eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
367 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
زبانحال حضرت خانم زينب از فراق مادر منيم آنام وفاليدی پيغمبرين ماراليدی سنيبدی قول قابورقاسی آنام زهرا ياراليدی گيجه لر چوغ اغليان ننه جديمه ياس ساخليان ننه منيم آنام هارا گيدوب اوره گينده يارا گيدوب قبر ايونه جوان ننم باشيندا بير قرا گيدوب گل کيمی سولوب سارالان ننه غم غصه دن قوجالان ننه سن گل اکيب بير درمدون زينبون طويون گورمدون بالالارون قالوب آغلار سن هارا گتدون گلمدون ای گل کيمين سولان آی ننه قبری گيزلينده قالان آی ننه سن سيز جهاندا قالمارام اورگ باشين من داغلارام گيجه گوندوز من آغلارام هاياندا قالدون آی ننه غصه قلبيمه دولوب آی ننه گل کيمی رنگيم سولوب آی ننه
882.6K
درد دل امیر المومنین علیه السلام با زهرای مرضیه سلام الله علیها (میگذرد کاروان) (به صورت سوال و جواب) بانوای حاج علیرضاداداش نژاد میاندوآب اجرادردستگاه : همایون کوشه شوشتری فاطمه من حیدرم//گورنجه دیده تَرم شهریده بی یاورم//گیتمه بیله فاطمه س باخ پوزولان گلشنه//تزدی بو ئولماق سنه رحم ایله زهرا منه // گیتمه بیله فاطمه س اُلفَت رَختین سویما فاطمه حیدری تک قویما فاطمه عم اوغلووام زهرا ای ایویمون کوثری // ظلموله سینمیش پَری آتما بیله حیدری  // گیتمه بیله فاطمه س دوشدی مَحاقه قَمر // اینجیموسن پُشتِ دَر یوردی سنی سیلی لر // گیتمه بیله فاطمه س سالدی اَیاقدان ثانی سنی یاندیردی یخیلماقون منی عم اوغلووام زهرا گیتمه بالالار سولار // قلبیلری قان اولار زلفونی زینب یولار // گیتمه بیله فاطمه س اینجیموسن غصّه دن //درد و غمِ کوچه دن آز قالور ئولسون حَسن // گیتمه بیله فاطمه س درده دوشدون غم  کوچه دن مندن اوز دوتدون زهرا ندن؟ عم اوغلووام زهرا ای منه نورِ دوعین // دیلده واریم شور و شین گورنه سولوبدی حسین// گیتمه بیله فاطمه س حقلیدی قان آغلاسا// قلبی یارا باغلاسا سینه سینی داغلاسا // گیتمه بیله فاطمه س آغوشه آل بیر ساکت ایله بلکه رنج و غمدن دینجَله عم اوغلووام زهرا باخ بو رُخ زَردیمه // یا نَفَسِ سَردیمه کیم باخاجاق دردیمه// گیتمه بیله فاطمه س دردی کیمه من دییم// هانسی غمه آغلییم آغلامیوم نیلییم  // گیتمه بیله فاطمه س ((بیکَسم )) قلبیمی غم سیخار حیدری
6.AmOli.mp3_85722.mp3
864.1K
متن شعر: الهی نَنَم نن اوزولدی الیم بو هجران غمینن نجه دینجلیم اورک دولدی یا رب یتیم اولدی زینب آخار گوز یاشیم توکر اشک حسرت دیر وا مصیبت حسین قارداشیم مدینه بو غمده سیه پوش اولور الهی وفا شمعی خاموش اولور نَنَم محسنیلن هم آغوش اولور باتوب ماه عصمت معین ولایت آخار گوز یاشیم ننه سیزلرین قلبی سوزان اولور اذان وقتی حالی پریشان اولور... r> ننم گلمسه بو اورک قان اولور قالیب جانمازی منه سوز وسازی آخور گوز یاشی حسین سسلینده دوراردی ننم باشی اوسته خیمه قوراردی ننم اُو رخساره بوسه وُراردی ننم دیردی گلوم یات آنووی آز آغلات آخار گوز یاشیم   
زبان حال علی در سوگ زهرا خدایا  رفته  از  دنیا  گل  یاس   سپیدم ز داغت فاطمه  پشتم  شکسته  ناامیدم کجا رفتی تو  ای   زهرا  گل  باغ   پیمبر ز  هجر  تو ببین زار  و نزار گردید حیدر (قرار  منی  عزیز منی  ز داغت  بیقرارم دگر طاقت ندارم) پس از تو  فاطمه دیگر علی یاری  ندارد برای    کودکان  خود     پرستاری  ندارد چراغ خانه ام گشته خموش ای نورطاها ببین  زینب پریشان با حسن گردیده تنها (قرار  منی عزیز منی  ز  داغت  بیقرارم دگر طاقت ندارم) حسینِ ات را ببین زانوی غم در بر گرفته تو رفتی و دگر او  لحظه ای هرگز نخفته صدای  مادرم   ای مادرم  از   او  شنیدم پس تو    فاطمه  آرامشی در خود ندیدم (قرار منی  عزیز منی  ز  داغت  بیقرارم دگر طاقت ندارم) تو  ای  شهر  مدینه از  علی یارم گرفتی تمام   هستیم  صبر  و  قرارم را  گرفتی الهی  تا  ابد   نفرین  عالم   بر   تو   بادا شکستی  شاخه  طوبی عزیزمرتضی را (قرارمنی عزیز منی ز داغت( بیقرارم ) دگر طاقت ندارم) بیقرار اصفهانی
( سلام الله علیها ) سلام ای ذکر خاص حق ثنایت درود ای گفته احمد من فدایت تو فرقانی تو یاسینی تو طاها تو زهرائی تو زهرائی تو زهرا تو حبل محکم حبل المتینی امید رحمة للعالمینی تو بسم الله سماواتت کتابند تو خورشیدی و عالَم ماهتابند حیات عشق از خونِ حسینت بلندی ، خاک بوس زینبینت مکان، عبد ذلیلی در رهِ توست زمان ، مَرهونِ عمرِ کوته توست یه خانومی که شصت سالش باشه ، پنجاه سالش باشه ، وقتی ازدنیا بره میگن سنی نداشت ، اما مادرِ هجده ساله چی ؟ مادری که دختر پنج ساله داره ، دختر پنج ساله جاش روی زانوی مادره ، مادر موهاشو شانه میکنه ، مادرلباساشو عوض میکنه ، اما این شبا دیگه بی مادر میشه زینب ، این شبا دیگه ابی عبدالله یتیم میشه ، این شبا دیگه صفای خونه ی علی رخت بر می بنده ... مکان، عبد ذلیلی در رهِ توست زمان ، مَرهونِ عمرِ کوته توست کِرامت ، خشتی از قصر بلندت سخاوت تا قیامت مستمندت تا اون گدا گفت بی بی جان این پوست منو سیر نمیکنه ، این پوست خرج راهم نمیشه ، دست بُرد گردنبندش رو درآورد داد به سائل ، پیغمبر خدا (ص) آدرس داد ، گفت هر کی گداست برود درِ خونه ی فاطمه ، دخترم کسی رو دست خالی برنمیگردونه ، ... مرد سائل وقتی توو مسجد مدینه گفت آقا یا رسولَ الله ، برهنه ام ، گرسنه ام ، خرج راه ندارم ، حضرت فرمود من که چیزی همراهم ندارم ، بِلال ، پاشو این مرد رو ببر درِ خونه ی دخترم فاطمه ، ... روزیِ سالت رو باید از فاطمیه بگیری ، گدا اگه اسیر هم باشه ، بی بی ردش نمیکنه ... ۴ دی ماه ۱۴۰۱
( سلام الله علیها ) کِرامت ، خشتی از قصر بلندت سخاوت تا قیامت مُستمندت امامان آبرومندِ جلالت امیرِمؤمنان مَحوِ کلامت پیمبر (ص) عاشقِ راز و نیازت خدا فخریّه دارد بر نمازت تمام آفرینش ، پای بستت پیمبر (ص) خم شد و بوسید دستت ... اما اون دست دیگه این شبا بالا نمیآد ، اون دست دیگه نمیتونه زینبو بغل بگیره ، لذا گلایه زینب اینه ، مادر مادر مادر ... دگر به سينه و پهلو مرا نمي‌گيري ؟ مگر به سينه و پهلو چه ديدي ، اي مادر ؟ بگم بی بی جان مگه اون روز نبودی ، بینِ درو دیوار ، مادرت زمین خورد ... مگه اون روز ندیدی مادرت صدا میزد : فِضّه بیا بیا بیا .. صدای ناله ی او را زِ پشتِ در شنیدم من خدا داند که از زینب خجالت می کشیدم من یه نگاه میکردند می دیدند مادر روی زمین افتاده ، یه نگاه میکردند بابا بیاد کمک ؟ اما می دیدند بابارو دارند میکِشونند می برند ...کمک مادر برم ؟ یا کمک بابا کنم ؟ خیلی روز عجیبی بود ، بزار یک بیت از زبان امام حسن بخونم : سه نفر مادر مرا بر درِ خانه می‌زدند ( به خدا اگه فکرکنی مادرت حتی زمین بخوره ... ، چه حالی بهت دست میده ؟ ، تا چه برسه به اینکه ببینی کسی داره مادرت رو میزنه ... ؟ ) سه نفر مادر مرا بر درِ خانه می‌زدند خواهرانم نفَس نفَس چه غریبانه میزدند مُغیره میزد ، قُنفذ میزد ، اما یه کسی که تا حالا اسم نحسش رو کمتر شنیدی ، اون هم میزد ... او بدتر از همه میزد ... « خالدِ بنِ ولید » ، تاریخ نوشته ، یه تازیانه به سرِ حضرت زد ، ... دیگه مادرتون سردرد میکرد ، « مُعَصَّبَةَ الرَّأْس » دستمال به سرش می بست ، مادرمادر مادر ... نفسم حبس شد به دل ... اصلا یادش می افتی میخواهی داد بزنی ... تازیانه به سرِ مادر خورد ، لذا از اون روز دیگه سردرد میکرد ، سرش رو با دستمال می بست « مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ، ناحِلَةَ الْجِسْمِ ، باكِيَةَ الْعَيْن ... » نفسم حبس شد به دل اشک چشمم ستاره شد مادرم را که میزدند جگرم پاره پاره شد ... لذا به عبدالزهرا فرمود : عبدالزهرا چرا روضه مارو نمیخونی ؟ عرض کرد آقا من همش روضه شمارو میخونم ، حضرت فرمود : نه روضه مارو نمیخونی ، گفت آقا روضه شما کدومه که من نمیخونم ، فرمود : روضه ما اون روزی بود که مادرمون رو جلوی چشمِمون زدند ... در کودکی لرزاند به هم پیکرِ مارا ، پیکرِ مارا در پیشِ چشم ما زدند مادر مارا ، مادر مارا مدینه جلو چشم دختر ، مادر رو میزدند ، جلو چشم پسر، مادر رو میزدند ، ... توو مجلس یزید هم جلو چشم دختر ، یزید با چوب میزد به لب و دندانِ حسین ... هان اگه ناله داری ، این ناله ات رو حبس نکن ، چون خیلی سخت بود این صحنه ، اونقدر سخت بود ، زینب گریبان پاره کرد ، یه روایتی دیدم ، اگه حقشو ادا میکنی بگم ؟ نوشتند یزید آنقدر با چوب محکم میزد ، دندان های ثنایای ابی عبدالله شکست ... ؟؟؟ حسییین ... ۴ دی ماه ۱۴۰۱
3. در آغاز جوانی.mp3
2.74M
( سلام الله علیها ) در آغازِ جوانی شدی قامت کمانی زده بر پیکرِ تو فلک ، رنگِ خزانی بمیرم برایت که پژمردی تو در بینِ کوچه زمین خوردی در و دیوارِ خونین تو و این رویِ رنگین امان از تازیانه امان از دست سنگین کبودی شده قسمت رویت شکسته شد از کینه پهلویت : امان از داغ مادر امان از آهِ مضطر امان از کوچه ها و طناب و دستِ حیدر امان از هجوم عدویِ پست زده تازیانه به رویِ دست ( مرو مادر ، مرو مادر ..) تکرار ۴ دی ماه ۱۴۰۱