4_5800645820520858491.mp3
2.94M
💠💠💠💠💠💠💠💠💠
#تحلیل_مداحی
#استاد_حاج_مرتضی_طاهری
🔴بخش دوم
تحلیل📗 #دکتر_محمد_فراهانی
#روضه امام رضا علیه السلام
#موضوع: مقدمه روضه ـ روضه تحقیقی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی_رایگان
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
روضه پنج تن صلوات الله علیه
🎤🎤🎤👇👇👇
ب احترام غمه مادرت بیا مهدی
قسم ب عمرکمه مادرت بیامهدی
به چادری که شده پرچم عزاداری
به پرچم علم مادرت بیامهدی
دل هاروببریم مدینه کنار حرم رسول الله و ائمه بقیع و توسلی
ب دامن پنج تن آل عبا بزنیم یا رسول الله آرزومندان مدینه دلشون پر میزنه برا اون حرمی که برامون دیدنش آرزویه
بگو آقا جان کاش میشد هروقت دلتنگ بی بی فاطمه شدیم هروقت بهانه قبر مخفی مادرو رو گرفت دلمون میامدیم ب زیارت قبرشما اونجا باشما درد دل میکردیم از شما میخواستیم برا ظهور میوه دلت دعا کنی
مثل امروز حضرت زهرا مثل مرغ سر کنده دور بستر بابا دور میزنه
بابا دورت بگردم من مادر نداشتم مادر ندارم تورو هم از دست بدم بی کس میشم بابا راضی نشو زهرا یتیم بی کس بشه
صدای تق الباب اومد حضرت زهرا جواب داد صدا ی اومد
اومدم احوال پیغمبر بپرسم
گفت بابام حال خوبی نداره برین بعد بیان
برا بار دوم دوباره تکرار شد
برا بار سوم پیامبر گفت زهرا جان عربی که پشت در شخص خاصی حضرت عزارییل
اولین کسی اخرین کسی برا قبض روحش اجازه میگیره
حالا اونایی که آرزوی نجف دارن
دلتو ببر نجف
بمیرم برا اون آقایی که بعد مرگ پیامبر یتیم تر از حضرت زهرا شد
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدارا
جان عالمی ب فدای ان مولایی که وقتی سلام ب مردم مدینه میکرد جواب سلام مولارو نمیدادن اما بازم دلش خوش بود که زهرارو داره اما یجا خیلی ب مولا سخت گذشت اونم اون لحظه ای بود
که دسش رسید ب بازوی ورم کرده ب صورت سیلی خورده
ای وای مادرم
اما حالا یه کاروان اشک ببریم مدینه کنار بستره مادری که ب سختی نفس میکشه ب سختی دست بالا میاره به سختی موهای سر زینبشو شونه میکشه میگه زینب الهی مادر موهات پریشون نشه مادر
ب سختی دستشو میکشع روی لب های حسنش مادر بمیرم برای لب هاکه از زهر کین سبز میشه
اخ دست ب سر حسین میکشه زیر لب زمزمه میکنه حسین جان مادر الهی سرت دست ب دست نگرده
.....👇👇👇
اما کنار بستر مادر دختر4سالش زبانحالی داره ازهمگی التماس دعا اونایی که سوز دل دارن عزیزایی که داغ مادر دیدن منو ببخشن
اخ..به 18ساله بانویی بباله
دعا میکرد طفلی 4ساله
الهی مادرم زهرا جوان است
چرا در نوجوانی پیر گشته
چرا ازعمرخود او سیر گشته
اما این خواهر دلش ب برادرا خوشه ای کاش امام مجتبی
رو هم مثل مادرش شبانه ب خاک میسپردند دیگ هفتاد چوبه تیر ب تابوت برادر نمیزدن
لا یوم کیومک یا اباعبدالله
اما کربلا رفته ها حسینیا روزی برا این خواهر سخت از روز عاشورا نبود که وقتی اومد کنار بدن برادر ،برادرو نشناخت ناله میزنه
گلی گم کرده ام میجویم اورا
به هر گل میرسم میبویم اورا
اگرجویم گلم را در گلستان
به اب دیدگان میشویم اورا
همه ناله بزنید غریب مادر حسین ...یا مظلوم حسین ....
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
التماس دعا..
#روضه_پنج_تن
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
|⇦•آبروی دو عالم...
#سینه_زنی(نماهنگ) و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ کربلایی رسول رحیمی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تو اولین فرصت من اومدم روضت
امشب و اومدم تا بهم بدی رخصت
به ظاهرم نگاه نکن ازم قبول کن این کمو
کی میخره به غیر تو، آقا دل شکستمو
چقد عذاب شدم...
هر جا بی تو بودم خراب شدم
دلم به این خوشه...
که آقا نوکرت حساب شدم
«آبروی دو عالم..»
منم زینبی که غریبی تو دیدم
تو نصفه روز از زمونه بریدم
تو میدونی داداش که من چی کشیدم
یه جوری به دور حرم میدویدم
که دیدم به دورت عدو حلقه بسته
یکیشون با چکمه رو سینه ات نشسته
دیدم قاتلت رو که خنجر به دسته
صدام میزدی با دهان شکسته
هنوزم میتونم بگم رو به روتم
میدونی هنوزم به فکر گلوتم
دلم همیشه با عشق تو مانوسه
نگاه تو به ما یه جورِ مخصوصه
خدا رو شکر که عمر ما
داره توو روضه سر میشه
شیرینیه روضه ی تو
برای چای و تلخیشه
گریه یه نعمته...
اون اشکی خوبه که بدون منته
تباه نمیشه عمر...
توو روضه وقتی هر ثانیه قیمته
«آبروی دو عالم...»
#شاعر:علی اکبر غلام پور
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
.
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن
آجرک الله یا صاحب الزمان
🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن
🔸زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن
بمیرم برات یا صاحب الزمان...
پنج سال بیشتر نداشتید اقا...
داغ بابا رو به دلتون گذاشتند...
🔸قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد
🔸سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن
از همینجا یک کاروان دل بریم...
خانه امام عسکری...
🔸طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد
🔸تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن
راوی میگه لحظات آخر...
دیدم امام عسکری در بستر بیماری...
فرمود برید پسرم مهدی رو خبر کنید...
بگید پسرم بیاد...
میگه رفتم داخل حجره نگاه کردم دیدم...
یه آقازاده خوش سیمایی...
صورت مبارکش مثل ماه میدرخشه...
مشغول عبادت خداست...
(الهی... یعنی میشه ما زنده باشیم یک روز چشم ما هم به جمال دلربای یوسف فاطمه روشن بشه)
عرضه داشتم آقا جان...
حال امام عسکری منقلبه...
میگه تا بر پدر وارد شد...
نگاه امام عسکری به جمال دلربای مهدیش افتاد...
صدا زد...
یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ...
إسْقِنِی الْمَاءَ...
پسرم مهدی جان جرعه آبی برام بیار
بابا...
فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی...
من دیگه رفتنیم بابا...
دیگه بعد از من یتیم میشی بابا...
دیگه بعد از من غریب میشی بابا...
پسرم.. بعد از من سر به بیابون ها میزاری...
همه تنهات میگذارند...
خدا ميدونه...
خیلی سخته برا فرزندی ببینه...
جلو چشمانش بابا داره جان میده...
نتونه کاری کنه...
اما هر طوری بود لحظات آخر...
حضرت با دستان مبارک به پدر آب دادند...
نگذاشتند امام عسکری با لب تشنه از دنیا برند...
عرضه بداریم یا صاحب الزمان...
خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید...
پدر رو سیراب کردید...
🔸پدرت لحظه های آخر عمر
🔸آب از دست پاکتان نوشید
اما یا صاحب الزمان...
میخوام بگم...
🔸دم آخر پسر نداشت حسین
آی کربلایی ها...
آماده ای بگم یا نه...
🔸دم آخر پسر نداشت حسین
🔸تشنگی از گلویش می جوشید
مردم.. من از شما سوال میکنم...
لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟...
عزیزان ابی عبدالله کجا بودند سر بابا رو در آغوش بگیرند...
یک طرف علی اکبر...
با بدن قطعه قطعه...
روی زمین کربلا...
یک طرف دیگه هم امام سجاد...
از شدت بیماری...
با صورت به زمین افتاده...
نميتونه از جاش بلند شه...
لحظات آخر هر چی نگاه کرد ابی عبدالله...
دید کسی نمیاد کنارش...
یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا...
یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه...
( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ )
شمر روی سینه حسین...
خنجر برهنه کرده...
تسلای دل امام زمان...
ناله بزن یاحسین...
🔸مولا چه عاشقانه به معراج رفته بود
🔸وقتي که زير چکمه ي آن نانجيب بود
🔸پيچيده بود ناله ي زينب ولي چه سود
🔸تنها سلاح خواهرش" امّن يجيب "بود
#روضه_امام_عسکری
#شهادت_امام_عسکری
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
.
#امام_عسکری
#امام_زمان
#زمزمه
#شور
#سبک_سلام_آقا
#سبک_حسین_مولا
سلام آقا. تو هستی یوسف زهرا
سلام آقا. شدی آوارهٔ صحرا
غریب آقا
سلام آقا . میدونم که عزاداری
در این شبها.به درد و غم گرفتاری
غریب آقا
میاد امشب . صدای گریه های تو
غمِ بابا. شده امشب عزای تو
غریب آقا
زبان حال امام عسکری علیه السلام
بیا بابا . کنارم با دوچشم تر
ببوسم من . لب تو لحظهٔ آخر
عزیز من
همین روزا. به زخم ما نمک خورده
همین روزا. بدون مادر؛ کتک خورده
عزیز من
همین روزا . عمومون محسن و کشتن
همین روزا. یه کوهه هیزم آوردن
عزیز من
همین روزا. میون یک در و دیوار
شده زخمی . یه سینه با نوک مسمار
عزیز من
لب ِتشته؛غریب عالمینم من
دم آخر فقط یاد حسینم من
حسین جانم
به هرسختی . مرا آخر کفن کردی
توهم گریه . برای پیرهن کردی
حسین جانم
دم مغرب . سرش بر نیزه ها بردند
همه زن ها. به هر کوچه کتک خوردند
حسین جانم
#قاسم_نعمتی
#شهادت_امام_عسکری
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
.
#شهادت_امام_عسکری
#امام_عسکری
#زمینه
نه که روضه هات،خود سامرات، گریه داره
غم تو نگات ، بارون چشات، گریه داره
خشکی لبات ، لرزش صدات، گریه داره
کاری کرده بابدنت زهر آقا که داره می لرزه دست و پات
داره دونه دونه می ریزه بروی گونه بارون این اشکات
بمیرم که کنار مهدی سینه خسته ت به خس خس افتاده
داره می بینه پسرت که می لرزه ظرف آب بروی دستات
توی غم و بی قراری
خوبه یه پسر که داری
دم آخری روی پاش
داری سرتو می زاری
مظلوم امام عسگری
مسموم امام عسگری
......
نه که نوکرت،دل مادرت، روضه خونه
بالای سرت،گل مضطرت، روضه خونه
دم آخرت،چشای ترت، روضه خونه
درگلستان سامرا یاد غنچه های خرابه می افتاد
طعم زندان دلیل این شد که یاد زندان کوفه می افتاد
بالب خشک و داغ عطشانش یادسو سوی اختران می کرد
ظرف آب و صدای دندانش یاد اون چوب خیزران می کرد
چشای ترش می سوزه
داره جیگرش می سوزه
تاکه نفسش می گیره
دل پسرش می سوزه
مظلوم امام عسگری
مسموم امام عسگری
......
دم آخره که می خواد بره غم نداره
نه تو فکر خلخال دختره غم نداره
نه توفکر معجر خواهره غم نداره
بمیرم واسه اون امامی که نیزه ای روی حنجرش می خورد
دست سنگین زجرو خولی به صورت ناز دخترش می خورد
توی اون مجلسی که باچوب خیزران می زدن رو دندونش
ظاهرا چوب رولبش اما به قلب مجروح خواهرش می خورد
الهی که خواهر اینجور
برادرش و نبینه
نبینه یکی باچکمه
روی سینه می شینه
#مهدی_نظری✍
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
.
#امام_عسکری_زمینه
#زمینه
قربون اون صحن و ، سرات بشم آقا
چقدر مظلومی ، فدات بشم آقا
قبول کن تا که ، گدات بشم آقا
چقدر مظلومی ، فدات بشم آقا
آخر ازت حاجتمو میگیرم
یه روز برای پسرت میمیرم
یا مظلوم یا مظلوم حسن جان
.......
همیشه از غصه ، دلت پریشون بود
خونه تو واست ، شبیه زندون بود
اهل و عیال تو ، بی سر و سامون بود
خونه تو واست ، شبیه زندون بود
غریبی اما هیچ کسی نگفته
همسرت از ضرب لگد بیفته
یا مظلوم یا مظلوم حسن جان
.......
اگر که زهر کین ، تاب ز جسمت برد
خدا رو شکر مهدی ، آب برات آورد
اگر چه ظرف آب ، روی لبت میخورد
خدا رو شکر مهدی ، آب برات آورد
به آه جد تو جواب ندادن
هر چی میگفت تشنمه آب ندادن
یا مظلوم یا مظلوم حسین جان
#علی_سلطانی ✍
#شهادت_امام_عسکری
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
.
#امام_عسکری
#زمینه
به سامرا امشب ، فاطمه گریونه
برای فرزندش ، روضه میخونه
زهر جفا زد شررت حسن جان
فدای زخم جگرت حسن جان
توأم مثه عموت حسن غریبی
برات بمیره مادرت حسن جان
واویلا واویلا واویلا
......
تو رو توی غربت ، با دل خون کشتن
شبیه من مادر ، تو رو جوون کشتن
شهید اگر شدی توی جوونی
بهار عمر تو شده خزونی
از تازیانه و غلاف شمشیر
نداری رو پیکرت نشونی
واویلا واویلا واویلا
......
چجور بگم مادر ، چی به سرم اومد
جلو چش بابات ، ثانی منو میزد
افتاده بود تو خونمون شراره
از چشم بچه ها میریخت ستاره
یکی نگفت به دومی نامرد
ای بی حیا زن که زدن نداره
واویلا واویلا واویلا
.....
بیا با هم امشب ، شهید مسمومم
گریه کنیم واسه ، حسین مظلومم
حسینم و غریب گیر آوردن
با سم مرکب تنش و آزردن
تا بسوزونن دل زینبم رو
نانجیبا پیروهنش رو بردن
واویلا واویلا واویلا
#علی_سلطانی ✍
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
۱۵ شهریور ۱۴۰۳