eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
373 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
سنتی حاج می میرم از جدایی حسین من کجایی(3) حسین تشنه لب حسین محبوب رب حسین جانم حسین (4) من باغبان باغ آتش گرفته هستم(3) رفته تمام هستم در این سفر زدستم (3) حسین دور از وطن حسین بی کفن حسین جانم حسین (4) جای نفس برایت ازسینه ام شراره (3) در آسمان زینب نمانده یک ستاره (3) حسین تشنه لب حسین محبوب رب حسین جانم حسین (4) قرآن ز نی تلاوت آیه به آیه کردی (3) به محملم حسین جان با سرتوسایه کردی (3) الا ای همسفر کمی آهسته تر(3) حسین جانم حسین (4)
987.2K
ای اشک، آهسته بریز که غم زیاد است ای شمع ، آهسته بسوز که شب دراز است امروز کسی محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم، کسی یار کسی نیست . هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد هر احمد و محمود رسول مدنی نیست بر مرده دلان پند مده خویش نیازار زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست با مرد خدا پنجه میفکن چو نمرود این جسم خلیل است که آتش زدنی نیست خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست جایی که برادر به برادر نکند رحم بیگانه برای تو برادر شدنی نیست صد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست با نوای کربلایی محمد مسلمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20220726-WA0022.mp3
8.08M
◾نوحه حضرت زینب(س)◾ ☑️ 📝 🎤 کربلا من زینبم داغ برادر دیده ام(۲) کربلادیدی تو زینب راکشیده رنج ودرد آمدم درقتلگاه وُ میکِشیدم آهِ سرد کربلادیدم حسینم را عدو سر می بُرید زیرِ بارِ داغِ او دیدی که قدِ من خمید کربلا من زینبم داغ برادر دیده ام(۲) دیده ام تیرسه شعبه رابه حلق اصغرم دیده ام پاره تنِ رعنا علیِ اکبرم در کنار علقمه دیدم که یاسم آرمید هردو دست نازنینش را عدو ازتن بُرید کربلا من زینبم داغ برادر دیده ام(۲) قاسمِ تازه جوان رادیده ام گلگون کفن پایمالِ سُمِ اسبان نو گُلِ باغ حسن روزگارم شد سیاه ای سرزمین پُر بلا راز مظلومیِ ما را کرده ای تو بر ملا کربلا من زینبم داغ برادر دیده ام(۲) کربلا خاک عزا را من بریزم بر سرم آمده درقتلگاه پهلو شکسته مادرم کربلا درکوی توگردیده ام خونین جگر دیدی رفتم دراسارت وُ شدم من دربِدر کربلا من زینبم داغ برادر دیده ام(۲) روزگاری درمدینه داغ مادر دیده ام من حسینم را به زیرتیغِ خنجردیده ام دردیارِ نینوا گلهای پرپر دیده ام کربلا من زینبم تن های بی سردیده ام کربلا من زینبم داغ برادر دیده ام https://eitaa.com/eetazeinab
AUD-20220726-WA0023.mp3
5.69M
◾دشتی حضرت زینب(س)◾ ☑️ 📝 🎤 🎺 بسوز ای دل بحالِ زار زینب که رفته از جهان غمخوار زینب بسوز ای دل چو شمعی در دل شب رسیده جانِ زینب وای بر لب بسوز ای دل که زینب گشته تنها گرفتار است میان سیلِ غمها غمِ داغِ برادر سخت و سنگین زِ خونش میکنم رخساره رنگین شب و روزُم سیاه ای داد بیداد دو چشمونُم به راه ای داد بیداد خداوندا شدم رنجور و بیمار خودم بیمار و گردیدم پرستار دل تنگُم نداره نای خواندن در این صحرا ندارُم پای ماندن شکایت دارُم امشب من به مهتاب دلُم از بیکسی گردیده بی تاب ببین ای روزگار بیداد کردی مرا آخر تو دشمن شاد کردی بگو(هستی)زِ داغش تا قیامت الهی(پرویزی)گرددسلامت https://eitaa.com/eetazeinab
. روضه خوانها شب به شب غمگین به منبر می رسند با همان یک یا حسین از سر به آخر می رسند روضه ها را از پسر تحویل بابا داده و از سر بر نیزه ی بابا به دختر می رسند گاه مابین مقاتل پا به پای بیتها سمت سقا می روند اما به اکبر می رسند اربن اربا روضه ی سختی است اما غالبا روضه سنگین می شود وقتی به اصغر می رسند گوش تا گوش علی را تیر از هرسو برید روضه خوانها در همین مقتل به حنجر می رسند شمر می آید به گودال و به دستش خنجر است روضه ها از روی تل اینجا به خواهر می رسند من گلی گم کرده ام می جویم او را ، روضه ها از میان نیزه و خنجر به پیکر می رسند روضه ای سرتاسر گودال را پر کرده است یا بنُیَّ... ناله ها از سمت مادر می رسند عصر عاشوراست اما خیمه ها در آتشند دشمنان دارند از هرگوشه ای سر می رسند زینب از هرسو یتیمی را بغل وا می کند دختران فکر ند و به معجر می رسند شام در راه است و بر هر بام مردم منتظر نیزه داران یک به یک دارند با سر می رسند 🏴💔 😭
❇️ قسمت دوم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹سهل بن حبیب شهرزوری گوید: «من در آن سال از مکه برمی گشتم، وقتی وارد کوفه شدم، شهر آشفته و دگرگون بود. بازارها و دکان ها تعطیل بود. مردم گروه گروه جمع شده بودند. برخی می خندیدند و به هم تبریک و شادباش می گفتند و گروهی دیگر اشک ریزان به هم تعزیت و تسلیت می گفتند. من در شگفت از این وضعیت، از پیرمردی که آنجا بود، پرسیدم: چه شده است؟ پیرمرد که کم کم به من اعتماد کرده بود دستم را گرفت و کناری کشید و آهسته گفت: آقای من ما عید نداریم. سبب گرد آمدن مردم، آن است که دو لشکر رویاروی شدند. یکی پیروز شد و دیگری مغلوب. لشکر ابن زیاد پیروز شد و لشکر حسین بن علی شکست خورده است. خداکند سر حسین بن علی را نزد ما نیاورند. آنگاه اشک ریزان ابیاتی را خواند. ▪️هنوز پیرمرد می گریست که صدای طبل و بوق برخاست. پرچم ها افراشته و سپاه عمرسعد وارد شهر کوفه شد. در مسیر حرکت کاروان تا دارالاماره مردم ایستاده بودند. شهر آب و جارو شده بود. سمت حرکت، عبور از میدان ها و خیابان های اصلی تا دارالاماره بود. دیوارهای دارالاماره را گچ کاری کرده بودند. عبور از انبوه نگاه ها، درد و رنج دیگری بود که اهل بیت تحمل می کردند.. 😭 ▪️در این هنگام ام کلثوم خواهر حضرت زینب فریاد زد: ای مردم کوفه آیا شرم نمی کنید از خدا و رسولش که به حرم پیامبر نگاه می کنید؟ در این هنگام مردم نان و خرما و گردو می آوردند تا بین اسیران تقسیم کنند. ام کلثوم و حضرت زینب آنها را از دست بچه ها می گرفتند و دور می انداختند. ام کلثوم با صدایی گریه آلود می گفت: ای اهل کوفه، صدقه بر ما حرام است...😭 و مردم با شنیدن این سخن می گریستند. آنگاه می گفت: مردان شما عزیزان ما را می کشند و زنانشان بر ما گریه می کنند! ▪️امام سجاد(ع) که در تب می سوخت و به زنجیر بسته بود، وقتی گریه های مردم را دید فرمود: اگر این جماعت بر ما می گریند، پس چه کسانی ما را کشته اند؟ در حاشیه کاروان اسیران، سربازان مسلح بازگشته از کربلا نیز حرکت می کردند تا نشان دهند ما بودیم که این پیروزی را رقم زدیم. این شیوه حرکت برای مهار کردن حرکات احتمالی و نیز ترساندن و رعب مردم نیز بود. بعید است مردم کوفه در روزهای قبل از ماجراهای کربلا کاملاً بی خبر مانده باشند. رفت و آمدها میان کوفه و کربلا کم نبود و خبرها در جامعه ای مثل کوفه، سریع دهان به دهان می گشت و به گوش همگان می رسید. اما این شهر بزرگ مسافرانی نیز داشت که از هر سو می آمدند و نسبت به حادثه، کنجکاوانه پرسش می کردند. هر چه بود، ▪️همگان پس از کسب خبر - به ویژه آنکه درمی یافتند اسیران از خانواده پیامبرند- متأثر و گریان می شدند. 🏴💔
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ 🔹الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین  اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ... ▪️(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟ (الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن"  این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..."  همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت  فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..." عمه ی من نائب الحیدر است سیدالنساء پس از مادر است عمه ی من سفیر خون خداست هم دم هجده سر از تن جداست عمه ی من اوست که در قافله نشسته آورده به جا نافله ... عمه ی من بر سر بازارها دیده ز اهل ستم آزارها این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشُ ندیده... این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ ▪️ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشُ ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ....😭 این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...." آی حسین ... عمه ی من اسوه ی ایوب بود شاهد قرآن و لب و چوب بود ▪️هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد ....هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی  ...ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی ....بأبی المستضعف الغریب یا ثارالله ... یا اباعبدالله ...
وادی عشق در بیابان عطش یاسمن افتاده به خاک قامت سرو بلند چمن افتاده به خاک لاله پژمرداز این داغ جگر سوز که دید پیکر اکبر خونین بدن افتاده به خاک دگر از حجله و داماد نگویید سخن تازه داماد حسین و حسن افتاده به خاک تیر بیداد گر حرمله می داد خبر که علی اصغر شیرین دهن افتاده به خاک دگر آب و لب تشنه نگویید سخن ساقی تشنه لب صف شکن افتاده به خاک مظهر عاطفه واسوه ی ایثارو شرف از جفا و ستم اهرمن افتاده به خاک از پریشان دلی اهل حرم می گوید دست عباس که دور از بدن افتاده به خاک بی وضو پا مگذارید در وادی عشق تن هفتادو دو تن بی کفن افتاده به خاک کودکی گریه کنان با سر بابا می گفت کا ی پدرجسم تو چون اشک من افتاده به خاک دل خورشید《فراز》ازغم زینب می سوخت تا که می دید شه ممتحن افتاده به خاک فراز مردانی تهران
4_5875475519595610681.mp3
5.73M
غریب گیر آوردنت؛ تشنه سر بریدنت 😭😭 وای بمیره مادرت… وای بمیره خواهرت!  😭😭 غریب گیر آوردنت… غریب گیر آوردنت… 😭 با لبِ تشنه کشتنت؛ به قتلگاه بردنت  رد شدن؛ از رو بدنت… 😭😭 غریب گیر آوردنت… غریب گیر آوردنت… ●♪♫ به نیزه ها سپردنت؛ با هرچی میشد زدنت!  جلو چشای دخترت… 😭😭 غریب گیر آوردنت… غریب گیر آوردنت…  اسیرِ نیزه ها شدی؛ ذبیح با القفا شدی  جلو چشای مادرت؛ تشنه سر بریدنت  غریب گیر آوردنت… غریب گیر آوردنت… 😭😭 راس تو میرود بالای نیزه ها؛ من زار میزنم در پای نیزه ها  آه ای ستاره ی دنباله دارِ من  زخمی ترین سرِ نیزه سوار من  ای حسینم ای حسینم… ای ضیا هر دو عینم  😭😭 ای بی کفن؛ چه با این پاره تن کنم؟ با چادرم تو را باید کفن کنم… 😭😭 من میروم ولی جانم کنار توست؛ تا سالهای سال شمعِ مزار توست 😭😭 عمه جانم… عمه جانم… عمه جانِ قد کمانم… 😭 با گریه آمدم اطراف قتله گاه؛ گفتی که خواهرم برگرد خیمه گاه 😭😭 بعد از دقایقی دیدم که پیکرت در خون فتاده و بر نیزه ها سرت 😭😭 عمه جانم… عمه جانم… عمه جانِ قد کمانم… 😭😭 خون گریه میکنم؛ برا اون لحظه که سختی  😭😭 که تو دیدی یه غریبی؛ داره میره به اسیری  😭😭 خون گریه میکنم واسه اون صحنه که دیدی  😭😭 که تو دیدی یه عزیزی؛ داره میره به اسیری  عمه جانم… عمه جانم… عمه جانِ قد کمانم… 😭😭 🎤 http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
Mohammad Jannami - Naboodam Nadidam Ke Mahshar Bepa Shod (MusicTarin).mp3
13.41M
متن مداحی محمد الجنامی نبودم ندیدم که محشر به پا شد —–|●♯♩♪♫♬♬♫♪♩♯●|—– نبودم ندیدم که محشر به پا شد >♫ شنیدم دو دست، تو از تَن جدا شد میدونم که خیلی خجالت، کشیدی >♫ صدای عمو آب، رو وقتی شِنیدی غم تو ابالفضل قرارم رو برده >♫ شنیدم سه شعبه؛ به چشم تو خورده شنیدم سرت، را شکستند… >♫ سَرت، رو روی نیزه بَستند من آروم ندارم!! شده گریه کارم >♫ الک ابجی لیلی و نهاری یا ماخذ حیاتی و قراری حسینم بدون تو یاور نداره >♫ براش من بمیرم که مادر نداره.. حسینم رو تنها غریب گیر آوردن >♫ به سمتِ خیامش همه حمله بردن بمیرم که زینب، تو مقتل چی دیده >♫ دانلود مداحی نبودم ندیدم که محشر به پا شد محمد الجنامی زده بوسه بر اون گلوی بریده تو رفتی جسارت، شروع شد >♫ تو رفتی و غارَت، شروع شد ابالفضل نگارم شده گریه کارم.. >♫ الک ابجی لیلی و نهاری یا ماخذ حیاتی و قراری ابالفضل برا تو چِشام خون میباره >♫ شنیدم که مشک تو شد پاره پاره نبودی که زینب رو بردن اسارت >♫ به آل پیمبر چقدر شد جسارت هنوزم دل من از این غم کَبابه >♫ مگه جای زینب تو بزم شرابه….. به زخمِ دل تو نمَک خورد >♫ نبودی رقیه کتک خورد ببین حال زارَم شده گریه کارم >♫ الک ابجی لیلی و نهاری یا ماخذ حیاتی و قراری…… ع