eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
373 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ تو‌تشنه و من... و توسل به حضرت علی اصغر  علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم تو تشنه و من با دو چشِ پر آب عمو نیومده فدات شه رباب خبری از سقا نشد، قلبم و آرامش بدم یه قطره آب پیدا نشد طفلکمو آبش بدم «گلم، لالایی لالایی لالایی بالام» یه تیر و دو نشون غمِ پدرته گلوی خونیتو دل مادرته الهی بمیره اونی که سوخته دل مادرتو آخه چه نامردی زده رو سرِ نیزه سرتو «گلم، لالایی لالایی لالایی بالام» خوابیدی زیر خاک همهٔ نَفَسَم من و می‌برن و اسیرِ قفسم من که دیگه وقتی نباشی تو و بابات می‌میرم دیگه برام فرق نداره که گهواره اتو پس بگیرم «گلم، لالایی لالایی لالایی بالام» حرمله، خدا تحقیرت کنه توی داغ بچه‌هات، پیرت کنه یه جوری زدی زمین گیرم کنی الهی خدا زمین گیرت کنه «گلم، لالایی لالایی لالایی بالام» حرمله گُلشنمو ازم گرفت گل رو دامنمو ازم گرفت من اگه لالا نگم، دق می‌کنم لالایی گفتنمو ازم گرفت دیگه تا دنیا هست، میگه صدایی تو که نیستی لالایی بی لالایی ما پای این گهواره عمری گریه کردیم یک وقت دست از لای لایی برنداری
متن روضه 1 🔸ای حرمت خانۀ معمور دل 🔸ای شجر عشق تو در طور دل 🔸نجل علی درّ یتیم حسن 🔸باب همه خلق زمین و زمن امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن... 🔸همچو عمو ماه بنی هاشمی 🔸چشم و چراغ شهدا، قاسمی امشب صاحب عزا... خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر... امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی... برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... آماده ای بریم کربلا بسم الله... شاید 13 سال بیشتر نداره... اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد: 🔸من هوای جبهه دارم ای عمو 🔸غصه های خیمه دارم ای عمو شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین... عرضه داشت آقا... یه سوال دارم... آیا منم فردا شهید میشم یا نه... آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه... 🔸این دلم احساس غمگینی کند 🔸غربتت درسینه سنگینی کند عزیز دل برادرم...قاسمم... مرگ رو چطور میبینی... صدا زد: احلی من العسل... آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره... فرمود عزیز دلم... فردا تو رو به بلای عظیم میکشند... الله اکبر... امان از بلای عظیم... روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد عموجانم حسینم... الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا... دیگه طاقت ندارم... ابی عبدالله چکار کنه... صدا زد قاسمم... عزیز برادرم... چطوری اجازه بدم... آخه تو یادگار حسنمی... تو امانت برادرمی... اصرار کرد... هر طوری بود... اجازه گرفت... رفت به سمت میدان... راوی میگه: وَخَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَر یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه... تا وارد میدان شد... شروع کرد به رجز خوندن... چنان با شجاعت رجز میخونه... همه لشکر دشمن متحیر موندن... این آقازاده کیه... آی نانجیبها... اگه منو نمیشناسید بدانید... أَنَا ابْنُ الْحَسَنِ سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى‏ من فرزند قهرمان جنگ جملم... من فرزند حسن بن علیم... 🔸آیینه ی مرد جمل آمد به میدان 🔸یک شیردل مانند یل آمد به میدان جنگ نمایانی کرد... خیلی ها رو به درک واصل کرد... کسی حریف این آقازاده نميشه... چه کار کردند... دور تا دورش رو گرفتند... اول سنگبارانش کردند... یه ظالمی صدا زد... بخدا بهش حمله میکنم... داغش رو به دل مادرش میگزارم... یا صاحب الزمان... تا این نانجیب رسید... ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيف ِ آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد... فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ قاسم با صورت به زمین افتاد... همینجا بود صدای ناله اش بلند شد... يا عَمّاه عموجان حسین به دادم برس... 🔸افتادم از پشت فرس 🔸عمو به فریادم برس ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند... بگم یا نه... نگاه کرد... دید یه قاسمش زیر سم اسبها... هی صدا میزنه عموجان حسین... ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد... نشست کنار یتیم برادر... دید شمشیر به سرش زدند... بدنش رو قطعه قطعه کردند... سنگبارانش کردند... داره نفسهای آخرش رو میکشه... هی پاهاش رو زمین میکشه... چه کار کنه حسین... همه دیدند... وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قاسم رو به سینه چسباند... وای عزیز برادرم قاسم... یادگار حسنم قاسم... 🔸اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم 🔸جان كَندَنت روي زمين نيست باورم 🔸وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد 🔸هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم 🔸پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو 🔸عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم (صلی الله عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ)
. بند1⃣ می‌بینی از حرم کنارت اومده عمو درست شبیه تو حال منم بده عمو به گریه‌های من داره می‌خنده قاتلت گل برادرم جوابمو بده عمو بدجوری به هم ریخته همه جای تنت اینجوری نمی‌رسه به خیمه بدنت پهلوت مثل مادر شده زخمی پسرم انگار تو رو قنفذ و مغیره زدنت مرهم زخمای این دل شکستم بودی بعد علی اکبر تو عصای دستم بودی وای قاسمم قاسمم قاسمم بند2⃣ یه خواهشی داره عمو ازت فقط همین چشاتو وا کن و چشای خیسم و ببین ببخش اگه نشد که برسم به داد تو حالا چه کار کنم نکشی پاتو رو زمین آیینه زخمی شده روی حسن آشفته شدی شبیه گیسوی حسن ای شیشه عطر حسنم خوردی زمین حالا همه جا پر شده از بوی حسن جلو چِشام جون میدی، گم شده راه چارم چه جوری جسمت رو از، روی زمین بردارم وای قاسمم قاسمم قاسمم بند3⃣ با داغ رفتنت نمی‌تونم کنار بیام عجب مصیبتی شده نبودنت برام عزیز مجتبی تو که نفس نمی‌کشی نفس کشیدن بی تو رو واسه چی می خوام تو گرد و غبار افتادنت رو ندیدم اما صدای شکستنت رو شنیدم فرش زیر پای مرکبا شد تن تو شرمنده که دیرتر از سوارا رسیدم رو بدنت نیست حتی یه دونه جای سالم شکستگی سینت کشته عمو رو قاسم وای قاسمم قاسمم قاسمم شعر و سبک: ✍ 👇
8)shor-moharam1403-shab6-14030421.mp3
17.26M
علیه_السلام 🎤 این ساعت و این ثانیه دور حسین مهمانیه ارباب تو جمع نوکراش مشغول روضه خوانیه دلدار کنار دلبرا سردار کنار بی سرا ارباب کنار نوکرا امشب که زهرا بانیه ما سینه زدیم ، اونا میون روضه باریدن ما حسین حسین گفتیم اونا حسینو هم دیدن از آخر مجلس اومدن شهیدا رو چیدن وقتی به من غرق گناه اِذن ورود دادی شرمنده شدم از شهدای دهه هفتادی کاشکی لااقل کنار تو از ما کنن یادی برسونم برسونم به شهیدای خودت بگیر آقا جون من رو روی پاهای خودت (لک لبیک یا حسین) شاعر: 🗓 پنجشنبه ۲۱ تیرماه ۱۴۰۳
Shab06Moharram1403[05].mp3
9.38M
🎙مبادا غزه را تنها گذاری () 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 ۱۴۰۳ می‌رود قاسم به میدان، آه و واویلا آینه آرید و قرآن، آه و واویلا پشت سر این جوان، حماسه برپاکنید زره که اندازه نیست، کفن مهیّا کنید مزن باد صبا شانه به مویش پریشان کرده گیسویش عمویش عمو جانم، عمو جانم، حسین جان ای گواه آتش و درد، ای برادر جان یادگار غربت مادر، برادر جان مزار بی نورِ تو، شرر به دل ها زده بر سر خاکت به سر، مهدی زهرا زده غریبان را ندیدم واگذاری مبادا غزه را تنها گذاری حسن جانم، حسن جانم، حسن جان.
|⇦•قلب ما از تو غم عشق .. و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ قلب ما از تو غم عشق تقاضا دارد چشم ما نیز فقط گریه تمنا دارد قدر بال مگسی گوهر اشک غم تو قیمتی بیشتر از گوهر دریا دارد هرکه در بزم عزای تو قدم بگذارد زیر پایش پرِ جبریل امین را دارد غیر آغوش تو هرجا بروم نا امن است روضه ات امن ترین جاست که دنیا دارد آی مَردم به خدا تربت قدسی حسین اثرِ بیشتری از دم عیسی دارد نیستم در پی درمان مگر از دست حسین عبد هنگام بلا چشم به مولا دارد مرگ از زندگی بی تو سزاوار تر است گذر عمر به همراه تو معنا دارد پدرم نوکری آموخت به من روحش شاد بهترین ارثیه را طایفۀ ما دارد ظاهرش سرخ و کبود است اگر سینۀ ما سند نوکریِ ماست که امضا دارد سر شکستن وسطِ روضۀ تو چیزِ کمی‌ست عاشق از داغ تو گر جان بدهدجا دارد .. دورِ گودال همه محو تماشا بودن آه از این قوم مگر قتل تماشا دارد !! کاش تنها به مصافِ سر تو می آمد خنجرِ شمر نظر بر همه اعضا دارد بی ادب بود که با چکمه به گودال آمد مقتل تو چه کم از عرشِ معلی دارد یتیمانِ امام حسن رو مثه بچه‌هاش بزرگ می کرد و تمرین میداد .. اباالفضل علیه السلام شمشیر زدن یادش میداد .. همه او را آماده کردن برا کربلا .. گفت قاسمم، فردا به بلای عظیمی گرفتار میشی .. بمیرم برات .. هر کاری کرد اذنِ میدان بگیره عمو قبول نکرد .. اومد تو خیمه نجمه خانم .. عزیزم چی شده اینجور داری زار زار گریه می کنی .. فرمود عمو اجازه نمیده .. فرمود الان بهت سندی رو نشان میدم که اجازه بده .. ساروق بسته ای رو باز کرد دست خطِ امام حسن رو آورد .. خوشحال با عجله رفت خدمت ابی عبدالله .. انقدر با ادب بود، اول دست عمو رو بوسید گفت عموجان این دست خطِ بابامِ .. روایت داره وقتی نگاه کرد امام حسین دست خطِ برادر رو شروع کرد بلند بلند گریه کردن .. ای غریب مدینه .. ابی عبدالله فرمود آمادۀ میدان کنند قاسم رو .. هر چی گشت خانم زینب زرهی اندازه نشد به تنِ قاسم .. دستمال سر رو براش تحت الحنک بست از بس که زیبا بود .. می گفت می ترسم چشمش بزنن .. واردِ میدان شد ( شنیدید ..) تا شروع کرد رجز خواندن إن تَنکرونی فأنا ابنُ الحسنِ سِبطُ النَّبیِّ المُصطفی المؤتَمَن هـذا حسینٌ کالاَسیر .. ازرق شامی از بزرگانِ لشکرِ دشمنِ با همه بچه هاش اومده کربلا .. دونه دونه بچه هاش رو به درک واصل کرد .. آخرالامر خودش اومد تو میدان .. تا اومد تو میدان حضرت فرمود تو یل این لشکری؟! انقدر بی عرضه ای بندِ چکمه هات رو نبستی اومدی وسط میدان .. سرش رو انداخت پایین نگاه کنه به کفشش چنان با شمشیر زد ازرق شامی به درک واصل شد .. ابی عبدالله فرمود نجمه خانم دعاش کن .. شنیدید دوره‌ش کردن .. اول کاری که کردن با نیزه دوره ش کردن از رو اسب به زمین افتاد .. تنها بدنی که جان داشت و زیرِ سم مرکب ها رفت .. یه مرتبه صدا زد عمو به دادم برس .. روایت میگه مثه بازِ شکاری حضرت خودش رو رسوند به بدنِ قاسم .. دید این کاکل و موی قاسم رو قاتل گرفته .. داره با خنجر سر رو جدا میکنه .. با شمشیر زد دستِ قاتل قطع شد .. قاتل با همون حالش قومش رو صدا زد ریختن دورِ ابی عبدالله .. یه وقت دید به آقایی از زیرِ سم اسب داره صدا می زنه عمو استخوان هام شکست .. مهتابی درخشان شد عازم به میدان بر پیشانی او سربندِ حسن جان با ان تنکرونی شير انقلاب است شاگرد ابالفضل پور بوتراب است ای جانم حسن جان .. نقش بازوی او الله ُمع الحق افتاده به پایش بی سر جسم ازرَق چون شیر جمل او چرخانده چو شمشیر ار عرش الهی زهرا گفته تکبیر ای جانم حسن جان .. زیرِ سم مرکب کم کم قد کشیده می آید صدایش بریده بریده بس که پا کشیده روِ خاکِ صحرا زنده کرده داغِ بی تابی زهرا ای جانم حسن جان ..
387.8K
▪️نوحه شب ششم محرم ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... لاله ی یاسم در چمن افتاد قاسمم زیر دست و پا جان داد ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... صورتش خونین سینه اش پامال مرغ روحش زد روی دستم بال ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... از حرم رو در قتلگه کردم قاسمم جان داد من نگه کردم ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... ناله اش بر قلبم شرر می زد با لب عطشان بال و پر می زد ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... دسته گل های سرخ زهرایی قاسمم گردیده تماشایی ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... در بغل باغ یاسمن دارم یک گل پرپر از حسن دارم ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... بی زره سرباز شهید من هم شهید من، هم امید من ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... ✍حاج مهدی خرازی
387.8K
▪️نوحه شب ششم محرم ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... لاله ی یاسم در چمن افتاد قاسمم زیر دست و پا جان داد ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... صورتش خونین سینه اش پامال مرغ روحش زد روی دستم بال ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... از حرم رو در قتلگه کردم قاسمم جان داد من نگه کردم ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... ناله اش بر قلبم شرر می زد با لب عطشان بال و پر می زد ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... دسته گل های سرخ زهرایی قاسمم گردیده تماشایی ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... در بغل باغ یاسمن دارم یک گل پرپر از حسن دارم ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... بی زره سرباز شهید من هم شهید من، هم امید من ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... ✍حاج مهدی خرازی
‍ تو‌تشنه و من... و توسل به حضرت علی اصغر  علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم تو تشنه و من با دو چشِ پر آب عمو نیومده فدات شه رباب خبری از سقا نشد، قلبم و آرامش بدم یه قطره آب پیدا نشد طفلکمو آبش بدم «گلم، لالایی لالایی لالایی بالام» یه تیر و دو نشون غمِ پدرته گلوی خونیتو دل مادرته الهی بمیره اونی که سوخته دل مادرتو آخه چه نامردی زده رو سرِ نیزه سرتو «گلم، لالایی لالایی لالایی بالام» خوابیدی زیر خاک همهٔ نَفَسَم من و می‌برن و اسیرِ قفسم من که دیگه وقتی نباشی تو و بابات می‌میرم دیگه برام فرق نداره که گهواره اتو پس بگیرم «گلم، لالایی لالایی لالایی بالام» حرمله، خدا تحقیرت کنه توی داغ بچه‌هات، پیرت کنه یه جوری زدی زمین گیرم کنی الهی خدا زمین گیرت کنه «گلم، لالایی لالایی لالایی بالام» حرمله گُلشنمو ازم گرفت گل رو دامنمو ازم گرفت من اگه لالا نگم، دق می‌کنم لالایی گفتنمو ازم گرفت دیگه تا دنیا هست، میگه صدایی تو که نیستی لالایی بی لالایی ما پای این گهواره عمری گریه کردیم یک وقت دست از لای لایی برنداری
387.8K
▪️نوحه شب ششم محرم ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... لاله ی یاسم در چمن افتاد قاسمم زیر دست و پا جان داد ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... صورتش خونین سینه اش پامال مرغ روحش زد روی دستم بال ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... از حرم رو در قتلگه کردم قاسمم جان داد من نگه کردم ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... ناله اش بر قلبم شرر می زد با لب عطشان بال و پر می زد ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... دسته گل های سرخ زهرایی قاسمم گردیده تماشایی ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... در بغل باغ یاسمن دارم یک گل پرپر از حسن دارم ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... بی زره سرباز شهید من هم شهید من، هم امید من ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... ✍حاج مهدی خرازی
10900895015191.mp3
12.26M
🔴 ▪︎مثل قاسم با شهیدان ▪︎کربلایی حسین طاهری 🏴 مثل قاسم با شهیدان با سربند یا حسن جان با هم بستیم عهد و پیمان ای حسین جان قدر این روضه ها رو میدونیم تا پای مرگ،حسینی میمونیم روز رجعت به شوق جون دادن ما احلی من عسل رو می خونیم ما با هر سن و سالی جان برکف سینه چاکیم رهروان شهید گمنام بی پلاکیم یه روز میاد که با اشاره ی شاه تموممون میشیم شهید این راه رو سنگ قبرمون نوشته میشه شهید لشگر بقیت الله (نحن جنودک بقیت الله)۴ ***** ما اصحاب گوش به فرمان سربازان نسل سلمان با هم بستیم عهد و پیمان ای حسین جان باید هر روزم عاشورا باشه مثل عابس دلم دریا باشه روز رجعت میاد ان شاالله پیش ارباب سرم بالا باشه تا غیرت علمدار تو رگ و خونمونه ما اهل کوفه نیستیم مولا تنها بمونه یه روز میاد که تو مدینه والله شبیه اربعین و مثل این راه روی تموم پرچما نوشته سپاه حضرت بقیه الله (نحن جنودک بقیه الله)۴ .
. نون و نمکِ ، این سفره رو ، عمریه خوردم تو سختیای زندگیم ، اسمشو بردم رو کفنِ من بنویسید غلامِ قاسم روضه ی قاسم بخونید ، روزی که مُردَم درسِ آزادگی یادمون داده روضه هاش شیوه ی دلدادگی یادمون داده روضه هاش راه و رسم زندگی یادمون داده روضه هاش طعم محبتش احلی من العسل رمز شهادتش احلی من العسل خدمت تو هیئتش احلی من العسل دل را به نام حضرت قاسم نوشتند عبدِ مرامِ حضرتِ قاسم نوشتند دنیا و عقبا نوکرِ این خانه هستیم مارا غلامِ حضرت قاسم نوشتند سروده و سبک : مرحوم (راضی) (یونس) .👇