eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
356 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
روضـــه - حاج محمدرضا بذری.mp3
24.12M
|⇦•جان بر لبم رسیده..... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمد رضا بذری
• ﷽ • 🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی وحید شکری سال ۱۴۰۳ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کربلا آخر آرزوهامه حاجت هر شب قلب شیدامه تنها سرمایهٔ دین و دنیامه مقصد إنا هدینا کربلاست معنی جنت الاعلی کربلاست نزدیک ترین راه رفتن تا خدا قاب قوسین أو أدنی کربلاست حرم خواب شیرینم، حسین یار دیرینم حرم خط پایان و، حسین ذکر تلقینم حسین یا اباعبدالله ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کربلا عاشق و دیوونه کرده تنها دلگرمی روزای سرده آب و خاک حرم درمون درده بهترین ملجأ عالم کربلاست اونجا که خوب میشه حالم کربلاست حوّل حالنای من باب الحسین خواهش تحویل سالم کربلاست حرم سیر پروازم، حسین سوز و آوازم حرم کعبهٔ عشق و، حسین قبلهٔ رازم حسین یا اباعبدالله ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کربلا حسرت چشم گریونه زندگی بی حسین مثل زندونه دوریه از حرم حرفش آسونه مرهم چشمای گریون کربلاست سامون دل بی سامون کربلاست هرجا باشیم بر می‌گردیم به حسین إنا الیه راجعون کربلاست حرم چشم امیدم، حسین مُهر تاییدم حرم طور سینا و، حسین نور توحیدم حسین یا اباعبدالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی_آنلاین_سلام_آقا_که_الان_روبروتونم.mp3
1.97M
سلام آقا که الان روبروتونم🕊🥀 متن شعر سلام آقا: سلام آقا که الان روبروتونم من اینجامو زیارت نامه میخونم حسین جانم تو که باشی دلم دیگه نمی لرزه همین گریه به لبخند تو می‌ارزه حسین جانم بذار سایه ت. همیشه رو سرم باشه قرار ما شب جمعه حرم باشه حسین جانم حرم گفتم هوای کربلا کردم هواییشم فقط دور تو میگردم حسین جانم پناهم باش به جز روضه ت. پناهی نیست به غیر از تو برا من تکیه گاهی نیست حسین جانم به قربونت نگاه اطلسی داری واسم آقا همش دلواپسی داری حسین جانم غلط گفتم که چیزی توی کاسم نیست چی کم دارم تو رو دارم حواسم نیست حسین جانم سبک بالم تو ایوون تو جا دارم از این دنیا یه قطعه کربلا دارم حسین جانم دوست دارم همه داراییم اینه دلم میره ضریحت رو که میبینه حسین جانم سلام آقا که الآن رو به روتونم من اینجامو زیارت نامه میخونم حسین جانم 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
|⇦•من شنیدم مادرت... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ابتدا گفت السلامُ علیک بنده اذن ورود میخواهم به کنیزی زینب آمده ام اگر از لطف خود دهد راهم السلامُ علیکم یا حسنین بر تو نور ذات لم یزلی آمدم تا شوم کنیز شما گر گذارم قدم به بیت علی جان عالم فدایت ای زینب بشنو از این کنیز زمزمه ای نام من فاطمه است اما تو بعد زهرا فقط تو فاطمه ای من شنیده ام که مادرت زهرا بین و دیوار و در فدا گردید *روضه ام‌البنین اینه، معرفتش اینه.. میگه امشبم برای من گریه نکنید فقط برای فاطمه گریه کنید* من شنیدم که مادرت زهرا بین دیوار و در فدا گردید آنقدر حامی ولایت بود که فدایی مرتضی گردید کاش در بین کوچه ها زده بود جای زهرا به روی من سیلی ... کاش ام‌البنین زمین می‌خورد کاش می‌گشت روی من نیلی بود آن کوچه خلوت و پنداشت می‌رسد زور او به زور حسن کاش میزد به روی من سیلی تا دگر نشکند غرور حسن *شروع کرد روضه خواندن ای کاش من فدای مادرتون میشدم من اینجا کنیز شمام..کاش در پشت در سپر بودم. امام صادق فرمودند: هر جا روضه مادر ما را شنیدین مثل اسپند رو آتیش بلند بلند گریه کنید انگار مادر خودتونه .. اگر از مادر خودت بگم آروم نمی‌نشیند اینجا..* کاش در پشت در سپر بودم همچو زهرا به یاری مولا کاش در سینه ام فرو ميرفت میخِ در جای سینه زهرا *از همان لحظه اول که اومد خونه امیرالمؤمنین به همه ميگفت من کنیز این خونه ام..من کنیز زینبم، کنیز حسنینم، اعتقاد این مادر براین بود. همیشه بچه را بزرگ ميکرد ميگفت: عباس یادت باشه اگر من کنیز این خانواده ام تو هم غلام حلقه به گوش زینبی، تو غلام زینبی...نباشه یه وقت بهش بگی خواهرآ عباس تو غلام زینبی.. اینارو زینب که نمیدونه هی گوش تیز ميکرد ببینه یه روز بهش میگه خواهر یا نه.. اینا رو ابی عبدالله که نمی‌دونست ميگفت تو غلام حسینی، نشنوم بهش بگی داداشا..هر موقع میخوای صداش بزنی دست ادب رو سینه ات بگیر"السلام علیک یا سیدی یا مولای" حسین و اینجوری صدا بزن.. چشم مادر.. لحظه آخر که دارند از مدینه میرند ابی عبدالله گفت هر کسی میخواد با زنایی که میمونه در مدینه وداع کنه بره وداع کنه برگرده، قافله حرکت کنه. هر کی رفت سراغ هر کسی که داشت بعضیا میگن ام لیلا نیومد کربلا ..پس علی اکبر دوید تو بغل مادرش حالا هر کی هر کی رفت شروع کرد..خود خانم حضرت زینب رفت پیش عبدالله ابن جعفر عبدالله :حلالم کن بچه هاتم دارم میبرم.. هر کسی میتونست با هر کسی که می‌خواست وداع کنه ميرفت فقط قمر بنی هاشم اومد بره سمت مادرش ،مادرشو بغل کنه وداع کنه دید ام البنین یه قدم عقب رفت دوباره عباس یه قدم جلو اومد. بغل کنه مادرو ام البنین یه قدم عقب رفت گفت: عباس! دیگه منو بغل نکنی اینجا ها.. مگر مادر ایرادی داره گفت مگه نمیبینی حسین داره نگاه میکنه حسین مادر نداره قربونت برم.. همه ی قافله که رفتند یه پیک اومد کنار قمربنی هاشم آقا جان صبر کن مادرت ام البنین منو فرستاده کارت دارم همه قافله ایستادند، قمر بنی هاشم فرمود: من با مادرم حرفامو زدم یه عمر منو برای این لحظه بزرگ کرده چرا الان داره صدام میزنه بر گردم؟ ابی عبدالله فرمود:عباس تعلل نکن امر امره ام البنینه برو ببین مادرت چی کارت داره..سریع بر گشت سمت مدینه تا از اسب پیاده شد جانم مادر.. گفت: حالا بیا بغلم حالا بغلت میکنم. قربونت برم.. هی دست رو چشاش می‌کشید دست رو دستاش می‌کشید.عباسم! اومدی اینجا یه چیز بهت بگم عزیز دلم!داری با حسین میری مادر نکنه بدونِ حسین برگردی.. تمام کربلا این حرفا تو گوش این آقا جان داره میچرخه مادر اینطور به من گفته در لحظه همه جا باید گوش به فرمان برادرم باشم، هی می‌آمد ميگفت داداش سینه ام داره سنگینی میکنه همه رفتن میدان علی اکبر رفت، قاسم رفت، قربونت برم اگه بذاری دست به قبضه شمشیر ببرم امروز جنگ را برای اینا مشق میکنم. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *در همان لحظه صدای العطش خیمه ها بلند شد. دختر ابی عبدالله مشک و بیرون آورد عمو، اصغر داره میمیره..ابی عبدالله یه نگاه کر د می‌بینی که اول برو برای این بچه ها دو قطره آب بیار بچه ها دارن جون میدن.. بعد برو بجنگ به همه اینا نشون بده داداش من کیه عباس من کیه... بازم لحظه آخر گفت به روی چشمم مولای من! بدون اینکه لحظه ایی فکر کنه قمر بنی هاشم مشک و گرفت رفت سمت علقمه.. با چه امیدی رفت گفت بر گردم رباب را خوشحال میکنم به تک تک بچه ها داره قول میده، عمو بره دست پر بر میگرده خبر شروع کرد تو خیمه ها پیچیدن.. گفتند چی شده؟ گفت یه خبر خوب به ما رسیده بلاخره،عمو رفته آب بیاره.. عمو قول بده قولش رد خور نداره... کیفیت شهادت را نمیگم فقط اینو بگم لحظه ایی که این قافله برگشت مدینه....هر قافله ایی که می آمد تو مدینه یه نفر بشارت میداد جلو جلو ميرفت قافله داره میاد. تا صدا می شنید ام البنین چادر سر ميکرد ميرفت دروازه شهر ،ميگفت فکر میکنم قافله اومد سوال ميکرد قافله حسینه؟ می‌گفتند نه خانم، خدا امید کسی رو ناامید نکنه بر می‌گشت خونه.. چقدر تکرار شد این ماجرا برای ام البنین،یه روز اومدن گفتند: خانم بلند شو..قافله اومد اما قافله دار زینبه.. سریع دوید رفت تو دروازه شهر ایستاد با قد رشیدش ميگفت قدو قامت عباس به مادرش رفته بوده ایستاد بشیر اومد. سرت سلامت بی بی،گفت: معطلم نکن بگو چه خبر؟ خانم سرت سلامت، عونتو کشتند کربلا فدای سر حسینم بگو ببینم حسین کجاست؟ از حسینم برام بگو..خانم سرت سلامت جعفرتو کشتند.بشیر معطلم نکن فدای سر حسین فدای یه تار موی حسین..حسین کجاست؟؟ خانم جان عثمانت رو کشتند. با خودش گفت اگر بگم خبر شهادت عباس را دیگه دست از سرم بر میداره خبر شهادت ابی عبدالله را من نمیدم.خانم جان عباستو رو کشتنند علقمه ..میگفت فقط چند لحظه ایی سکوت کرد یه نگاه به من کرد.گفت: میگم بشیر فدای یه تار موی حسینم به من بگو حسین کجاست؟هر چی نگاه میکنم حسینم و نمیبینم حسینم که اومده ؟ دید راهی نداره شروع کرد براش روضه خوندن.. ام البنین! "قتل الحسین و بکربلا ذبح العشان و بنینوا" میگه دیدم این قد رشیده از لحظه ایی که این خبرو شنید تو مدینه با قد و قامت خمیده راه میرفت. شروع کرد به بلند بلند گریه کردن. گذشت چند لحظه آروم شد گفت بشیر بگو ببینم یه سوال ازت دارم من میدونم چه پسری بزرگ کردم شیر مرد منو کسی جرات رو در رو شدن را باهاش نداره. به من بگو عباسم را چطور کشتند؟چه اتفاقی برای عباسم؟ گفت خانم مشک آب و دادیم دستش رفت سمت علقمه دستش را جدا کردن چشمش را با تیر زدن گفت من کاری با اینا ندارم بگو ببینم مشکو برگردوندخیمه یا نه؟گفت: خانم تیر به مشک زدن. گفت: بشیر بگو ببینم کی مشکو دست عباسم داده بود؟ گفت: سکینه خانم دیدم با همین قد داره میره خیمه ها به من بگین سکینه کجاست؟ از این خیمه تو اون خیمه سکینه خانم رو پیدا کرد تا نگاش افتاد. گفت: خانم عباس منو حلال کن.. شنیدم عباسم خیلی خجالت تو رو کشیده* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
4_5999204684055710426.mp3
39.51M
|⇦•من شنیدم مادرت..... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  .
|⇦•حضرت مطلعُ الانوار.... و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ " الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم.. لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ...حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‌ وَ نِعْمَ النَّصیرُ..السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِیِّ وَ عَلَی آبائِه" روشنی بخش شب تار نیامد، چه کنم ؟ رفت‌ عمر من و دلدار نیامد، چه کنم؟ قلب من مخزنُ الاسرار فراقش باشد حضرت مطلعُ الانوار نیامد، چه کنم ؟ عجّل الله تعالی فرجه می خوانم حجت مطلق دادار نیامد، چه کنم ؟ شور این سینه ی شیدا به کجا خیمه زده؟ نور این دیده ی خونبار نیامد،چه کنم ؟ «یابن الحسن یابن الحسن..» مولای من درد بی صاحبی وغصه ی بی مولایی وای از این دو خبر از یار نیامد، چه کنم ؟ با کلاف دلم عمریست پی اش می گردم یوسف من سرِ بازار نیامد،چه کنم ؟ من ز هجران رخش اشک فشاندم شب و روز گریه ام نیز که به کار نیامد،چه کنم ؟ ذوالفقار علوی منتظر خون خواهیست وارث حیدر کرّار نیامد، چه کنم ؟ آتشِ دَر کشد شعله و مادر گوید مرهم داغی مسمار نیامد، چه کنم ؟ روضه کرب و بلا شعر مرا جمع کند گفت زینب که علمدار نیامد، چه کنم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•جان بر لبم رسیده... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ روضه حضرت ام البنین و بریم در خانه اش، ان شاءالله بزودی تو بقیع حرم می سازیم براش....اونقدر ادب داره وقتی با امیرالمؤمنین ازدواج کرد.همراهان خانم ام البنین تا دم در خانهٔ مولا همراهیش کردند. اسمش فاطمه بوده به مولا عرض کرد..آقا جان شما منو فاطمه صدا نزنید این خانه یک فاطمه ایی داشت.من کنیز فاطمه ام..مولا فرمود: بهت میگم ام البنین گفت آقا من پسری ندارم مولا فرمودخدا به تو پسرها میده..یه نمونه از ادبش عجیبه، میگه وقتی همراهان خانم ام‌البنین اومدند خواستند دست عروس رو دست داماد امیرالمومنین بگذارند و برند. بی بی ام البنین به همراهاش فرمود: صبر کنید من باید از یه موضوع مطمئن بشم بعد بگم شما برید. وارد خانهٔ مولا شد نقل میگه روزی که مولا با ام البنین ازدواج کرد حسنین بیمار بودند، بستری بودند در منزل، نیاز به پرستاری داشتند از همان روز اول ام البنین لباس خدمت به تن کرد. حسنین، زینبین خوش آمد گفتند با اینکه حسنین مریض بودند. بی بی ام البنین اومد محضرشون گفت فقط یه جمله به من بگید من مطمعن بشم به همراهام بگن برن..بفرما... فرمود: این خانه جایگاه فاطمه زهراست نه جای من.. اگه اجازه بدید من کنیزی اهل این خانه را کنم. انقدر بچه های فاطمه زهرا ادب و احترام کردند به این‌ خانم. اومد دم در به همراهانش گفت کنیزی منو بچه های فاطمه قبول کردند حالا برید.* جان برلبم رسیده و در بین بسترم از سینه آمده است، نفس های آخرم *نقله با همان عسل مسمومی که امام حسن رو مسموم کردند،محمدبن ابی بکر رو مسموم کردند مالک اشتر رو مسموم کردند با همون عسل خانم ام البنین رو مسموم کردند .می دونید چرا؟ چون وجود خانم براشون ضرر محض بود می تونست توخونه گریه کنه اما تأسی کرد به خانم فاطمه زهرا ،بین گریه های فاطمه زهرا و خانم ام البنین پنجاه سال فاصله است.فاطمه زهرا دست حسنین رو میگرفت میرفت بیت الاحزان.. زن های مدینه گله کردن فاطمه یا روز گریه کن شب آروم بگیریاشب گریه کن روز آروم بگیر بی بی دست حسنین رومی گرفت می رفت تو بقیع بیت الاحزان آنقدر گریه می کرد که ملعون ها همون جا رو هم خراب کردند و درش رو هم بستند.پنجاه سال در بیت الاحزان بسته بود. بعد پنجاه سال خانم ام البنین میتونست تو‌ خونه گریه کنه اما دست پسر عباس رو می گرفت میومد تو بقیع چهار تا صورت قبر درست میکرد گریه می کرد. گریه خانم ام البنین سیاسی بود اهل ادبیات بود، ذوق شعر داشت فصیحه بود. با شعر هم روضه میخوند برا بچه هاش هم ازظلمی که این نامردا میگفت. همه جمع میشدند گریه میکردند تا جایی که نوشتند خود مروان والی مدینه بود میومد لابه لای جمعیت گریه میکرد به سرش می زد. حتی دشمن روهم به گریه می انداخت. تو گریه هاش میگفت دیگه به من ام البنین نگید. اون زمانی ام البنین بودم که چهار تا پسر داشتم. ای همه مادرها فدای این نامادری.. خودشو شاگرد مکتب زهرا می دونست مث فاطمه زهرا گریه می کرد.* جان برلبم رسیده و دربین بسترم از سینه آمده است نفس های آخرم خاک بقیع شاهد آه و فغان من دشمن گریست بر من و بردیده ی ترم بالا بلند من، که شدی نقش زمین نقش است یاد تو در قاب خاطرم گفتند:دستهای کریمت بریده اند اما نبود داغ دو دستِ تو باورم وقتی عمود ابروی پیوسته ات گسست در سینه آب شد از غصه قلب مضطرم گفتم سکینه را که عمو را حلال کن در خون فتاد و آب نیاورد در حرم گفت ای ماهِ آسمان من از علقمه بیا تابوت من به شانه بگیر ای دلاورم با صد امید چهار پسر کرده ام بزرگ تا وقت مرگ جمله نشینند دربرم دیگر پسر نمانده برایم بی پسر شدم جز گریه نیست کار دیگرم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *امام معصوم زمان ام البنین امام سجاد علیه السلامه بعد کربلا، دیدید بعضی روزای خاص جمع میشن میرن دیدن بزرگی تو مناسبتها، مدینه هم اینطور بود جمع میشدند میرفتند در خونه امام سجاد،عیدی بود، مناسبتی بود.. عبیدالله فرزند عباس ابن علی اومد پیش مادربزرگ، گفت مادربزرگ عید هست میخوام برم محضر امام سجاد یه لباسی به من بده درشان جلسه باشه.. نوشتند خانم ام البنین لباس عباس رو نگه داشته بود، لباس نویی بود. اون لباس رو تن آقازاده کرد.آقا زاده وارد مجلس شد امام سجاد تا قامت عبیدالله رو دید آنقدر گریه کرد..گفتند: یابن رسول الله چرا اینقدر گریه می کنید؟ فرمود: لباس باباش رو تنش کردند..* غم‌ ِدل ام بنینه غمت روضهٔ بازه چهره ی درهمت خیلی عوض‌ شدی عزیز دلم منو حلال کن‌ که اگه نشناختمت *روز اول فاطمیات وارد مدینه شدندجمع شدن سادات شروع کردن گریه کردن..نقل میگه وارد مدینه شدن زینب کبری سلام الله علیها برای تسلیت رفت منزل خانم ام البنین. دسته عزا راه افتاد رفتند برای عرض تسلیت. عرض تسلیتها که تمام شد حالا زینب خودش مجلس گرفته..اولین روزه وارد مدینه شدن. سادات وارد خانه ی زینب کبری شدن برای عرض تسلیت..همه داخل گریه می کردن.. یه وقت دیدند از پشت دیوار یکی داره ناله میزنه سر به دیوار گذاشته گریه میکنه.. گفتند زیینب جان یکی پشت دیواره هر چی اصرار کردیم داخل خانه نمیاد. زینب کبری اومد بیرون دید خانم ام البنین سر به دیوار گذاشته، مادر جان بیا داخل.. میگفت نه امروز، روز ساداته روز فاطمیاته..من فردا میام من کنیز این خانواده ام.. اجازه بدین همین پشت در گریه کنم. بغلش کرد مادر و... حالا ام البنین شروع کرد گفت: زینب جان ! غمِ دل امّ بنینه غمت روضه ی بازه چهره ی درهمت خیلی عوض شدی عزیز دلم منو حلال کن اگه نشناختمت اشک غریبی توی چشمام نشست مثل سر تو پشت من هم شکست زینبم بیا بگو دروغه اینکه میگن حرمله دستاتو بست گفت حقیقته انگاری خواب نبودم ناراحتم پیش رباب نبودم بدجوری آبرو ریزی کرده شمر کاشکی من از بنی کِلاب نبودم *زینب جان شنیدم برای عباسم امان نامه آوردند..* آسمونم رو بی قمر کی دیده پروانه رو بدون پر کی دیده ام بنین بهم نگن حق دارن ام بنین بی پسر کی دیده سراغتو‌ از این و اون می گیرم جونی ندارم‌ ولی جون می گیرم حالا که‌ مادر نداره حسینم خودم میام براش زبون میگیرم *وقتی بشیر روبروش قرار گرفت گفت: خانم‌ جعفرتو کشتند.. فرمود: "اخبرنی عن الحسین" از حسینم چه خبر؟ دونه دونه رو اسم برد. گفت: الان بگم عباس خانم جون میده..خانم عباستم کشتند گفت:بسه اسم بچه هامو نبر همه کس و کارم اولادم وهر چی تو آسمون و زمینه فدای حسین...حسینم‌ کجاست؟ گفت: "قُتل الحسین" حسینتم کشتند.. نشست روی زمین هی به سینه می زد مادر برات بمیره.* گفتی تموم دشت رو دشمن گرفت تک تک بچه هامو از من گرفت زینب من بگو کی اومد آخر سر حسین روی به دامن گرفت؟ گفت مردم شهر سر به سرم نذارید زخم زبون رو جگرم نذارید تموم زندگیم فدا حسینه گریه امو پای پسرم نذارید غمم ربابه که به غم اسیره طفل خیالیشو رو دست می گیره شبا هی از خواب میپره و میگه آبش بدید آبش ندید میمیره سقای دشت کربلا دلواپسم کردی یک خیمه گاه چشم انتظارن برنمی گردی غصه نخور عیبی نداره زده رقیه قید آب و خودم جوابشونو میدم نخور تو غصه ی رباب و «ای وای علمدارم اباالفضل» *اومد زینب رو بغل کرد گفت: زینب جان زنای مدینه چی دارن میگن ،میگن زینب گفته کربلا به فرق عباسم عمود آهنین زدند. خودشو انداخت بغل ام البنین گفت مادر حق داری قبول نکنی عباس بچه شیر علی بود اما یه چیز بگم اول دستاشو بریدند بعد عمود زدند... «ای حسین»* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
روضـــه - حاج محمدرضا بذری.mp3
24.12M
|⇦•جان بر لبم رسیده..... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمد رضا بذری
• ﷽ • 🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی وحید شکری سال ۱۴۰۳ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کربلا آخر آرزوهامه حاجت هر شب قلب شیدامه تنها سرمایهٔ دین و دنیامه مقصد إنا هدینا کربلاست معنی جنت الاعلی کربلاست نزدیک ترین راه رفتن تا خدا قاب قوسین أو أدنی کربلاست حرم خواب شیرینم، حسین یار دیرینم حرم خط پایان و، حسین ذکر تلقینم حسین یا اباعبدالله ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کربلا عاشق و دیوونه کرده تنها دلگرمی روزای سرده آب و خاک حرم درمون درده بهترین ملجأ عالم کربلاست اونجا که خوب میشه حالم کربلاست حوّل حالنای من باب الحسین خواهش تحویل سالم کربلاست حرم سیر پروازم، حسین سوز و آوازم حرم کعبهٔ عشق و، حسین قبلهٔ رازم حسین یا اباعبدالله ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کربلا حسرت چشم گریونه زندگی بی حسین مثل زندونه دوریه از حرم حرفش آسونه مرهم چشمای گریون کربلاست سامون دل بی سامون کربلاست هرجا باشیم بر می‌گردیم به حسین إنا الیه راجعون کربلاست حرم چشم امیدم، حسین مُهر تاییدم حرم طور سینا و، حسین نور توحیدم حسین یا اباعبدالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘ http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e لطفاً لینک گروه را به اشتراک دوستان و آشنایان بزارید و در ثواب نشر مطالب سهیم باشید.🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ سند مسمومیت و شهادت حضرت ام‌البنین علیها‌السلام توسط بنی‌امیه... 🌹▪️ حضرت ام البنین سلام الله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی بنی امیه بر آمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداری‌های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی‌لیاقتی حکام وقت می‌نمود لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به شهادت رساندند. چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب «زنان نابغه» و جناب عبد العظیم بحرانی در کتاب «ام‌البنین» نگاشته‌اند که بنی امیه، همسر امیرالمومنین علیه‌السلام، ام‌البنین سلام‌الله علیها را مسموم و به قتل رساندند. در کتاب «اختیارات» از اعمش نقل شده است که می‌گوید: روز سیزدهم جمادی الثانی که مصادف با روز جمعه بود نزد امام زین العابدین علیه‌السلام بودم که ناگهان جناب فضل بن عباس علیهما‌السلام وارد شد و در حالی که گریه می‌کرد گفت: جده‌ام حضرت ام‌البنين علیها‌السلام از دنیا رفت. 📗الدرجات الرفیعة فی وقایع الشیعة، نوشته رفیع الدین رفیعی، صفحه ۸۵
. 🎤 مدینه دیگه جای زندگیم نیست مدینه اون مدینه قدیم نیست کی و بگم تو کشتنت سهیم نیست بچم و کشتن ما رو کشته داغش قبرش کجاست با هم بریم سراغش فقط بمونه خونه و چراغش خونه مو پرسو میکنی خسته نباشی فاطمه نشسته جارو میکنی خسته نباشی فاطمه سه ماهه رو گرفتی و چی شده امروز این همه به حیدرت رو میکنی خسته نباشی فاطمه درست میبینم صورتت کبوده گل چه بلایی به سرت اومده بسترت رو بستی کنار حجره نکنه وقت سفرت اومده اصلا بیا رو بگیر از من فقط دل زینب و نشکن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حقت نبود کنج قفس بیفتی حقت نبود که از نفس بیفتی نفس نفس بزنی پس بیفتی ببین که کارو به کجا کشوندن بهشتشون و خودشون سوزوندن دستت نمک داشت پس چرا شکوندن دارم پرای سوخته تو هدیه به افلاک میکنم اصلا نمیشه باورم خودم تو رو خاک میکنم با دستی که شکستنش اشک من و پاک میکنی با دستایی که بستنش اشک تو رو پاک میکنم فکر غریبی من و نکردی که حرف رفتن و وسط آوردی باز داشتی گلدونا رو آب میدادی من که میدونم خودت آب نخوردی اصلا بیا رو بگیر از من فقط دل زینب و نشکن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این روزا که مأمور صبره حیدر زخمیه سینه ستبره حیدر قنفذ می‌خواد بکنه قبر حیدر کیو بگم این روزا دشمنم نیست حالا که من دیگه زره تنم نیست تو کوچه امنیت برا زنم نیست از کوچه دیگه بگذریم سخته بگم ادامه شو کی دیده گردن امام حلقه کنن عمامه شو بدتر از اینشم بگم میشناسم اون امامی که عمامه و عبا که هیچ می‌دزدن از تن جامه شو پیرهنشم که هیچ فقط دعا کن که جای سالم به تنش بزارن تنی که زیر سم اسب بیفته چه جوری بین کفنش بزارن شاعر:
5)vahed sangin-fatemie-shab5-14030913.mp3
22.83M
🔘 مدینه دیگه جای زندگیم نیست، مدینه اون مدینه‌ی قدیم نیست 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه ☑️ مراسم سوگواری فاطمیه دوم 🗓 سه‌شنبه ۱۳ آذرماه ۱۴۰۳
نوحه زبانحال ای منیم آرام جانیم نیّر تابان ابالفضل هارداسان گل باشیم اوسته جان وئریم آسان ابالفضل ای منیم ماه منیریم هارداسان غیرتلی شیریم دورت اوغولدان نئیلیوم بس هیچ بیری یوخ باشیم اوسته گلمیشم نی تک نوایه غربت ائلده دلشکسته آزقالیر عمروم قوتارسین بار غمدن زار و خسته گوزلریم یوللاردا قالدی باغریم اولدی قان ابالفضل من نه مدت دور بیلریسن اولموشام هجرونده دلگیر گوزلدیم یول گلمدین سن روحیمی غم ائتدی تسخیر یوخ امان پیک اجلدن ائتموری بیر لحظه تاخیر آزقالیر چیخسین دوداقدان حسرتیله جان ابالفضل نیسگلیم چوخدور اورکده مونسیم یوخ دور وطنده کیم واریم تا رو به قبله ائیلسین تا جان وئر ده سنده گلسون دردیم آرتار قوللارین یوخدور بدنده اود دوتار یکسر وجودیم ائیلرم افغان ابالفضل سن گئدن گوندن عراقه اولموشام منده زمینگیر هر گئجه گللم فغانه وار اورکده آه شبگیر بسکه نالم ده اثر وار ائیله دی دشمنده تاثیر سس سسه وئردی منیله آغلادی مروان ابالفضل غملی باشدا یدی قاره م وار، حزین ام البنینم اشک حسرت گوزلریمده دلغمین ام البنینم عزتیم گئتدی الیمدن بی بنین ام البنینم گلشن امیدیم اولدی ظلمیله تالان ابالفضل اوز خیالیمده سنیله ای وفالی همدم اوللام طائر روحیم آچار پر کربلاده با هم اوللام سسلرم گلمز جوابیم غرق دریای غم اوللام غم سالار هر لحظه سنسیز روحیمه طوفان ابالفضل یاده ساللام کربلانی حسرتیله یانه یانه ائیله گللم شور و شینه وورام اود قلب جهانه بیر بولوک ایل و تباریم کربلاده باتدی قانه غصه قلبیم دن آزالماز هیچ منیم بیرآن ابالفضل وای منه ، ایوای نه چکدین باشیوه یاره دگنده نیلده دین السیز او چولده مرکبین اوستن دوشنده ای منیم غیرتلی شیریم کیم سنی سالدی کمنده یادیمه دوشدوقجا یانام ای یل دوران ابالفضل داغلی قلبیم تنگه گلدی یانمیشام نار فراقه دفتر عمریم غمیله دولدی جان یئتدی دوداقه تیکمیشم گوز ای عزیزیم شوقیله سمت عراقه هارداسان ای راحت جان دردیمه درمان ابالفضل پرچمه باخدوقجا گوردوم باشیوین درد و بلاسین مشکه باخدیم شرح ائدوردی نهر علقم ماجراسین داغلی قلبیم یاندی بیلدیم اوخ یاراسین داش یاراسین عشقیوه قربان که ائتدین عالمی حیران ابالفضل هارداسان گل داده اوغلوم دیل دولی نیسگیل غریبم باشدا قاره جان دوداقدا ائللریم دن بی نصیبم ای آدی دردلر دواسی منده مشتاق طبیبم کاش اولا حسن جمالون ئولمه میش احسان ابالفضل ای وفالی قهرمانیم غم منی سالدی حصاره گل اوزون عزتله اوغلوم نعشیمی تاپشیر مزاره بیر دویونجا اوخشا آغلا بو غریب و دلفکاره قبریم اوسته خوش سسیله باشلا بیر قران ابالفضل
منوچهرحسن زاده نوحه حضرت عباس ع1403.mp3
4.41M
نوحه سینه زنی شاعر کربلایی محمدهوشمند ذاکر کربلایی منوچهرحسن زاده ای منیم آرام جانیم نیّر تابان ابالفضل هارداسان گل باشیم اوسته جان وئریم آسان ابالفضل ای منیم ماه منیریم هارداسان غیرتلی شیریم
294.8K
. 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مولانا، انت الامامی مولانا، خیر الانامی مولانا، نور کلامی یا ثارالله مولانا، سید الاحرار دستامو، می گیری هر بار اسم تو، افضل الاذکار یا ثارالله ذکر همیشمه / صلوا عَلی الحسین هر جا دلت شکست / فرو اِلی الحسین فرو اِلی الحسین ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مولانا، انت الحبیبی سیدی، نعم الطبیبی آخ که تو، خیلی غریبی یا ثارالله باز امسال، دلشوره دارم کاری کن، ای راه چارم سر رویِ، ضَریت بذارم یا ثارالله می بینی حالمو / دلتنگ کربلام چی میشه باز منو / دعوت کنی بیام ذکر همیشمه / صلوا عَلی الحسین هر جا دلت شکست / فرو اِلی الحسین فرو اِلی الحسین ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ وقتی که، تو میری از حال می ریزن، انگار توو گودال آه از اون، لحظه ی جنجال آه از غربت آه از اون، لحظه که زینب می بینه، چهل تا مرکب جونش رو، میاره بر لب آه از غربت چی مونده از تنت / تا غارتش کنن بسه دیگه عذاب ... / زود راحتت کنن مظلوم کربلا ۴