eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
28.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان های عبرت آموز ۳۹۶(تلنگر آمیز) داستان زیبای یک مسیحی در حرم امام حسین علیه السلام 🎙استاد انصاریان ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
عشاق الحسین محب الحسین.رسولی1.mp3
2.78M
تو‌این‌دنیا‌من‌تورودارم 🎙حاج مهدی رسولی ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
enc_16685546359001886546657.mp3
7.63M
هیچی اندازه گریه تو روضه ثواب نداره انقدر خوبی حسین جان که حساب کتاب نداره 🎙 ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
➖➖➖➖➖ تنگِ غروبه، تنگِ غروبه از کوچه تا خونه حسن سینه میکوبه ای دادِ بیداد، ای دادِ بیداد گوشواره تو گوشش شکست پیشِ من افتاد وای مادرم... آتیش به جونم میزنه تا از فدک دَم میزنه ببین چه جوری بی حیا سیلیِ مُحکم میزنه وای مادرم... * خدا براتون نیاره مادرتون جلوتون زمین بخوره...* ای قد خمیده، ای قد خمیده تو زیر دست و پا منم رنگم پریده غیرت نداره، غیرت نداره عمداً میاد رو چادرِ تو پا میذاره یه روز شکست پهلویِ تو یه روز شکست بازویِ تو چشمِ بابامو دور دیده که دست بلند کرد رویِ تو مَردکِ پست که عُمری نمکِ حیدر خورد نعره زد بر سرِ مادر به غرورم بر خورد ایستادم به نوکِ پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
12.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 🎤کربلایی 📝 مسیر عشق بلند است و پای ما لنگ است نفس کشیدن مان بی تو ،مایه ی ننگ است گناه، از تو مرا دور کرده ،می دانم ببین که فاصله ی ما هزار فرسنگ است به هر که فکر کنی دل سپرده ام ،جز تو بگو چه کار کنم با دلی که از سنگ است مرا به چادر خاکیِ مادرت بپذیر حنای من که دگر سالهاست بی رنگ است # شنیده ایم که مادربه بستر افتاده شنیده ایم درِ خانه ی علی جنگ است دلم برای سیاهیِ پرچم زهرا... برای گریه ی از داغ مادرم تنگ است ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
. غزل چارپاره ( ترکیب‌بند ) فاطمیه شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها‌ پرشکسته‌ترین کبوتر رفت نیمه‌شب رویِ شانه مادر رفت بی‌‌قرارِ علی قرارِ علی یارِ بی‌یاوریِ حیدر رفت بسترِ لاله ماند و لاله نماند خون به جا ماند و آه و ناله نماند نم‌نمِ اشک ماند و ژاله نماند بستریِ علی زِ بستر رفت آفتابِ کبودِ خانه‌یِ ما دید این اشکِ دانه دانه‌یِ ما خواند اَمَّن یُجیب و خواست شفا دردِ او شد دوا و دیگر رفت قدکمان شد ولی عَلم اَفراشت بهرِ دلدار همُّ و غم بگذاشت پابه‌پایِ علی قدم برداشت یاس در این کلاس پرپر رفت آتشِ عشقِ نابِ یار خرید دردِ مسمارِ روزگار چشید رنگش از ضربِ نابکار پرید شد فداییِ راهِ رهبر رفت آبِ تغسیل اشکِ دلدارش کفنش کرد و دید گلدارش وای از لحظه‌ای که دستش خورد رویِ بازویِ یارِ بیمارش خشک شد این چه دست و بازویی‌ست ؟! سِرنگهدار این چه پهلویی‌ست ؟! گر چه از چادرِ تو حدس زدم فاش کُن راز این چه سان رویی‌ست ؟! به کدامین گُنه‌ کتک خوردی تو کجا نامی از فدک بردی یاعلی گفتی و محک خوردی فاطمه این چه چشم و ابرویی‌ست ؟! فاطمه ای فداییِ حیدر عشقِ ناب و خداییِ حیدر ای پرستو جداییِ حیدر بهرِ بال و پرت چه دارویی‌ست ؟! گر چه نُه سال در بَرم ماندی هیجده ساله مضطرم خواندی خنده از کامِ دخترم راندی بانویِ خانه این چه بانویی‌ست آسمانی‌ترین مسافرِ دل بی تو مانده کُمِیتِ دین در گِل بهرِ مشکل‌گشا مَشو مشکل شمعِ این خانه این چه سو سویی‌ست آب دیگر گذشت از سرِ من حسنم بغض کرده دلبرِ من کاش می‌شد که باز پس گیری جارو از نازدانهِ دخترِ من سوگواریِ امشبم سخت است خانه‌داریِ زینبم سخت است آب یعنی حسین و کرب‌وبلا روضه‌خوانیِ هر شبم سخت است بی تو هر لحظه‌ام عذاب شده آسمان بر سرم خراب شده خانه جایِ ابوتراب شده من که مولایِ مذهبم سخت است مانده از خونِ تو به در آثار روضه می‌خواند این در و دیوار روضه‌یِ میخ‌ و سینه‌یِ بیمار گر چه جاریست بر لبم سخت است دخترِ مضطر و پریشانم حَسَنینِ یتیم و حیرانم اشک‌ریزان به رویِ دامانم ندبه تنها مخاطبم سخت است حیدر از روزگار خسته شده مردِ پیکار دست‌بسته شده از غمِ سینه دلشکسته شده سوختم از غمت تبم سخت است ناله کُن شامِ غم سحر گردد شامِ تارِ مدینه سر گردد من دعا می‌کنم تو آمّین گو بلکه آن یارِ رفته برگردد در تمامِ مدینه مرد نبود یا اگر بود اهلِ عهد نبود ما به دنبالِ رَدِّ چادرِ تو کوچه جُستیم و کوچه‌گرد نبود رزقِ ما اشک و روضه‌ات روزی گر در آتش هنوز می‌سوزی پرچمِ انتظار می‌دوزی او اگر بود رنج و درد نبود شب که قامت به نافله بستی ایستادن که نه چو بِنشستی فاطمه در قنوتِ یک دستی بگو ای یار شرطِ عهد نبود گلِ خوشبویِ باغِ تنهایی وعده‌ای از خدا به زهرایی به کدامین دیار و صحرایی از تو اُمّیدِ خُلفِ وَعد نبود تیغ بردار روضه‌یِ زهرا .... می‌رسد آخرش به عاشورا آخرین قابِ عکسِ مادر را کاش تزئینِ تار و زرد نبود ای سفر کرده انتقام بگیر با دَمِ یاعلی زَمام بگیر چشمِ مادر به راهِ توست‌‌ بیا تیغِ حق دیگر از نیام بگیر