eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
✅مرحوم شیخ صدوق می نویسد : روزى حضرت فاطمه(س) فرمود : 📋《إِنِّی أَشْتَهِی أَنْ‏ أَسْمَعَ صَوْتَ مُؤَذِّنِ أَبِی بِالْأَذَانِ!》 ♦️دوست دارم صداى اذان مؤذن پدرم را بشنوم. وقتی این سخن حضرت(س) به گوش بلال رسید، بلافاصله مشغول گفتن اذان شد. هنگامى كه بلال دو مرتبه گفت : اللهُ اكبر! حضرت فاطمه(س) به یاد روزگار پدرش رسول خدا(ص) افتاد و گریست. اما زمانى كه بلال گفت : أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ(ص)! 📋《شَهَقَتْ فَاطِمَةُ(س) وَ سَقَطَتْ لِوَجْهِهَا وَ غُشِیَ عَلَیْهَا!》 ♦️فاطمه(س) صیحه‏ اى زد و با صورت خود سقوط و غش كرد!! در این هنگام مردم به بلال گفتند : 📋《أَمْسِكْ یَا بِلَالُ! فَقَدْ فَارَقَتِ ابْنَةُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) الدُّنْیَا وَ ظَنُّوا أَنَّهَا قَدْ مَاتَتْ فَقَطَعَ أَذَانَهُ وَ لَمْ یُتِمَّهُ》 ♦️از گفتن اذان خوددارى كن! زیرا فاطمه(س) دختر پیغمبر(ص) رحلت كرد. مردم فكر كردند كه فاطمه(س) از دار دنیا رفته است! بلال اذان را تمام نكرده قطع نمود. پس از آنكه فاطمه زهرا(س) به هوش آمد به بلال فرمود : اذان را تمام كن! ولى بلال نپذیرفت و به آن حضرت(س) گفت : 📋《یَا سَیِّدَةَ النِّسْوَانِ! إِنِّی أَخْشَى عَلَیْكِ مِمَّا تُنْزِلِینَهُ بِنَفْسِكِ إِذَا سَمِعْتِ صَوْتِی بِالْأَذَانِ فَأَعْفَتْهُ عَنْ ذَلِكَ‏》 ♦️اى برترین زنان! من از اینكه هر گاه صداى اذان مرا مى‏ شنوى و این همه ناراحت مى‏ شوى، مى‏ ترسم. لذا حضرت فاطمه(س) بلال را معاف نمود.(۱) 📚منبع : ۱)من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۳، ص۱۳۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Voice changer with effects (http://thevoicechanger.com)4_6042060086778529116.mp3
زمان: حجم: 1.95M
#⃣ زهرا سلام الله علیها #⃣ 😭😭😭😭 الهی یانمیوم نجه شرارمحنت و غمه ‍ حضرت زهراسلام الله علیها الهی یانمیوم نجه شرار محنت و غمه منیم آنام جوان اولوب مدینه باتدی ماتمه (( سنی چوخ ووروبلا یات آی ننه سنه قربانام یارالان ننه)) منیم بهار آرزوم اولوب خزان مدینه ده اوجالدی توستی گوگلره توکولدی قان مدینه ده دیوللّر اولدی میخ در بلای جان مدینه ده بو غمده قاره چکدیلر ملک لر عرش اعظمه منیم آنام دفاع ائدوب ولایت نگاریدن بابام علی وفا گوروب او یار باوقاریدن نه لر چکوب آز عمریده بو غملی روزگاریدن اولاردی سو،یاغیدی گر بو غم جبال محکمه الهی شاهد اول منیم آناما سیلی ووردولار گلنده غملی کوچه دن یولونون اوسته دوردولار قباله اوسته مادر حسن حسینی یوردولار شهیده گئتدی دهریدن او بانوی مکرّمه منیم آنام غریبیدی مریضلره طبیبیدی چکردی دورت گولون نازین وفالی عندلیبیدی ملک لره عزیزیدی ئورکلره حبیبیدی حبیبۀ خدا گئدوب قوناق رسول اکرمه پس از پیمبر ارثینی عداوت اهلی بؤلدولر ملال آل هاشمه بنی امیّه گولدولر الهی اوچ یوز اجنبی بیزیم ائوه توکولدولر ووروبلار آتش ستم حریم یار محرمه الهی شاهد اول عدو آنامی الدن آلدیلار اوشاقلیق عالمی منیم باشیما قاره سالدیلار نه تک آنام که شیعه لر قاپی دالندا قالدیلارن قیامته کیمی وورار بو اود شراره عالمه هانی او مهربان آنام منه عزیز جان آنام هایاندا منزل ایلیوب او قبری بی نشان آنام الهی رحم ائله منه یارالیدی جوان آنام نه تاپدی دردینه دوا نه چاتدی سینه مرهمه ✍️ استاد کلامی زنجانی            کانال نوحه یازینب سلام الله علیها هدیه محضر حضرت زهرا سلام الله علیها صلوات
حسین ستودهenc_17013085801764114064049 (3).mp3
زمان: حجم: 5.13M
MP3 Recorderشور پایانی فاطمیه(شاهمندی).mp3
زمان: حجم: 1.39M
⚘️گمنام⚘️: 🌷 نوحه شور فاطمیه 🌷 بسبک : یاحسین غریب مادر (مرحوم سیدذاکر ) سید ذاکر و بسبک : هنوزازخاطره های(خلج) دل من کرده هوای مدینه دوباره امشب برافاطمیه این دل دیگه بیقراره امشب یاد فاطمیه هر دم می زنه آتیش به سینه تو دلم مونده یه آهی کِی میشه برم مدینه بی بی جون بگو چه هاشدتوی کوچه مدینه بشکنه دست عدو که سیلی زد ز روی کینه برا بانوی مدینه ای خدا کاشکی بمیرم برا رزق فاطمیه از علی مدد بگیرم ای خدا کاشکی همیشه نوکر زهرا بمونم تانفس دارم به سینه روضه ی زهرا بخونم روضه ٔغربت زهراکه زغم موهاش سفیدشد واسهٔ عشق ولایت پشت در زهرا شهیدشد فاطمه اُمِ اَبیها مددی تو از کرم کن دل غمدیده ی ما رو ساکن کوی حرم کن سبک یا حسین غریب مادر ♦️ مرتضی شاهمندی ♦️ . . 🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 کانال نوحه یازینب سلام الله علیها هدیه محضر حضرت زهرا سلام الله علیها صلوات
زمان: حجم: 161.4K
. 283 _ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها نوحه قطره قطره می سوزم _ لاله لاله دلخونم سرو قامت شکسته _ از وفایت ممنونم از علی دفع خطر شد دست و بازویت سپر شد غریبم زهرا....... در میان کوچه من _ کعبه و تو در طواف عاقبت حجت شکست _ ضربه ی تیغ و غلاف دستت از دستم جدا شد هر چه شد در کوچه ها شد غریبم زهرا...... خسته شد بازوی تو _ بسته شد بازوی من من خجل از روی تو _ تو خجل از روی من ای کبودی در کبودی یاورم تنها تو بودی غریبم زهرا...... فاطمیه شهادت_حضرت_زهرا میثم_مومنی_نژاد ✍ 👇 کانال نوحه یازینب سلام الله علیها هدیه محضر حضرت زهرا سلام الله علیها صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن روضه ۵ 🔸دلم میخواد یه شب مدینه باشم 🔸زائر اون شکسته سینه باشم 🔸دلم میخواد پشت بقیع بشینم 🔸قبر غریب مادر و ببینم ان شاءالله وعده منو و شما مدینه... کنار قبرستان بقیع... ایام عزای زهرای مرضیه... بریم خانه امیرالمومنین... بریم عیادت مادرمون زهرا... مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه... ان شاءالله هر كی مادر داره... خدا براش نگه داره... خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده... اگه یه روزی بری خونه... ببینی مادرت حالش خوب نیست... دست و پات رو گم میكنی... اگه یه روز ببینی مادرت... به سختی داره نفس میکشه... دست و پات رو گم میكنی... انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد... امروز بعد از چند ماه... بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد... بچه ها تا مادر رو دیدند... خوشحال شدند... الحمدلله... مادر ما خوب شده... 🔸چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم 🔸گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی... فرمود اسماء... من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن... اگه جواب ندادم اسماء... بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم... اسماء میگه... دل نگران شدم... ساعتی بعد صدا زدم... عرضه داشتم... یا بنت رسول الله... دیدم جواب نیومد... خدایا ...چه خبر شده... چرا بی بی جواب نمیده... دوباره صدا زدم: (یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ ) جواب نیومد... وارد حجره شدم... پوشیه صورت رو کنار زدم... دیدم ای وای... بی بی جان به جانان تسلیم کردند... عرضه داشتم بی بی جان... سلام منو به پیغمبر خدا برسونید... خدایا... حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم... جواب بچه ها رو چی بگم... حسنین وارد شدند... تا اومدند فرمودند اسماء... مادرمون زهرا کجاست... دوان دوان وارد حجره شدند... کنار بدن بی جان مادر نشستند... حالا میخوای گریه کنی بسم الله... امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن... این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر.. نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه... امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر... صدازد: یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی مادرجان من حسنم... با من حرف بزن مادر... الان روح از بدنم جدا میشه مادر... ابی عبدالله اومد... آی کربلایی ها... آقاتون اومد... صورت گذاشت کف پاهای مادر.. هی کف پاهای مادر رو میبوسه... صدا میزنه... يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ مادر... من حسینتم... با من حرف بزن... مادر... اگه با من حرف نزنی میمیرم... مادر... مادر... 🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر 🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر اسماء اومد بچه ها رو با احترام... از روی جنازه مادر بلند کرد... اما‌... لا یوم یومِک یا اباعبدالله خوب شد اسماء تو بودی... بچه ها زهرای مرضیه رو... از کنار جنازه مادر بلند کردی... اما کربلا... فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه... کشان کشان... دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند... 🔸ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام 🔸من از کنار پیکر بابا نميروم -
هیئت سفیران زینب(س)هیئت سفیران زینب(س)..8 .mp3
زمان: حجم: 1.94M
👤 🥀 😭 #⃣ امشب اول علی آستینو بالا زد ، شروع کرد اول غسل سر ،صورت ،سمت راست ، سمت چپ ... اول سر و صورتو شست بسم الله ... جای مهر رو شست ، صورت کبود و شست یه ناله ...، نالش بلند شد ، ساکتش کردن همچین که دستش به بازو رسید یه وقت دیدن آقا داره داد میزنه ... فقط اینجا غسل قطع نشد، همچین به زخم پهلو رسید آخه خانم گفته بود منو از زیر پیرهن غسل بده ،چشم نمی بینه چه خبره، به گودی زخم سینه رسید ... تو غسل باید بدن رو برگردنن به چپ و راست همچین که بدن رو برگردون ، زخم های بستر سر باز کرد... حالا تازه خود بی بی خودش رو غسل داده این خون آبه ها رو شسته ... اسما میگه پرسیدم خانم چرا این کار رو می کنی؟ فرمود آخه شستن خون خشک سخته، برا علی سخته، میخوام کار آقام راحت تر بشه... خون سینه بند میاد، خون زخم بستر جاریه ، کفن گلگونه، آخه این شهید ، شهیده معرکه اس از زیر مفصل همینطوری داره خون میاد،بچه های فاطمه دارن آستین شون رو تو دهان می کنن، ناله میزنن ... دیدن حسن ساکت نمیشه " زینب اومد داداش الهی فدات شم، تو بزرگتر مایی ، باید مارو آروم کنی ...حسین اومد عزیز برادر، علی اومد، اسماء اومد ، مگه حسنش خدای صبره ساکت میشه ! حسین گفت داداش تو بایدم ناله کنی،اما تو بزرگتر مایی، امروز گریت یه جور دیگه ست، گفتن چرا ناله می زنی ؟ گفت آخه شما که تو کوچه نبودید،من بودم نامرد یه جوری زد، مادرم یه سیلی از او خورد، یه سیلی از دیوار ... گوشواره ی مادر گم شد... این گوشواره اینجا افتاد... بمیرم برا اون دختری که دامنش آتش گرفته... اومد به عمه گفت ،عمه جان گوشم پاره شد...