www.maktab-zakerin.blogfa.com.wav
                                        
                                                                                        حجم:
                                            21.88M
                                    .
#زمزمه 
#فاطمیه 
#زبانحال_حضرت_زینب 
شمع شام تار زینب - مادر بیمار زینب
می کشد من را سکوتت - مادر من مادر من
از چه مادر دلغمینی - در نماز آخرینی
دیدنی باشد قنوتت - مادر من مادر من
اشک غربت می چکد از چشم بابای غریبم
در کنار بسترت در ناله ام یجییبم
مادر قامت کمانم - می زنی آتش بجانم
مادر زینب به روی زینب خود دیده بگشا
دارد امشب مادرم حال پرستارت تماشا
*
مادر قامت خمیده - از چه رنگ تو پریده
هست و بود زینبی تو - مادر من مادر من
من پرستار تو هستم - در کنار تو نشستم
از چه رو جان بر لبی تو - مادر من مادر من
مادر بیمار من ناز تو با جان میخرم من
تا نفس دارم میان خانه راهت میبرم من
ای همه هستم فدایت - دستم من باشد عصایت
این چنین ره رفتنی در خانه ما کس ندیده
دست تو در دست من اما شود پایت کشیده
*
بسته ای چشمان تر را - بسته ای بار سفر را
تا سحر از غم نخفتی - مادر من مادر من
می روی از آشیانه - از حدیث تازیانه
رفتی و باکس نگفتی - مادر من مادر من
می دهی بوی خزان ای لاله از غم فسرده
از چه مادر می زنی امشب نفس اما شمرده
من کجا و خانه داری - من کجا و سوگواری
مادرم بار دگر بوسه بزن بر روی زینب
با همان دست شکسته شانه کن گیسوی زینب
#سید_محسن_حسینی ✍
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
                
            .
#زمزمه #زمینه
#لطمه_زنی
#پنجم_صفر38
#شهادت_حضرت_رقیه_علیهاالسلام
می باره بازم اشکات
                آقای مظلومم
برا رقیّه سادات
                آقای مظلومم
رقیه شد جون بر لب
                آقای مظلومم
برس به داد زینب
                آقای مظلومم
رو خاک خرابه سرشو گذاشته با درد
میخونه که ای منتقم ما دیگه برگرد
ببین که بدحاله، پیش سر باباش
خون کرده قلبا رو،با لطمه رو لبهاش
عجّل فرج یا رب.... 
🌸
#زبانحال_حضرت_زینب با #حضرت_رقیه 
شب تا سحر بیداری
               چرا نمی خوابی... 
داری همش می باری
              چرا نمی خوابی... 
تموم شهر خوابیدن 
              چرا نمیخوابی .....
به اشک تو خندیدن 
              چرا نمیخوابی ....
هی ناله نزن، پاسخته طعنه ی دشمن
با صورت زخمی  زدی آتیش به دل من
میون رقص شام، چقد تو ترسیدی
توو گوش یک دختر گوشوارتو دیدی
🌸
زبان حال حضرت رقیه با بابا علیهماالسلام: 
خرابمون تاریکه 
                خوش اومدی بابا
وصالمون نزدیکه 
                خوش اومدی بابا
ای پاره پاره حنجر
                خوش اومدی بابا
سر  ِبدون پیکر
                خوش اومدی بابا
یک شب به تنور رفتی و یک شب به کلیسا
امشب شدی مهمون خرابه ، گل زهرا
با خیزرون گشته لعل لبت پاره
از دُرّ  ِدندونت خونابه می باره
🌸
زبان حال امام حسین با حضرت رقیه علیهماالسلام: 
فدای چشم دریات
                    رقیه خانومم
چرا سپیده موهات
                   رقیه خانومم
چرا سر تو زخمه
                    رقیه خانومم
نزن به لبهات لطمه
                    رقیه خانومم
 دیدم سر ِنی که تو شدی غرق جراحت
مونده رو تنت، لاله ی من ردّ جسارت
خمیده قدّ تو، چون مادرم زهرا
عجّل وفاتی شد، دعای تو حالا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#پنجم_صفر 
#شب_سوم_محرم 
.👇
                
            .
#زبانحال_حضرت_زینب 
برادر رنج بی حد را تو هم دیدی منم دیدم
به دل ؛داغ پیمبر را تو هم دیدی منم دیدم
زبعد داغ جانسوز پیمبر نیلی از سیلی
رخ زیبای مادر را تو هم دیدی منم دیدم
چو مادر بود پشت در تو هم بودی منم بودم
فشار ضربت در را تو هم دیدی منم دیدم
ز تیغِ زاده ی ملجم به خون آغشته در بستر
سر ساقی کوثر را تو هم دیدی منم دیدم
حسن را پاره پاره شد جگر از سوده الماس
رخ سبز برادر را تو هم دیدی منم دیدم
در این صحرای ماتم خیز و عالم سوز در یک روز
شکوه نخل باور را تو هم دیدی منم دیدم
الا ای باغبان باغ از باد خزان پرپر
گل و سرو و سنوبر را تو هم دیدی منم دیدم
تو خواندی سوره انا فتحنا را منم خواندم
تن گلگون اکبر را تو هم دیدی منم دیدم
کنار نعش قاسم گریه ها کردی منم کردم
شکسته لعل و گوهر را تو هم دیدی منم دیدم
کنار علقمه لب تشنه غلطان در میان خون
اگر جسم برادر را تو هم دیدی منم دیدم
ز تیغ حرمله ای زینت دوش نبی از کین
دریده حلق اصغررا تو هم دیدی منم دیدم
ولی اینک میان ما و تو فرقی است در سودا
وگرنه رنج بی حد را تو هم دیدی منم دیدم
به سودای تو سر را میزنم بر چوبه محمل
که گویی غرق خون سر را تو هم دیدی منم دیدم
#کوفه 
.
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
                
            4_6017132057937841778.ogg
                                        
                                             زمان:
                                                
                                                                                        حجم:
                                            1.33M
                                    .
#زمزمه 
#اربعین  
#زبانحال_حضرت_زینب 
#سبک_مدینه_شهر_پیغمبر 
(ثواب این زیارت را کسی جز حق نمیداند)
(تبشهـای دل زینب، زیارتنامـه می خواند)
  حسینم وای حسینم وای(2)
زشام و کوفـه برگشتم،دوباره کـربلای تو
چهل منزل به روی نی،شنیدم من صدای تو
   حسینم وای حسینم وای(2)
زجا خیز ای برادر جان،همه بود و نبود من
نگه کن حال طفلان و ببین جسم کبـود من
    حسینم وای حسینم وای(2)
برای کودکان تو،به هرجا من سپـرگشتم
نمیدانم به کوی تو،چگونه زنده برگشتم
     حسینم وای حسینم وای(2)
به لب جانم رسیدآن دم،که دل را ازدلم بردی
به پیش چشم طفلانت،توچوب خیزران خوردی
حسینم وای حسینم وای(2)
مپرس از حال طفلانت،رقیّه رفته از دستم
که من شرمنده از روی،امانت داریم هستم
حسینم وای حسینم وای(2)
تو هم دیدی منم دیدم ،غم  هـرنازنینم را
سرت بالای نی دیدم شکستم این جبینم را
  حسینم وا ی حسینم وای(2)
#یوسف_حق_پرست
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
                
            🏴 
#محرم۱۴۰۴
#زمینه_حضرت_رقیه 
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#سبک_زندگی_تلخه
#بهمن_عظیمی  ✍
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم 
〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 
بیست و پنج روزه ، با غم تنهایی دمسازم
تا سرت اومد ، زندگیم معنا گرفت بازم
بازم آغوشم ، از تو آغوش و تمنّا کرد
بوی تو اومد ، چشم نابینامو بینا کرد 
حق دارم بابا مث پیرِزنا باشم
تا نگیرن دستمو نمیتونم پاشم
کاش نمیافتادم از رو ناقه ها اون شب
گفته بود میکُشدم وقتی که پیداشم
کُشت منو از بس لگد زد به سر و پهلوم
یا اباالمظلوم حسین و یا اباالمظلوم ۲
(یا اباالمظلوم حسین و یا اباالمظلوم)
〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 
بیست و پنج روزه ، رشتهی عمرم به مو بنده
تو پیشم باشی ، حتی ویرونه خوشاینده
ساربان آتیش ، زد دل دخترتو بابا
وقتی توو دستش ، دیدم انگشترتو بابا
عمه میدونه که خیلی خسته ام دیگه
صورتم به جای پات امشب روی ریگه
هم نفس بالا نمیاد؛ فرصتم نیستش
بعده من عمه براتو دردمو میگه 
از تنم داره میره جونم آروم آروم 
یا اباالمظلوم حسین و یا اباالمظلوم ۲
(یا اباالمظلوم حسین و یا اباالمظلوم)
〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 
#زبانحال_حضرت_زینب (سلام الله علیها)
غنچه ی یاسم ، عمه قربون قد و بالات 
دختر خوبم ، قربون این صورت زیبات
آرزوم این بود ، بعده بابات باشی امیدم
لااقل ای کاش ، جشن تکلیفت رو می دیدم
وقتی چشمات رو سر بریده میخکوب شد
خیلی ترسیدم میون قلبم آشوب شد
گرچه سوختم از غم دق کردنت، عمه!
اما خوشحالم که دردای تنت خوب شد
لالایی واست میخونم ای گل ریحان
یا رقیه یا رقیه یا رقیه جان ۲
(یا رقیه یا رقیه یا رقیه جان)
〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 
خیلی سعی کردم ، تا نبینی رأس باباتو
از تنم جون رفت ، وقتی که بستم دو چشماتو
خیلی سعی کردم ، تا تو رو زنده نگهدارم
اما شرمندم ، دخترم خیلی دوسِت دارم
رفتنت زخمی روی زخمام گذاشت بازم
باز دارم میسوزم و با غصه میسازم 
عمه رو بیچاره کردی عاقبت رفتی
کاشکی من جای تو میمُردم گل نازم
خوش به حالت پر زدی آخر از این زندان
یا رقیه یا رقیه یا رقیه جان ۲
(یا رقیه یا رقیه یا رقیه جان)
⚫️ مشابه سبک زیر خوانده میشود 
.👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
                
            .
#زبانحال_حضرت_زینب 
چهل منزل سراسر گریه کردم
ز داغ تو برادر گریه کردم
کسی اما ندیده اشک من را
فقط از پشت معجر گریه کردم
نبودی حرمله فریاد می زد
به یاد آب آور گریه کردم
پریشانیِ  رأست را که دیدم
به یاد جسم اکبر گریه کردم
چهل منزل مرا دشنام دادند
کم آوردم..سرآخر گریه کردم
تو رفتی و غرورم را شکستند
مرا با ریسمان کهنه بستند
ندیدی خواهرت بد حال بوده؟
کنارش عده ای رَجّال بوده
به ظاهر چلّه از داغت گذشته
برای من ولی صدسال بوده
به من گفتی که می مانی کنارم
قرارم با تو تا گودال بوده؟؟
نگاهم تار بود از گریه هایم
شنیدم بر سرت جنجال بوده…
دو چشمم کور میشد کاش اما
نمیدیدم تنت پامال بوده
حدودا ساعت سه تا اذان بود
تنت بازیچه ی شمر و سنان بود
همان وقتی که سوزانده سرت را
دوباره کشت خولی مادرت را
خودت ای کاش میدادی عزیزم
به دست ساربان انگشترت را
سرت در طشت بود و چوب میزد
ندیدی التماس دخترت را…
خرابه،کربلا شد آن زمان که
زمین کوبید پیش او سرت را
حلالم کن..نیاوردم برادر
به همراهم گل نیلوفرت را
به واللهِ کتک خوردم برایش
ولی ای کاش می مردم به جایش
#اربعین
#آرمان_صائمی
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
                
            
                                             زمان:
                                                
                                                                                        حجم:
                                            241.5K
                                    ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#زبانحال_حضرت_زینب 
#زمزمه_اربعین
چهل منزل سراسر گریه کردم
ز داغ تو برادر گریه کردم
کسی اما ندیده اشک من را
فقط از پشت معجر گریه کردم
نبودی حرمله فریاد می زد
یاد آب آور تو گریه کردم
پریشانیِ  رأست را که دیدم
به یاد جسم اکبر گریه کردم
چهل منزل مرا دشنام دادند
کم آوردم..سرآخر گریه کردم
تو رفتی و غرورم را شکستند
مرا با ریسمان کهنه بستند
ندیدی خواهرت بد حال بوده؟
کنارش عده ای رَجّال بوده
به ظاهر چلّه از داغت گذشته
برای من ولی صدسال بوده
به من گفتی که می مانی کنارم
قرارم با تو تا گودال بوده؟؟
نگاهم تار بود از گریه هایم
شنیدم بر سرت جنجال بوده…
دو چشمم کور میشد کاش اما
نمیدیدم تنت پامال بوده
حدودا ساعت سه تا اذان بود
تنت بازیچه ی شمر و سنان بود
همان وقتی که سوزانده سرت را
دوباره کشت خولی مادرت را
خودت ای کاش میدادی عزیزم
به دست ساربان انگشترت را
سرت در طشت بود و چوب میزد
ندیدی التماس دخترت را…
خرابه،کربلا شد آن زمان که
زمین کوبید پیش او سرت را
حلالم کن..نیاوردم برادر
به همراهم گل نیلوفرت را
به واللهِ کتک خوردم برایش
ولی ای کاش می مردم به جایش
#اربعین
شاعر آرمان_صائمی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
                
            
                                             زمان:
                                                
                                                                                        حجم:
                                            241.5K
                                    ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#زبانحال_حضرت_زینب 
#زمزمه_اربعین
چهل منزل سراسر گریه کردم
ز داغ تو برادر گریه کردم
کسی اما ندیده اشک من را
فقط از پشت معجر گریه کردم
نبودی حرمله فریاد می زد
یاد آب آور تو گریه کردم
پریشانیِ  رأست را که دیدم
به یاد جسم اکبر گریه کردم
چهل منزل مرا دشنام دادند
کم آوردم..سرآخر گریه کردم
تو رفتی و غرورم را شکستند
مرا با ریسمان کهنه بستند
ندیدی خواهرت بد حال بوده؟
کنارش عده ای رَجّال بوده
به ظاهر چلّه از داغت گذشته
برای من ولی صدسال بوده
به من گفتی که می مانی کنارم
قرارم با تو تا گودال بوده؟؟
نگاهم تار بود از گریه هایم
شنیدم بر سرت جنجال بوده…
دو چشمم کور میشد کاش اما
نمیدیدم تنت پامال بوده
حدودا ساعت سه تا اذان بود
تنت بازیچه ی شمر و سنان بود
همان وقتی که سوزانده سرت را
دوباره کشت خولی مادرت را
خودت ای کاش میدادی عزیزم
به دست ساربان انگشترت را
سرت در طشت بود و چوب میزد
ندیدی التماس دخترت را…
خرابه،کربلا شد آن زمان که
زمین کوبید پیش او سرت را
حلالم کن..نیاوردم برادر
به همراهم گل نیلوفرت را
به واللهِ کتک خوردم برایش
ولی ای کاش می مردم به جایش
#اربعین
شاعر آرمان_صائمی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
                
            
                                             زمان:
                                                
                                                                                        حجم:
                                            272.5K
                                    #زبانحال_حضرت_زینب 
#زمزمه_اربعین
#روضه_اربعین
مداح #آقای_پرندوش👌😭
چهل منزل سراسر گریه کردم
ز داغ تو برادر گریه کردم
کسی اما ندیده اشک من را
فقط از پشت معجر گریه کردم
نبودی حرمله فریاد می زد
یاد آب آور تو گریه کردم
پریشانیِ  رأست را که دیدم
به یاد جسم اکبر گریه کردم
چهل منزل مرا دشنام دادند
کم آوردم..سرآخر گریه کردم
تو رفتی و غرورم را شکستند
مرا با ریسمان کهنه بستند
ندیدی خواهرت بد حال بوده؟
کنارش عده ای رَجّال بوده
به ظاهر چلّه از داغت گذشته
برای من ولی صدسال بوده
به من گفتی که می مانی کنارم
قرارم با تو تا گودال بوده؟؟
نگاهم تار بود از گریه هایم
شنیدم بر سرت جنجال بوده…
دو چشمم کور میشد کاش اما
نمیدیدم تنت پامال بوده
حدودا ساعت سه تا اذان بود
تنت بازیچه ی شمر و سنان بود
همان وقتی که سوزانده سرت را
دوباره کشت خولی مادرت را
خودت ای کاش میدادی عزیزم
به دست ساربان انگشترت را
سرت در طشت بود و چوب میزد
ندیدی التماس دخترت را…
خرابه،کربلا شد آن زمان که
زمین کوبید پیش او سرت را
حلالم کن..نیاوردم برادر
به همراهم گل نیلوفرت را
به واللهِ کتک خوردم برایش
ولی ای کاش می مردم به جایش
#اربعین
شاعر آرمان_صائم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
                
            شور|حاجحسینسیبسرخیUntitled 12.mp3
                                        
                                             زمان:
                                                
                                                                                        حجم:
                                            10.57M
                                    #شور_وداع| دیدار به قیامت
بانوای:#حاجحسینسیبسرخی 
عزاداریروزعاشورامحرم۱۴۴۷
دیدار به قیامت ای عزیزم 
میبینی پشت سرت اشک میریزم 
دیدار به قیامت کس و کارم 
دیگه امیدی به دیدنت ندارم 
وداع آخره، قرار بعدیمون 
میون قتلگاه با تن بی سره
وداع آخره، خودت بگو باید 
چی کار کنم با این دلی که مضطره
فی امان الله (۳) ابی عبدالله
دیدار به قیامت برو آروم 
خواهرت بمیره ای غریب مظلوم 
دیدار به قیامت برو اما 
ما رو میسپری به کی عزیز زهرا 
شور میزنه دلم، چجور قبول کنم 
شمر و سنان بشن بزرگ قافلهم
شور میزنه دلم، تو فکر دختره
سه سالهی تو و سیلی حرملهم
فی امان الله (۳) ابی عبدالله
📜 متن: دیدار به قیامت
🎤 #سیب_سرخی 
🎵 #شور #لطمهزنی #وداع
#امام_حسین [علیهالسلام]
#زبانحال_حضرت_زینب
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
                
            