - بهترینه سرنوشته پنجره فولادت آقا - درب اصلی بهشته شکرلله که غرق صفایم حاجی آستان رضایم ای رضا جان
1. بین تموم اهلبیت ع.mp3
3.71M
( علیه السلام ) بین تموم اهل بیت غریب ترینه به خدا حسینیاگریه کنید برا امام مجتبی آخر ، آقا صحن و سرای تورو میسازیم با گنبد و پنجره فولادت یه عکس یادگاری می اندازیم غریب ترین جای جهانه بقیع مهدی صاحبَ الزمان بقیع یه روز میشن مدافعان حرم به عشق تو مهندسان بقیع ( جانم ، غریب فاطمه حسن جانم ... ) تکرار بینِ تموم اهل بیت از همه مادری تری نشون دادی توی جمل از همه حیدری تری وقتی ، اِذنِ براتِ اربعین رو میگیرم با همه ی امام حسینی ها توو موکب امام حسن میرم کریمی و منم یه سائل حسن دیوونتم نمیشم عاقل حسن الهی کُل نوجونای ما بشن فدای قاسم ابنِ الحسن ( جانم ، غریب فاطمه حسن جانم ... ) تکرار بینِ تموم اهل بیت امان امان از دل تو یه چادر خاکی و یه کوچه شده قاتل تو ای وای ، ای وای یادت نمیره صورت نیلی مدینه و غم چهل ساله مُغیره و غلاف و اون سیلی میباره خون برای تو چشم من الهی که برات بمیرم حسن یکی نبود بگه به اون بی حیا یه مادرو جلوی بچه ش نزم