eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 🏴# ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دستی رسید بال و پرم را کشید و رفت              از بال من شکسته ترین آفرید و رفت خون گلوی زیر فشارم که تازه بود                   با یک اشاره روی لباسم چکید و رفت قربون غریبیت برم آقاجان،الله اکبر،الله اکبر،چقدر جسارت رو برد بالا،زن بدکاره فرستاد تو زندان برا موسی بن جعفر،اُف برتو روزگار بدکاره ای به خاک مناجات سر گذاشت          وقتی صدای بندگیم را شنید و رفت از روزنه در نگاه کردن،دیدن زن بدکاره صورت رو خاک گذاشته،هی می گه خدایا غلط کردم،این کی بود من اومدم سراغش،چرا اینقدر صداش دل و زیر رو می کنه بدکاره ای به خاک مناجات سر گذاشت            وقتی صدای بندگیم را شنید و رفت الله اکبر اصلاً نمی تونم این بیتها رو وا کنم،می دونم بدون اینکه توضیح بدم،ناله شو می زنی شاید مرا ندیده در آن ظلمتی که بود           با پا به روی جسم ضعیفم دوید و رفت راضی نشد به بالش سختی که داشتم           زنجیر های زیر سرم را کشید و رفت بچه سیدا نشون بدن غیرتی ناله می زنن،تو این یه بیتخاک تو دهنم،ان شاءالله این تکه تاریخ دروغ باشه وقتی که نام فاطمه را از لبم شنید              یک حرفی از کنار دهانش پرید و رفت هرچی می خوای منو بزنی بزن،اسم مادرم رو درست ببر،تو رو خدا دو بیت می خونم و می شینم با تو گریه می کنم،حواست با منه از چند جا ضریح تنم متصل نبود                پهلوی هم مرا وسط تخته چید و رفت اما چه خوب شد کفنم را کسی نبرد                   تا زیر نیزه ها بدنم را کسی نبرد می خوام روضه رو از زبون حضرت معصومه بخونم،وقتی مثل فردا شب،اما رضا یه لحظه از مدینه رفت،از نظرها غایب شد،حضرت معصومه دیگه برادر رو ندید،مدتی زیادی انتظاره برادر رو کشید،بعد از دقایقی  برگشت بی بی یه نگاهی به داداش انداخت،دید سر رو آشفته است،موها پریشونه،لباس ها همه غرق خاکه،کجا بودی داداش،چرا منو تنها گذاشتی رفتی،یه نگاه به خواهرش کرد،گفت خواهر فقط یه جمله بگم،دیگه منتظر نباش،دیگه انتظار بابامونو نکش،خودم رفتم بدن غرق خونش رو داخل خاک گذاشتم،یه جایی ببرمت هر کی تاحالا ناله نزده،عقده ی دلش وا بشه،می خوام بگم دختر منتظر بابا بوده،همتون اهل روضه اید،دختری که چهارده سال هی اومدن خواستگاری گفت:نه،قبول نمی کنم بابام زندانه،باید بابام آزاد بشه،اینقدر صبر کرد،آخرش خبر باباشو براش آوردند،می خوام یه جمله بگم،کاشکی تو خرابه هم خبر بابا رو می آوردند،کجای دنیا دیدید،برای دختر منتظر،سر بریده باباشو ببرند،حسین. روضه حضرت موسی ابن جعفر