eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
356 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ (کوفه) کوفیان بی وفا،از ره جور و جفا اهل بیت مصطفی،کرده اند غرق بلا۲ کوفیان بر دل شان مهر جفا ننگ زدند جای گل بر سر زینب به خدا سنگ زدند ای برادر یا حسین جان یا حسین جان یا حسین۲ اهل بیت مصطفی،دختران مرتضی گشته بر کوفی اسیر،محرم آل عبا۲ کوفیان بر اسرا چنگ و نی و دف زده اند در کنار سر ببریده خدا کف زده اند ای برادر یا حسین جان یا حسین جان یا حسین۲ بر سر نی یا حسین،سر پاکت یا حسین بهر زینب قرآن،کن تلاوت یا حسین۲ یا که خم شو تا ببوسد سر تو دختر تو یا عقب رو که نبینند رخ انور تو ای برادر یا حسین جان یا حسین جان یا حسین۲ من فدای سر تو،آن مه انور تو سر زینب سالم،شد شکسته سر تو۲ سوزد از دیدن رأس تو حسینم دل من بین شکسته سر زینب ز وفا ای گل من ای برادر یا حسین جان یا حسین جان یا حسین۲ .
۳ (کوفه) شهر کوفه چه،تماشایی شد آماده ی بر،پذیرایی شد کوفه شده چراغان گشته آیینه بندان حسین جان حسین جان من زینبم حسین جان۳ شهر کوفه شد،پر جور و جفا بر نیزه رأس،فرزند زهرا کوفی حیا ندارد غیر از جفا ندارد حسین جان حسین جان من زینبم حسین جان۳ از بالای نی،کردی نظاره ریزد سرشک،من با اشاره بین دخترت برادر بشکسته قلب خواهر حسین جان حسین جان من زینبم حسین جان۳ از ظلم دشمن،گشته ام خسته از چه جبینت،حسین شکسته از داغت خون شد این دل سر را زنم به محمل حسین جان حسین جان من زینبم حسین جان۳
۱ (کوفه) کوفیان بی وفا،از ره جور و جفا اهل بیت مصطفی،کرده اند غرق بلا۲ کوفیان بر دل شان مهر جفا ننگ زدند جای گل بر سر زینب به خدا سنگ زدند ای برادر یا حسین جان یا حسین جان یا حسین۲ اهل بیت مصطفی،دختران مرتضی گشته بر کوفی اسیر،محرم آل عبا۲ کوفیان بر اسرا چنگ و نی و دف زده اند در کنار سر ببریده خدا کف زده اند ای برادر یا حسین جان یا حسین جان یا حسین۲ بر سر نی یا حسین،سر پاکت یا حسین بهر زینب قرآن،کن تلاوت یا حسین۲ یا که خم شو تا ببوسد سر تو دختر تو یا عقب رو که نبینند رخ انور تو ای برادر یا حسین جان یا حسین جان یا حسین۲ من فدای سر تو،آن مه انور تو سر زینب سالم،شد شکسته سر تو۲ سوزد از دیدن رأس تو حسینم دل من بین شکسته سر زینب ز وفا ای گل من ای برادر یا حسین جان یا حسین جان یا حسین۲ .
۴ (کوفه) من زینب آل رسولم دختر زهرای بتولم من با شما در گفت و گویم درد دلم را من بگویم سر حسین است رو به رویم حسین من عزیز زهرا۳ من زینبم مردم کوفه جان بر لبم مردم کوفه پیغمبر کرب و بلایم سفیر شاه سرجدایم نام حسین شور و نوایم حسین من عزیز زهرا۳ از بس شماها بی وفایید بی غیرتید و بی حیایید ننگ دو عالم را خریدید در قتلگه خنجر کشیدید سر حسینم را بریدید حسین من عزیز زهرا۳ مردم کوفه بد سرشتید مهمان تان از کینه کشتید در کربلا غوغا به پا شد خونین دل آل عبا شد سر حسین من جدا شد حسین من عزیز زهرا۳ خواهم گل رویت ببویم خون از رخ ماهت بشویم گو در کجا بودی تو دیشب جانم رسیده بی تو بر لب خون از غمت شد دل زینب حسین من عزیز زهرا۳ داغت زده آتش به جانم سوزانده مغز استخوانم بی تو گل باغ مدینه پر می زند روحش ز سینه کن یک تکلم با سکینه حسین من عزیز زهرا۳ امان ز مردمان کوفه داغت زده بر دل شکوفه حسین ز رگ های بریده قرآن بخوان ای نور دیده بنگر قد زینب خمیده حسین من عزیز زهرا۳ بر زانویم قوت نمانده داغت مرا از پا فشانده خون گلویی که بریده بر روی نیزه ات چکیده رنگ سکینه ات پریده حسین من عزیز زهرا۳
۵ (کوفه) من که در شور و شینم،بر علی نور عینم کوفیان من سفیر،گل زهرا حسینم ای عزیز زینب یا حسین شده جانم بر لب یا حسین یا حسین مولی مولی مولی۲ همه دور از خدایید،سنگدل و بی حیایید مردم شهر کوفه،همگی بی وفایید ای عزیز زینب یا حسین شده جانم بر لب یا حسین یا حسین مولی مولی مولی۲ همه رذلید و پستید،همه بی غیرت هستید با حسین پور زهرا،همه بیعت شکستید ای عزیز زینب یا حسین شده جانم بر لب یا حسین یا حسین مولی مولی مولی۲ آن سر روی نیزه،کوفیان نور عین است گل زهرا و حیدر،جان زینب حسین است ای عزیز زینب یا حسین شده جانم بر لب یا حسین یا حسین مولی مولی مولی۲ گل خوشرنگ و بویم،با تو در گفت و گویم از ستم های دشمن،یا حسین چه بگویم ای عزیز زینب یا حسین شده جانم بر لب یا حسین یا حسین مولی مولی مولی۲ ای برادر حسین جان،آمدم بر اسیری بر روی خواهر خود،بنگر گرد پیری ای عزیز زینب یا حسین شده جانم بر لب یا حسین یا حسین مولی مولی مولی۲ ای که بودی حبیبم،بنگر من غریبم شده ای نور دیده،غم عالم نصیبم ای عزیز زینب یا حسین شده جانم بر لب یا حسین یا حسین مولی مولی مولی۲ روی محمل نشستم،من که روح عفافم سر تو روی نی من،دور تو در طوافم ای عزیز زینب یا حسین شده جانم بر لب یا حسین یا حسین مولی مولی مولی۲ ای مه بی قرینه،گل باغ مدینه کن تکلم حسین با،دختر خود سکینه ای عزیز زینب یا حسین شده جانم بر لب یا حسین یا حسین مولی مولی مولی۲ دشمنت زد پس از تو،آتش کین به خیمه کودکانت بدیدند،سر تو روی نیزه ای عزیز زینب یا حسین شده جانم بر لب یا حسین یا حسین مولی مولی مولی۲
۶ (کوفه) من اسیر کوفیانم جان رسیده بر لبانم بر فلک می رسد سوز آهم بر سران بریده نگاهم ای برادر حسین جان حسین جان۲ ای امان از شهر کوفه غنچه ی غم زد شکوفه کوفیان جمله نامرد و پستند قلب ما را ز کینه شکستند ای برادر حسین جان حسین جان۲ کوفی از ما کینه دارد کینه ای دیرینه دارد کوفیان مردمی بی حیایند اهل تزویر نیرنگ ریایند ای برادر حسین جان حسین جان۲ یوسف کنعان زینب قاری قرآن زینب رو به رویم تویی در تجلی داده صوت تو بر من تسلی ای برادر حسین جان حسین جان۲ چشم زینب سوی نیزه کن نظر از روی نیزه کن نظر تو به حال سکینه می زنند کودکان را ز کینه ای برادر حسین جان حسین جان۲ بر سر نیزه سر تو پیش چشم خواهر تو تا که دیدم سرت در مقابل ای برادر زدم سر به محمل ای برادر حسین جان حسین جان۲
✔️احوالات کوفه قران اوخیان باش یارالی باشوا قربان باش باشه چاتان اوغلووا قارداشوا قربان گل گوزلریوون قاننی اشگیم له سیلیم من آیات اوخین دیللره قربان کسیلیم من حاشا بو منور باشی تشبیه ایدم آیه آی نیزه ده قران اوخوماز آیه به آیه آیات مبین دور بو باش آیات خدایه باشدان ایاقا عشقله پرشوردی بوباش پیغمبرون آنّندان اولان نوردی بوباش وار بو یارالی باشون عجب حُسن لقاسی خون گرم دوداقلاردا حزین طرز اداسی حق کامه سی کهف آیه سی جان بخش صداسی ای وای بوباش قارداشیمون باشینه بنزر بیر صورت زیبادی که نقاشینه بنزر بو جاذبه لی سسده بویوک بیر هیجان وار دنیا دولوسی جان یارادان جوهر جان وار زینب کیمی قلبونده مگر سوز نهان وار اود دوتدوم آلیشدیم بو یانقلی نفسوندن جان یولدی گیچن گونلریمون نقشی سسوندن عطشان کسیلن باش لب شادابی نشان ویر لعل لب آرا لؤلؤ نایابی نشان ویر کهف آیه سی تک آیت اعجابی نشان ویر دور کرب و بلا سمتینه اعجازیوی گوستر کهفنده یاتان پیکر جانبازیوی گوستر ای باشی سرافراز ایلین نوک جدانی دلکش سسیله لرزیه سال موج فضانی تیترت یری افلاکی بوتون کون و مکانی قوی دولدورا آفاقی کمال کلماتون عالم گوره یکساندی حیاتونله مماتون قران اوخی قران اوخوماق ذکر جلیدور گورسونله بو باش صاحبی نور ازلیدور دردانه ی زهرادی حسین ابن علیدور تحصیلینی تکمیل ایلیوب دوش نبی ده تفسیر یازار نیزه ده قران مجیده حسرت چکرم نیزه نون احوالینه قارداش اوپدی بوغازوندان یتوب آمالینه قارداش افسوس باجون زینبون احوالینه قارداش دشمنلر الینده گزر الدن اله باشون گویمازلا منیم یانیمه بیردم گله باشون قان قطه سی مرجان کیمی مژگانه دوزولموش جان رشته سینه گوهر شادانه دوزولموش افروخته مشعلدی نیستانه دوزولموش دلخون جگریم پارچالانوب پاره سی دور بو بیر داغ درونون باش آچان یاره سی دور بو اوّل باشینی باشدان ایدر شمع شبستان روشن اولور اوندان  صورا خلوتگه جانان سن عشقده سرخیل وفاسن، سنه قربان باش سهلدی سن حق یولونا واریوی وردون دوتدون قولونی قولسوز علمداریوی وردون بیر باش که ایدر ناز اونون جلوه سی نوره بیر باش که باشین قویمازیدی سینه حوره خولی نه جثارتله اونی قویدی تنوره سن ایگل رعنا نیه توپراقه باتوبسان یوخسا گیجه کول اوسته تنو ایچره یاتوبسان بولدوم بو اوزاق یولاری قارداش نیه گلدون باش چکماقا با سیزلارا بو کوفیه گلدون لیلانون اوغول وای سسنه وای دیه گلدون خوش گلدون عجب وقتده سالدون بیزی یاده گل قویما گیداخ بزمگه اِبن زیاده ای پادشهیم قبله گهیم بنده نوازیم زنجیر ستم گردن بیماره نه لازم آرتار اونا باخدوقجا منیم سوز و گدازیم وار گور یری باشین آچا زلفون یولا زینب قانه بویانان باشوا قربان اولا زینب بیر عائله نون مسکن آبادی یخیلدی تاراجه گیدن لانه ی یبربادی یخیلدی طوفان بلاخیزیله بنیادی یخیلدی حسرت کشم آخرنه اولور یانیمه گلسن ای روح و روان، روح گلور جانیمه گلسن افسوس گل نازیمی دست ستم آلدی بلبل باش آلوب گیتدی گلستانی غم آلدی بیر قاره بولود چیخدی بیابانی چم آلدی گل گیتدی خزان گلدی چمن ایللره قالدی گرمیّتِ جمعیّتیمیز محشره قالدی گوردوم یارالی باشوی باش محمله چالدیم بنزتدیم او باشه باشیمی کام دل آلدی سن سیز آنام اوغلی نه یامان گونلره قالدیم صد شکر  باشون سایه سی دوشدی باشیم اوسته آرتیخ منی وورمازلا آخان گوز یاشیم اوسته هر یانه گیدم منله گلیر جور زمانه خوش مونس دلسوزدی وار منّتی جانه کیم گوردی یاناندا گَلَه پروانه فغانه عشقونله سنون گوگلومی قارداش غمه ویرمم عشق عالمنون عالمینی عالمه ویرمم کیم کعبه مقصودی گوروبدور چخا سیره سیرینده بوتون خیر ویره یاریله غیره بو سیر برادر چکر آخر سنی دیره گوزلر یولووی ایمدی در دیرده عیسی یوز قبلیه سجّاده آچوب راهب ترسا ای پایه ارشادی سماواته چخان باش گلدسته ی یعرش اوسته مناجاته چیخان باش یالقوز باشنا گردش شاماته چخان باش شامون یولی چوخ قورخولیدی تک باشا گیتمه گیتمه بو باشین زحمتی باشدان آشا،گیتمه دائم باشون آردینجا گلور محنت ایام گورسون بو باشون امری تاپار هاردا سرانجام من تک سورونور یرده باشون سایه سی تا شام ذرات گزر سیرده خورشید دالنجا منده گزرم سایه ی امّید دالنجا حسرتله اولور ساکن ویرانه رقیه ویرانه نی ایلر بیزه غمخانه رقیه طوفان مصیبتده دویار جانه رقیه شام ایچره غریبانه قالیر مهد مزاری دائم او مزار اوسته گزر ناله زاری هندی ندی بو سنده اولان حرص اضافی ترک ایله سخنگولره میدان مصافی هر فرده بو بازاریده کافیدی کلافی شاه شهدا چون آچار ابواب جنانی البته سالور یاده بوتون نوحه یازانی 📝 هندی
خدا کند که جهان رنگ آفتاب بگیرد اگر دل یکی از آل‌بوتراب بگیرد گرفته است دل زینب از زمین و زمانه خوشا دلی که از این درد بی‌حساب بگیرد برای عصمت کبری چگونه فرض کنم که کسی بیاید و از روی او حجاب بگیرد؟ اگرچه داغ همه بر دلش نشست، ولی باز ندیده‌اند که او چشم از رباب بگیرد چه باغبان که به چشمان خود نشسته و دیده که نعل مرکب‌ها از گلش گلاب بگیرد بگو چگونه نگیرد دلش اگر که ببیند به سمت تشت کسی جامی از شراب بگیرد کسی ندیده که لب‌های قاری سر نیزه صله نگیرد و از خیزران جواب بگیرد تمام اهل حرم را سوار کرده و حالا کسی نمانده برای خودش رکاب بگیرد... قسم دهید خدا را به حق زینب کبری به این امید که امر فرج شتاب بگیرد.
روضه ی خروج اسرا از کوفه السلام علیک یا جبل الصبر..... شعر مناجات با امام زمان (عج) و اسارت آل الله ای عمه جان! برای تو خون گریه می‌کنم از سوز ماجرای تو خون گریه می‌کنم با یاد غصه های تو از حال می‌روم با یاد غصه های تو خون گریه می‌کنم داغ اسیری ات کمرم را شکسته است بستند ، دست و پای تو خون گریه می‌کنم حتی خدا برای تو روضه بپا کند با روضه ی خدای تو خون گریه می‌کنم تو زار می‌زنی ز فراق حسین و ، من ... از سوزِ های های تو خون گریه می‌کنم بالای نعش بی سر جدم صدا زدی ... از "وا محمدای" تو خون گریه می‌کنم هر صبح و شب برای سرِ روی نیزه ها ... هر صبح و شب برای تو خون گریه می کنم ای "کربِ وَ الْبَلای" حقیقی کربلا از داغ کربلای تو خون گریه می‌کنم از داغ همسفر شدنت با حرامیان ... می‌میرم ، از عزای تو خون گریه می‌کنم تو پا به پای نیزه ی جدم فغان کن و من نیز ، پا به پای تو خون گریه میکنم. رضا قاسمی  الکامل فى التاریخ: «وقتی اهلبیت توی کوفه توو حبس بودند،........ سنگى افتاد توی زندان که نوشته اى به آن گِرِه زده بودند ........ توش نوشته بود: پیک، خبر شما را براى یزید برده است و فلان روز مى رسه و فلان روز بر مى گرده......... اگر صداى «اللّه أکبر» شنیدید، یقین کنید که کشته مى شید و اگر نشنیدید در امان هستید......... دو سه روز قبل از اومدن پیک سنگى که توش نوشته اى بود، انداخته شد که مى گفت: «وصیت کنید که نزدیکه پیک برسه». ........ولی پیک اومد و فرمان یزید اومد که اسرا رو به شام بفرستید.» حالا کاروان می خواد از کوفه خارج بشه...... کوفه! دیدی؟ زینب آمد زیر و رویت کرد و رفت با کلامی آتشین بی آبرویت کرد و رفت دیدی آخر اول دروازه ات با خطبه ای تا قیامت لال از هر گفتگویت کرد و رفت گرچه بستی دست و راه چاره از هر سو به او آمد و بی چاره از هر سمت و سویت کرد و رفت او فقط با موجی از طوفان اقیانوس خود درهَمَت کوبید و در حیرت فرویت کرد و رفت کوه را می‌خواستی با سنگباران بشکنی او شکستت داد و رسوا کو ب کویت کرد و رفت هم تو را توبیخ کرد و هم همه تاریخ را با خبر از خُلقِ خَلقِ کینه جویت کرد و رفت . دستور داد سرهای مطهر رو به نیزه ها زدند...... اول کاری که کرد این بود: ............به دست و پا و گردن مبارک امام سجاد غل و زنجیر انداخت...... زن و بچه ها رو سوار شترهای بی جهاز کرد...... مثل اسیران کفار و روم........ به هر قبیله ای تعدادی سر داد....... به هر کسی یه مسئولیتی داد......‌ مخفر بن ثعلبه رو مسئول سرهای مطهر کرد...... به شمر گفت تو فرمانده ی هزار سوار هستی..... به هر کی یه چیزی گفت و دستوراتی داد...... اما آی مردم....... به یه نفر یه مسئولیتی داد که حتی شنیدنش هم جیگر همه رو آتيش میزنه....... میدونید چی بود؟........ به زجر گفته شد هرکی از قافله جا موند "تو" باید بری دنبالش........ کاش این مسئولیت رو به کس دیگه ای میدادن.....‌‌‌... حضرت رقیه: گفت بابا: زمزمه:(تو رو بدون احترام یزید برامون آورده) دنبالم اومدش......با حرفای بدش.... کشید موهام و هردفعه.... گفتم: نزن! زدش.... ببین کبودیم و......دندون خونیم و..... نبودی زجر ازم گرفت.....شیرین زبونیم و..... و ادامه روضه حضرت رقیه..... نوحه خروج اُسَرا از شهر کوفه: ما،می رَویم به شامِ غمها در تو شد بر ما سِتَم ها هلهله در مَلَأِ عام آتش و خاکستر از بام ما و شَکیبایی،دشمن و رُسوایی نبود امّا این،رَسم پذیرایی کوفه خداحافظ... ای،شهر غم در تو چه ها شد در تو بر عترت جفا شد وای از خندهٔ اغیار ازدحامِ سرِ بازار در ظلمتِ خاکت،گشتیم زندانی شد رزق آلُ الله،رنج و پریشانی کوفه خداحافظ... دور،باد از همه محبّین خِصلت و مَرام کوفه تا قیامت هست بر جا ذلّتِ مُدام کوفه پای ولی هستیم،در راه خوش عَهدی هستیِ ما باشد،فداییِ مَهدی یا مَهدی یا مَهدی... "مهدی معصومی " 🎤 https://eitaa.com/eetazeinab
السلام علیک یا صاحب الزمان...... در این زمانه که عادی شده است نامردی همیشه از سر رحمت مرا دعا کردی شبانه روز مرا بین معصیت دیدی دلت شکست، به رویم ولی نیاوردی سرم نرفته به زیر علامت احدی که بر سرم، همه ی عمر سایه گستردی حرام باد به من دلخوشی این دنیا غریب ماندی و دنبال یار می گردی مرا مریضِ بدون علاجِ عشقت کن تباه گشته ام از دست درد بی دردی نگو که از قلم افتادم اربعین، امسال قسم به فاطمه اشک مرا در آوردی فقط تو گریه کن زینبی و با گریه... دل مرا به بکا بر عقیله پروردی قدیمیا اینجوری میگفتند: گفتن آقاجان...... فرموده اید لَاَندُبَنّک صَباحاً وَ مَساءً ...... حَتّی بَدَلَ الدّموعِ دَماً....... یاجدّاه....... صبح و شب برات خون گریه میکنم...... برای کدوم مصیبت سیدالشهدا خون گریه میکنید؟.....برای مصیبت علی اکبر؟..... فرموده باشند نه......اگه علی اکبر هم بود برای این مصیبت خون گریه میکرد.......برای مصیبت عباس؟.......نه....... اگه عباس هم بود برای این مصیبت خون گریه میکرد....... پس کدوم مصیبته که شما براش خون گریه میکنید؟........فرموده باشند: برا مصیبت اسارت عمه جانم زینب....... فقط تو گریه کن زینبی و با گریه... دل مرا به بکا بر عقیله پروردی صدای گریه ی زینب هنوز می آید میان خنده ی اوباش پست و ولگردی کجاست ساقی لشگر، کجاست ماه حرم عقیله مانده بدون کفیل و همدردی این روزا حال زینب توی زندان کوفه چگونه ست؟.......... این روزا هیچکی به زینب سری نمیزنه.........فقط کنیزا میان به ملاقات حضرت.......... گفت حسین!....... دگر پایان ندارد دردِ من هجرانِ من ای داد تو را کم دارد این مَحبَس تو را زندانِ من ای داد تو رفتی شام و ما ماندیم در زندان کنارِ هم شده آب از فراقِ تو  تنِ بی جانِ من ای داد به جایِ مجلسِ دَرسَم عجب بد مجلسی دارم تماشاچیِ من هستند   شاگردانِ من ای داد یتیمت بِینِ راه از ناقه‌اش اُفتاد بد اُفتاد ببین از درد خوابیده  رویِ دامان من ای داد سرم بر چوبِ محمل خورد  تا مثلِ سرت باشد چه می‌شد می‌شکست از سنگ هم  دندانِ من ای داد تنورِ خانه‌ی خولی برای پُخت روشن بود وگرنه کم نمی‌شد از سرت سامانِ من ای داد به ما خرما و نان دادند قدری چادر و روبند به من خیرات می‌شد بارِ نخلستانِ من ای داد حرامی با غضب میزد قضیبی" را به روی تو زد و پاشید از هم صفحه‌ی قرآنِ من ای داد رُبابت دید اُفتادی  بغل کردت در آغوشش نشد افسوس یک لحظه سرت مهمان من ای داد... زنهارو توی یه خونه کنارمسجد زندانی کردند.......بعضی از این زنها از اهالی کوفه بودند(مثل زن زهیر وعابس و علی بن مظاهر و.....) .......فامیل و «کس وکار»شون میومدند وساطت میکردن و آزادشون میکردن ومیرفتن «خونه»هاشون...........الوقایع و الحوادث مینویسه .........دختربچه از عمه جانش پرسید:عمه جان......... این زنهاکه توی این مدت بامابودند یکی یکی کجامیرن؟ .........فرمود: عزیزدلم اینها«کس وکار»شون میان و آزادشون میکنن و میرن «خونه»هاشون..............یه سوال کرد که دلا رو میسوزونه.........گفت عمه جان مگه ما«کس وکار»نداریم؟ ........مگه ما «خونه» نداریم؟........ برای این خانم خیلی سخته توی «شهر پدرش» غریب باشه............توی شهری که «پدرش» لب تر میکرد هزارتا فدایی حاضربودن براش جون بدن.......... اما دخترش یه دونه یار هم نداره.............. گریز: یه خانم دیگه رو هم میشناسم توی «شهرپدرش» غریب بود.......یه خانمی که چهل شب رفت درِ خونه ی مهاجر و انصار اما یه نفرهم نیومدکمکش کنه. ........ من بضعه ی پیمبر و یک تن از این همه دم از سفارشات پیمبر نمیزند........ . یازهرا....... ۲👇
2014060290_914182840.mp3
2.71M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه بعد از عاشورا ( حجاب و عفاف ) حضرت زینب سلام اللّه علیها سبک آرزوهایی که داشتم بعدِ تو نقشِ بر آب شد .... پایِ روضه پایِ نیزه دست و پایِ من می‌لرزه سخت‌ترین روضه همینه طعنه و چشمایِ هرزه چه رویِ نیزه چه کنجِ‌‌ تنورِ خونه‌یِ خولی نورِ پیشونیت به صد تا خورشید و مهتاب می‌اَرزه علمدارِ ..... قافله قدخمیده شد امّا .... تا قیامت این عَلمهِ بالا این پرچمِ حسین است گرفتاره به ظاهر این‌ خواهرِ تو امّا .... گِره‌هایِ نهضتِ عاشورا وا میشه وَاللّه با همین دست اگه مضطر یا آواره‌َم خیالت جمع علمدارم منم زینب /۴/ خواهری که می‌باره چشمِ تو با غمهایِ کوفه دَمِ ما روضه‌یِ مکشوفه‌یِ مقتلِ لُهوفه پیکرِ بابا به زیرِ سُمِّ اسب و سر به نیزه‌َست امّا روضه‌ای که سخته واسِه دختر این حروفه اَباَالمظلوم اُنظُر اِلیٰ رُئوُسِناٰ بابا یه تیکّه خیمه سوخته واسهِ ما معجره غصّهَ‌مون حجابه اَباَالمظلوم روضه‌یِ ما عفافه و عصمت خصلتِ هر حسینیه غیرت حجاب مشقِ انقلابه بمون خواهر تو این حرم بگیر این چادروُ محکم منم زینب /۴/
. روضه ی ام حبیبه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا مولاتی یا بنت امیرالمومنین زینب طلوع بود ولی ابتدا نداشت زینب غروب بود ولی انتها نداشت زینب رسول بود ولی مصطفی نشد شهر نزول بود اگرچه حرا نداشت زینب اگر نبود کسی فاطمی نبود زینب اگر نبود کسی مرتضی نداشت چه مقامی داره زینب، بیخود بهش نمیگن عقیله بنی هاشم زینب اگر نبود حسینی نمی شدیم زینب اگر نبود زمین کربلا نداشت زینب هر آنچه گفت تماما حسین بود اصلا به غیر نام حسین اعتنا نداشت زینب اگر نبود مسلمان نداشتیم باور کنید ذکر حسین جان نداشتیم 1 خانم جان.... بی بی جانم من زینبم من زینب غم پرورم ام حبیبه یه همچین روزایی قافله ی اسرا رو وارد بر کوفه کردن، یه کنیزی داشت بی بی زینب بنام ام حبیبه، بعضیا میگن این دختر بچه ای بود ام حبیبه، بیماری داشت، باباش آورد این بچه رو در خونه ی امیرالمومنین، گفت آقاجان این بچه بیماره، شما یه عنایتی بکنید شفا پیدا کنه، امیرالمومنین فرمود حسینم بیاد یه دستی رو سر این بچه بکش، این بچه شفا پیدا کنه، ام حبیبه شفا گرفت به دست مبارک آقامون سیدالشهدا، باباش گفت من نذر کردم حالا که شفا گرفته این بچه در خونه ی شما کلفتی کنه، خادمی کنه، ام حبیبه پای درس زینب کبری تربیت شده حالا تو کوفه برا خودش کسی شده ، برو بیایی داره کنیز و کلفتی داره اما دلش برا زینب کبری تنگه، یه نذری کرده هر موقع کاروانی از اسرا وارد کوفه میشن ام حبیبه میاد برای این اسرا غذا میاره، نیازشونو برآورده میکنه به این نیت که یبار دیگه زینبو ببینه، حالا شنید یه قافله ای از اسرا وارد کوفه شدن ، کنیزشو صدا زد برو برا این اسرا غذا ببر، شنیدم لابلاشون بچه های کوچیک هست حتما این بچه ها گرسنه ند، کنیزه اومد نان و خرما بین این اسرا تقسیم کنه ام کلثوم، غذا رو برگردوند فرمود بر ما صدقه حرامه، اومد خبر داد ام حبیبه، از من چیزی نگرفتن، سراسیمه خودش رو رسوند اومد جلو سوال کرد بزرگ شما کیه؟ همه با دست زینب رو نشون دادن اومد جلو محمل زینب گفت خانم جان، اول به شما بگم اینا صدقه نیست اینا نذریه، خانم پرسید برا چی نذر کردی؟ گفت من یه خانمی دارم تو مدینه اسمش زینبه ، خیلی ساله ندیدمش، بی بی فرمود تو مدینه زینب زیاده، کدوم زینبو میگی، صدا زد خانم جان، زینب دختر علی رو میگم، بی بی صدا زد ام حبیبه سرتو بالا بگیر نذرت قبول شد من زینبم، یه نگاهی کرد به بی بی، نشناخت، سؤال کرد خانم اون زینبی که من میشناختم آنقدر پیر نبود آنقدر شکسته نبود، بی بی صدا زد حق داری ام حبیبه، جات خالی بود کربلا، تا اسم کربلا اومد گفت نه شما نمیتونی زینب باشید اون زینبی که من میشناختم یه برادری داشت بنام حسین، هیچ موقع از برادرش جدا نمیشد، خانم حسین کجاست؟ تا اينو گفت صدای گریه ی زینب بلند شد ام حبیبه سرتو بالا بگیر، این سری که بالای نیزه هست سر برادرم حسینه، آی حسینیا من زینب غم پرورم ام حبیبه ببین چه آمد بر سرم اُمّ‌ حبیبه حق داشتی نشناختی که زینبم من شد پیر بانوی حرم اُمّ‌ حبیبه باور نمیکردی ببینی بی حسینم من‌ هم نمیشد باورم اُمّ‌ حبیبه این سر که بر نی میکند قرآن تلاوت باشد سر برادرم اُمّ‌ حبیبه هجده عزیزم را به خاک و خون کشیدند از اصغرم تا اکبرم اُمّ‌ حبیبه2 هر جا نشستی ناله بزن یا حسین... 1 ✍علی اکبر لطیفیان 2✍ عبدالحسین میرزایی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
. ( حجاب و عفاف ) سبک آرزوهایی که داشتم بعدِ تو نقشِ بر آب شد پایِ روضه پایِ نیزه دست و پایِ من می‌لرزه سخت‌ترین روضه همینه طعنه و چشمایِ هرزه چه رویِ نیزه چه کنجِ‌‌ تنورِ خونه‌یِ خولی نورِ پیشونیت به صد تا خورشید و مهتاب می‌اَرزه علمدارِ ..... قافله قدخمیده شد امّا .... تا قیامت این عَلمهِ بالا این پرچمِ حسین است گرفتاره به ظاهر این‌ خواهرِ تو امّا .... گِره‌هایِ نهضتِ عاشورا وا میشه وَاللّه با همین دست اگه مضطر یا آواره‌َم خیالت جمع علمدارم منم زینب /۴/ ............... خواهری که می‌باره چشمِ تو با غمهایِ کوفه دَمِ ما روضه‌یِ مکشوفه‌یِ مقتلِ لُهوفه پیکرِ بابا به زیرِ سُمِّ اسب و سر به نیزه‌َست امّا روضه‌ای که سخته واسِه دختر این حروفه اَباَالمظلوم اُنظُر اِلیٰ رُئوُسِناٰ بابا یه تیکّه خیمه سوخته واسهِ ما معجره غصّهَ‌مون حجابه اَباَالمظلوم روضه‌یِ ما عفافه و عصمت خصلتِ هر حسینیه غیرت حجاب مشقِ انقلابه بمون خواهر تو این حرم بگیر این چادروُ محکم منم زینب /۴/ ✍ .👇
. علیهاالسلام بر روی محملی که به منبر شبیه بود سرداد خطبه‌ای که به خنجر شبیه بود یک سو سپاه کوفه و یک سو سپاه شام تنهایی‌اش چقدر به حیدر شبیه بود یک زن که در محاصرۀ تازیانه‌ها از حق که نگذریم، به مادر شبیه بود.. سردار بود و پشت سرش بی‌شمار سر آن کاروان نیزه به لشکر شبیه بود گفت از حسین و سنگ‌دلان هم به سر زدند حال و هوای کوفه به محشر شبیه بود اندوه خواهرانگی‌اش را کسی ندید از بس که غیرتش به برادر شبیه بود.. قصه به سر شد و دلم آرام شد، ولی حالم به روضۀ شب آخر شبیه بود ✍ .
. بین هیئت چونکه تقدیر مرا هم بسته اند طالع بخت سیاهم را محرم بسته اند گرچه من اسباب زحمت بوده ام اما بیا روی گلبرگ دو پلکم باز، شبنم بسته اند کار من با گریه کردن راه می افتد فقط چشم خشکم را به آب چاه زمزم بسته اند روضه ها که جای خود، انگار حاجت می دهند خانه هایی که سر دیوار، پرچم بسته اند من به هر در می زنم، درها به رویم بسته است آی مردم! کربلا را هم به رویم بسته اند خوش بحال زائرانی که برای اربعین کارشان را با امیر هر دو عالم بسته اند هم امیر کاروان کربلا بر نیزه هاست هم اسیران را بهم با قامت خم بسته اند من بمیرم پای زین العابدین تاول زده آتش و زخم سرش را باچه مرهم بسته اند استخوان گردنش در بین راه آسیب دید وای از آن زنجیرها که سفت و محکم بسته اند ✍ .
سفر کردن بدون تو ! گمانم خواب می بینم من از بس بر تو می گریم جهان را آب می بینم سفر کردن بدون تو ! برای ما خطر دارد که این راهِ چهل روزه هزاران درد سر دارد سفر کردن بدون تو ! عجب فرجام و تقدیری میان خواب هم دیگر سراغم را نمی گیری سفر کردن بدون تو ! به رویِ ناقه ی عریان امان از هسفرهایم دعایم کن برادر جان سفر کردن بدون تو ! پر از زخم است احساسم چقدر این روزها در قافله محتاج عباسم تو رفتی شانه هایت رفت دیگر تکیه گاهی نیست برای خواهرت جز سوختن جز صبر راهی نیست شبیه سرو بر پا هستم و نستوه می مانم میان گردبادِ غم شبیه کوه می مانم به راهت لحظه لحظه با تمامِ خویش می جنگم ندارم شِکوه ای آخر، فقط بسیار دلتنگم نه تو هستی نه عباسم نه قاسم نه علی اکبر صدایم کن ز روی نی صدایم کن بگو: خواهر! طلوعت را به نی دیدم تو سِرِّ مَطلَعُ الفَجری عجب تعبیرِ جانکاهی عجب تفسیرِ پُر زجری به لبخند تو عادت داشتم، بر نِی تبسم کن تبسم گر میسر نیست با قرآن تکلم کن بخوان قرآن و رفع اتهام از آل عصمت کن به اثبات مسلمان بودنت قرآن تلاوت کن! به حال کودکانِ تو ندارد هیچ کس رحمی نه از آب و نه از نان نیست ما را اندکی سهمی نمی دانم که شمر آخر چه می خواهد در این عرصه کنارِ ناقه ها با تازیانه می زند پَرسه یتیمانت ز روی ناقه ها صد بار افتادند به ضرب نیزه و کعبِ نیِ اشرار افتادند پس از آنکه به نعلین تو دستان جسارت رفت لباس و کفشِ پای کودکانت هم به غارت رفت اسیران پا برهنه آمدند و غم مفصّل شد کف پای یتیمانت پر از گلهای تاول شد نشسته نافله خواندم ، برادر گریه ها کردم ولی آرام و پنهان زیر معجر گریه ها کردم چنان در راه بر ما ظلم کافی می کند دشمن تو گویی جنگ خیبر را تلافی می کند دشمن کجا بودم کجا هستم ببین بازیِ دنیا را به عرض تسلیت، نیزه تسلّی می دهد ما را نخواهد رفت از یادم جسارت های خصمانه نخواهد رفت از یادم جفای اِبنِ مرجانه در آن مجلس به حسرت هستی ام را خوب می دیدم گل و گلزخم هایش را به زیر چوب می دیدم کشیدم زاده ی مرجانه را در بند رسوایی اگر چه این مصائب را ندیدم غیر زیبایی هزار و یک مصیبت تا مدینه پیشِ رو دارم دعایم کن حسین من ، گرفتارم گرفتارم .
ذکر شریف ارباب ، تسبیحِ مستجاب است پس یاحسین گفتن ، اصلی‌ترین ثواب است یک قطره اشک ما را ، هفتاد حج نوشته اربابِ دست‌ودل‌ باز ، از بس که خوش‌حساب است یک بیت گریه کردیم ، صد جِلد معرفت شد شوریِ اشکِ هیئت ، شیرین‌ترین کتاب است جُونِ حسین باشی ، بوی بهشت داری عطر لباس نوکر ، خوشبو تر از گلاب است این منصبی که داریم ، با انتخابِ زهراست مادر برای فرزند ، دنبالِ انتصاب است ذکرِ مصیبتِ او ، تضمین خانه ی ماست کاخ بدون روضه ، کاشانه‌ای خراب است ما شهروند‌هایِ ، جمهوریِ حسینیم خونِ شهید گودال ، تضمینِ انقلاب است تا کارمان گره خورد ، گفتیم:یا رقیّه این نازدانه نامش ، در هر زمان جواب است دوری وَبالمان شد ، زخمی به بالمان شد یک سالِ بی زیارت ، بالاترین عذاب است خرجیِ کربلا را ، پایِ نجف نوشتند بانیِ اربعینش ، شخصِ ابوتراب است اربابِ آب‌ها را ، لب‌تشنه سر بُریدند از داغ حنجرِ او ، دل‌های ما کباب است زینب میان کوفه ، جانش به لب رسیده... سَرآستینِ پاره ، آخر کجا حجاب است؟! آزار پشتِ آزار ، بازار پشتِ بازار آل علی گرفتار ، دست همه طناب است آن بانویی که گریان ، دنبالِ نیزه‌داران هِی می دَوَد پریشان ، حس می کنم رباب است! .
. ابر چشمان من پر از نم شد خانه ام باز، خانه ی غم شد به خودم آمدم ولی افسوس دهه ی سوم محرم شد جان زینب بیا که پیر شدیم در فراق تو عمر ما کم شد ما گنهکارها پشیمانیم این خجالت غمی مکرم شد با همان یاحسینِ اول ما آنهمه عهد سست، محکم شد فاطمه گریه کرد و تا دم صبح با دمش چای روضه ها دم شد خوش بحالش که در عزای حسین هرکه نااهل بود، آدم شد کربلای مرا درستش کن حال و روزم خراب و درهم شد من فدای سری که بر روی نی سنگ ها خورد و نامنظم شد دست زینب به نیزه ها نرسید گرچه خیلی به سمت سر، خم شد گفت رفتی اذیتم کردند معجرم چند تکه پرچم شد من به محمل ... تو بین دیر و تنور دیدی آخر همان که گفتم شد! 👇
. ابر چشمان من پر از نم شد خانه ام باز، خانه ی غم شد به خودم آمدم ولی افسوس دهه ی سوم محرم شد جان زینب بیا که پیر شدیم در فراق تو عمر ما کم شد ما گنهکارها پشیمانیم این خجالت غمی مکرم شد با همان یاحسینِ اول ما آنهمه عهد سست، محکم شد فاطمه گریه کرد و تا دم صبح با دمش چای روضه ها دم شد خوش بحالش که در عزای حسین هرکه نااهل بود، آدم شد کربلای مرا درستش کن حال و روزم خراب و درهم شد من فدای سری که بر روی نی سنگ ها خورد و نامنظم شد دست زینب به نیزه ها نرسید گرچه خیلی به سمت سر، خم شد گفت رفتی اذیتم کردند معجرم چند تکه پرچم شد من به محمل ... تو بین دیر و تنور دیدی آخر همان که گفتم شد! 👇
. بروی نیزه حسین چراغ راهم تویی پشت و پناهم تویی یک‌شبه ماهم تویی وای حسین وای حسین وای حسین جان من از روی نی بده به زینب تو جان دوباره از روی نی آیه قرآن بخوان وای حسین وای حسین وای حسین بخوان تو قرآن حسین که حل کنی مشکلم با سر خود کرده ای سایه تو بر محملم وای حسین وای حسین وای حسین به نیزه کردی مکان هلال خاکستری از روی نیزه هنوز دل منو می بری وای حسین وای حسین وای حسین ببین پریشان شدم من ز پریشانیت ای سر پر خون چرا شکسته پیشانیت وای حسین وای حسین وای حسین همه به زخم زبان دلم رو بشکسته اند مثل بابامون علی دست منو بسته اند وای حسین وای حسین وای حسین ✍ .
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
828.1K
❣﷽❣ ◾️ ◾️ ◾️ رفته در کوفه و شام کاروان عزا دار برسر نیزه باشد راس شاه و علمدار کاروان رفته منزل به منزل زینب از غم زند سر به محمل ◾️یاحسین یاحسین یابن الزهرا در ره کوفه و شام شد بلند آه طفلان بس کتک خورده بودند بچه های شهیدان بازوی زینب و تاریانه سپر بچه ها عاشقانه ◾️یاحسین یاحسین یابن الزهرا سید الساجدین شد روی ناقه ی عریان با غل و کند و زنحیر وای از این ظلم دوران داغ او تازه شد شام ویران خارجی خوانده شد اصل قرآن ◾️یاحسین یاحسین یابن الزهرا زینب و خطبه هایش کرده رسوا عدو را گفته پیش ستمگر "ما رایت الا جمیلا" گر چه داغش به دلها اثر کرد عاقبت خون پاکش ثمر کرد ◾️یاحسین یاحسین یابن الزهرا زنده گردیده اسلام از قیام حسینی شور نهضت بپا شد از پیام خمینی خون ماشد بجوش از محرم امتی در خروش از محرم ◾️یاحسین یاحسین یابن الزهرا زنده ایم با ولایت این بود یک سعادت رهرو کربلا و خط سرخ شهادت در دفاع از حرم بی امانیم منتظر بهر صاحب زمانیم ◾️یاحسین یاحسین یابن الزهرا 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
کانال روضه دفتری - @rozeh_daftari.mp3
978.3K
❣﷽❣ ◾️ ◾️ زنوک نی برادر نگاهی کن بخواهر تکلم کن عزیزم ببین ـ حال دخــتر هلال زینب ـ نظر کن امشب که هستم در تب حسینا ◾️آه و واویلا ۳ حسینـــــا سرت شد سایه بانم تو نور دیده گانــــم بخوان قرآن حسینم تو ای ــ مهربانـــــم ببین چشمانم ـ عزیـــز جانـــــم به تـــــو گریانم حسینا ◾️آه و واویلا ۳ حسینـــــا زحال من عیان اســـــت دو چشمم خونفشـانست میان سیــــــنه مـــــن چه قلبــی ـــ نهان است سرت خونین است دلم غمگین است نوایم اینست حسینا ◾️آه و واویلا ۳ حسینـــــا (عیسی دین محمدی) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
1_1148600678.mp3
17.61M
▪️ای نور دیده من و تاج سرم حسین(۲) ==================== 🎤