دامن عربیش آتیش گرفته یكی از نازدانه ها،از خیمه بیرون اومد دوان دوان،دید پشت سرش دشمن داره میآد،سوار بر اسب،تا نزدیكش شد،دستاش رو روی سرش گذاشت به حالت ِ تسلیم،صدا زد ما بابا نداریم. سوار گفت:كاری باهات ندارم،دلم سوخت اومدم آتیش دامنت رو خاموش كنم،از دشمن كه اینها محبت ندیدند،هر كی اومده زده،یا تازیانه زده،یا سیلی زده،یا گوشواره كنده و رفته. دشمن داره میگه،میگه:وقتی آتش رو خاموش كردم دیدم نگاه تو صورتم میكنه انگار یه چیزی می خواد بگه،اما هیچ چیز نگفت،من اصرار كردم،عزت نفس داره این بچه،گفتم:بگو چی می خوای؟گفت:هیچ چیز،گفتم:چیزی می خواستی بگو؟به اصرار من گفت:تو خورجین اسبت آب پیدا میشه،سه روزه اینها به ما آب رو بستن،عموم رفت آب بیآره،من باورم نمیشه میگن:عموم رو كشتن، میگه یه ظرف آب دستش دادم،با اون عطشی كه در این بچه دیدم،اما دیدم آب رو نگه داشته،هی داره گریه میكنه به هق هق افتاده این بچه،گفتم:آب مگه نمی خواستی چرا نمی خوری؟ گفت:آخه هنوز صدا بابام تو گوشم ِ، هی میگفت:آخ جیگرم،ای حسین.....اشك هاتو روی دستت بگیر،دست گدایی تو بالا ببر،خدا به بی كسی بچه های حسین،به تنهایی زینب،به سری كه امشب مهمان تنور خولی بوده،خدا فرج آقامون امام زمان برسان.
4_6046376997062444482.mp3
2.82M
روضه غارت
بسیار سوزناک😭😭
بانوای کربلایی محمد فکوری
#کانال_رسمی_مداحی_آذری
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج روضه قتلگاه
ایوای باشی دالدان کسیلن قارداشم ایوای
ایوای یوزی اوسته یخلان قارداشیم ایوای
ایوای بالاسی اوخلانان عطشان قوجاقندا
ایوای قالان عریان بدنی گون قاباقندا
ایوای داغلان پیکری آتلار ایاقندا
(آتلارون نعلین عوض اله دیلر دیدی حسین دوزدی ننم ام المصائب آدلانوب اما منیم مصیبتیم اولاردان باش گلدی کربلاده)
اگر باشی ننمین کوچه ده بلالره دوشدی
یوزونه سیلی دیوب گوشواره سی یره دوشدی
ننمین هاردا گوزی شمر الینده خنجره دوشدی؟
گر جوان ئولدی ننم مقتل بلاسین گورمدی
بیز باجی قارداشین هجران ماجراسین گورمدی
زینبون شامین حسینون کربلاسین گورمدی
یاخجی کی زهرا سینونده اوخ یاراسین گورمدی
آهسته الین سالدی یردن اوجالاندردی
تا آرخاسی اوسته اول نعشی دولاندردی
بیردن دیدی وای قارداش عالملری یاندردی
بواوخ ورانون الری دوشسون بیلگینن
بواوخ باجوون کاش دییدی اورگینن
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
هانسی اورگین قانی چخبدور ککورگینن
.
|⇦•پنج تن یک تنه ..
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_شام غریبان اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری
●━━━━━━───────
نبریدم پسر مادرم اینجا مانده
پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده
*دیگه نفس نمونده نه برای من
نه برای تو نه برای زینب ..*
هیچکس نیست که بالای سرش گریه کنم
مونس بی کسی من تک و تنها مانده
«حسین جان...»
کاش میشد که لباسی برسانم به تنش
آخه آبروی همه عریان روی صحرا مانده
بین یک گونی کهنه سر او را بردند
*من دوروبریمامو میبینم میخوان داد بزنن نفس ندارن از بس امروز گریه کردن*
بین یک گونی کهنه سر او را بردند
ته گودال ولی پیکر او جا مانده
باز چشمش به که افتاد رباب غش کرده
باز هم آمده این حرمله ی وا مانده
*همه رو بی بی زینب آروم کرد زینب بچه هایی که هی گریه میکردن یکی میگفت ببین عمه تو روخدا گوشوارمو اصن کندن گوشمو پرخون شده..یکی میگفت عمه! دامنم آتیش گرفت آتیش به پام رسید عمه..یکی میگفت عمه! معجرمو بردن
هر کی یجور گریه میکرد .همه رو بی بی هر طور بود آرام کرد.همه آروم شدن
اما یه وقت دیدن تو این آرامش که فقط یه صدای هق هق از بچه ها میومد همه دور هم جمعن تو این خیمه نیم سوخته
دیدن یه صدا داره از بیرون خیمه میاد
بی بی زینب اومد پشت خیمه دید بی بی رباب کنار یه تل خاک نشسته..هی به دلش میزنه مادر قربونت بره..بی بی دست گذاشت رو شونه رباب..رباب! اینجا امن نیست بیا بریم تو خیمه.. من به زور بچه ها رو آروم کردم..اگه میخوای گریه کنی بیا تو خیمه گریه کن..سرشو آروم گرفت بالا دید صورت رباب غرق اشکه..صدا زد زینب جان! الان وقت شیر خوردنشه امروز غروب اشتباه کردم آب خوردم الان شیر دارم شیرخواره ندارم...حسین*
سر شب تا سحرش میزدنش
سوخته بود بال و پرش میزدنش
پشت خیمه رفته بود گریه کنه
سر قبر پسرش میزدنش
*خداروشکر محرم زنده موندیم وسینه زدیم...
«شرمنده ام که از غم زینب نمرده ام»*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_شام_غریبان
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_شام_غریبان اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری
●━━━━━━───────
باز چشمش به که افتاد رباب غش کرده
باز هم آمده این حرمله وا مانده
ساربان داد نزن ما کس و کاری داریم
ساربان راه نرو همسفر ما مانده
برسانید خبر را به علمدار حرم
چادر زینبِ تو زیر لگدها مانده
*دور تا دور خیمه ها رو خندق کنده بودن
راه ورود به سمت خیمه ها محدود بود
این نامردا با اسباشون سمت خیمه ها می اومدن وقتی خیمه ها رو سوزوندن بچه هام باید از همین راه فرار میکردن..به خدا بعضی از این بچه ها زیر پای این اسبا جون دادن..
همه فرار کرده بودن تو این بیابون عمر سعد دستور داد همه این بچه هایی که فرار کردن یه جا جمع کنید مقتا نوشته بیست وسه تا بچه رو جمع کردن یکی صدا زد عمر سعد اگه میخوای این بچه ها رو سالم به شام برسونی الان دارن از تشنگی هلاک میشن یه کم بهشون آب برسون..
یه مشک آبو انداخت وسط بچه ها آب ریختن تو ظرف دادن به اولی نگاه کرد و نخورد..داد به بغل دستیش اونم نخورد
اونم داد به بغل دستیش نخورد سر آخر ظرف آب رسید به رقیه.. دیدن آبو گرفت رفت سمت گودال قتلگاه..گفتن کجا داری میری؟ گفت یه مقدار به حلقوم بابام آب برسونم..مگه من تشنگی بابامو فراموش میکنم..اون موقعی که صورت من رو بوسید صورتم سوخت..بچه ها رو جمع کردن بی بی شمرد دید دو تا ازین بچه ها کمن ..صدا زد ام کلثوم بیا بچه ها رو بگردیم پیدا کنیم آروم آروم دور خیمه ها رو شروع کردن گشتن بچه ها نبودن..گفتن بریم سمت گودالو بگردیم..اومدن سمت گودال اما هنوز یه عده دنبال غارت بودن
هنوز یه عده از غارت سیر نشده بودن..
شیخ محمد قائمی (ره)میگفت :یه وقت بی بی رو کرد به این نانجیبایی که دنبال غارت بودن فرمودن این دور و بر بچه ندیدین؟ خیلی حرفه ها ..دختر علی بیاد رو بزنه به این نامردا سراغ این دو سه تا بچه گمشده رو بگیره.. اونقدر گشتن دیدن زیر یه بوته ی خار این دو تا همدیگه رو بغل کردن گویا دارن گریه میکنن.. آخه زیر صورتشون خیس اشک شده بود زمین گل شده بود از ترس ..تا اومدن این بچه ها رو بگیرن دیدن یه سیاهی داره از دور جلو میاد.. بی بی با گریه گفت: نیا دیگه بسه..اینقدر این بچه ها امروز کتک خوردن دیگه بسه دیگه نزن..
اما تعجب کرد دید داره صدا گریه میاد تو تو این دشت کدوم مرده داره با ما گریه میکنه دلش برا ما میسوزه..دید صدا آشناست..با گریه میگه زینب من بابات علیم اونم که پشت سرمه مادرت زهراست
«حسین...»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شام_غریبان_امام_حسین
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
12_Bazri-Shab_11_Moharam1396-001_(www.rasekhoon.net).mp3
16.78M
|⇦•پنج تن یک تنه...
#روضه_امام_حسین علیه السلام
#شام_غریبان به نفسِ حاج محمد رضا بذری
#کجه_دری_برار_عزیز_خواخر
#حضرت_زینب_دلگویه_مازنی
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
کجه دَری برار عزیز خواخر
چند ساعته ندارمه از ته خبر
چه بلایی بِیه بِموعه ته سر
کو تِه انگشت وانگشتر کو تِه سر
برار مگه چتی بَورینه ته سر
که از هم بپاته ته رگ حنجر
بمیرم غریبی دَکِتی برار
نا اکبر داشتی نا عباس علمدار
چیکار هاکردنه ته جان برارجان
ته دسِ چتی بَوریه ساربان
برارجان تره کی غارت هاکرده
ته کهنه پیرهن ره کی بَورده
ته فدا بَوم ای عزیز زهرا
تمام ته تن هسه زخم جِرا
حسین جان این روزگمون نَیّه مره
که تره بَوینم من پاره پاره
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
1721138782798_-2147483648_-210036.ogg
1.65M
#حضرت_زینب_دلگویه_مازنی
کجه دری برار عزیز خواخر
187.8K
شام غریبان
اولین شب بی حسینم
مضطرب در شور وشینم) ۲
حمله کردند به خیمه قوم اشرار
پس کجایید حسین وای علمدار
زینبم زینبم ام المصائب۲
__________________
می دوند جمله یتیمان
اشک ریزان در بیابان
ما کجا اینهمه ظلم وجسارت
زیور کودکان هم گشته غارت
زینبم....
___________________
آتش اندر خیمه افتاد
کودکی از ترس جان داد
آتش خیمه ها شمع شب ما
یا محمد(ع) شده ذکر لب ما
زینبم...
____________________
از سرما معجر افتاد
وای از این ظلم وبیداد
می کند دشمنت برما جسارت
می برند کوفه ما را در اسارت
زینبم...
شعر:اسماعیل تقوایی#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
159.7K
نوحه شام غریبان
شام غریبان حسین امشب است واویلا واویلا
جان همه اهل حرم برلب است واویلا واویلا
وازینبا وازینبا واویلا واویلا واویلا۲
__________________
به خیمه ها آتش کینه افتاد واویلا واویلا
زینب باز یاد مدینه افتاد وا یلا واویلا
وازینبا....
__________________
همه دوان بروی خار صحرا، واویلا واویلا
برلبشان فریاد واغریبا واویلا واویلا
وازینبا...
_____________________
معجر ز روی سرشان کشیدند، واویلا واویلا
ازبهر غارت پی شان دویدند واویلا واویلا
_____________________
زینب بیکس اینهمه جسارت واویلا واویلا
آتش زند بر دل او اسارت واویلا واویلا
وازینبا.....
شعر:اسماعیل تقوایی#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#شب_یازدهم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
بسم الله الرحمن الرحيم.
🔸الا که راز خدایی، خدا کند که بیایی
🔸تو نور غیب نمایی، خدا کند که بیایی
🔸ترا به حضرت زهرا، بیا ز غیبت کبری
🔸دگر بس است جدایی، خدا کند که بیایی
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
معلوم نیست وقتی میاد ما زنده باشیم یا نه...
تا نفس داریم صداش بزنیم...
یا صاحب الزمان...
🔸لطف حسین ما را تنها نمیگذارد
🔸گر خلق وا گذارد او وا نمیگذارد
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
-
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه امام سجاد(ع)
#گریز حضرت رقیه(س)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یا اَبَا الْحَسَنِ، یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، یَا زَیْنَ الْعابِدِینَ، یَا ابْنَ رَسُولِ، اللّٰهِ یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
امام سجاد رو چهل منزل رو شتر برهنه، غل و زنجير به گردنش بستن، اومدن مردم دور و برشون هلهله ميكردن، ميگفتن: اينا خارجي هستن، زخم و زبانشون ميزدند...
بميرم برات آقا زين العابدين، بخدا قبرت غريبه، چقدر شما مصيبت ديدي، چقدر زجر كشيدي، ولي صبر كردي به خاطر خدا، همه رو به جان خريدي...*
♦️من نگویم ظلم برمن کم کنید
♦️بلکه زنجیرِ مرا محکم کنید
♦️هر چه می خواهید ظلم افزون کنید
♦️هرچه می خواهید دلم را خون کنید
♦️گاه دامنِ خون به رُخ رنگم زنید
♦️دسته دسته بر بدن سنگم زنید
♦️اين من و اين كعب ني، اين پيكرم
♦️اين من و فرقِ پر از خاكسترم
♦️ظلم از اينها بيشتر بر من كنيد
♦️لیک دستِ عمّه ام را واکنید
♦️عمّه ام چون مادرم زهرا شده
♦️پشتش از بار مصیبت تا شده
⬅️اونايي كه رفتيد مدينه، حتما ديديد قبر امام سجاد تو بقيع با خاك يكسانه... امام باقر ميگه: وقتي بابام رو غسل ميدادم، وقتي پيرهنش رو از تنش در آوُردم ديدم هنوز جايِ زنجير بر بدنِ بابام مونده، دلها بسوزه براي امام سجاد هر وقت بچه كوچيك ميديد گريه مي كرد، هر وقت نگاهش به آب مي افتاد گريه مي كرد..
*سهل ساعدي ميگه: به امام سجاد گفتم: آقاجان! من يكي از دوستان شما هستم، آيا امري داريد؟ فرمود: سهل! خدا رحمت كنه بابا ي تو رو، يه قدري پول داري به اين نيزه دارا بدي، اين نيزهارو از جلوي زنها دور كنن، كمتر نامحرم ها به اين زنها نگاه كنن... ميگه: پول دادم به نيزه دارها، سرها رو دور كردن، گفتم: آقاجان! اَمرِ ديگه اي داريد؟ فرمود: قدري پارچه برام تهيه كن، سهل ميگه: يه قدري از عمامه ي خودم پارچه اي بريدم به آقا دادم، آقا گردنشون رو كج كردن، فرمود: اين زنجير رو بلند كن پارچه رو زير زنجير بگذار، اين زنجير رو بلند كردم همچين كه نگاه كردم ديدم خونِ تازه از زيرِ زنجير جاري شد...
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببردگریزی هم داشته باشیم به روضه حضرت رقیه(س) بهره امواتمان باشه
حالا دلها روانه کنید خرابه شام اگر با
ابی عبدالله کار داری امشب.
آقا رو به نازدانه اش قسم بده.
اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری،
اگه کربلا میخواهی.
بگو حسین جان.
تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم.
امشب دیگه دست خالی ردمون نکن..
🔸طواف شمع چون پروانه می کرد
🔸به دستش موی بابا شانه می کرد
تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا.😭
چه بلایی سرت آوردن...بابا.
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم..😭.
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده..
اما میخام بگم.
بابای خوبم...😭
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن.
اما به منم تازیانه زدن
🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️