eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
356 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. السلام علی الشیب الخضیب چند بیت برای نخواندن : سر از تنت جدا شد ، ای خاک بر دهانم با زینبت چها شد ، ای خاک بر دهانم مظلومی ات ندیدند ، آخر سرت بریدند از تن سرت جدا شد ، ای خاک بر دهانم تا خیمه ها رسیدند ، آتش بر آن کشیدند تا گوشواره وا شد ، ای خاک بر دهانم بر چشم خواهر تو ، رأس مطهر تو بر روی نیزه ها شد ، ای خاک بر دهانم مادر به قتلگاهت ، محزون کند نگاهت  در نوحه و عزا شد ، ای خاک بر دهانم با تیر و نیزه و سنگ ، خون زد به چهره ات رنگ رویت چه دلربا شد ، ای خاک بر دهانم بمیرم از برایت ، بعضی ز زخم هایت با ضربه ی عصا شد ، ای خاک بر دهانم بر سینه ات نشست و ، وای استخوان شکست و جسمت جه جا به جا شد ، ای خاک بر دهانم با دشنه ای که غدار ، می زد دوازده بار از روی سینه پا شد ، ای خاک بر دهانم کندی خنجر ای وای ، ناله ی مادر ای وای زجر این همه چرا شد ، ای خاک بر دهانم گوید غریب مادر ، از چه شدی تو بی سر در ناله و نوا شد ، ای خاک بر دهانم آن چه که بر سر آمد ، از ضربه ی در آمد این اجر مصطفی شد ؟ ای خاک بر دهانم در پیش چشم زینب ، با نعل تازه مرکب بر پیکرت روا شد ، ای خاک بر دهانم از چه کفن نداری ؟ یک پیرهن نداری جسمت به بوریا شد ، ای خاک بر دهانم ✍ .
. صلی الله علیکِ یا زینب این روضه تا محشر بس است ؛ زینب به بازار آمده این غصه تا آخر بس است ؛ بر چشم اغیار آمده تنها غریب و بی پناه ، رو سوی او تیر نگاه در زبر لب هر لحظه آه ، با داغ دلدار آمده او که شبانه سایه اش ، چشمان نامحرم ندید در بین این قوم پلید ، از چه به اجبار آمده او دختر پیغمبر است ، از عالم و آدم سر است ناموس آل حیدر است ، از چه گرفتار آمده از هجر یارش بی قرار ، بر ناقه ای عریان سوار چشم یتیمان چون بهار ، با اشک بسیار آمده جانا از این ماتم مپرس ، از این بلا و غم مپرس از چشم نامحرم مپرس ، این قصه دشوار آمده صبر و وقارش بی حد و ، داغی به سینه دارد و سنگ جفا می بارد و ، دشمن به آزار آمده شد همسفر با ساربان ، می داد انگشتر نشان با خنده ی شمر و سنان ، این صحنه غمبار آمده با قافله ره کرده طی ، با خارهای پی ز پی ناگاه از بالای نی ، یار آمده یار آمده یاری که قرآن بر لب است ، بر نیزه چون ماه شب است یاری که عشق زینب است ، اکنون به دیدار آمده سنگِ سر بام از جفا ، بارَد به سوی نیزه ها قاری قرآن خدا ، با لعل خونبار آمده زخم زبان ها می شنید ، در جمع نامحرم رسید ناگاه از محمل بدید ، رأس علمدار آمده خاکستر از بام الامان ، طعنه و دشنام الامان الشّام الشّام الامان ، داغی به تکرار آمده ما را غم مادر بس است ، روضه ی انگشتر بس است این روضه تا محشر بس است ؛ زینب به بازار آمده . ✍ .
. . ذِکرُکُم فِی الذاکرین به لبت در همه دم ذکر خدا بود حسین گر چه جان و سر تو غرق بلا بود حسین چهره ات لحظه به لحظه چه برافروخته تر روی تو قبله ی جان شهدا بود حسین ذکر لا حول و لا قوة الا بالله گاه فریاد و گهی سرّ و خفا بود حسین زیر لب راز و نیاز و تنت افتاده به خاک مقتلت پر ز مناجات و دعا بود حسین جمله هایی که تو در قتلگه ات می گفتی همه دم در حرم عشق ندا بود حسین لحظه ای که سر تو از بدنت گشت جدا قدسیان را همه جا بانگ عزا بود حسین سر تو سرّ سویدای الهی بود و  سرّ اَخفای خدا رأس جدا بود حسین سر تو بر سر نی مرکز پرگارِ وجود رویت آرامش جمع اسرا بود حسین یکصد و بیست مکان بود که قرآن خواندی سر تو قاری قرآن خدا بود حسین زلف خونین تو بر نیزه شده پرچم عشق سرّ گیسوی تو در باد رها بود حسین یک شب از قافله یک طفل سه ساله جا ماند سر خونین تو آن لحظه کجا بود حسین چشمت از آه یتیمان به سر نیزه گریست خواهر از اشک تو در آه و نوا بود حسین به صبوری و به افشاگری و خطبه ی عشق زینب احیاگر این کرببلا بود حسین مادری در همه جا گفت : غریب مادر در تمامیِ سفر همره ما بود حسین ✍ .
. السلام علیک یا اباعبدالله بالا نشسته ای و ز بالا نظر کنی ای سر که روی نیزه به هر سو سفر کنی باور نمی کنم که تویی روبروی من یا از کنار محمل خونین گذر کنی وقتی که روی ناقه ی عریان نشسته ام باور نمی کنم ز نگاهم حذر کنی چشمان غرق خون خودت را نهان مکن طاقت نداری اشک مرا یک نظر کنی ؟ با قطره های اشک روان از دو دیده ات جان مرا ز سوز غمت شعله ور کنی آیا شود ز نور رخت ای فروغ ماه در شام غصه ها شب من را سحر کنی گاهی ز روی نیزه در آغوش گیرمت مهمان من شوی و مرا مفتخر کنی برگو که نیزه خم شود از اسم اعظمت تا که ببوسمت سفرم پرثمر کنی تا سنگ کینه ها نشود سهم کودکان ای سر چرا همیشه خودت را سپر کنی ؟ چشمان هرزه را به بر کاروان ببین قرآن بخوان که از رخ ما دفع شر کنی ای غیرت خدا به طرفداری از حرم باید که ماه علقمه را هم خبر کنی در تشت زر دوباره بخوان آیه ای ز کهف تا از کنیزیِ همه رفع خطر کنی وقتی نمی شود که ز معجر سخن کنم باید که شرح واقعه را مختصر کنی تنها همین بگویمت ای غیرت علی باید به حال غربت ما دیده تر کنی ✍ .
. صلی الله علیک یا اباعبدالله گویم همیشه تا نفس آخرم حسین دین و عقیده و همه ی باورم حسین جمع ملائک آمده منت کشیده اند در زیر پرچمی که به دوشم برم حسین بال فرشتگان همه جا پهن می شود بر جای پای گریه کنان در حرم حسین جایی که پای گریه کنانت رسیده است باشد حریم عترت پیغمبرم حسین هر جا که نام تو ببرم می شود حرم زائر شوم در این حرم محترم حسین هر خوبی و کرامت و خیر از وجود توست این گونه شد که تو شده ای سرورم حسین کی می شود زیارتِ خود دعوتم کنی مهمان شوم به کوی تو ای دلبرم حسین در زیر قبه ای که دعایش اجابت است پر کن ز استجابتِ خود ساغرم حسین بر پادشاهی همه عالم نمی دهم این فخر من که در ره تو نوکرم حسین تاج کرامت و شرف و افتخار من خاک عزا و ماتم تو بر سرم حسین جز از برای تو نشود اشک من روان یعنی که وقف تو شده چشم ترم حسین وقتی که اشک روضه برای تو جاری است گویا کنار چشمه ای از کوثرم حسین خیلی بدم ولی تو رهایم نکرده ای " ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین   " عمری برای نوکری تو نفس زدم نذر نگاه تو نفس آخرم حسین ✍ .
. السلام علیک یا امیرالمؤمنین مولای من علی است ، آقای من علی است امروز من علی ، فردای من علی است سودای من علی است ، زیبای من علی است عقبای من علی ، دنیای من علی است پیش وجود او ، مانند ذره ام کمتر ز قطره ام ، دریای من علی است دریای رحمت و ، اوج محبت و غمخوار محنت و ، غم های من علی است همواره مایه ی ، دلداری من و بیداری من و ، رؤیای من علی است مهرش تمام دین ، حب اش به دل نگین هر لحظه اولین ، آوای من علی است همواره بهترین ، همواره برترین همواره آخرین ، نجوای من علی است مطلوب و دلبر و ، محبوب و سرور و محشر به محشر و ، غوغای من علی است آن ماه کاملِ ، شب های محفلِ معشوق این دلِ ، شیدای من علی است آن که به هر ندا ، از حق نشد جدا آن دلبر خدا ، سیمای من علی است در جان من علی ، جانان من علی پنهان من علی ، پیدای من علی است با که رها شویم ؟ بر که فنا شویم ؟ بر که فدا شویم ؟ فتوای من علی است از نسل حیدرم ، سرمست کوثرم گفته پیمبرم ؛ بابای من علی است معنای من علی است ، لیلای من علی است آقای من علی است ، مولای من علی است ✍ .
. و محشر حالم ، از فاطمیه ست شور احوالم ، از فاطمیه ست ⛤ مشکی شالم ، از فاطمیه ست زخمی بالم ، از فاطمیه ست رزق هر سالم ، از فاطمیه ست (۲) از فاطمیه ست ، بی قرارم از فاطمیه ست ، روزگارم از فاطمیه ست ، هر چه دارم یا فاطمه جان ، مادر من (۳) ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ هر چه من دارم ، از فاطمیه ست کل اَسرارم ، از فاطمیه ست ⛤ حسن اقبالم ، از فاطمیه ست کل اعمالم ، از فاطمیه ست رزق هر سالم ، از فاطمیه ست (۲) از فاطمیه ست ، سروری ام از فاطمیه ست ، خیبری ام از فاطمیه ست ، حیدری ام یا فاطمه جان ، مادر من (۳) ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ ✍ .
. صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین رباعی : تا زمزمه ی خدا خدا می خوانم با شوق نگاه تو دعا می خوانم حیف است دمی بدون تو در گذرد با هر نفسم نام تو را می خوانم ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ با سوره ی نحل عهد من دیرین است شهد سخن تو لذت این دین است زنبور عسل گرد لبم می چرخد بس نام حسین بر لبم شیرین است فما احلی اسمائکم ... ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ با هر نفسم ذکر تو را می گویم با عشق تو من راه خدا می پویم یاد تو پر از بوی گل و ریحان است گل را به همین بهانه من می بویم ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ والله که مهر تو تمام دین است عشق تو حقیقت همین آیین است دور و بر ما هزار کندو زده اند بس بردن نام تو به لب شیرین است ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ دارم به لبم شهد مُدامت آقا شیرین شده کام من به نامت آقا از کودکی ام نوکری ات را کردم حالا که شدم پیرغلامت آقا ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ فطرس ز شب ولادتش گفت حسین جبریل ز بدو خلقتش گفت حسین در ارض و سما فرشته ها مست شدند وقتی که خدا به خلوتش گفت حسین ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ جبریل به وقت طاعتش گفت حسین در لحظه ی هر عبادتش گفت حسین هر کس که شده مست ابالفضل رشید گردید به پا قیامتش گفت حسین ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ عشقِ به حسین کل سرمایه ی ماست این مهر و ولا دُرّ گرانمایه ی ماست ای کاش ببینیم قیامت به بهشت در باغ جنان حسین همسایه ی ماست ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ حب تو به دل زینت و آرایه ی ماست در باغ بهشت مِهر پر مایه ی ماست ای کاش که دیوار به دیوار شود خانه ی ما با بیت اباالفضل که همسایه ی ماست ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ ✍ .
السلام علیک یا صاحب الزمان نفس ثانیه ها بهر تو تشکیل شود همچو رؤیاست که بر حال تو تأویل شود لحظه و روز و مه و سال گذر می کند و سال با شوق تماشای تو تحویل شود عمر و حالتان با تحول خیر . زندگی تان به دور از شر بیگانه و غیر . عید بر همه مبارک . .
صلی الله علیک یا اباعبدالله دارد این دل هوای تو ، می دهم جان برای تو ای که گفتی به قتلگاه ، راضی ام به رضای تو نام تو رایت الهدی ، شد سر از پیکرت جدا دادنِ جان بهر خدا ، شده هر دم دعای تو معنی دین ولای تو ، عاشقی مبتلای تو گوش جان و صلای تو ، ای خدا در ثنای تو آیه ی سرخیِ شفق ، و قسم بر نور فلق شده تسلیم امر حق ، آن که دارد هوای تو کربلا اقلیم تو و ، حق کند تکریم تو و شده ام تسلیم تو و ، راضی ام به قضای تو وارث دین مصطفی ، منشأ هر لطف و وفا می دهد بر همه شفا ، تربت کربلای تو خونِ دل شد پیاله و ، داغ تو گشته لاله و می کنم بر تو ناله و ، نی شده در نوای تو از حرم تا به قتلگاه ، زینب آمد به سوز و آه مقتلت را کند نگاه ، تا کند جان فدای تو خنجر آمد به حنجرت ، سر جدا شد ز پیکرت به سرِ نیزه شد سرت ، وایِ دل از بلای تو شعله ور گشته خیمه ها ، خون بجوشد ز چشمه ها شده خورشیدِ نیزه ها ، سرِ از تن جدای تو تا به عشقت لوح و قلم ، می زند نام تو رقم زینب از مقتل و حرم ، شد حماسه سرای تو تا قیامت کرببلا ، می بَرَد جان و دل ز ما می کند محشری به پا ، عشق بی انتها تو سه شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۳ ✍ عصر عاشورا محرم ۱۴۴۶
. صلی الله علیک یا اباعبدالله دارد این دل هوای تو ، می دهم جان برای تو ای که گفتی به قتلگاه ، راضی ام به رضای تو نام تو رایت الهدی ، شد سر از پیکرت جدا دادنِ جان بهر خدا ، شده هر دم دعای تو معنی دین ولای تو ، عاشقی مبتلای تو گوش جان و صلای تو ، ای خدا در ثنای تو آیه ی سرخیِ شفق ، و قسم بر نور فلق شده تسلیم امر حق ، آن که دارد هوای تو کربلا اقلیم تو و ، حق کند تکریم تو و شده ام تسلیم تو و ، راضی ام به قضای تو وارث دین مصطفی ، منشأ هر لطف و وفا می دهد بر همه شفا ، تربت کربلای تو خونِ دل شد پیاله و ، داغ تو گشته لاله و می کنم بر تو ناله و ، نی شده در نوای تو از حرم تا به قتلگاه ، زینب آمد به سوز و آه مقتلت را کند نگاه ، تا کند جان فدای تو خنجر آمد به حنجرت ، سر جدا شد ز پیکرت به سرِ نیزه شد سرت ، وایِ دل از بلای تو شعله ور گشته خیمه ها ، خون بجوشد ز چشمه ها شده خورشیدِ نیزه ها ، سرِ از تن جدای تو تا به عشقت لوح و قلم ، می زند نام تو رقم زینب از مقتل و حرم ، شد حماسه سرای تو تا قیامت کرببلا ، می بَرَد جان و دل ز ما می کند محشری به پا ، عشق بی انتها تو سه شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۳ ✍ عصر عاشورا محرم ۱۴۴۶ .
صلی الله علیک یا اباعبدالله دارد این دل هوای تو ، می دهم جان برای تو ای که گفتی به قتلگاه ، راضی ام به رضای تو نام تو رایت الهدی ، شد سر از پیکرت جدا دادنِ جان بهر خدا ، شده هر دم دعای تو معنی دین ولای تو ، عاشقی مبتلای تو گوش جان و صلای تو ، ای خدا در ثنای تو آیه ی سرخیِ شفق ، و قسم بر نور فلق شده تسلیم امر حق ، آن که دارد هوای تو کربلا اقلیم تو و ، حق کند تکریم تو و شده ام تسلیم تو و ، راضی ام به قضای تو وارث دین مصطفی ، منشأ هر لطف و وفا می دهد بر همه شفا ، تربت کربلای تو خونِ دل شد پیاله و ، داغ تو گشته لاله و می کنم بر تو ناله و ، نی شده در نوای تو از حرم تا به قتلگاه ، زینب آمد به سوز و آه مقتلت را کند نگاه ، تا کند جان فدای تو خنجر آمد به حنجرت ، سر جدا شد ز پیکرت به سرِ نیزه شد سرت ، وایِ دل از بلای تو شعله ور گشته خیمه ها ، خون بجوشد ز چشمه ها شده خورشیدِ نیزه ها ، سرِ از تن جدای تو تا به عشقت لوح و قلم ، می زند نام تو رقم زینب از مقتل و حرم ، شد حماسه سرای تو تا قیامت کرببلا ، می بَرَد جان و دل ز ما می کند محشری به پا ، عشق بی انتها تو سه شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۳ ✍ عصر عاشورا محرم ۱۴۴۶
. صلی الله علیک یا اباعبدالله اَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونينَ بِلا أَكْفانٍ. سلام بر دفن شدگان بى‏ كفن. اَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الْأَبْدانِ . سلام بر سرهاى جدا شده از بدن‏ ها . بر روی نی ماهم تویی ، آیینه ی آهم تویی آن چه که می خواهی شدم ، آن چه که می خواهم تویی افتاده قلبم بر رهت ، بر اوج نی روی مه ات یک قافله دل همرهت ، محبوب دلخواهم تویی افتاده جسمت روی خاک ، ماندم به قلبی چاک چاک گشتم ز دوری ات هلاک ، هجران جانکاهم تویی تو روی نیزه در نماز ، من با تو در راز و نیاز بی تو پر از سوز و گداز ، سوز من و آهم تویی من پیرو تو زینبم ، از دوری ات جان بر لبم آه ای هلال هر شبم ، مهرم تویی ماهم تویی رخسار ماه کامل و ، جاری شده خون دل و من در میان محمل و ، بر نیزه همراهم تویی لحظه به لحظه هر گذر ، در دیر راهب ، تشت زر در جای جای این سفر ، نور شبانگاهم تویی یار دل آرامم تویی ، نجوای هر گامم تویی صبحم تویی شامم تویی ، سالم تویی ماهم تویی ای آتش دیرینه ام ، چون شعله ای در سینه ام ای عشق ای آئینه ام ، معراج هرگاهم تویی سروم همیشه سر فراز ، قرآن بخوان ای دلنواز با نغمه و صوت حجاز ، محبوبِ اَلله ام تویی قرآن بخوان از نیزه ها ، تا آن که گردد جمع ما از چشم نامحرم رها ، از غصه آگاهم تویی ره می روم با کعب نی ، با ضربه های پی ز پی بنگر مرا از روی نی ، ذکر قدگاهم تویی شنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۳ ✍ شب پانزدهم محرم ۱۴۴۶ .
. السلام علیک یا اباعبدالله الا لعنةُ الله عَلَي القومِ الظالمين در سینه غمی ز عهد دیرین داریم ما داغ حسین و غربت دین داریم هم شام بلا و کوفه و کرببلا هم غصه ی غزه و فلسطین داریم ✍ .