eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
. ۸۹۵ در این زندان ندارد روز، فرقی با شب تارم ز دوری ات رضا جانم گره افتاده در کارم تمام آرزوی من، بوَد این آرزوی من که من این لحظه‌ی آخر، ز رویت بوسه بردارم بیا از ره رضا جانم، ببین ای نور چشمانم دو چشمم سوی در مانده، که تو آیی به دیدارم منی که آسمانها تکیه بر دستان من دارد تماشا کن دو سه روز است که محتاج دیوارم به چه روزی فتادم روزه بودم دشمنم آمد مرا با تازیانه می‌دهد هر روز افطارم ز بس که گوشه‌ی زندان به من سیلی زده دشمن می‌افتی یاد مادر گر ببینی رنگ رخسارم مرا سیلی زدن اما نخورده دخترم سیلی اگر که زار می‌گریم فقط در فکر بازارم مرا آزارها دادند تنم را برنگرداندند به چه روزی فتادم من، منی که بر همه یارم به چه روزی فتادم تازه، نعل تازه اینجا نیست بخود پیچیده ام اما به تن یک پیرهن دارم شنیدم جد مظلومم به روی خاک عریان بود شنیدم دست و پا می‌زد، از این روضه است بیمارم ✍ .
. ۸۹۶ ای رضا جان کس به مثل من پریشان حال نیست دیده ای دارم که غیر اشک مالامال نیست طائر زهرایم و بین قفس افتاده ام با تو سر بسته بگویم دیگر از من بال نیست من الف بودم ولی در کنج زندان تا شدم هیچ زندانی چو من قدّش شبیه دال نیست گرچه من بودم معذّب گوشه‌ی زندان ولی تنگی زندان به مثل تنگی گودال نیست هرچه آمد بر سرم پیراهنم پاره نشد از برای بردن پیراهنم جنجال نیست هرچه آمد بر سرم ناموس من سیلی نخورد گوشه‌ی زندان سخن از غارت خلخال نیست دست و پای بسته خیلی سخت دست و پا زدم پیکرم در زیر پای اسبها پامال نیست جد ما با خشکی لب نحر شد جانم حسین جد ما در پیش زینب نحر شد جانم حسین ✍ .
جلسه بیست وچهارم توسل حاج علی پاکدامن4_5798749807208042920.mp3
زمان: حجم: 14.95M
رمضان (خدا کند که گزندی به پیکرت نرسد) روضه خوانی حاج علی پاکدامن🎤 ۴۴۰ خدا کند که گزندی به پیکرت نرسد غبار بر سر و روی مطهرت نرسد مرو عزیز دلم در حرم بمان تا که سپاه دشمن خونخوار،بر سرت نرسد خدا کند که در آن اوج گریه و زاری صدای هلهله بر گوش دخترت نرسد خدا کند که زمان بریدن سر تو برای دیدنت آن لحظه مادرت نرسد به جای فاطمه بوسه زدم گلوی تو را خدا کند نوک نیزه به حنجرت نرسد نگاه تو به من از غارت حرم می گفت که کاش دست کسی سمت معجرت نرسد مرو که بعد تو در کوچه های کوفه و شام کسی به داد دل زار خواهرت نرسد **** .
جلسه بیست وچهارم توسل حاج علی پاکدامن4_5798749807208042920.mp3
زمان: حجم: 14.95M
رمضان (خدا کند که گزندی به پیکرت نرسد) روضه خوانی حاج علی پاکدامن🎤 ۴۴۰ خدا کند که گزندی به پیکرت نرسد غبار بر سر و روی مطهرت نرسد مرو عزیز دلم در حرم بمان تا که سپاه دشمن خونخوار،بر سرت نرسد خدا کند که در آن اوج گریه و زاری صدای هلهله بر گوش دخترت نرسد خدا کند که زمان بریدن سر تو برای دیدنت آن لحظه مادرت نرسد به جای فاطمه بوسه زدم گلوی تو را خدا کند نوک نیزه به حنجرت نرسد نگاه تو به من از غارت حرم می گفت که کاش دست کسی سمت معجرت نرسد مرو که بعد تو در کوچه های کوفه و شام کسی به داد دل زار خواهرت نرسد ***
. علیه_السلام ۲۶۴ در این دیار کسی مثل تو فدا نشود شهید مثل تو در راه کبریا نشود حرامزاده جگر از تنت درآورده شدی اگر چه تو مثله،تنت دو تا نشود اگر چه نیزه ای از پشت سر به تو زده اند ولی دگر سرت از پشت سر جدا نشود تمام صورت تو غرق خون شده اما محاسن تو به سر پنجه آشنا نشود اگر چه جسم تو را با عبا بپوشانم برای بردن تو حرف بوریا نشود نشسته زخم عمیقی به سینه ات اما به نعل اسب دگر زخم سینه وا نشود کسی به لعل لبت چوب خیزران نزند سرت به طشت و روی نیزه جابجا نشود اگر چه سوخت دلم را مصیبت تو ولی غمت به مثل غم و رنج کربلا نشود به گونه ای روی آن سینه می نشیند شمر که تا بریدن آن سر،ز سینه پا نشود بیا که گریه کنیم ای عمو بر آن پیکر که طول می کشد آنجا بریدن حنجر ✍ .
زمان: حجم: 1.12M
ابتدای مجلس اول محرم الحرام ۱۴۴۶ هجری قمری استاد حاج آقا ارضی🎤 ضبط: جناب جاودان
. صلوات_الله_علیه ۴۶۰ مقتل نوشته سهم تو شد بوریا حسین جسم تو زیر پا شده از هم جدا حسین مقتل نوشته بر بدنت گیر کرده بود تیری که شد به سینه‌ی تو جابجا حسین مقتل نوشته دور تنت ازدحام شد هم باخشب زدند به توهم عصا حسین مقتل نوشته که، نفست بند آمده از نیزه ای که خورد به تو بی هوا حسین مقتل نوشته نحر گلو طول می کشید نیزه به حلق بود و زدی دست و پا حسین مقتل نوشته روی تنت راه رفته اند کوبیده شد تنت ز سم اسبها حسین مقتل نوشته بر دهنت چکمه می‌زدند چکمه چه کرده با لب خشکیده یا حسین **** .
. صلوات_الله_علیه ۴۶۲ همین که روح از جسم لطیف تو رها می‌شد ندیدی که چگونه مادرت گرم دعا می‌شد دعا کردم برایت تا نمانی زیر دست و پا چه اعضائی که دیدم روی خاک از هم جدا می‌شد دلم می‌خواست تا بهتر در آغوشت بگیرم؛حیف به هر عضوی که دستم خورد دیدم که دو تا می شد تو بند قلب من بودی و هر بند تنت ای وای به جای گندم ری زیر مرکب آسیا می‌شد فتادم از نفس من از نفس های صدادارت ولی دیدم که هر لحظه لبانت بی‌صدا می‌شد سرت بر دامنم بود و سرت را شمر می‌چرخاند تمام مهره های گردن تو جابجا می‌شد **** ✍ ‌ .
. صلوات_الله_علیه ۴۶۳ افتادنم به روی زمین ماجرا شده هر عضو عضو پیکرم از هم جدا شده آن گیسویی که مادرم آرام شانه زد حالا به پنجه های کسی آشنا شده دست خودم نبود اگر دست و پا زدم یک نیزه ای به سینه‌ی من جابجا شده خواهر برو مواظب گوش سه ساله باش خواهر برو به خیمه عدو بی حیا شده یک نیزه را به ترقوه‌ی من سنان زده بیرون کشیدو باز به حلقوم جا شده چشمان خود ببند که با چکمه آمده بر سینه ای که زخمیِ سر نیزه ها شده هنگام رگ جداشدنم با لگد مزن ای شمر دون نفس زدنم با صدا شده **** ✍ .
. علی گلی حسین آبادی✍ ➖➖➖ حس می‌کنم زمین و زمان گریه می‌کند با گریه‌ات تمام جهان گریه می‌کند حی علی الحسین، جهان عازم غم است هفت آسمان به وقت اذان گریه می‌کند هر چند غایبی، همه در محضر توایم با تو تمام هستی‌مان گریه می‌کند خشکش زده‌ست از غم لب‌های جد تو آب فرات بی‌جریان گریه می‌کند انگار خون تازه‌تری بعد سال‌ها از زخم جای تیر و سنان گریه می‌کند ای موج، بی‌قرار که هستی؟ گمان کنم زینب هنوز هم نگران گریه می‌کند .
زمان: حجم: 834.6K
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســلام از راه دور آقـا ! ســلام ای ماه ســامرا سلام از قطره ای کوچک بر آن دریاترین دریا سلام ما بر آن حُسنِ حسن خویِ حسن رویت که همچون مجتباخوان کرم گسترده ای هرجا اگر چه یک حسن دارد حـــرم ، اما غریبـــانه حسـن ها برده اند ارث غریبــی از خود زهـرا دلم تنگ حریمی که وجودش چشمهٔ نور است و ســردابی که می گرید در آن تنهاترین مولا صـدای حضرت باران ز داغت یا ابا المهدی ! شکستــه بغـــض سنگیــن گلوی آسمانهــا را نه تنها از غم داغت دل صاحب زمان سوزد زده داغ جگر سوزت ، شرر بر هر دل شیدا حریم عسکری امشب شمیــم جمکران دارد حکایت دارد این عطــر از حضور یار ناپیدا سر بابا به زانوی پسر ، لب بر لب جام است ولیکن روضه می خواند بیاد ظهـر عاشورا هــوای ســـامرا امشب هــوای کـربـلا دارد عـزادار است از این غـم تمام گلشن طاها فدای غربت صــاحب عزایی که غریبـــانه به تنهایی براین ماتم نموده خیمه ای برپا غزل هم روضه میخواندکه شعر"کیمیا"شاید تســـلایِ دلـی باشـــد به قلب مهـــدی زهــرا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی (ڪیمیا) ۱۴۰۱/۷/۱۳ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
. علیه السلام گل بودم و به بزم خزان میهمان شدم پژمردم و شکستم و افسرده جان شدم کوچه به کوچه خانه به دوشم در این دیار همچون نسیم طائر بی آشیان شدم افتاده ام زچشم همه کوفیان حسین در کوچه های شهر چو اشک روان شدم هر صبح شاهد است نسیمی گذر نکرد از من مگر که دست به دامان آن شدم دارد صدای قافله ات می رسد که من با گریه های خود جرس کاروان شدم از بس که سنگ خوردم و آقا شکسته ام سر تا به پا چو حجره شیشه گران شد با دیدن سه شعبه ای اندازه علی تیر آنچنان کشید دلم تا کمان شدم از بس که پاره های تنم بین شهر ریخت چون دانه های سبحه بی ریسمان شدم ای کشتی نجات به دادم نرس برو آخر تو را به موج بلا بادبان شدم ای کاش کس اسیر نیاید در این دیار من که چنین نیامده بودم چنان شدم ✍ .