eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•خیمه ماه محرم زده شد... ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج ●━━━━━━─────── "اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةًكَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏.." خیمه ماه محرم زده شد در دل ما باز نام تو شده زینت هر محفل ما جز غم عشق تو ما را نَبُود سودایی عشق شیرین تو آمیخته شد با گِل ما باز آسمان دل چه شد ابر عزا گرفت باز آه و ناله صحنهٔ عالم فرا گرفت این نوحه از کجاست که باز از نوای غم بلبل به باغو گُل به گلستان عزا گرفت *خدا را شکر گذاریم که آنقدر به ما عمر داد یه بار دیگه پرچم عزای ابی عبدالله را ببینیم. هلال ماه محرم رو ببینیم. بیایم تو مجلس عزای ابی عبدالله برای غربت و مظلومیتش ناله بزنیم و اشک بریزیم. در آستانه ماه محرم امام رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فرمود:" إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِي كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ فِيمَا مَضَى يُحَرِّمُونَ فِيهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ "یعنی محرم ماهی بود که مردم زمان جاهلیت جنگ و خونریزی رو در این ماه حرام می‌دونستن نمی‌جنگیدن. اما این مردم حرمت ماهو نگه نداشتن. با پسر پیغمبر خدا جنگیدن حجت خدا را مظلومانه کشتن."إن كُنتَ باكِيا لِشَيءٍ فَابكِ لِلحُسَينِ" برای هرچه خواستی گریه کنی برای حسین علیه السلام گریه کن" إنَّ يَومَ الحُسَينِ أقرَحَ جُفُونَنا و أسبَلَ دُمُوعَنا" به درستی که روز حسین علیه السلام پلک چشم‌های ما رو مجروح کرده اشک چشم ما رو جاری نموده، روز اول ماه محرم برا اول شهید در راه ابی عبدالله مسلم بن عقیل علیه السلام گریه کنیم.هی دیدن بالای دارالعماره داره گریه می‌کنه گفتن مسلم باید فکر اینجا رو هم می‌کردی.. فرمود: گریه ام برا خودم نیست گریه ام برا اون آقایی که به دعوت شما دست زن و بچه‌اشو گرفته داره میاد به تعبیر من: با من این گونه رفتار کردید که فرستاده اویم با او چه می‌کنید.. به شهر کوفه گشتم بی کس و بیار می‌گریم غریبانه نه همسر بر دل دیوار می‌گریم اگر این است رسم میهمانی کردن کوفی گذشت از من به حال سید ابرار می‌گریم نوای بانوان کاروان هر دم به گوش آید به حال زینب و این کوچه و بازار می‌گریم برای قتل من شوری به پا گردیده در کوفه اما من، به طفلان و جوانان شه ابرار می‌گریم نوشتم نامه یابن عم بیا کوفه، میا کوفه اینجا به همه حرمله با دست نشان داد تیری که جدا کرده برای پسر تو حسین جان ! غوغاست برای زدن چشم اباالفضل اینجا همه خارند به پیش قمر تو حسین نوشتم نامه یابن عم بیا کوفه میا کوفه ولی صد حیف بگذشته است کار از کار می‌گریم *بین راه ابی عبدالله به او دو نفر رسید فرمود: از کوفه چه خبر دارین؟ گفتن آقا از کوفه بیرون نیامدیم مگر اینکه دیدیم ریسمان بهت بدن بی سر مسلم بستن، تو کوچه و بازار می‌کشن. حسینیا، کربلاییا، گریه کنا با فرستاده ابی عبدالله علیه السلام این گونه رفتار کردن با خودش چه کردن؟ دستور دادن ده نفر اسب‌ها را نعل تازه زدند" وَ بِجُرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی" کاری کردن وقتی امام زین العابدین می‌خواست بدن بابا را از روی خاک برداره با حصیر و بوریا برداشت..* «حسین جان حسین جان» بوریا بود بهانه که بدن جمع شود ورنه جز خاک بیابان کفنی نیست تو را .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
@babolharam_net6_144228439705400389.mp3
زمان: حجم: 6.78M
|⇦•خیمه ماه محرم زده شد.... ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفس حاج مهدی سماواتی
. |⇦•کعبه دلهای ما... بن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی سماواتی ●━━━━━━─────── کعبه دل‌های ما کرب و بلای حسین مرغ دل ما زند پر به هوای حسین «حبیبنا یا حسین سیدنا یا حسین» چون به عزا خانه‌اش می‌روی آهسته رو بال ملائک بود فرش عزای حسین «حبیبنا یا حسین سیدنا یا حسین» خنده کنان می‌رود روز جزا در بهشت هر که به دنیا کند گریه برای حسین «حبیبنا یا حسین.. سیدنا یا حسین » *یکی از گریه‌کناش مسلم بن عقیله، اون همه سختی کشیده، اون همه بلا به سرش اومده، اون همه تهمت شنیده، اون همه جراحت برداشته لحظات آخرشه چیزی نمانده سر از بدنش جدا کنند دیدن داره گریه می‌کنه گفتن باید فکر اینجا رو هم می‌کردی فرمود: گریه‌ام خودم نیست گریه‌ام برای اون آقایی که به دعوت شما نامردا داره میاد دست زن و بچه‌اش هم گرفته.. طفل شش ماهه داره، دختر سه ساله داره، جوان داره، نوجوان داره خواهرش داره میاد.. نوشتم نامه یابن عم بیا کوفه، میا کوفه ولی صد حیف بگذشته است کار از کار می‌گریم برای قتل من شوری به پا گردیده در کوفه اما من، به طفلان و جوانان شه ابرار می‌گریم *یه زبان حالش این بود حسین جان برگرد * اینجا به همه حرمله با دست نشان داد تیری که جدا کرده برای پسر تو حسین جان غوغاست برای زدن چشم اباالفضل اینجا همه خارند به پیش قمر تو *آب طلب کرد ظرف آبو بهش دادن اما خون جراحات لب و دندانش نگذاشت بنوشه آبو برگرداند.با لب تشنه یه نگاه به طرف ابی عبدالله کرد صدا زد "السلام علیک یا اباعبدالله" لحظات آخر به یاد ابی عبدالله بود. ابی عبدالله هم لحظات آخر او رو یاد کرد بگم کجا؟ آماده‌ای بشنوی: تکیه به نیزه غریبی داد یارانشو صدا زد..اولینشون رو که نام برد صدا زد یا مسلم بن عقیل! یا هانی بن عروه! یا بُریر! یا زُهیر! و یا اخی ابالفضل العباس! عوض اینکه اینا جواب بدن دشمن جواب حسینو داد نانجیبی سنگ پرتاب کرد....حسین* بیهوده مرا سنگ زنید از در و دیوار من عاشق دلباخته‌ام دار بیارید خواهید اگر عاقبت کار ببینید فردا همگی روی به بازار بیارید .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. علیه_السلام جواب عربی: حسین یابن فاطمه علیک عینی نصب دمه سیدی لا تگرب الکوفه و اهلها یا حسیناه ... 🌸🌸🌸 بنداول: مسلمت درکوچه ها شد زار وتنها کاروان تو روان است سوی اعدا در همین کوفه شکستند فرق بابا زینبت با خود میاور جان زهرا ای پسر عمو میا سوی شمر بی حیا می شوی بی تکیه گاه دربین صحرا ای حسین جان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بنددوم: سیدی شیل الزچیه و یا ضوه العین سیدی لا تعتنی الکوفه یحسین ناس ما عدهم وفه و لا مذهب و دین باعو الایمان خسرو هنه الدارین الکوفه های ام الغدر بدلو الدین ابکفر نکرو اوصیت النبی و ربه و رسلها یا حسیناه .. 🌸🌸🌸🌸🌸 بندسوم: سوی این مقتل میا ای ماه اطهر گربیایی چشم زینب می شود تر حرمله کرده کمین از بهر اصغر ارباً رباً می شود پیش تو اکبر می شود دلخون رباب درحرم قحطی آب می شوی عطشان تو مولا پیش دریا ای حسین جان.. 🌸🌸🌸🌸🌸 بندچهارم: اشگد مراسیل و کتب و دولک آلاف تنقضواشما بالرسایل های الاجلاف بین طه و حیدره یا سید الاشراف هلجماعه الخاتنه من عدها ینخاف الرسایل شاهده لچن نکروها العده بالله لا توصل الکوفه لا تصلها یاحسیناه.. 🌸🌸🌸🌸🌸 بندپنجم: گر بیایی می شود حیران سکینه او چگونه بیندت با زخم سینه آن جسارت ها که بنشسته ز کینه جای نعل تازه بر ماه مدینه می رود خواهر ز هوش دخترت گردد خموش روی نیزه می رود رأس تو اینجا ای حسین جان.. 📝شاعر بندهای فارسی: علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 📝شاعر بندهای عربی: للشاعر الادیب طلال آل طالب الکاظمي .👇👇
. علیه_السلام ، بر روی دارالاماره😭 با دو چشم دریا روی بام ِ غم ها می نویسم مولا کوفه نیا اینجا حرمله داره اصغرو نیار شمر بی حیا داره خواهرو نیار چشما شوره قاسمو و اکبرو نیار این روزا گرمه بازار آهنگراشون قول ِ النگو داده اند به دختراشون با وعده ی زر وقتی که از من بریدن بعدش برای سر تو نقشه کشیدن نیا به کوفه پسرعموجان..... 🌸🌸🌸🌸🌸 لب من شد پاره داره خون می باره با تو حرفی داره کوفه نیا ببین می بُره دشمن حنجر منو میندازه توی کوچه پیکر منو میکِشه رو زمین تن ِبی سر منو اینجا نیا که میره رو نیزه سر تو میشه اسیری سرنوشت خواهر تو جای تو میشه تنور خولی کافر رو نی می بینی میشه اهانت به خواهر نیا به کوفه پسرعموجان.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. علیه_السلام بند اول: ای امین حسین(مسلم۳) ای نگین حسین(مسلم ۳) در مسیر حق، فداییه اول تو یار دین حسین(مسلم ۳) داماد حیدری میر و قلندری شهره شدی تو در مردی، دلاوری سفیرِ بی قرین و، شیرِ میادین تویی شایسته ی هر، حُسن العناوین روی دارالعماره، با عشق و عزت به دعای شهادت، فرمودی آمین یا مسلم مدد یا مسلم 🌸🌸🌸🌸🌸 بند دوم: عشق خون خدا(مسلم۳) واژه واژه وفا(مسلم۳) جبرئیل وقتِ، نبرد تو در کوفه گفته صد مرحبا(مسلم۳) ای زاده ی عقیل آقای بی بدیل در وادیِ بلا شد صبر تو جمیل تو نماد شهامت، اهل جهادی بین کوفه وزیرِ، نور العبادی زدی بر قلب دشمن، تنهای تنها سندی بر شکست، اِبن زیادی یا مسلم مدد یا مسلم 🌸🌸🌸🌸🌸 بند سوم: پهلوان عرب(مسلم۳) ای علوی نسب(مسلم۳) با رجز هایت، دشمن آل علی میرود به عقب(مسلم۳) سردار با وقار چالاک و استوار تیغ نگاه تو ماننده ذوالفقار یل بی مثل و همتا، با اقتداری شده دشمن ز برق، چشمت فراری تویی فتّاحِ جنگ و، مرآتِ حیدر مثل یک شیر غران، در کار و زاری یا مسلم مدد یا مسلم 🎵📝: (طاها تحقیقی) (عبدالمحسن) 👇
. علیه_السلام سفیر حضرت ارباب مسلم بن عقیل وزیر دولت ارباب مسلم بن عقیل یار باغیرت ارباب مسلم بن عقیل همین‌ که تو کوچه ها رجز میخونه به پا میشه محشر تو هر جایی که قدم میزاره پر میشه از تن بی سر چقد یل با ادعا رسیدند و شد نصیبشون ذلّت نگفتند به خود که مسلمه شاگرد شجاعت حیدر یامسلم مدد یا مسلم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 سردار کرّار کوفه مسلم بن عقیل کعبه ی سیّار کوفه مسلم بن عقیل تنها علمدار کوفه مسلم بن عقیل چقد باغیرت که یک تنه پای اعتقاد خود مونده با تیغ عزمش ریشه ی تزویرو توی کوفه سوزونده همه فهمیدند که بی حریفه مسلم تو میدون جنگش حریف مسلم میشه کسی که اول، فاتحشو خونده یامسلم مدد یا مسلم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 سیّد و رهبر و مولا حجة بن الحسن شهریار عرش اعلا حجة بن الحسن ای منتقم عاشورا حجة بن الحسن قیامت میشه وقتی کنار کعبه میگه أنا الصَّمصام میشه آغاز حکومت مجری عدل علی اعلام می سوزونه با هیزمای پشت در، قاتل مادر رو میره رو منبر ،عرضه میشه بر عالم ،مبانی اسلام العجل یا اباصالح.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. |⇦•روضه برای حضرت مسلم... بن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی ●━━━━━━─────── ماه محرم آمده یا صاحب العزاء بر دوش توست شال عزا صاحب العزاء قربان پلک زخمی تو یا ابالغریب *قربون اون چشمایی که این چند شبه از گریه زخم میشه امام رضا علیه السلام برا روصه جدشون مجلس عزا میگرفتن اونایی که میومدن مجلس امام رضا میدیدن چشمشون زخم شده میفرمودن : برا جد غریب ما بلند بلند گریه کنید* قربان پلک زخمی تو یا ابالغریب روضه گرفته ای تو کجا صاحب العزاء آقاجان ای صاحب عزای محرم بیا دگر یک سر بزن به مجلس ما صاحب العزاء بین کدام خیمه تو خون گریه میکنی کجا خیمه عزا زدی حجه ابن الحسن بین کدام خیمه تو خون گریه میکنی در کوفه یا که کرب و بلا صاحب العزاء روضه برای حضرت مسلم گرفته ایم مجلس به پاست بی تو چرا صاحب العزاء *بی مقدمه بریم حرم قشنگ مسلم ابن عقیل خوش بحال زائرایی که امشب کوفه کنار مضجع شریف مسلم ابن عقیلن تو زیارتنامش اومده"السلام عليك أيها الفادى بنفسه و مُهجته، الشّهيد الفقيه المظلوم، المغصوب حقّه، المنتهك حرمته" سلام به اون آقای جان نثار فقید، شهید، مظلوم که حقش غصب شد حرمتش شکست. مسلم وقتی وارد کوچه شد همون هجده هزار نفری که نامه نوشته بودن باهاش بیعت کردن.اول ابتدا وارد کوفه شد تا قبل از این که ابن زیاد وارد کوفه بشه مردم بیعت کردن گروه گروه میومدن اما یه دلشوره ای ته دل مسلمه اینجا بود نامه نوشت به ابی عبدالله حسین جان بیا آقا..قربون مظلومیتت برم اما بعد چندین روز گذشت از اومدن مسلم یه شب نماز مغربو خوند به عشا که نرسیده دید مسجد خالیه همه رفتن.تنها و مظلوم ایستاد بین مسجد فهمید اینا دیگه دلاشون با ابی عبدالله نیست.لذا یکه و تنها کوچه های کوفه رو گذر میکرد...* شکنجه دیده امو و خسته و پریشانم از اینکه نامه نوشتم بیا پشیمانم تو را به جان رقیه حسین کوفه نیا فدای تو بشوم ای پسر عمو جانم سرم به سر در دارالاماره نذر تو شد ببین فدای سرت که شکسته دندانم آخه براش آب آوردن دندون افتاد میون ظرف آب اینقدر که سنگ زدن.اینقدر حضرت رو هتک حرمت کردن نذاشتن حتی حضرت حرف بزنه* نیا تو را قسمت میدهم به جان ریاب برای آل رقیه عجیب حیرانم برای طفل رضیع تو حرمله امروز سه شعبه داده سفارش اگر که گریانم من سنگ میخورم به گناه محبتت این صورت شکسته به قربان صورتت *همینطور خون از صورت مسلم جاری بود هی دورو برشو نگاه میکرد تنها مونده بود دیگه* افتاده ام زمین و به یاد تن توام من غصه دار زیر لگد بودن توام حسین‌جان! تیر سه شعبه دیده امو و آب از سرم گذشت یک لحظه حال و روز رباب از سرم گذشت گودال براش کندن آقای ما رو انداختن میان گودال دورش رو گرفتن یه عده با سنگ میزدن نتونه نگاه کنه و گرنه مسلم ابن عقیل دلاوری بود جنگاوری بوده بعد شمشیر و نیزه ها رو پرتاب کردن حصرت نشست میان گودال چه کردن؟دستان حضرت رو بستن کشون کشون تو کوچه های کوفه دارن میبرنش هی گریه میکرد. اولش اینه آدم میپرسه مگه مرد جنگی گریه میکنه؟دلاور بوده مسلم ابن عقیل وقتی بردنش بالای دارالاماره هی میومد سرک میکشید اینطرفو اونطرفو نگاه میکرد اون نانجیب طعنه زد مسلم چرا گریه میکنی مگه مرد گریه میکنه..چرا این ور واون ورو‌نگاه میکنی.حیران چه هستی مسلم فرمود: نامرد برا خودم گریه نمیکنم من نامه نوشتم حسین مردم تو رو میخوان آماده ان..گریه ام برا اینه آقای من با زن و بچه ش داره میاد آوره بیابونا شده* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•ترسم این است... حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید حسین موسوی ●━━━━━━─────── *به امر امام اومده بود کوفه. کوفیا نامه نوشته بودن حسین باغ هامون آباده. فصل میوه است. از امام دعوت کردند با خانواده بره برا کوفه. می خواستند با امام بیعت کنند. امام برا صحت سنجی نامه هاشون هزار هزار امضا کرده بودند امام رو دعوت کرده بودند. مسلم سلام الله علیه فرستاد. وقتی مسلم رسید مقاتل معتبر نوشتن کوفیا گریه می کردند. می گفتند سفیر امام حسین آمده به کوفه. اما به بعضی از گریه ها نمیشه دل خوش کرد. وقت امتحان رفوزه شدند. یه شب نماز روخوند برگشت دید هیشکی پشتش نمونده. توو شهر کوفه از این کوچه به اون کوچه، تکیه به دیواری زد. طوعه سلام الله علیها آن زن بهشتیِ مومنه‌ی عفیفه‌ی کوفه، اومد جلو در. گفت: مرد مگه نمی دونی حکومت نظامیه؟ برو خونه ات. برو پیش زن و بچه ات. سه مرتبه این سوال رو پرسید. مسلم سلام الله علیه فرمود: من توو این کوفه غریبم. جایی رو ندارم. کجا برم؟ درهای خانه هاشون رو به روی من بستند. رحمت به این زن مومنه که در تاریخ خودش رو ماندگار کرد. طوعه دعوتش کرد به خانه آبش داد. غذا براش برد. شب رو در خانه طوعه ماند. اما پسر طوعه لو داد مسلم رو. به یک نقل امروز نگاه می کردم سه هزار نفر عبیدالله بن زیاد برای دستگیری مسلم فرستاد. برای اینکه حرمت این زن حفظ بشه خود مسلم از خانه آمد به بیرون. جنگ سختی کرد. رفته بودند از بالای بام کوفی ها سنگ می انداختند سر مسلم سلام الله علیه. چاله جلوش درست کردند. با حیله و با مکر انداختنش داخل چاله و دستاش رو بستند. بردنش کاخ عبیدالله ابن زیاد علیه لعنت والعذاب. دستاش رو همین طور که بسته بودند عبیدالله اومد اول یه فحش به علی ابن ابی طالب داد. به خدا من از تاریخ می خونم براتون ها. حالا اگه روون میگم برا اینکه نوجوونا هم می شینند. اقشار مختلف می شینند. همینجوری روون میگم اما تاریخ رو میگم. اومد مسلم رو اذیت کنه دید دستای مسلم بسته است فحش به امیرالمومنین داد. مسلم سلام الله علیه شروع کرد برای غربت علی ع گریه کردن. دندونش شکسته بود. آب طلب کرد. فرمود: میشه آب برام بیارید. عطش مستولی شده بود. آب آوردند برا مسلم. اومد آب رو بخوره مسلم فقیه بود. آگاه بود به علوم و به احکام شریعه آگاه بود. تا اومد آب بخوره، خون از دهانش جاری شد به کاسه آب. آب قلیل بود. نجس شد. آب رو نخورد. همین طور که گریه می کرد. اومد نیش و کنایه بزنه. گفت: مسلم تو مگه فرستاده حسین ع نیستی؟ داری گریه می کنی؟ مرد که نمی ترسه. از مرگ ترسیدی؟ چرا داری گریه می کنی؟ فرمود: من برای خودم گریه نمی کنم."ابکی للحسین و آل الحسین". من برا اون آقایی گریه میکنم که براش نامه نوشتم بیا. برای اون آقایی که داره شیرخوارش رو میاره. برا اون آقایی دارم گریه می کنم که زن و بچه اش را داره میاره...* ترسم این نیست سفیر تو سرِ دار رود ترسم این است رقیه سرِ بازار رود *نانجیب، من برای خودم گریه نمی کنم.* ترسم این است به دل کینه تلنبار کنند خواهرت را دم دروازه گرفتار کنند چه بلا که سر نامه برت آوردند. پسرعمو برگرد. چه بلا که سر نامه برت آوردند یادم آمد چه به روز پدرت آوردند .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•ای کشته ای که جان حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج ●━━━━━━─────── بی بی سلام ماه محرم شروع شد.همین الان یه نگاه به ما بنداز ما دیر رسیدیم. نوکرات،عاشقای پسرت،خیلی قبل تر رزق گریه محرم رو گرفتن.خیلی هاشون فاطمیه،همون شب شام غریبان کار رو تموم کردند.از اون موقع تا الان منتظر محرمند.ما دیر رسیدیم یه نگاه به ما بنداز.به خاطر دل علی یه نگاه به ما بکن؛ما بتونیم برا پسرت گریه کنیم.شب اوله شب حضرت زهراست.بی بی جانم به حق اون لحظه ای که اگه پسرت گودی قتلگاه تمام توانش رو جمع کرد؛روی زانو نشست؛یه نگاهی به سمت خیمه ها انداخت.به حق اون لحظه ای که تمام توانت رو جمع کردی از جا بلند شدی..دنبال حیدر می دوید.بلند شد.دنبال علی می دوید.زبان حال علی این شد.* زهرای من! در وسط کوچه تو را می زدند کاش به جای تو مرا می زدند زهرای من! چرا شده گوشهٔ چشمت کبود؟! به من بگو: مگر علی مرده بود؟! وای من و وای من و وای من میخ در و سینه زهرای من *یه زنی بین در و دیوار صدا زد:"یا ابتاه هکذا یُفعلُ لابنَتِه"همین بانو عصر عاشورا صدا زد:"بنی قتلوک،ذبحوک و من الماء ذبحوک"* میان این همه نوکر به فکر من هم باش منی که از همه جز تو،عجیب، خسته شدم بوی بهشت می وزد از کربلای تو ای کشته ای که جان دو عالم فدای تو دیوانه وار آمده ام تا به قتلگاه وقتی به استغاثه شنیدم صدای تو *یه وقت صدا زد"هل من مُغیث یغاثنا لوجه الله؟! " * در حیرتم چه شد که نشد آسمان خراب وقتی شنید، ناله وا غربتای تو *عصر عاشورا شد"وَ عَزَمَ علی لِقاء قومِه بِمُهجتِه" دیگه خودش اراده میدان کرد.یه نگاه به راست و چپ کرد."و نظراََ یمینا و شمالا"هی نگاه کرد" فَلَم یَره مِن اصحابِه اَحَداََ"هیچ کسی رو ندید.اول صدا زد: "یا مسلمَ بنَ عقیل"مسلم کجایی؟!"یا هانی بن عروه"مسلم که کربلا نبود.مسلم کوفه شهید شد،نهم ذی الحجه.حاج آقامجتبی می فرمود: مسلم ابن عقیل باب الحوائجه پیغمبر فرمود:من عقیل رو دوبار دوست دارم...یکی به خاطر اینکه عقیل رو دوست داشتم.یکی اینکه خدا یه پسری به عقیل میده؛در راه محبت نوه من شهید میشه.آی مسلم آقا صدات کرد.تو کجا صداش کردی آی غریب کربلا؟! آی غریبا! آی بی کسا!نماز عشا رو در مسجد خوند، پشت سرش رو نگاه کرد؛ دید سی نفر باهاشن.آمد آستانه مسجد؛یه نگاه انداخت،دید فقط ده نفر موندن.همچین که پا به آستانه کوچه گذاشت، یه نگاه به عقب انداخت، دید هیچ کسی باهاش نمونده" فَمَشی مُتَلَدِّدا فی اَزِقَّه الکوفه"تنها و سرگردون و حیرون تو این کوچه ها میگشت؛رسید در خونه این بانو،در خونه پیرزن نشست؛طوعه در رو باز کرد.یه مقداری صبر کرد،دید نمیره.صدا زد ای بنده خدا چی میخوای؟ گفت: یه ذره به من آب بده. آب خورد؛همین جور نشست. صدا زد:"یا عبدَ الله اَلَم تَشرَب؟! "مگه آب نخوردی؟"لا، جُلوس علی بابی"درست نیست در خونه من بشینی.بلند شو برو سراغ زن و بچه ات.برو سراغ خانواده ت."ما لی مثلی اهل و لا عشیره"من تو این شهر،کسی رو ندارم. کی هستی؟من مسلم بن عقیلم..* کرم نما و فرود آی که خانه،خانه توست. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. 🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید 🔸ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید شب شهادت زین العابدین... امام سجاده... دیگه دلت اینجا نباشه... بریم مدینه... کنار قبرستان بقیع بنشینیم... برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم... وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند... آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام... 🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید 🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید امان از اون شبی که... ما رو دم دروازه شام نگه داشتند... شهر رو آذین بندی کردن... ‌ گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن تا وارد شهر شام شدیم .. هرکس هر چی بدست داشت... به ما میزد... یکی با سنگ میزد... یکی خاکستر میریخت... یکی خارجی میگفت... ای وای ای وای ..... 🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید 🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید یا صاحب الزمان منو ببخشید... 🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند خدا لعنتشون کنه... 🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید جاداره برا غربت و مظلومیت امام سجاد و مخدرات بمیریم .... نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه... تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری... بی کس و تنها باشید... احساس غربت کنید... خیلی سخته... اما... میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید... قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل... غریب و تنها توی شهر کوفه... هی صدا میزد... 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم 🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند 🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند 18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند خوشحال شد نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند... آقا زودتر بیا... اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره... دید تنهای تنها مانده... از همون بالای بام صدا زد... السلام علیک یا ابا عبدالله... آقای من...مولا... کوفه نیا... (شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...) 🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد 🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد هی میگفت یه نفر نامه بنویسه... بگه آقا کوفه نیا... 🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه 🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه ای وای... ای وای 🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب 🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب آقا... اگه میخواهی بیای... دیگه خانم زینب رو با خودت نیار... 🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون 🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون آقا اینجا حرمله ها... منتظر علی اصغرت نشستند... بیت آخرم باشه... منو ببخشید یاصاحب الزمان... 🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره 🔸ز کربلا به سوقات براش یه گوشواره حسین جان... اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند جان زهرا مادرت... اگه میای... رقیه رو با خودت نیار... حسین..... گریز به .
. سلام جبرائیل به مسلم بن عقیل درود میکاییل به مسلم بن عقیل لشکرابن زیادو تارومارکرده مسلم به سفیربودن خودافتخار کرده مسلم این سفیرخوش عقیده به عموش علی کشیده دشمن و هلاک تیغ ذلفقار کرده مسلم یاعبدالصالح مددی مسلم جنگیدی به شیوه حیدر کرار وقتی که تکیه زدی به کنج دیوار بنا نبود اگه شهید بشی یقیناً توروز عاشورامیشیدی علمدار توغیرت داری تومهارت داری به عباس بن علی ارادت داری نخوردی آب ازدست دشمن هرگز تویی عالی منصب اصالت داری میان اهریمن شیرنرمسلم نشانه ی ایمان گریه برمسلم توشدی میثم تمار شدی قربونی دلدار ابن مرجانه کم آورد تا شروع کردی به گفتار تو مثل حضرت زهرا که سلام نداد به ثانی ندادی جواب سلامه ابن زیاد خونخوار یاعبدالصالح مددی مسلم رسواشد باغضبت آل امیه کوبیدی دهان فرزندسمیه روی دارعاشقی گفتی مردم فرزندام فدای معجررقیه شهامت داری تو بصیرت داری تویی شیر شرزه تو قدرت داری توصفین پرچمدار حیدر بودی جونیت معلوم شد شجاعت داری کربلائی محسن داداشی✍ 👇