eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
356 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است پس گدا دور و بر بیت شما بیشتر است چون به این لقمه ی نان لطف خدا بیشتر است سر این سفره یقین روزی ما بیشتر استسر این سفره نشستیم که نوکر باشیم تا ابد زیر پَرِ چادر مادر باشیم • نمک نام تو در کام ؛ رطب می ریزد جان فدایت که ز نام تو ادب می ریزد هرچه در ساغر این سوخته ، رَب می ریزد از تمسّک به تو بانوی عرب می ریزد • آسمانی شده ام گرچه زمینی بودم از همان روز ازل ، اُمّ بَنینی بودم • بسته بر چادر تو دست گداها بانو در طواف قدمت وسعت دریا بانو حضرت فاطمه ی دوم مولا بانو محرم راز دل زینب کبری بانو • ذکر خیر پسرت حل همه مشکل ها تا ابد وقف تو هستند همه سائل ها • مثل هر روز دوباره جگرش می سوزد جگرش در غم هجرِ قمرش می سوزد پسرش رفته ز دستش ، سپرش می سوزد زیر خورشید دو تا پلک ترش می سوزدبا عصا آمده خود را برساند امروز با همان سوز جگر روضه بخواند امروز مدد بده مارو آقا • روضه ی شرمِ اباالفضل ز چشمان رباب (۲) وعده ی آب اباالفضل به طفلان رباب روضه ی حال خراب و دل گریان رباب جای خالی علی، بر روی دامان ربابپسرش را سر نیزه به طنابی بستند هرچقدر فهمیدی میگم و رد میشم ... پسرش را سر نیزه به طنابی بستند بس که افتاد به هر رنج و عذابی بستند بی بی جان نبودی ببینی فَسَقَطَ مُخُّ رَأسِه عَلیٰ کتِفِه یه جوری عمود زدن به فرق عباست که سرش رو نیزه بند نمیشد روضه میخواند ..... یه بند از روضه ام البنین بگم و یه بند هم از روضه بی بی زینب روضه می خواند که پروانه پرش زخمی شد بین بازار تن محتضرش زخمی شد سنگ بارید ز هر سمت و سرش زخمی شد در بَرِ مردم شهرِ پدرش زخمی شدبه جراحات تن قافله می خندیدند وسط ساز و دف و هلهله می رقصیدند یا ام البنین مدد بده بی بی جان .... • بی علمدار شدیم و حرم از پا افتاد گذر آل پیمبر به کجاها افتاد چقدر پای سرش زینب کبری افتاد رد شلاق به روی بدن ما افتاد روضه ی ام بنین تا که به این حرف رسید زینب آمد به سخن، از جگرش آه کشید حالا میخوای روضه بخونم برات مادر ... لحظه ی پر زدنش هست به یادم ای وای غارت پیرهنش هست به یادم ای وای(۲) نیزه بود و دهنش هست به یادم ای وای بوریا شد کفنش هست به یادم ای وایبدنت غلت زنان تا ته گودال که رفت بند آمد نفس مادرت از حال که رفت علی الله هرچه باداباد بند آخر مالِ امام زمان دیدم از دور که سنگی به سبویت افتاد دیدم از دور رَدِ چکمه به رویت افتاد پیش چشمان حرم پنجه به مویت افتاد گذر خنجر کُندی به گلویت افتاد....
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب وفات حضرت ام البنین س مسجد مرحوم آخوند اراک کربلایی هادی صالحی
273.4K
من که دلغمینم، با غصه همنشینم ای مدینه بنگر، من امّ بی بنینم غرق سوز و آهم، کمسو شده نگاهم کو ستاره هایم؟ کو ای مدینه ماهم؟ مادر شهیدم، که دیدم نخل امیدم بی ثمر حق رسد به دادم، نهادم داغ عزیزم بر جگر پاره ی دل من، گل من، شد پاره پاره پیکرش نور هر دو عینم، حسینم، آواره شد بر نی سرش ذکر ام البنین، روز و شب شد چنین وای حسین مادر نداره۲) بر جمالت عباس، قسم به خالت عباس روز و شب بگویم شیرم حلالت عباس ای همه امیدم، دلاور رشیدم پیش روی زهرا کردی تو روسفیدم فرق تو شکسته، نشسته بر آن عمود آهنین ای عزیز بی دست، تو از اسب، چگونه افتادی زمین؟ علقمه نبودم، بیایم بر پیکرت دلبند من گو چه شد که زهرا، در آنجا خوانده تو را فرزند من ذکر ام البنین، روز و شب شد چنین وای حسین مادر نداره.(۲) 🎤استاد مهری فخر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت ام البنین س ی(1).mp3
133.5K
حضرت ام البنین (س) جان جهان حضرت ام البنینی مونس و یار امیرالمؤمنینی یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ تو گل گلشن خانه ی حیدری بر علی مرتضی یار و همسری یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ بر تو می نازد روز محشر فاطمه نامت گشاید گره از کار همه یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شامل تو گردیده لطف خاص رب مادری کرده ای بر حسین و زینب یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ لطف خدا را نموده ای تو احساس تا که آمد به دنیا فرزندت عباس یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ با نثار گل هایت ام الشهیدی در نزد زهرای اطهر روسپیدی یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ بعد از کربلا عمری در شور و شینی یاد سوز داغ عباس و حسینی یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای پیکری شد اربا اربا ندیده ای قامت خم آمد بابا یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای غرق خون گردیده اصغر ندیده ای بریده تیر کین حنجر یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای دست عباست جدا شد ندیده ای فرقش از کینه دو تا شد یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای کشته شد ماه علقمه ندیده ای خون شد جگر فاطمه یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای پیکری در خون تپیده ندیده ای غرق خون سر بریده یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای آتش زدند بر خیمه ها ندیده ای سرها بر روی نیزه ها یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای شد رخسار طفلان نیلی ندیده ای خوردند از دشمنان سیلی یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای زخم زینبت نمک خورد ندیده ای رقیه از کین کتک خورد یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ (س) (ع) (س)
حضرت ام البنین س ی(4).mp3
186.7K
حضرت ام البنین (س) تو گل گلشن حضرت حیدری بعد زهرای او بر علی همسری مام عباس ام البنینی تو یار امیرالمؤمنینی تو یا علی مولی آجرک الله۲ به فدای تو و شور و احساس تو شد فدایی دین جان عباس تو تو گل گلزار ولا هستی همسر پاک مرتضی هستی یا علی مولی آجرک الله۲ تو شنیدی شهید گل لیلا شده تو ندیدی بدن اربا اربا شده تو ندیدی حسین قامتش خم شد در غم اکبر صبر او کم شد یا علی مولی آجرک الله۲ تو شنیدی شده غرق خون اصغرش تو ندیدی ز کین پاره شد حنجرش تو ندیدی بر دست بابایش غرق در خون شد گل لب هایش یا علی مولی آجرک الله۲ تو شنیدی که شد دست عباس جدا تو ندیدی که شد فرقش از کین دو تا تو ندیدی در علقمه افتاد چشم عباس بر فاطمه افتاد یا علی مولی آجرک الله۲ تو شنیدی شده کربلا دشت خون تو ندیدی تن بی سر غرق خون تو ندیدی حسین بر زمین افتاد سر ببریده تشنه لب جان داد یا علی مولی آجرک الله۲ تو شنیدی حسین و غم خواهرش بدن بی سر و غرق خون پیکرش تو ندیدی خون شد دل زینب جان او آمد بی حسین بر لب یا علی مولی آجرک الله۲ همه گل های تو پرپر از کین شدند با سر و جان خود حامی دین شدند حق کرم کرد ام الشهیدی تو در صف محشر روسپیدی تو یا علی مولی آجرک الله۲ همه ی عمر خود بودی در شور و شین یاد علقمه و اشک چشم حسین همه ی عمرت غصه می خوردی عاقبت همچون گل تو پژمردی یا علی مولی آجرک الله۲ شب رحلت تو خون شده دل ما سوزد از داغ تو همه حاصل ما از غم داغت همه می نالیم تا صف محشر بر تو می بالیم یا علی مولی آجرک الله۲ (س) (ع) (س)
حضرت ام البنین س ی(6).mp3
165.1K
حضرت ام البنین (س) ام البنین صفای،خانه ی حیدر هستی در کرم و سخاوت،بانو تو محشر هستی واویلتا واویلا۴ ای مام بی قرینه،هستی سرور سینه قبر شریف تو شد،زینت در مدینه واویلتا واویلا۴ در شب رحلت تو،هر دل عزا گرفته شیعه ز سوز داغت،شور و نوا گرفته واویلتا واویلا۴ بانو تو در همه عمر،هر دم به شور و شینی گریان داغ عباس،یاد غم حسینی واویلتا واویلا۴ شنیده ای شهید است،فرزند ام لیلا ندیده ای که اکبر،گردیده اربا اربا واویلتا واویلا۴ شنیده ای که اکبر،گردیده پاره پیکر ندیده ای که اصغر،شد پاره پاره حنجر واویلتا واویلا۴ شنیده ای که عباس،در راه دین فدا شد ندیده ای ز کینه،دست از تنش جدا شد واویلتا واویلا۴ شنیده ای که زینب،شد قامتش خمیده ندیده ای که دیده،بر نی سر بریده واویلتا واویلا۴ شنیده ای که دشمن،آتش زده به خیمه ندیده ای که رأس،حسین به روی نیزه واویلتا واویلا۴ شنیده ای اسیران،بردند به کوفه و شام ندیده ای که دشمن،سنگ می زد از لب بام واویلتا واویلا۴ (س) (ع) (س)
حضرت ام البنین س ی(8).mp3
136.7K
حضرت ام البنین (س) شام عزای رحلت ام البنین است اندر جنان در غم امیرالمؤمنین است رفته ز دنیا،همسر مولی عالم بگرید،زین غم عظمی آه و واویلا۲ مدینه امشب در غمش ماتمسرا شد شیعه ز سوز داغ او غرق عزا شد اشک از دو چشم،هر شیعه جاری است مولی اباالفضل،جای تو خالی است آه و واویلا۲ شیعه فدای ناله ها و غربت تو بشکسته دشمن در مدینه حرمت تو مهدی بگرید،قلب شکسته کنار قبرت،در غم نشسته آه و واویلا۲ گرچه همیشه بودی یاد نور عینت تو سوختی از بهر عباس و حسینت ای روح احساس،مادر عباس آید ز قبرت،عطر و بوی یاس آه و واویلا۲ در مهربانی و وفا بودی تو محشر چون فاطمه بودی همیشه یار حیدر گرچه به دنیا،ام الشهیدی در نزد زهرا،تو روسپیدی آه و واویلا۲ (س) (ع) (س)
. عجل الله تعالی فرجه الشریف و سلام الله علیها 🎤 خبر هجر تو از ماذنه تا می آید بوی اشک است که از سجده ی ما می‌آید چِقَدَر آه کشیدی..،نشنیدیم تو را… اشک بر گونه ی این ناشنوا می آید تا که پروانه پرش سوخت به عاشق فهماند وصل دلبر فقط از راه فنا می‌آید مدعی نیست کسی که به تکامل برسد فقط از شیشه‌ی کم آب صدا می‌آید خوش‌به‌حالم که فقط ظرف مرا می‌شکند میل لیلی‌ست اگر گاه بلا می‌آید یا اَبانا! فقط این‌بار بغل کن ما را وا کن آغوش خودت را که گدا می آید در دل سختی و غم ذکر نجاتم زهراست حال من با دم یا فاطمه جا می آید جان پهلوی به مسمار گرفته..،برگرد… به سر شیعه از این داغ چه‌ها می آید بعد از آن ضربه‌ی سنگین لگد..،آه..،چه شد؟!… پشت در جای علی،فضه چرا می آید؟.... ******************* ما را به زیر سایه ات آقا نگه دار شر شیاطین را به دور از ما نگه دار راضی مشو در تور صیادی بیفتیم این بچه ماهی را در این دریا نگه دار اصلا امیدی به مسلمانی ما نیست تو پرچم اسلام را بالا نگه دار روزی اگر دیدی که دست از تو کشیدم حتی شده با زور دستم را نگه دار ای که مرا دنیا کنارت می نشاندی روز قیامت هم برایم جا نگه دار خیلی به اشک و گریه ام محتاج هستم این اشک ها را جمع کن یک جا نگه دار با هر کس هر جای عالم هم غذایی ته مانده هایش را برای ما نگه دار .👇
Esteghbal_Fatemieh_Karami_1403_a.mp3
9.72M
🏴السَّلام عَلیک ِ أیَّتُها الصِّدیقَةُ الشَّهیده 🔊 یا اَبانا! فقط این‌بار بغل کن ما را وا کن آغوش خودت را که گدا می آید جان پهلوی به مسمار گرفته..،برگرد… به سر شیعه از این داغ چه‌ها می آید ◼️ علیه السلام 🎤 حاج علی
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم از بغض گلوگیر دقایق بنویسم می‌خواهم از آن ساقی عاشق بنویسم نم‌نم به خروش آیم و هِق‌هِق بنویسم دل خون شد و از معرکه دلدار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» در هر قدمت هر نفست جلوۀ ذات است وصف تو فراتر ز شعور کلمات است در حسرت لب‌های تو لب‌های فرات است عالم همه از این همه ایثار تو مات است از علقمه با دیدۀ خونبار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» سقا تویی و اهل حرم چشم به راهت دل‌ها همه مست رجز گاه به گاهت هر چند تو بودی و عطش بود و جراحت دلواپس طفلان حرم بود نگاهت سقای ادب جلوۀ ایثار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» افتاد نگاه تو به مهتاب، دلش ریخت وقتی به دل آب زدی آب، دلش ریخت فرق تو شکوفا شد و ارباب، دلش ریخت با سجدۀ خونین تو محراب، دلش ریخت صد حیف که آن یار وفادار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» انگار که در علقمه غوغا شده آری خون‌بارترین واقعه برپا شده آری در بزم جنون نوبت سقا شده آری دیگر پسر فاطمه تنها شده آری این قافله را قافله‌سالار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» ای علقمه از عطر تو لبریز، برادر! ای قصۀ دست تو غم‌انگیز، برادر! بعد از تو بهارم شده پاییز، برادر! برخیز! حسین آمده برخیز! برادر! عباس‌ترین حیدر کرار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» ✍️
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند واژه در واژه نوشتند و قیامت کردند صاحبان نفس این‌گونه روایت کردند گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را پسر اُم‌بنین و پسر فاطمه را پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر گفتم اعجاز! از اعجاز فراتر دیدند زورِ بازوی علی را دو برابر دیدند شانه در شانه دو تا کوهِ سراسر محشر حمزه و جعفر طیار، نه، طوفانی‌تر شانه در شانه دو تا کوه، خودت می‌دانی در دلِ لشکرِ انبوه، خودت می‌دانی - که در آن لحظه جهان، از حرکت افتاده‌ست اتفاقی‌ست که یک‌بار فقط افتاده‌ست ماه را من چه بگویم که چنین است و چنان «شاه شمشاد قَدان، خسرو شیرین‌دهنان» رود، از بس که شعف داشت تلاطم می‌کرد رود، با خاک کفِ پاش تیمم می‌کرد ماه اگرچه همهٔ علقمه را پیموده «غرقه گشته‌ست و نگشته‌ست به آب آلوده» رود را تا به ابد، تشنهٔ مهتاب گذاشت داغ لب‌های خودش را به دل آب گذاشت می‌توانست به آنی همه را سنگ کند نشد آن‌گونه که می‌خواست دلش، جنگ کند دستش افتاده ولی راه دگر پیدا کرد کوه غیرت، گره کار به دندان وا کرد نه فقط جرعۀ آب است که بر شانۀ اوست چشم امید رباب است که بر شانۀ اوست چه بگویم که چه شد؟ یا که چه بر سر آمد؟ ناگهان رایحۀ چادر مادر آمد بنویسید که در علقمه سقّا افتاد قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد از تماشای تو مهتاب پر از نور شود چشم شوری که تو را چشم زده، کور شود آسمان‌ها همه یک‌پارچه بارانیِ توست من بمیرم، عرق شرم به پیشانیِ توست داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد رفتنت حرمله را حرمله‌تر خواهد کرد عمق این مرثیه را مشک و علم می‌دانند داستان را همهٔ اهل حرم می‌دانند بعد عباس دگر آب سراب است، سراب غیر آن اشک که در چشم رباب است، رباب ✍️
دلی به وسعت پهنای عرش بالا داشت لبی به وسعت مهریه‌های زهرا داشت کنار علقمه در سجده‌گاه چشمانش نداشت هیچ‌کسی را فقط خدا را داشت اگرچه قطره آبی میان مشک نبود ولی کرانه‌ی چشمش هزار دریا داشت هدر نرفت ز پرتاب چله‌ها، تیری امیر علقمه ازبس‌که قدّ و بالا داشت همین‌که در وسط گیرودار، گیر افتاد عمودی آمد و فرقش شکست تا جا داشت درست وقت نزولش، همه نگاه شدند رشید بود و زمین خوردنش تماشا داشت حسین بود و علی‌اصغر شهید شده کنار علقمه اما هنوز سقا، داشت... ✍️
یه مادر داره از احساس میگه داره از روضه‌ی حساس میگه گمونم روضه‌خون ام البنیه داره از قامت عباس میگه: قد و بالای عباسم نظر خورد به چشم شیر من تیر سه پر خورد خودِ من از بشیر اینو شنیدم عمود آهن دشمن به سر خورد شنیدم کوفیا دورش رسیدن شنیدم دست عباس و بریدن شنیدم بچمو شرمنده کردن شنیدم مشکشو تیرا دریدن تا وقتی روضه خون ام البنینه ربابم گوشه‌ی مجلس می‌شینه تا وقتی حرف مشک پاره می‌شه رو لب گل می‌کنه داغ سکینه: همین قد میگم از داغ زیادم نگاهِ مهربونش مونده یادم الا ام البنین! شرمنده‌ام من خودم دستِ عموجون مشک دادم شدیم آواره با زخم و تب و درد سر ما نعره می‌زد شمر نامرد پایینِ نی رد خونو می‌دیدم عمو بالای نی خون گریه می‌کرد میگه ام البنین، غم بی حسابه جلو چشمام یه مشکِ پاره قابه می‌سوزه قلبمو آروم نمی‌شم دلیل شرم من اشکِ ربابه خدایا پُر اگه پیمونه می‌شد علیِ اصغرم گریون نمی‌شد حسینِ من با طفل شیرخوارش میون هلهله حیرون نمی‌شد همین که روضه میره سمت گودال رباب و زینب‌ان که میرن از حال امون از تیغ و تیر و سنگ و نیزه امون از غارت پیراهن و شال چرا تشنه تو رو کشتن حسینم سرت رو روی نی بردن حسینم همه رفتن... یه گوشه دم گرفته: حسینِ من، حسینِ من، حسینم... ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علی حضرت ام البنین تا قیامت فقط تویی قمر آفرین فخر شاه عرب کوه عشق و ادب ام عباس ، ام عباس محشری شد به پا ، در آسمان و زمین بی بنین گشته آه ، حضرت ام البنین قامتش شد دو تا از غم کربلا ام عباس ، ام عباس از فراق حسین ، جان به لبش آمده تا ابد از رباب ، شده خجالت زده شده ام البنین خسته و دل غمین ام عباس ، ام عباس
|⇦•ام البنین شدم... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج رضا گرمابی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "لا حول و لاقوة الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر" ام البنین شدم که شوم یاور حسین تا گل بیاورم، بشود پرپر حسین قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین هستند دختران علی در بر حسین هستند مثل مادرشان مضطر حسین *وقتی میخواست کاروان حرکت کنه، دیدن ام البنین اومد زانو زد جلو ابی عبدالله..* عهدی ست بین ام بنین و خدای خود غیر از رضای دوست نخواهم برای خود من دل نبسته ام به دلِ بچه های خود اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود عباس من فدای علی اصغر حسین گفت آقا.. شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند قسمت نبود زودتر از این فدا شوند حالا بناست راهی دشت بلا شوند حتی اگر که تک تک شان سر جدا شوند جای گلایه نیست، فدای سر حسین هر چند او دگر پسر خویش را ندید *الهی قربونت برم مادر یا ام البنین، بخدا خیلی از تو این روضه حاجت گرفتن، اگر کاری داشتن گره خیلی کوری داشتن به دست با کفایت ام البنین حاجت گرفتن، مادر ابالفضله، مگر میشه نگاه نکنه..* هر چند او دگر پسر خویش را ندید اما غمین نبود که عباس شد شهید *برا این غمگین نبود که عباسشو کشتن..* دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید بودند دیو و دد همه سيراب و میمکید خاتم ز قحط آب لب انور حسین کارش دگر نشستنِ در آفتاب شد آب زلال در نظر او مذاب شد شرمنده ی نگاه غریب رباب شد از اینکه هم قبیله ی شمر است آب شد رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین دیگر مدینه خنده به لب های او ندید او نیز مثل زینب کبری قدش خمید گرچه صبور بود کم آورد تا شنید یک مرد بی حیا وسط مجلس یزید با دست اشاره کرد سوی دختر حسین شام یک محشر کبری ست، کجایی عباس؟ خواهرت بی کس و تنهاست، کجایی عباس؟ به نوامیس خدا پیر و جوان خندیدند آستین معجر زن هاست، کجایی عباس؟ گاهی از طشت غضب کن که نگاهم نکنند بی حیا روبروی ماست، کجایی عباس؟ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
روضه خانگی - حضرت ام البنین(س) - 1387.mp3
9.22M
|⇦•ام البنین شدم..... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج رضا گرمابی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  .
|⇦•مادری آمده به استقبال... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کاروان بازگشته و حالا مادری آمده به استقبال مادری که نبود علقمه و مادری که نبود در گودال دخترِ از سفر رسیده ی او در بساطش به غیر آه نداشت دخترش تا که سیر گریه کند غیر آغوش او پناه نداشت *میگن این خانم دائماً چشمش به راه بود هی می‌گفت: پس چرا برنمی‌گردند از کربلا..تا حالا منتظر کسی بودی؟ اصلا ثانیه‌ای نمی‌کشه چشمت از در بره کنار، هی میگی الان میاد، الان میاد؛ دیر نکرده؟ بنشین صبر کن الان میاد؛ دیر نکرده؟ منتظر اینطوریه دیگه، هی راه می‌رفت می‌گفت نمی‌دونم چه خبره ؟بی‌خبری بدترین درده.. یه وقت دید صدای بشیر داره میاد یعنی بشارت قافله را میده میگن خانم سریع، چادر سرش کرد رفت.ایستاد گفت بالاخره اومدند از دور داره نگاه می‌کنه چقدر مردای کاروان کم شدند. مگه کجارفتن؟ عباسم، حسینم کجاست؟ بشیر اومد خانم جان! تا قافله می‌رسه حکم بشیر اینه بشارت بده به همه. سرت سلامت خانم جان یه نگاهش کرد.. بشیر هرچه نگاه می‌کنم مردای کاروان نیستند. عباس کجاست؟ حسین کجاست؟ علی اکبرم کجاست؟ چرا مردان رو نمی‌بینم گفت خانم جان سرت سلامت گفت بذار آروم آروم بهش بگم مادر شهید شده. خانم سر سلامت عونت را کشتند کربلا میگه همون اقتدار که ایستاده بود یه نگاه کرد گفت فدای سر حسین. حسین کجاست؟ می‌گفت چی بگم به ام البنین؟ گفتم خانم جان سرت سلامت جعفرت هم کشتند کربلا. نگاهش را از تو چشم‌هام برنداشت گفت بشیر میگم فدای سر حسینم. حسینم کجاست؟ خانم جان عثمانت هم کشتند بشیر فدای سر حسین. حسین کجاست؟ گفت اگر این خبر را بهش بدم دیگه آروم می‌گیره نمی‌ذاره من اینقدر من براش روضه بخونم خانم جان! عباست هم کشتند می‌گفت همانطور که نگام می‌کرد «انگار مادر را یه خبری بهش بدن چهار ستون بدنش داره می‌لرزد ها اما می‌خواد خودش رو نگه داره» گفت: بشیر از حسین چه خبر.. گفتم خانم جان از عباست نمی‌پرسی گفت بذار دونه دونه‌ اشون را می‌پرسم بگو حسینم کجاست؟ گفت دیدم راهی ندارم شروع کردم روضه خوندن، گفتم "قتل الحسین بکربلا" میگه بچه قمر بنی هاشم تو دست ام البنین بود بچه از دستش رها شد خودش نشست رو خاکا هی رو پاهاش می‌زنه میگم خانم چهار تا بچه‌ات رو بهت خبر دادم هیچی نگفتی گفت هیچی نگید بچه‌های من مادر دارند..آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم اما حسین مادر نداره...روضه ام البنین از همین لحظه شروع شد...آی غریب مادر حسین..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ...رفقا برادرا اگر یه دردی داری یه گرفتاری داری یه حاجتی داری سفره، سفره ام البنینه‌ها نباشه سفره امشب جمع بشه بری بیرون بگی یادم رفت گرفتاری دارم پول ندارم می‌خواستم برم کربلا یادم رفت رفیق الان دارم میگم روضه ام البنین یعنی از قدیم هر کسی هر گرفتاری داشت مادرا یه سفره می‌انداختن یه روضه خون دعوت می‌کردن یه روز ام البنین می‌خونی، پسرم مریضه، مادرم مریضه رفیقم درد داره.. آخه سر سفره ام البنین دو دست قلم شده ی عباس حاجت‌ها رو امضا می‌کنه.. وسط روضه می‌گم همانطوری که مادرت برا حسین گریه می‌کرد به ما اشک چشم بده میگن سنگدل‌ترین آدما با گریه ام البنین گریه می‌کرد.گفت بشیر یه سوال دارم ازت من می‌دونم چه پسری بار آوردم میگی عباس من رو کشتن باشه قبول اما من می‌دونم چه شیر دلاوری برا حسین بار آوردم.. بذار براتون یه خاطره‌ای بگم شروع کرد تعریف کردن لحظه‌ای که همه از مدینه رفتند هی عباس می‌خواست منو بغل کنه خداحافظی کنه، هی من می‌رفتم یک قدم عقب‌تر مادرما دلم برای بچه‌ام پر می‌زنه داشت می‌رفت اما تا میومد بغلم کنه می‌رفتم عقب. گذاشتم همه که رفتن قافله رفت یک پیکی فرستادم، گفتم عباسمو صدا کنید بگیدکارش دارم پیک رسید به قمر بنی هاشم آقا جان مادرت خانم ام البنین صدات زده. قمر بنی هاشم تعجب کرد مادرم منو یک عمر برا این لحظه بار آورده چطور الان صدام زده ابی عبدالله یه نگاه کرد، عباسم مادرمون را معطل نگه نداریا برو ببین خانم چی میگه. میگه برگشت از اسب پیاده شد مثل همیشه خاضعانه مقابل مادر؛ جانم مادر! تا ایستاد مقابل مادر دیدن مادر بغلش کرد حالا بیا بغل من. عباس هی اومدی بغلم کنی عقب رفتم حسین اونجا وایساده بود عزیز دلم حسین مادر نداره.. لحظه آخر دوباره صدات زدم عباسم خوب به ذهنت بسپار الان که داری از مدینه میری، داری با حسین میری اگه خواستی برگردی نکنه بدون حسین برگردی.. یعنی بشیر عباسم رو سفیدم کرده اما می‌دونم چه شیری پرورش دادم هیچ کسی جرأت رو درو شدن با پسر من را نداشته پسر من شیر عرب بود یه همچین پسری ، یه همچین علمداری برا حسین بار آورده بودم بگو ببینم چه جور عباسم را زدند؟ گفت خانم راست میگی کسی جرات نداشت رو در روش بایسته اول چهار هزار تیرانداز دوره اش کردند امام زمان فرمودند: هرجا اسم عموم عباس برده بشه من سراسیمه میام..از قدیم میگن چند تا روضه رو بلند بلند گریه کنید یکی روضه ی علی اکبره چون ابی عبدالله شروع کرد بلند بلند داد زدن. هفت بار شروع کرد فریاد زدن؛ یه جام بالاسر عباسه، تا ابی عبدالله گفت:" الان انکسر ظهری" دیدن همه دشمن شروع کردن کف زدن، شروع کردن هلهله کردن تیر زدن به چشمش. ام البنین! دستاشو قطع کردن، خانم قبل از اینکه بره، بهت بگم همه طوره می‌خواست بره بجنگه اما لحظه آخر از تو خیمه دختر ابی عبدالله اومد مشک را آورد گفت عمو العطش تمام خیمه بلند شده* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ می‌بینی رباب، علی اصغرو گرفته تو بغلش، همه چشم انتظارند، سقای حرم یه کاری کن...خانم! مشکو گرفته بود بره علقمه‌ها گفت بگو ببینم مشکو برگردوند پسرم حتی اگر پسرم نیومده مدینه بگو ببینم مشکو رسوند به خیمه‌ها یا نه گفت خانم تا لحظه آخر مشکو به دندونش گرفت اما لحظه‌ای که تیر به مشکش خورد "فوقف العباس متحیرا "میگه دیدن عباس متحیر شد..مرحوم مازندرانی می‌نویسه خودش اسب را هی کرد سمت علقمه یعنی برو دیگه آبروی عباس ریخت..حالا می‌خوایم روضه بخونیم..* کاش از دخترش نپرسد که زینبم از حسین من چه خبر؟ از علی اکبر و علی اصغر از جگر گوشهٔ حسن چه خبر؟ آه عون و محمدت را من در کنارت چرا نمی‌بینم از رقیه بگو چرا او را بین این بچه‌ها نمی‌بینم *رقیه‌ام کو؟ قربون اسمت برم تا اسمت میاد دلا زیر و رو میشه سه ساله ی حسین.. خانم ام البنین داره می‌پرسه‌ها* دخترم قامتت خمیده شده دخترم صورتت شکسته شده چیست این ... به روی دستانت دست‌هایت مگر که بسته شده؟ عاقبت بغض دخترش ترکید گفت مادر هر آنچه شد دیدم بنشین تا که خوب گریه کنی روضه‌ها را به چشم خود دیدم *بسم الله، گریه کنا! خانم داره روضه می‌خونه..* دیدم از خیمه‌گاه مادر جان علی اکبرش زمین افتاد کاش بودی کنارم ام بنین داشت آنجا حسین جان می‌داد *روضه بعدی رو بگم ام البنین * تیر وقتی به حلق اصغر خورد دیدم از دور اضطرارش را آه! در پشت خیمه خاکش کرد تا مبادا کسی مزارش را پیدا کند *اما ام البنین چشمت روز بد نبینه * آه ام البنین چرا هرگز از پسرهای خود نپرسیدی؟ مادر ما ای حزینه چرا از قمرهای خود نپرسیدی؟ قبل عباس هیچکس حتی *شما که نپرسیدی بگذار من برات بگم ام البنین* قبل عباس هیچکس حتی فکر غارت به خیمه‌گاه نداشت تا علم بود بین دستانش هیچکس سمت خیمه راه نداشت *اما چی شد؟ ام البنین میگه چی شد زینب؟* آه بعد از برادرم عباس دست غارت حریص شد مادر می‌گذاری که بگذرم سخت است یاد آن لحظه‌های دردآور کاش بودی کنارم ام بنیین * امام زمان این دو بند را برا شما می‌خونم سادات منو ببخشید آقا منو ببخشید اما برا ابی عبدالله مگه ننوشتی می‌کشی مرا حسین.. برا چی ما را می‌کشه* کاش بودی کنارم ام بنین روی تل عصر روز عاشورا لشکری رفت سمت گودال و پسر فاطمه تک و تنها بدنش مانده بود روی زمین که رسیدند ده نفر از راه با چهل نعل تازه شد تشییع *به شرف لا اله الا الله ام البنین برات روضه بخونم ..* به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تو را بردند دیر رسیدم ای حسینم ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم ای حسینم ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم ای حسینم ای حسینم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
1401102003.mp3
49.14M
|⇦•مادری آمده به استقبال..... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ