eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
356 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
انصاریان-44-پرورش-سخنان-و-وصایا.mp3
1.14M
از زبان مادرش روضه اش را بخوانم . بهترین روضه است. ببینیم ام البنین برای بچه اش چه روضه ای خواندند. مادر روضه بخواند خیلی روضه ی دلسوزی است: بعد از اینکه خبر کربلا به مدینه رسید و به سرعت کاروانی که از کربلا برگشته بود وارد مدینه شد ، روشن شد چه خبر شده خانومها آمدند دیدن ام البنین ، آخر مادر چهار شهید است.بزرگترین شهیدش قمر بنی هاشم است که 34 ساله ش بود .بقیه کوچکتر بودند. وقتی تو اتاق پُر شد بلند از شد از جا، گفت : خانومها خبر دارید عباس من در شجاعت بی نظیر بود ؟ خانومها خبر دارید هیچ قدرتمندی در عرب توان مقابله ی با جیگر گوشه ی مرا نداشت؟ خانومها خبر آوردند که عمود آهن به فرق بچه ی من زدند. از روی اسب به زمین آمده. خانومها کدام شجاعی بوده که توانسته به فرق عباس من عمود بزند؟ خانومها هیچ شجاعی نبوده این کار را بکند اول آمدند دستهای بچه ی من را از بدن جدا کردند، قدرت دفاعش را ازش گرفتند، نقل می کنند ابی عبدلله که با عجله می امد بالای سرش نرسیده به بدن دید پیاده شد ، دست بریده را از روی خاک برداشت . حضرت العباس علیه السلام نهم 🎧 🥀
1.79M
🎤به نفس کربلایی محمد مسلمی جمعه  یاد  رفتگان باش شب جمعه  به  یاد    رفتگان باش بخوان حمدی به یاد خفتگان باش 😭😭😭 به   یاد   بستگان   و  مادرت  باش عمو  عمه   به   یاد  خواهرت باش پدر  را یاد کن جایش چوخالیست که روحش منتظردراین حوالیست ز   خاله  جان  و   دائی   یاد   بنما عزیزان   خودت    را     شاد   بنما دعا  کن  بر  رفیقان ات  که رفتند که  اکنون  در مزار خویش خفتند همه     همسایگان     و    آشنایان تمام   شیعیان   و   جمله    یاران شهیدان    وطن    را    یاد    بنما به  حمدی  روحشان را  شاد  بنما الهی    روحشان    مسرور      بادا به  شخص  مرتضی  محشور بادا خدا  بخشد  جمیع   رفتگان     را کند    رحمت    تمام   خفتگان را خداوندا     ببخشا     مادرم     را به   همراه    پدر   تاج   سرم   را دعا   گوی   شما  من   (بیقرارم) شما   را   من  به ایزد می سپارم 🎤 https://eitaa.com/eetazeinab
بسم الله الرحمن الرحیم ۱۷ ماه مبارک رمضان امیرالمومنین علی علیه السلام این شب، شب بسیار مبارکى است. در این شب، رسول خداصلى الله علیه وآله با لشکر کفّار قریش در سرزمین بدر برخورد کرد، و در روز هفدهم، جنگ بدر واقع شد و خداوند متعال لشکریان اسلام را بر مشرکین پیروز گردانید، با آن که مسلمانان از نفرات محدود و ساز و برگ اندک جنگى برخوردار بودند. این پیروزى از بزرگترین فتوحات اسلام است; از این رو علما گفته اند که در این روز، غسل و صدقه و شکر خدا بجا آوردن مستحبّ است و عبادت در شب هفدهم فضیلت فراوانى دارد. ازامیرمؤمنان علی علیه السلام در شب جنگ بدر:👇 در روایات فراوانى آمده است که در شب هفدهم ماه رمضان که فرداى آن جنگ بدر واقع شد، رسول خداصلى الله علیه وآلهبه اصحابش فرمود: چه کسى حاضر است برود از چاه آب بکشد و بیاورد؟ اصحاب سکوت کردند و هیچ کدام اعلام آمادگى نکردند (چون کار خطرناکى بود) امیرالمومنین على علیه السلام برخاست، و براى آوردن آب بیرون رفت، آن شب، شبى سرد و ظلمانى بود و باد سردى میوزید. حضرت به چاه آب رسید، چاه بسیار عمیق بود. حضرت دلوى نیافت که بتواند از آن آب بکشد، لذا از چاه پایین رفت و مشکى را که با خود داشت پر از آب کرد و بیرون آمد. به هنگام مراجعت ناگاه باد شدیدى وزید، امیرالمومنین علی علیه السلام نشست تا باد فرو نشیند آنگاه برخاست و حرکت کرد که تندباد دیگرى وزیدن گرفت، ناچار امیرمومنان علی علیه السلام نشست، پس از آرام شدن، مجدّداً به راه افتاد که در مرتبه سوم نیز تندبادى همانند قبل وزید،حضرت علیه السلام نشست، تا هوا آرام شد; آنگاه به راه خود ادامه داد و خدمت رسول خداصلى الله علیه وآله رسید، پیامبرخداصلى الله علیه وآله پرسید: اى ابوالحسن! چرا دیر آمدى؟ امام علیه السلام جریان را توضیح داد. رسول خداصلى الله علیه وآله پرسید: متوجّه شدى آن بادهاى شدید چه بود؟ حضرت علیه السلام عرض کرد: نه، پیامبر خدا صلوات الله علیه وآله فرمود: اوّلى جبرئیل بود همراه با هزار فرشته که بر تو سلام کردند و دوّمى میکائیل بود که با هزار فرشته بر تو سلام کردند و سوّمى نیز اسرافیل بود با هزار فرشته بر تو سلام کردند و آنها براى کمک و یارى ما در جنگ آمدند. و آن کس که گفته است براى امیر مؤمنان علی علیه السلام در یک شب سه هزار و سه فضیلت است، اشاره به همین جریان دارد که سه هزار فرشته، همراه با سه فرشته مقرّب الهى بر آن حضرت سلام کردند! سیّد حمیرى نیز در شعر خود در مدح آن حضرت به همین داستان اشاره کرده: اُقْسِمُ بِاللّهِ وَ آلائِهِ وَالْمَرْءُ عَمّا قالَ مَسْؤُولٌ سوگند خورم به خدا و نعمتهایش و انسان از هر چه گوید بازخواست شود اِنَّ عَلِىَّ بْنَ اَبى طالِب عَلَى التُّقى وَالْبِرِّ مَجْبُولٌ براستى على بن ابى طالب فطرتش به پرهیزکارى و نیکى سرشته شده کانَ اِذَا الْحَربُ مَرَتْهَا الْقَنا وَاَحْجَمَتْ عَنْهَا البَهالیلُ چنان بود که هنگامى که نیزه ها تنور جنگ را مى افروخت و دلیران از آن گریزان بودند یَمْشى اِلَى الْقِرْنِ وَفى کَفِّهِ اَبْیَضُ ماضِى الْحَدِّ مَصْقُولٌ بسوى هماورد خویش مى رفت و در دستش شمشیر بَراق و بُران و صیقلى شده بود مَشْىَ الْعَفَرْنى بَیْنَ اَشْبالِهِ اَبْرَزَهُ لِلْقَنَصِ الْغیلُ چنانچه شیر در میان بچه هاى خود راه مى روددر آن حال که بیشه براى شکار او را بیرون فرستد ذاکَ الَّذى سَلَّمَ فى لَیْلَة عَلَیْهِ میکالٌ وَجِبْریلُ على همان کسى است که در یک شب بر او،سلام کرد میکائیل و جبرئیل میکالُ فى اَلْف وَجِبْریلُ فى اَلْف وَیَتْلُوهُمْ سَرافیلُ میکائیل با هزار فرشته و جبرئیل نیز با هزار فرشته و پشت سر آنها نیز اسرافیل آمد لَیْلَةَ بَدْر مَدَداً اُنْزِلُوا کَاَنَّهُمْ طَیْرٌ اَبابیلُ در شب بدر که براى کمک فرود آمدند همانند مرغهاى ابابیل (که به مکه آمدند) منابع زادالمعادص۱۷۹ بحارالانوارج ۱۹ص ۲۸۶ بحارالانوارجلد۳۹ص۹۵ بحارالانوارج۴۷ص۳۱۵ ختم کنید عجل لولیک الفرج
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حضرت علی اصغر (ع) هفتم محرم(شیرخوارگان حسینی) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة... ♦️شب گر رخ مهتاب نبیند سـخت است ♦️لب تشـنه اگر آب نبیند ســخت است ♦️ما نوکر و ارباب تویی مهـدی جان ♦️نوکر رخ اربـاب نبیند ســخت است ⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دوعالم فاطمه زهرا (س)انشاالله هرکجای مجلس نشسته ای به آبروی علی اصغر امام حسین حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله امشب باید حواس ها خیلی جمع باشه، آمدیم در خونه شیر خواره اباعبدالله، باب الحوائج، گرفتارها، مریض دارها، قرض دارها، شب هفتم محرم کجای مجلس نشسته اید، اگه كسی دست خالی برگرده، فقط و فقط تقصیر خودشه، چون از هر طرفی كه برای این آقازاده گریه می كنی،یه نفر دعات می كنه؛ یه طرف مادرش رباب دعا می كنه،یه طرف عمه جانش زینب دعات می كنه،یه طرف رقیه كنار گهواره نشسته، یه طرف بابای مظلومش دعات می كنه، گفت: رُخت از بوسه ای بی گاه می سوخت… بچه رو دیدی، شیرخواره رو می گن، بوس نكنید، اگه احیاناً كسی بوسش كنه، اینقدر صورت لطیفه، جای لب و دهان این بوسه كننده، رو صورت این بچه می مونه. …رُخت از بوسه ای بی گاه می سوخت نه تنها بوسه از یك آه می سوخت ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت... اومد در مقابل دشمن ایستاد... علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد... صدا زد... ای نانجیبها... شما با من سر جنگ دارید... اگه به من حسین رحم نمیکنید... این طفل شش ماهه که کاری نکرده... یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید... ببینید... اگه بهش آب بدید میمیره... اگه آب هم ندید میمیره... اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید... دشمن داره نگاه میکنه... خیلی ها به گریه افتادن... ابی عبدالله داره حرف میزنه... شاید اینها دلشون بسوزه... یکدفعه دیدند... حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد. امام حسین دید علی اصغر روی دستش پروبال می زنه😭 🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای 🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای 🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود 🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد امشب كسی نباشه چشمش گریان نباشه برا علی،گفت:سنگ دل ترین رو آورد بیرون مختار،گفت:جایی شد دل تو هم بسوزه بحال حسین،گفت:یك جا،همه جا هلهله می كردم،كف می زدم،خوشحال بودم،یه جا دل من سوخت،دیدم حسین بچه رو زیر عبا گرفت،بین میدون متحیر بود،نمی دونست كجا بره،یه قدم می رفت سمت خیمه ها باز برمی گشت،گفت:خلاصه چیكار كرد ابی عبدالله رفت سمت خیمه ها،گفت:نه امیر،دیدم اومد پشت خیمه ها نشست روی خاك ها،با غلاف شمشیر یه قبر كوچولویی كند. پدر با كودكی پرپر نشسته به روی خاك ها مادر نشسته رباب این را فقط تكرار می كرد سه شعبه دارد و تا پر نشسته یه منظره ای مادر دیده،می گفت: عطش گرد پر و بال تو می گشت غریبی پای اقبال تو می گشت به پشت خیمه ها ای وای دیدم كسی با نیزه دنبال تو می گشت لالایی اصغرم،لایی لالایی امشب خانم ها بیشتر باید گریه كنند،ای كاش بچه ها رو امشب بغل مادرها ندن،بابا ها بیرون نگه دارن،آخه شب ربابه،هی میومد كنار گهواره ی خالی،گفت: چگونه خاك بریزم به روی زیبایت كه تو بخندی و من كنم تماشایت مزار كوچك تو پر شده از خونت به خواب ماهی من در میان دریایت مرا ببخش عزیزم كه جای قطره ی آب به یك سه شعبه برآورده ام تقاضایت چگونه جسم تو پنهان كنم كه می دانم به وقت غارتمان می كنند پیدایت كمی بخواب در این خاك تا كمی وقت است كه بعد از این شود آغوش نیزه ها جایت بیا رباب كه این شاید آخرین باری است كه خواب می رود او با نوای لالایت اگر نشد كه شود سایه سرت امروز به روی نیزه شود سایه سار فردایت حسین .. حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 1403/4/19
🥀🥀🥀🥀🥀🖤🖤🖤 چهارم محرم طفلان حضرت زینب(س) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان ♦️ای سالها کنار من و آشنای من ♦️هستم برای تو ،تو هستی برای من ♦️این سرزمین که قتلگه ما دو تا شده ♦️هم کربلای توست وَ هم کربلای من ♦️مهریه ی عروسی من دیدن تو بود ♦️ای آشنای من همه در لحظه های من ♦️نجمه دو تا پسر ، تو دو تا ؛ ای برادرم ♦️حالا رسیده است زمان دو تای من ♦️بد کردم ای برادر من خواهرت شدم؟ ♦️این رسم ها نبود به جای وفای من ♦️تقصیر من که نیست ؛دلم شور میزند ♦️بگذار لحظه ای تو خودت را به جای من ♦️دل دل نکن اجازه بده جعفرت شوند ♦️دیدی اگر ظهور نکردند به پای من ♦️بگذار آخر عمری نذر من ادا شود ♦️باید خلاصه یک نفر اینجا فدا شود ⬅️امشب، شبِ زینب سلام الله علیها ست .. شب بچه های بی بی‌ست .. ان شاءالله نباشه کسی بعد از این روضه دست خالی برگرده .. التماس کن به بی بی جان .. به حق دو تا آقازاده‌ی غریبت یه نگاه امشب به ما بنداز .. اومد دست بچه هارو گرفت، عون و محمد رو آورد مقابل ابی عبدالله ‌.. مادرای شهدای ما از این مادر یاد گرفتن .. خودش تن بچه ها کفن کرده .. موها رو شانه زده .. مرتب این دو تا بچه رو آورد جلوی دایی داره التماس میکنه .. (از قبل بهشون گفته) بچه ها من میدونم داداشم بهتون اجازه نمیده .. اما یه اسم رمز هست اگر خواستید از دایی اجازه بگیرید اون لحظه که کار گره خورده، بگید دایی جان به حقِ مادرت زهرا .. گفت حسین : * 🔻رو سفیدم میکنند و فخر مادر میشوند 🔻نوجوان‌هایم سپرهای برادر میشوند 🔻این پسرها پیشکش های منو عبدالله‌اند 🔻صحبت جنگ و جدل باشد قلندر میشوند رجزها خوندن این دو آقازاده .. امیری حسین و نعم الامیری .. 🔸آینه انگار پیش مرتضی بگذاشتند 🔸هیبت جنگی که میگیرند حیدر میشوند 🔸دست بر شمیر میگیرند طوفان میکنند 🔸یک تنه قطعاً حریف چند لشکر میشوند ⏪بچه‌های منو دست کم نگیر داداش .. خون قتال‌العرب جاری‌است در رگهایشان قابض الارواح کوفی هایِ کافر میشوند بوی زهرا میدهد پهلوی آقازاده ها چونکه با یک واسطه فرزند کوثر میشوند *من خواهشم اینه مخصوصاً خانومایِ در محفل امشب خیلی باید حق و ادا کنن .. آخه تنها شهدایی بودن که این مادر از خیمه بیرون نیومد .. هر کدوم از شهدا رو زمین میفتادن عمه‌ی سادات تو بعضی جاها نوشتن جلوتر از ابی عبدالله میرسید بالای سر کشته ها .. اما حالا تو خیمه نشسته داره گریه میکنه .. اما از خیمه بیرون نیومد .. 🔸زیر نیزه یاد غم های مدینه میکند 🔸گریه کن های جوان مرگی مادر میشوند 🔸هرچه باشد هر دو خواهرزاده‌های‌ محسنن 🔸منتقم های شهید ضربه‌ی در میشوند 🔸اکبر تو ارباً ارباً شد ولی شکر خدا 🔸دست‌گل هایم پس از او زود پرپر میشوند ⏪گفت داداش بذار برن این بچه ها .. اینا طاقت ندارن ببینن دستای مادرشونُ بستن .. اینا طاقت ندارن ببینن تو شام منو سنگ میزنن ..* علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۳/۹
🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️ ششم محرم حضرت قاسم بن حسن(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان ⬅️دیگه کم کم داریم نزدیک عاشورا میشیم آقاجان دل ما تو حرم شماست .. خیلیا الان تو حرمش دادن عرض ادب میکنن .. عیبی نداره ؛ شیخ جعفر شوشتری رحمت الله علیه فرمود هرجا شما برای ابی عبدالله گریه کنید یا نام حسین رو ببرین همانجا تحت قبه اباعبدالله است انشالله چنین شبی شب ششم محرم کربلا باشیم دیشب و امشب شبِ کریم اهلِ بیته.. ای کاش یه روزی بیاد از مدینه خادم ها بیان تو جلسات ، پرچم عتبه مقدس حسنی رو بیارن .. آخ ای بی حرم حسن .. ای بی کفن حسین .. روایت از امام حسن علیه السلام که هر کسی هر حاجت دنیایی داشت چی کار کنه؟! آقا فرمودن استغفار کنید با استغفار گره از کارتون باز میشه لذا به فرموده امام مجتبی دستتُ بیار بالاتر از سرت خدایا به ناله هایِ امشب مادرشون زهرا الهی العفو … 🔸بی رزه رفت به میدان که بگوید حسن است 🔸ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است 🔸دست خطی حسنی داشت که ثابت میکرد 🔸سیزده سال به دنبال حسینی شدن است 🔸جان سرِ دست گرفت و به دل میدان برد 🔸خواست با عشق بگوید که عمو جانِ من است ⏪یه شباهتی داره روضه ش با باباش امام مجتبی .. یه تفاوتی هم داره ؛ اینجا هر کاری کرد عمو اجازه نداد اومد تو خیمه مادر اومد دید قاسم سر روی زانوها گذاشته داره چنان گریه میکنه شونه هاش داره میلرزه .. عزیزِ دلم نبینم اینطوری گریه کنی چرا زانوی غم بغل گرفتی؟.. گفت مادر هر کاری کردم عمو بهم اجازه نداد..گفت ناراحت نباش الان یه چیزی بهت میدم اگر ببری به عمو نشون بدی محاله دیگه بهت اجازه نده.. دیدن نجمه خانم (س) یه ساروق بسته ای رو باز کرد از داخلش یه نامه ای رو بیرون آوورد گفت ببین بابات حسن نوشته برا عمو جانت نوشته برا یه همچین روزی نوشته .. احتمال میداده ابی‌عبدالله بهت اجازۀ رفتن نده .. دیدن نامۀ بابا رو گرفته در دست داره خوشحال میاد .. باباشم یه روزی یه نامه ای در دست گرفته بود خوشحال داشت میومد ... اما این خوشحالی برا امام حسن چند دقیقه بیشتر طول نکشید .. یه وقت دید وسط کوچه نانجیب اومد .. جلو مادرشو سد کرد گفت بردم پناه هرچه به دیوار بیشتر اون بیشتر رسید و رهم بیشتر گرفت تفاوت روضۀ پسر و بابا اینه او اول سر گذاشته بود روی پاهاش گریه میکرد بعد خوشحال نامه رو گرفته بود دستش .. اما باباش اول خوشحال نامه در دستش بود اما تا آخر عمرش هی سر روی زانو گذاشت به هیچکسم نتونست بگه چه خبر شده .. آخه وقتی مادر با ضرب سیلی روی زمین افتاد .. 🔻ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی 🔻تیرها پر بگشایید که او هم حسن است *میخوام دلتو اینجای روضه ببرم ؛ یه موقعی عمو رو صدا زد که نانجیب نشسته بود رو سینه ش .. کاکلِ قاسمُ در دست گرفته نتونست به هدفش برسه. ابی‌عبدالله با عجله خودشُ رسوند چنان شمشیر و رها کرد دست این نانجیب قطع شد صدای نحسش بلند شد قومش برا نجات دادنش اومدن ، چنان همه ریختن وسط معرکه همۀ این نانجیبا با اسب از رو بدن قاسم .. یه وقت یه صدای نحیفی به گوش عمو رسید عمو استخونایِ بدنمُ خرد کردن .. ابی‌عبدالله رسید بالاسرش: قاسم داره جون میده، پاهاش رو روی زمین میکشه، گفت: عمو جان برای من سخت است یه چیزی از من بخوای من نتونم حاجت روات کنم، آخه صداش رو از زیر سم اسب ها میشنید، بدن رو بلند کرد، حرکت کرد، راوی میگه قد و بالای ابی عبداله بلند بوده، دیدم تمام قد داره راه میره، اما پاهای قاسم داره رو زمین کشیده میشه، یعنی بند بند بدنش جدا شده ..هرکجای مجلس نشستی سه مرتبه صدا بزن یا حسین علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۳/۱۱
🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️ پنجم محرم عبدالله بن حسن(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان ♦️رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم ♦️رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم ♦️رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی ♦️نشان حرمله و خولی و سنان بدهم ♦️دلم قرار ندارد در این قفس باید ♦️کبوتر دل خود را به آسمان بدهم ♦️عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو ♦️من آمدم که حسن را نشانتان بدهم ♦️عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است ♦️خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم ♦️سپر برای تو با سینه می شوم هیهات ♦️اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم ♦️مگر که زنده نباشم که در دل گودال ♦️اجازهء زدنت را به کوفیان بدهم ♦️من آمدم که شوم حائل تو با عمه ♦️مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم ♦️عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان ♦️جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم ♦️کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم ♦️عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم ♦️صدای مرکب و نعل جدید می آید ♦️عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم ♦️فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر ♦️که روی سینۀ مولای خویش جان بدهم ♦️عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش ♦️بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم ♦️برای آنکه جسارت به پیکرت نشود ♦️خودم لباس تنت را به این و آن بدهم ⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دو عالم فاطمه(س) انشاالله به برکت این شب‌های محرم حاجت روا بشید امشب شب پنجم محرم است می دونم گرفتاری .حاجت داری مریض داری جون داری امشب هر گوشه ای ازاین مجلس نشسته ای حاجته از امام حسن بگیر عبدالله بن الحسن قربون غریبیش برم مثل باباش امام حسن(ع) خیلی غریب بوده..این آقازاده خیلی روضه ی جانسوزی داره دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون ابا عبدالله الحسین ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت.خیلی مواظبشون بود مخصوصا عبدالله بن حسنو صدا زد خواهرم. زینبم مواظب عبدالله ام باش خواهرم مواظب یادگار برادرم امام حسن باش. زینب جان این نانجیبها رحم ندارن. دیدی قاسمم شهید کردن علی اکبرم قطعه قطعه کردن ‌روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن خواهرم اینا رحم ندارن.زینب ‌مواظب یادگار حسنم باش دستهاش رو گذاشت توی دست عمه دستش به دست عمه جانش زینبه بالای تل زینبیه یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش امام حسین داخل گودی قتلگاه است. دور تا دور عمو رو گرفتن شمشیرها بالا میره پایین میاد دیگه طاقت نیاورد دستش رو از دست عمه كشید،داره میدوه،اصلاً مهلت نداد،نه با كسی خداحافظی كرد،نه با كسی وداع كرد،نه با كسی حرف زد،نه زره پوشید،نه سپر پوشید،یه بچه ی یازده ساله،اصلاً این بچه رجزشم با بقیه فرق داشت، هر كی می رفت میدون می گفت: اَنا بن الفلان و بن الفلان، من پسر فلانی ام ،طایفه ام فلان جاست،اما این بچه رجزش با همه فرق داشت، می دوید هی می گفت والله لَا أُفَارِقُ عَمِّی می گفت: عموم تنهاست، من تنهاش نمی ذارم دید دور عموش حلقه زدند، دید یه نفر شمشیر برهنه رو بالا برد،الان سر عمو رو جدا میكنه، تا شمشیر اومد پایین دیدن این پسر یازده ساله دستش رو سپر كرد،شمشیر فرود اومد، دست از بازو قطع شد،افتاد تو بغل عمو، دست قطع شده، می دونی چی گفت؟مقاتل نوشته اند این بچه ی یازده ساله تا افتاد تو بغل عمو، دستش قطع شد دیدن گفت:وای مادر. امام صادق علیه السلام فرمود:ما اهلبیت تو مصائب و شدائد، هر جا بهمون سخت بگذره اسم مادرمان فاطمه رو صدا می زنیم،نمی دونم شاید بازوش رو وقتی با شمشیر زدند یاد بازوی فاطمه افتاد، افتاد تو بغل عمو، داره دست و پا می زنه،یه بچه ی یازده ساله ای عمو،دستم و دادم تا كه،شبیهه سقا بشم كاش مثل اكبر منم،یه اِرباً اِربا بشم داشت تو بغل عمو راحت جون می داد،كاشكی می گذاشتن كار خودش رو بكنه، اگه دشمن یه ذره صبر می كرد ، عبدالله تو بغل عمو جون داده بود،داشت نفس های آخرش رو می كشید،صدا زد حرمله بیآ، یاصاحب الزمان.. نانجیب تیر از کمان رها کرد... سادات منو ببخشید... دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین... جان دادن. یکی ششماهه اش علی اصغر بود... یکی هم عبدالله بن الحسن. دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه... هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین... الا لعنت الله علی القوم الظالمین التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️ ۱۴۰۳/۳/۱۰
🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️ ششم محرم حضرت قاسم بن حسن(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان ⬅️دیگه کم کم داریم نزدیک عاشورا میشیم آقاجان دل ما تو حرم شماست .. خیلیا الان تو حرمش دادن عرض ادب میکنن .. عیبی نداره ؛ شیخ جعفر شوشتری رحمت الله علیه فرمود هرجا شما برای ابی عبدالله گریه کنید یا نام حسین رو ببرین همانجا تحت قبه اباعبدالله است انشالله چنین شبی شب ششم محرم کربلا باشیم دیشب و امشب شبِ کریم اهلِ بیته.. ای کاش یه روزی بیاد از مدینه خادم ها بیان تو جلسات ، پرچم عتبه مقدس حسنی رو بیارن .. آخ ای بی حرم حسن .. ای بی کفن حسین .. روایت از امام حسن علیه السلام که هر کسی هر حاجت دنیایی داشت چی کار کنه؟! آقا فرمودن استغفار کنید با استغفار گره از کارتون باز میشه لذا به فرموده امام مجتبی دستتُ بیار بالاتر از سرت خدایا به ناله هایِ امشب مادرشون زهرا الهی العفو … 🔸بی رزه رفت به میدان که بگوید حسن است 🔸ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است 🔸دست خطی حسنی داشت که ثابت میکرد 🔸سیزده سال به دنبال حسینی شدن است 🔸جان سرِ دست گرفت و به دل میدان برد 🔸خواست با عشق بگوید که عمو جانِ من است ⏪یه شباهتی داره روضه ش با باباش امام مجتبی .. یه تفاوتی هم داره ؛ اینجا هر کاری کرد عمو اجازه نداد اومد تو خیمه مادر اومد دید قاسم سر روی زانوها گذاشته داره چنان گریه میکنه شونه هاش داره میلرزه .. عزیزِ دلم نبینم اینطوری گریه کنی چرا زانوی غم بغل گرفتی؟.. گفت مادر هر کاری کردم عمو بهم اجازه نداد..گفت ناراحت نباش الان یه چیزی بهت میدم اگر ببری به عمو نشون بدی محاله دیگه بهت اجازه نده.. دیدن نجمه خانم (س) یه ساروق بسته ای رو باز کرد از داخلش یه نامه ای رو بیرون آوورد گفت ببین بابات حسن نوشته برا عمو جانت نوشته برا یه همچین روزی نوشته .. احتمال میداده ابی‌عبدالله بهت اجازۀ رفتن نده .. دیدن نامۀ بابا رو گرفته در دست داره خوشحال میاد .. باباشم یه روزی یه نامه ای در دست گرفته بود خوشحال داشت میومد ... اما این خوشحالی برا امام حسن چند دقیقه بیشتر طول نکشید .. یه وقت دید وسط کوچه نانجیب اومد .. جلو مادرشو سد کرد گفت بردم پناه هرچه به دیوار بیشتر اون بیشتر رسید و رهم بیشتر گرفت تفاوت روضۀ پسر و بابا اینه او اول سر گذاشته بود روی پاهاش گریه میکرد بعد خوشحال نامه رو گرفته بود دستش .. اما باباش اول خوشحال نامه در دستش بود اما تا آخر عمرش هی سر روی زانو گذاشت به هیچکسم نتونست بگه چه خبر شده .. آخه وقتی مادر با ضرب سیلی روی زمین افتاد .. 🔻ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی 🔻تیرها پر بگشایید که او هم حسن است *میخوام دلتو اینجای روضه ببرم ؛ یه موقعی عمو رو صدا زد که نانجیب نشسته بود رو سینه ش .. کاکلِ قاسمُ در دست گرفته نتونست به هدفش برسه. ابی‌عبدالله با عجله خودشُ رسوند چنان شمشیر و رها کرد دست این نانجیب قطع شد صدای نحسش بلند شد قومش برا نجات دادنش اومدن ، چنان همه ریختن وسط معرکه همۀ این نانجیبا با اسب از رو بدن قاسم .. یه وقت یه صدای نحیفی به گوش عمو رسید عمو استخونایِ بدنمُ خرد کردن .. ابی‌عبدالله رسید بالاسرش: قاسم داره جون میده، پاهاش رو روی زمین میکشه، گفت: عمو جان برای من سخت است یه چیزی از من بخوای من نتونم حاجت روات کنم، آخه صداش رو از زیر سم اسب ها میشنید، بدن رو بلند کرد، حرکت کرد، راوی میگه قد و بالای ابی عبداله بلند بوده، دیدم تمام قد داره راه میره، اما پاهای قاسم داره رو زمین کشیده میشه، یعنی بند بند بدنش جدا شده ..هرکجای مجلس نشستی سه مرتبه صدا بزن یا حسین علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۳/۱۱
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حضرت علی اصغر (ع) هفتم محرم(2) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة.. ♦️ای فدای غنچه لبهایت علی ♦️انبیا محوِ تماشایت علی ♦️بهتر از تو عاشقی مردانه نیست ♦️خنده ات لبیک بهر اِرجعی است ♦️یا علی اصغر، فدای خنده ات ♦️من شدم بابا دگر شرمنده ات ♦️اصغرم شیرین زبانی می کنی ♦️با تلظّی جان ستانی می کنی ♦️محسن کرب و بلایی اصغرم ♦️هدیة ما بر خدایی اصغرم ♦️مادرت چشمش به راه است ای علی ♦️منتظر در خیمه گاه است ای علی ♦️خود ببین گهواره از غم سوخته ♦️خواهرت چشمش به دستم دوخته ♦️کس ندیده روی دست باغبان ♦️یک بهاری غنچه ای گردد خزان ♦️زینبم بیرون نیایید از حرم ♦️رفته است در خواب شیرین اصغرم ♦️دست من تابوت اصغر گشته است ♦️اصغر من از سفر برگشته است ♦️من که خود تشییع اصغر می کنم ♦️با غم جانسوز او سر می کنم ⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دوعالم فاطمه زهرا (س)انشاالله هرکجای مجلس نشسته ای به آبروی علی اصغر امام حسین حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله امشب باید حواس ها خیلی جمع باشه، آمدیم در خونه شیر خواره اباعبدالله، باب الحوائج، گرفتارها، مریض دارها، قرض دارها، شب هفتم محرم کجای مجلس نشسته اید، اگه كسی دست خالی برگرده، فقط و فقط تقصیر خودشه، چون از هر طرفی كه برای این آقازاده گریه می كنی،یه نفر دعات می كنه؛ یه طرف مادرش رباب دعا می كنه،یه طرف عمه جانش زینب دعات می كنه،یه طرف رقیه كنار گهواره نشسته، یه طرف بابای مظلومش دعات می كنه ای مادری خدا بهت بچه نداده امشب آقا روبه جان علی اصغرش قسم بده انشاالله حاجت روا میشید عزیزان عزادار ، ابی عبدالله آمد دم در خیمه، علی اصغر طلب کرد، علی اصغر را بغل کرد اومد در مقابل دشمن ، صدا زد: ای لشکر، اگر به گمان شما من گنهکارم، اما این بچه شیرخواره گناهی نکرده؛ ببینید از شدّت تشنگی دو لبش را به هم می زند؛ بیایید خودتان علی را سیراب کنید؛ دشمن داره نگاه میکنه... خیلی ها به گریه افتادن... ابی عبدالله داره حرف میزنه... شاید اینها دلشون بسوزه... یکدفعه دیدند... حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد. امام حسین دید علی اصغر روی دستش پروبال می زنه😭 🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای 🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای 🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود 🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد امشب كسی نباشه چشمش گریان نباشه برا علی،گفت:سنگ دل ترین رو آورد بیرون مختار،گفت:جایی شد دل تو هم بسوزه بحال حسین،گفت:یك جا،همه جا هلهله می كردم،كف می زدم،خوشحال بودم،یه جا دل من سوخت،دیدم حسین بچه رو زیر عبا گرفت،بین میدون متحیر بود،نمی دونست كجا بره،یه قدم می رفت سمت خیمه ها باز برمی گشت،گفت:خلاصه چیكار كرد ابی عبدالله رفت سمت خیمه ها،گفت:نه امیر،دیدم اومد پشت خیمه ها نشست روی خاك ها،با غلاف شمشیر یه قبر كوچولویی كند. پدر با كودكی پرپر نشسته به روی خاك ها مادر نشسته رباب این را فقط تكرار می كرد سه شعبه دارد و تا پر نشسته یه منظره ای مادر دیده،می گفت: عطش گرد پر و بال تو می گشت غریبی پای اقبال تو می گشت به پشت خیمه ها ای وای دیدم كسی با نیزه دنبال تو می گشت لالایی اصغرم،لایی لالایی امشب خانم ها بیشتر باید گریه كنند،ای كاش بچه ها رو امشب بغل مادرها ندن،بابا ها بیرون نگه دارن،آخه شب ربابه امشب با رباب هم ناله شید ،هی میومد كنار گهواره ی خالی،گفت. 🔸 چگونه خاك بریزم به روی زیبایت 🔸 كه تو بخندی و من كنم تماشایت 🔸 مزار كوچك تو پر شده از خونت 🔸به خواب ماهی من در میان دریایت 🔸 مرا ببخش عزیزم كه جای قطره ی آب 🔸 به یك سه شعبه برآورده ام تقاضایت 🔸چگونه جسم تو پنهان كنم كه می دانم 🔸 به وقت غارتمان می كنند پیدایت 🔸 كمی بخواب در این خاك تا كمی وقت است 🔸كه بعد از این شود آغوش نیزه ها جایت 🔸 بیا رباب كه این شاید آخرین باری است 🔸 كه خواب می رود او با نوای لالایت 🔸 اگر نشد كه شود سایه سرت امروز 🔸 به روی نیزه شود سایه سار فردایت حسین .. حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 جمعه مناجات امام زمان (عج) امام حسین(ع) حضرت زینب(س) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم "السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🔶شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن 🔶فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن 🔶گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد 🔶عزم دیدار مرا در نفس آخر کن 🔶عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا 🔶فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن 🔶چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار 🔶تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن 🔶سهم من، از تو فراقِ تو شده غم دارم 🔶منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن 🔶این شب جمعه اگر مقصد تو کرب و بلاست 🔶نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن ⬅️اجرو مزده همه شمابا بی بی دو عالم حضرت زهرا (س) انشاالله درهر گوشه‌ای از این مجلس نشسته ایی حاجت روا باشید ⏪امشب شب جمعه شب. زیارتی عزیز زهراست هرمادری که داغ فرزند ببیند شب جمعه ان مادرداغ دیده می یاد کنارقبر عزیزش رسم روزگار (رسم دنیا ) همین است لذا میگن شب جمعه مادر پهلو شکسته کربلاست 🔸نوجوان مرده خبر از دل لیلا دارد 🔸به خدا مادر اکبر چه سحرها دارد 🔸به گمانم نرسد مرگ جوان آسان است 🔸هرکه خون گریه کند بهرجوان جادارد 🔸چون شب جمعه شود مادر هرمرده جوان 🔸برسرقبر جوان ناله وغوقا دارد ⬅️شب جمعه بی بی دو عالم این مادر غم دیده کربلاست مهمان ابا عبدالله است مگر چه کردند کربلا با عزیزفاطمه ای عزاداران )شعیان امیرالمو منین کاری کردند کربلا با عزیز فاطمه که آه وناله وفریادشان بلند شد )راوی میگه)روزعاشورا شمر لنت الله علیه از گودی قتلگاه امد بیرون اما لرزه براندامش افتاده تمام این دست وپاه تمام این بدن می لرزه میگه رفتم سوال کردم چرا لرزه به اندامت افتاد درجواب گفت آن لحظه ای که من بر روی سینه ای عزیزفاطمه بودم وای حسین وای حسین.. گفت آن لحظه ای که من داشتم سر از بدن جدا می کردم در ان لحظات از گوشه گودال قتلگاه صدای ناله ای شنیده می شد از ان وقتی که ان صدا به گوشم رسید لرزه به اندام افتاد مگر چه صدای بود چه ناله ای بود چه فریادی بود .. ناله مادری بودکه فریاد می زد غریب مادر حسین مظلوم مادر حسین شهید مادر حسین.. شب جمعه است شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند 🔅ایا ای تشنه لب مادر حسین جان 🔅به خون اغشته ای مادرحسین جان انشاالله یک شب جمعه ای من وشما کربلا باشیم آه کربلا رفته ها ای کسانی که دل تنگ کربلا شدید شب جمعه مادر کربلاست کنار ضریح شش گوشه یاحسین یا حسین.. 🔹ایا ای تشنه لب مادر حسین جان .. 🔹به خون اغشته ای مادر حسین جان 🔹چرا بی سرفتاده پیکر تو مادر 🔹به روی نیزه ها بینم سرتو امان امان از دل فاطمه امان از دل زینب آخه زینب خودش بوده کربلا آن لحظه ای که سر برادر حسین رفت روی نیزها 🔸سری به نیزه بود در مقابل زینب 🔸خدا کنند که نباشد سر برادر زینب گریزی هم داشته باشیم به روضه زینب (س) بهره امواتمان باشه امروز دلها را ببریم حرم زینب ، انشاء الله یک روزی کنار حرمش اشک بریزید . امروز از چشمانت بخواه برای زینب گریه کند ، زینب اُم المصائب است ، پیغمبر بشارت داده برای آن چشمی که برای زینب گریه کند . فرمود : پاداش او همچون کسی است که برای حسن و حسین گریه می کند .۲ هر وقت دلش می گرفت سر از محمل بیرون می آورد ، می شنید از بالای نیزه یک آقایی دارد قرآن می خواند هی صدا می زند : «وَسَیَعلَمُ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ»۳ گاهی هم صدا می زند : «أَم حَسِبتَ أَنَّ أَصحابَ الکَهفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِن آیاتِنا عَجَباً»۴ قربان قرآن خواندنت برادر ، برادر با قرآن خواندنت رفع تهمت از ما کر دی ، آخر به ما خارجی می گفتند . آی گریه کنندگان امام حسین ، دلها بسوزد یک وقت هم سر از محمل بیرون آورد دید یک نا نجیبی با سنگ پیشانی برادرش را می زند همه صدا بزنید یاحسین … الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
شب اول۱.mp3
4.37M
اول محرم🤞🤞 (ع) ..حاج آرمین غلامی ⛔⛔اشعارناب حسینی اول محرم ..حاج آرمین غلامی خوشم کنم مدح و ثنای حسین تاکندم نظر خدای حسین اوست شده پاره قلب رسول جان دوعالم به فدای حسین سفره او سفره ای گسترده است چشم همه سوی عطای حسین جنت رضوان همه عرش و فرش صفاگرفته ز صفای حسین زائر عرش است کسی که شود معتکف صحن وسرای حسین خوشا ب حال آنکسی که باشد خادم بی چون و چرای حسین مظهرالطاف خداوند اوست حاتم طایی است گدای حسین ای دل مجنون به هوایش بخوان هست جهان قدر و بهای حسین روضه ونوحه ا شب اول محرم۱۴۰۳ #/مسجدمعتمدالدوله .حاج آرمین غلامی
نوحه رقیه۱.mp3
4.55M
(نوحه حضرت رقیه س) .حاج آرمین غلامی در این ویران چون مه تابان با دل مضطر آمدی بابا کجا بودی ای مه رخشان هان چرا با سر آمدی بابا کرده ای احسان آمدی بابا سوی این ویران آمدی بابا عجب یادت آمد از ماها کلبه ام از رویت منور شد ز دیدار عارض ماهت اینک ای بابا دیده انور شد ز بوی موی شریف تو چون شمیم جانم معطر شد چه شد در این گوشه ی ویران با شکوه و فر آمدی بابا ای پدر بودم بی قرار تو بی قرار ماه عذار تو به حمد الله از جمال تو صبح امیدم شام هجران شد زمان وصل آمد و ایام فراق رویت به پایان شد چو از ره طالع رخ ماهت این زمانه چون ماه تابان شد تعالی الله ای همایون فال با رخ احمر آمدی بابا دیده ام روشن شد ز دیدارت بزم من گلشن شد ز رخسارت چو یاد از من کرده ای نزد کودکان دارم عز و شوکت ها که آمد باب عزیز من از سفر اکنون بعد مدت ها شماتت ها می شنیدم از امت بی شرم و مروت ها خدا را شکر حالیا دارم من تو را بر سر آمدی بابا بعد تو بابا رنج ها دیدم کوفه و شام پر بلا دیدم نگر بابا گوشه ی ویران از ره بیداد مسکن ما را به روی خاک سیه بنگر منزل ما را مأمن ما را ز رخسار خویشتن روشن کرده ای بابا گلشن ما را فدایت گردم چرا بی عباسم و اکبر آمدی بابا ای پدر جانم باد قربانت من فدای این چهر رخشانت شبانگاهان مراسم روضه حضرت رقیه سوم محرم /نوحه/روضه شام دوشنبه۱۸/تیرماه۱۴۰۳ خاکسار کرمانشاه.
نوحه رقیه۲.mp3
2.87M
(نوحه خرابه شام) .حاج آرمین غلامی نگر عمه حال زار من بین تو بر چشم اشکبار من ز کف رفته طاقت و صبرم بین دل زار بی قرار من عمه بین چشم اشکبار من بین دل زار بی قرار من من ای عمه قلب پر خون و حالت زار و مبتلا دارم به دل شوق دیدن باب و رفتن دشت کربلا دارم دلم تنگ است عمه جان امشب در سرم باشد این نوا دارم تقاضایی از تو ای عمه با دو چشمان پر بکا دارم بیا بنگر یک دم ای عمه چشم پر خون و حال زار من به دل عمه آرزومندم تا که خود بینم روی اکبر را زنم شانه موی زیبایش بو کنم چون گل روی اصغر را به بر گیرم نازنین جسم و بوسم آن قد چون صنوبر را فدا سازم در بر اکبر عمه جان امشب جان و هم سر را چه خوش باشد در برم آید عمه جان امشب گلعذار من تو می گفتی قاسم داماد از سفر امشب باز می گردد عروس او از فراق او دیگر از دیده خون می گرید برون آرد رخت ماتم را همچو گل خندد در این صحرا حجله ی او را مادر قاسم باز می بندد خداوندا صبح شد نزدیک نامده قاسم در کنار من به من دادی وعده ای عمه دیدن روی حضرت عباس شوم شاداب از گل و بوی حضرت عباس دگر عمه در کجا بینم قد دلجوی حضرت عباس برم حسرت چون که نادیدم خلق خوشخوی حضرت عباس اباالفضلم گو نمی آید شد ز کف عمه انتظار من به گهواره اصغر خود را بس رباب امشب آرزو دارد بسی نالد خون دل بارد با خدای خود گفت و گو دارد ز پستانش شیر خشکیده رنج بسیاری از عدو دارد شبانگاهان مراسم روضه حضرت رقیه سوم محرم /نوحه/روضه شام دوشنبه۱۸/تیرماه۱۴۰۳ خاکسار کرمانشاه.
نوحه رقیه ی.mp3
1.98M
دودمه حضرت رقیه .حاج آرمین غلامی کنج ویرانه شده منزل من ای بابا بی کفن ای بابا گشته از هجر رخت خون دل من ای بابا بی کفن ای بابا رخ زهرایی تو مثل گل لاله شده بی قرار عمه شده مات این لاله ی پرپر شده غساله شده بی قرار عمه شده تا دوباره یاد روی نیلی مادر کنی مهربان بابا بیا باید امشب را به روی دامن من سر کنی مهربان بابا بیا طاقتم را برده بابا پای پر از آبله الامان از حرمله گردنم زخمی شده از بس کشیده سلسله الامان از حرمله در کنار این طبق می میرد امشب دخترت من به قربان سرت بس که سیلی خورده ام هستم شبیه مادرت من به قربان سرت از سفر برگشته و مهمان دامان من است او پریشان من است با لبان خیزرانی مرثیه خوان من است او پریشان من است گر چه از هجران تو کوهی پر از دردم پدر کم نیاوردم پدر شام را با گریه ام ویرانه ای کردم پدر کم نیاوردم پدر می رسد امشب به پایان قصه ی غمهای من آمده بابای من بر نمی خیزم اگر، تاول زده پاهای من آمده بابای من از آهِ رقیه به دلِ حق شرر افتاد حسین ای شه مظلوم با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد حسین ای شه مظلوم من اگر گریه کنم عرش خدا می لرزد نوه ی زهرایم پای این سر به خدا جان بدهم می ارزد نوه ی زهرایم امشب آغوشم شبیه سینه ی خیر النساست جای شاه کربلاست دامن خاکی من هم رتبه ی عرش خداست جای شاه کربلاست شد سفید از غم هجران تو موی سیهم ابتا یا حسین حاضرم پای سر تو سر خود را بدهم ابتا یا حسین مراسم روضه حضرت رقیه سوم محرم /نوحه/روضه شام دوشنبه۱۸/تیرماه۱۴۰۳ خاکسار کرمانشاه
رقیه.س....mp3
2.24M
دودمه حضرت رقیه .حاج آرمین غلامی آمدى باباى من آخر سراغ دخترت من به قربان سرت (٢) رفتى اما مانده در يادم نگاه اخرت من به قربان سرت (٢) از سر ناقه مرا از جناح انداختند اى پدر جانم حسين (٢) با غنيمت ها حراجى ها به راه انداختند اى پدر جانم حسين (٢) شاه بى سر سوى منزلگاه ويران آمده عمه! مهمان آمده (٢) آب و آيينه بياور كه پدر جان آمده عمه! مهمان آمده (٢) اى پدر خون تو را اب وضويت كرده اند اى پدر جانم حسين (٢) اين چه كارى بود اخر با گلويت كرده اند؟ اى پدرجانم حسين (٢) عاقبت شد مستجاب آن ندبه كردن هاى من امده باباى من (٢) از خرابه سر زده خورشيد بر فرداى من امده باباى من (٢) امشبى را شه دين در بغلم مهمان است مكن اى صبح طلوع (٢) روى لب هاش هنوز، آيه اى از قرآن است مكن اى صبح طلوع (٢) مراسم روضه حضرت رقیه سوم محرم /نوحه/روضه شام دوشنبه۱۸/تیرماه۱۴۰۳ خاکسار کرمانشاه
روضه شب سوم محرم.mp3
6.57M
مراسم روضه حضرت رقیه سوم محرم /نوحه/روضه شام دوشنبه۱۸/تیرماه۱۴۰۳ کرمانشاه
نوحه رقیه۲.mp3
2.87M
(نوحه خرابه شام) .حاج آرمین غلامی نگر عمه حال زار من بین تو بر چشم اشکبار من ز کف رفته طاقت و صبرم بین دل زار بی قرار من عمه بین چشم اشکبار من بین دل زار بی قرار من من ای عمه قلب پر خون و حالت زار و مبتلا دارم به دل شوق دیدن باب و رفتن دشت کربلا دارم دلم تنگ است عمه جان امشب در سرم باشد این نوا دارم تقاضایی از تو ای عمه با دو چشمان پر بکا دارم بیا بنگر یک دم ای عمه چشم پر خون و حال زار من به دل عمه آرزومندم تا که خود بینم روی اکبر را زنم شانه موی زیبایش بو کنم چون گل روی اصغر را به بر گیرم نازنین جسم و بوسم آن قد چون صنوبر را فدا سازم در بر اکبر عمه جان امشب جان و هم سر را چه خوش باشد در برم آید عمه جان امشب گلعذار من تو می گفتی قاسم داماد از سفر امشب باز می گردد عروس او از فراق او دیگر از دیده خون می گرید برون آرد رخت ماتم را همچو گل خندد در این صحرا حجله ی او را مادر قاسم باز می بندد خداوندا صبح شد نزدیک نامده قاسم در کنار من به من دادی وعده ای عمه دیدن روی حضرت عباس شوم شاداب از گل و بوی حضرت عباس دگر عمه در کجا بینم قد دلجوی حضرت عباس برم حسرت چون که نادیدم خلق خوشخوی حضرت عباس اباالفضلم گو نمی آید شد ز کف عمه انتظار من به گهواره اصغر خود را بس رباب امشب آرزو دارد بسی نالد خون دل بارد با خدای خود گفت و گو دارد ز پستانش شیر خشکیده رنج بسیاری از عدو دارد شبانگاهان مراسم روضه حضرت رقیه سوم محرم /نوحه/روضه شام دوشنبه۱۸/تیرماه۱۴۰۳ خاکسار کرمانشاه
نوحه رقیه ی.mp3
1.98M
دودمه حضرت رقیه .حاج آرمین غلامی کنج ویرانه شده منزل من ای بابا بی کفن ای بابا گشته از هجر رخت خون دل من ای بابا بی کفن ای بابا رخ زهرایی تو مثل گل لاله شده بی قرار عمه شده مات این لاله ی پرپر شده غساله شده بی قرار عمه شده تا دوباره یاد روی نیلی مادر کنی مهربان بابا بیا باید امشب را به روی دامن من سر کنی مهربان بابا بیا طاقتم را برده بابا پای پر از آبله الامان از حرمله گردنم زخمی شده از بس کشیده سلسله الامان از حرمله در کنار این طبق می میرد امشب دخترت من به قربان سرت بس که سیلی خورده ام هستم شبیه مادرت من به قربان سرت از سفر برگشته و مهمان دامان من است او پریشان من است با لبان خیزرانی مرثیه خوان من است او پریشان من است گر چه از هجران تو کوهی پر از دردم پدر کم نیاوردم پدر شام را با گریه ام ویرانه ای کردم پدر کم نیاوردم پدر می رسد امشب به پایان قصه ی غمهای من آمده بابای من بر نمی خیزم اگر، تاول زده پاهای من آمده بابای من از آهِ رقیه به دلِ حق شرر افتاد حسین ای شه مظلوم با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد حسین ای شه مظلوم من اگر گریه کنم عرش خدا می لرزد نوه ی زهرایم پای این سر به خدا جان بدهم می ارزد نوه ی زهرایم امشب آغوشم شبیه سینه ی خیر النساست جای شاه کربلاست دامن خاکی من هم رتبه ی عرش خداست جای شاه کربلاست شد سفید از غم هجران تو موی سیهم ابتا یا حسین حاضرم پای سر تو سر خود را بدهم ابتا یا حسین مراسم روضه حضرت رقیه سوم محرم /نوحه/روضه شام دوشنبه۱۸/تیرماه۱۴۰۳ خاکسار کرمانشاه
رقیه.س....mp3
2.24M
دودمه حضرت رقیه .حاج آرمین غلامی آمدى باباى من آخر سراغ دخترت من به قربان سرت (٢) رفتى اما مانده در يادم نگاه اخرت من به قربان سرت (٢) از سر ناقه مرا از جناح انداختند اى پدر جانم حسين (٢) با غنيمت ها حراجى ها به راه انداختند اى پدر جانم حسين (٢) شاه بى سر سوى منزلگاه ويران آمده عمه! مهمان آمده (٢) آب و آيينه بياور كه پدر جان آمده عمه! مهمان آمده (٢) اى پدر خون تو را اب وضويت كرده اند اى پدر جانم حسين (٢) اين چه كارى بود اخر با گلويت كرده اند؟ اى پدرجانم حسين (٢) عاقبت شد مستجاب آن ندبه كردن هاى من امده باباى من (٢) از خرابه سر زده خورشيد بر فرداى من امده باباى من (٢) امشبى را شه دين در بغلم مهمان است مكن اى صبح طلوع (٢) روى لب هاش هنوز، آيه اى از قرآن است مكن اى صبح طلوع (٢) مراسم روضه حضرت رقیه سوم محرم /نوحه/روضه شام دوشنبه۱۸/تیرماه۱۴۰۳ خاکسار کرمانشاه
شعرگودال قتلگاه،.mp3
2.38M
❣﷽❣ 🥀 جمعه_امام_حسین_ع 🥀 👌👌 🥀 ،آرمین_ غلامی_ مجنون _سلام _آقا... درآن گودال،تورا لب تشنه میکشتن در آن گودال،به روی سینه بنشستن برادرراس پاکت را،بروی نیزه ها دیدم تن صدپاره ات رامن،میان کربلا دیدم حسینم وای.... به خاک ای کشته صد پاره تن بودی به نیزه قاری خونین دهن بودی به خاکی ،زینت دوش نبی ازچه به خاکی ،پاره قلب علی ازچه حسینم وای.... فتاده جسم تو در زیر پا دیدم که سهم آن تنت را بوریا دیدم شهید دشت خاک وخون، تویی آقا چه گویم جسمت افتاده دراین صحرا که جسم تو به روی خاک صحرابود حسین جان پیکره تو چاک و چاک بود 🥀حسینم وای.... کجا افتاده ای عریان بدن تنها به خاک این بیابان بی کفن تنها سر ه تو از تنت دیدم جداافتاد تنت جانابریده از قفا افتاد 🥀حسینم وای.... سر ت را دیده ام در دست ظالمها به روی سینه ات افتاده جای پا برادر سینه ا ت همواره اطهر بود به روی سینه ات ،قبری ز اصغر بود 🥀حسینم وای.... الا ای رهبره نیزه نشین من که دشمن بعده تو،اندر کمین من کفن شد بوریا ای پاره پاره تن سرت برنیزه ها ،ای پاره پاره تن 🥀حسینم وای.... 🌹هدیه به امام حسین سلام اللہ علیه (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ شهید_جمهور ختم آیت الله رییسی شنبه سوم خردادماه /حسینیه شاملو _آرمین _غلامی
دشتی ،شب جمعه،،،.mp3
3.45M
❣﷽❣ 👆🎆 حضرت_حسین_ع 🎆 سبک جمعه_شب زیارتی آرمین غلامی مجنون شب جمعه دل عالم غمین است عزادارحسین اهل زمین است زند بر سینه اش زهرای اطهر شب جمعه غم روح الامین است اگرسربشکند جایش حسین است شب جمعه که سودایش حسین است 🎆حسین جانم۳حسین جان شب جمعه دلم گردیده حیران هوای کوی تو دارم حسین جان قرار این دل شیدا حسین است که یارعاشقان تنهاحسین است نواکن ،گرحسینی مسلکی تو امیروادی دلهاحسین است همای قدس راشهپر حسین است امام مسجدومنبرحسین است شب جمعه بزن برسینه وسر تمام جان پیغمبرحسین است شب جمعه بگوبایار معبود خدادروصف روی یار فرمود قسم برسوره توحیدو والفجر حسین باحق وحق هم حسین بود چوخالق آفرید آن دم حسینش نمود اندرحرم محرم حسینش به غیر ازاهلبیت آل احمد کسی نشناخت درعالم حسینش خدایا همدم غم بودارباب به کارخلق محرم بودارباب زمین ظرفیّت اورا ندارد بگو ییدعرش اعظم بود ارباب شب جمعه بیامحراب گودال ببین پرپرشده مهتاب گودال ببین ازچشم کوثراشک خون ریخت حسین افتاده درگرداب گودال خدایاشمر درگودال ،تا زد شرر برخرمن اهل وفازد حسین بادست خود،انگشترش داد برید انگشت وانگشتر،چرازد شهید_جمهور ختم آیت الله رییسی شنبه سوم خردادماه /حسینیه شاملو _آرمین _غلامی
جمعه سبک نوحه سبک شبانگاهان ..حاج آرمین غلامی به سر آمد انتظار من،کربلایی گشتم شب جمعه شب جمعه بر تو مهمانم،چون هوایی گشتم شب جمعه میان صحن و سرای تو، اشک غم ریزد دیده ی زارم پس از عمری همچو بخت من، می رود در خواب چشم بیدارم دل تنگم ناله سر داده هوای تو درسرافتاده بند دوم دل شب ها تا به وقتِ سحر شاهد اشکم کربلاباشد ندارم کس در همه عالم مَحرم رازم نینواباشد شب جمعه دود آه من، گشته تا روی آسمان نیلی ز پیش چشم تَرم دیدم ،لاله ات گلچین چیده با سیلی دل تنگم ناله سر داده هوای تو درسرافتاده بند سوم شب جمعه تیر غصه و غم سینه ی یارم را نشانه گرفت به جای لبهای پیغمبر بوسه از جانش تازیانه گرفت کجایی ای مهدی زهرا تا ز کارِ بشر، عقده بگشایی کجایی ای مهدی زهرا ،کربلای حسین شد تماشایی کجایی ای مهربان دلبر عزیز جان،یوسف حیدر
4_5891077898831402099.mp3
3.82M
🎼فایل صوتی 📝طبق اکثر روایات... شهادت حضرت زهرا( س ) ٢۴ آبان ماه ١۴٠٣ نوحه ای بر اساس روایاتی از کتاب کامل الزیارات بند اول: طبق کامل الزیارات، طبق اکثر روایات زیارةُ الحسینِ، مِنْ اَفْضَلِ العِباٰدات شیرین ترین عبادت، برا ما حرم حسین کربلا چی بهتر از زیارت، توو دنیا حرم حسین کربلا هر هفته باشه قسمت، خدایا حرم حسین کربلا افضل الاذکار، سیدالابرار انت فی قلبی، یا اباالاحرار یا حسین مولا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بند دوم: طبق کامل الزیارات، مَنْ زارَ اباعبدالله بِحَقّه عارفاً، کانَ کَمَنْ زار الله ای آرزوی روز و، شب ما حرم حسین کربلا ذکر همیشه ی روو، لب ما حرم حسین کربلا آه ای دلیل تاب و، تب ما حرم حسین کربلا زائر ارباب، زائر عرشه زندگی خوبه، با حسین سر شه یا حسین مولا