.
🏴 #شهادت_امام_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤حاج #میثم_مطیعی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عزیزِ فاطمه ای مهربانِ بی همتا
دوباره سائلی آمد درِ حرم بگشا
نشانِ خانه تان را ز هرکه پرسیدم
نشانِ سیدی از خانوادۀ زهرا
به گریه مردم عابر جواب میدادن
برو به کوچۀ رحمت ، محلۀ طاها
*حسن جان …. حسن جان … قربونِ غریبیت برم آقا … زائر کم داره ، امشب درسته شبِ تاج گذاری امامِ زمانِ ، ولی از ادب دورِ وقتی حجت ابن الحسن امشب چشمانش اشک باره ما شادی کنیم ، ما خوشحالیم ولی شادیمون رو فردا بروز میدیم ” امشب خدا یه فرصتی داده برا بابات گریه کنیم … بهت تسلیت بگیم آقا … مجلسِ ختم منعقد است به نامِ نامیِ امامِ عسکری … آقا ، بینِ ما اینطور رسمِ مجلسِ ختمِ پدر ، اگه پسر زنده باشه دمِ در می ایسته … همه بهش سر سلامتی میگن ، تسلیت میگن … خدا بهتون صبر بده ، غم نبینید … صاحب عزا هم تشکر میکنه میگه خوش اومدی زحمت کشیدید … آقا ما انتظارِ تشکر نداریم اما اومدیم امشب بهت تسلیت بگیم …اونایی که اربعین امسال روزیتون نشد برید حرمش … این آقا موسس و بنیانگذارِ سفرِ اربعینِ …*
عزیزِ فاطمه ای مهربانِ بی همتا
دوباره سائلی آمد درِ حرم بگشا
نشانِ خانه تان را ز هرکه پرسیدم
نشانِ سیدی از خانوادۀ زهرا
به گریه مردم عابر جواب میدادن
برو به کوچۀ رحمت ، محلۀ طاها
کسی به دادِ دلِ من نمی رسد جز تو
بگیر دست مرا خورده ام زمین آقا …
اگر اجازه دهی داخلِ حرم بشوم
*امشب ما رو زائرِ خودت حساب کن … دلم برایِ سامرا تنگ شده … آقا حرمت داره آباد میشه الحمدالله … اون روزی که گنبدت رو خراب کردن با خودم گفتم ای کاش خونۀ ما خراب میشد … به به چه گنبدِ زیبایی رونمایی شده … اما حرمِ حسنِ فاطمه هنوز ساخته نشده …*
حسن جان …
اگر اجازه دهی داخلِ حرم بشوم
کنار سفرۀ فضلت نشینم ای مولا
بزرگ زاده چه مهمان نواز و خون گرمی
گذاشتی دهنم زود لقمۀ خود را
مگر سرای تو دارالنَعیم عشاق است؟
هزار لیلی و مجنون نشسته اند این جا
امام عسگری ای تکیه گاه امروزم
رها نمی کنمت تا قیامت فردا
دعا کنید که همسایۀ شما باشم
جوار چشمۀ تسنیم جنتُ الاعلی
اگر بهشت بیایم ، بدان که بنشینم
به زیر سایۀ مهرت ، نه سایۀ طوبی
هوای سامره دارد دلِ هوایی من
بده برات سفر ،جانِ مادرت زهرا …
برایِ کربُبَلا خرجی سفر بدهید
به حقِ چادر خاکیِ زینب کبری
مدینه گر بروم تا سحر دعا خوانم
برایِ مهدی تان زیر گنبدِ خضرا
یگانه غایت خلقت وجودِ مادر توست
کجاست مرقد او؟ خاک بر سر دنیا
شنیده ام که غروب مدینه دلگیر است
شبیه حال و هوایِ غروب عاشورا
شنیده ام که نباید ز مَشک حرفی زد
به خاطرِ دل پر درد مادرِ سقا …
*روضه بخونم برا امامِ عسکری بلند گریه کنیم … شیخِ طوسی در الغیبة نقل کرده ، چنان زهر به بدنِ امامِ عسکری اثر کرد ۲۸ بهار فقط از عمرش گذشته بود … براش ظرفِ آب آوردن ، آقایِ ما تشنه شد ، ظرف رو بلند کرد روایت میگه انقه دستاش میلرزید … این ظرف مرتب به دندان هاش اصابت میکرد … ظرف رو رویِ زمین گذاشت ، خادم رو صدا زد درون حجره بیا ، مهدیِ من مشغولِ نمازِ ، سر به سجده گذاشته صداش بزن …
میگه وارد حجره شدم ، آقا پدرتون حالشون خوب نیست ، مهدیِ فاطمه آمد … امامِ عسکری فرمود ای آقای خاندانِ من به پدرت آب بده … ظرف رو بلند کرد به لب هایِ بابا آب گذاشت … من بمیرم امام عسکری موسسِ زیارتِ اربعین … من یه آقایی رو کوفه می شناسم ، مسلم ابن عقیل … قبل از شهادتش آب طلب کرد ، آب رو به سمتِ دهانش برد ، دندانش داخلِ ظرفِ آب افتاد ظرفِ آب خونی شد ، آب رو نخورد … یه آقایِ دیگه هم می شناسم به لبهایِ مبارکش آب نرسید … ظرفِ آب به دندان هایِ مبارکش نخورد … اما اون نامرد چوبِ خیزران رو بلند کرد … به لبُ دندانِ پسرِ زهرا میزد .. یه وقت زینب صدا زد : …. یا یَزید لا تَشَل ، مُنتَحیاً علی ثَنایا ابی عَبدالله علیه السّلام ….* ای حسین …..
#امام_عسکری
#شهادت_امام_عسکری
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
👇
motiei-9.mp3
3.48M
🏴 #شهادت_امام_عسکری
🏴#روضه
🎤مداح :حاج میثم مطیعی
4_5805338875450624299.m4a
2.47M
#نوحه#سینه زنی #واحد
#وفات
#حضرت سکینه علیها سلام
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨
من سکینه بودم وداغ پدرکشت مرا
جگرم ریخت بهم واقعه ی کرب وبلا
ناله ازیاد حسین ریخت بهم ، عمرمرا
زخم شد ؛از غم تو پلکِ ترم ای بابا
کربلابود که دیدم به تنت گرگان را
شمروخولی وسنان گرده تنت ای بابا
تهِ گودال که جای تن پاک تونبود
مردکی پست پدرپیروهنت رامی ربود
زیرمرکب جای تو یوسف جانان که نبود
جای قرآن به زیر سم ِ ستوران که نبود
دیده ام پیرُهن از تن ِ تو در آوردند
بی کفن گوشه این دشت رهایت کردند
دست وپایت به زیرسم ستوران بشکست
بین گودال سره نیزه دهانت را بست
وای بابای مرا با لب عطشان کشتند
پیش چشم عمه درزیرستوران کشتند
ته گودال دگر دست به مویش نزنید
قهقهه مردم نامرد به رویش نزنید
بهرغارت همه جا،دست به معجر دارید؟؟
پای خود را ز لبان پدرم بر دارید
عا قبت مردسکینه زغم داغ پدر
رفت ازدار جهان دیدن بابا دختر
60088_1398810225444_782336.mp3
782.3K
❣﷽❣
🍁#زمزمه_حضرت_سکینه_س
🍁#سینه_زنی_حضرت_سکینه_س
🍁#سبک گلی گم کرده ام
🍁#سبک دشتی
سکینه دختر خون خدایم
به دل داغ غمی مانده برایم
زدشت کربلا تا آخر عمر
عزادار شهید سر جدایم
🍁واویلا واویلا،( آه و واویلا)3
خودم دیدم گلان باغ زهرا
شده پرپر میان دشت وصحرا
خودم دیدم غریبانه پدر را
میان کشتگان وامانده تنها
🍁واویلا واویلا،( آه و واویلا)3
به خاطر دارم آن آخر وداعش
بنالیدم بیفتادم به پایش
برای اینکه ماند پیش دختر
در آندم گریه ها کردم برایش
🍁واویلا واویلا،( آه و واویلا)3
خودم دیدم سر از تن جدایش
بدیدم عمه را با گریه هایش
خودم دیدم تنش عریان به خاکست
خراشیدم رخ وکردم صدایش
🍁واویلا واویلا،( آه و واویلا)3
1. یابن الحسن ع.mp3
6.01M
#روضه_امام_حسن_عسکری
(علیه السلام)
حجت الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
یابن الحسن
فدای تو و دیدۀ ترت
#روضه_امام_حسن_عسکری
(علیه السلام)
حجت الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
یابن الحسن
فدای تو و دیدۀ ترت
خون جای اشک
می چکد از چشم اطهرت
داغی نشسته
بر جگر داغدار تو
در خون نشسته است
دلِ درد پرورت
بهرِ تسلی دلِ درد آشنای تو
صف بسته اند
خیلِ مَلک در برابرت
#آقا_جان :
ما را شریک درد و
غم خود حساب کن
ما دل شکسته ایم
ز احوال مضطرت
دلتنگ سامرای تو هستیم و
چون نسیم
ما را ببر به دیدن گلزار پرپرت
قربان آن امام ،
که در آخرین نفس
سیراب گشته است
به دست مطهرت
#شاعر_سید_هاشم_وفایی
مثل همین روزها بود ، غلام امام عسکری (علیه السلام) میگه حضرت فرمود اون ظرف دارو رو بیار، من بنوشم ، ظرف دوا رو آوردند ، دیدم دستای مبارکش داره میلرزه ! لب و دندانش داره میلرزه ! نمیتونه بنوشه ...
فرمود برو تو اون حجره ، یه آقازاده ای مثل ماه شب چهارده میدرخشه ، بگو بیاد ، اومدم دیدم تو اون حجره ، یه آقازاده ی 5 ساله مشغول عبادته ، پیغام پدر رو دادم ، تا این آقازاده آمد ، دیدم امام عسکری فرمود : « یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ » ، ای بزرگ اهلبیت (ع) « إسْقِنِی الْمَاءَ »، یعنی تشنه لبم آبم بنوشان « فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی »
میدونم دلت کجاست ، اینجا هم آقازاده ای آمد ، پدر تشنه لب و مسمومشو سیراب کرد ، درستشم همینه ، از آداب احتضار یکیش هم همینه ، بالا سر محتضر که رسیدی ، تشنگیشو رفع کن ، سیرابش کن ، اما لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ...
من یه آقایی میشناسم کربلا ، هرچی صدازد آی مردم جگرم داره میسوزه ! نه تنها آبش ندادند ، بلکه فِرقَةٌ بِالسُّیُوفِ ، شمشیرزنا محاصرش کردند ، فِرقَةٌ بِالرِّمَاحِ ، نیزه دارها اومدند ، فِرقَةٌ بِالحِجَارَةِ ، سنگ اندازا و تیراندازا محاصرش کردند ، هرکی با هرچی دستش بود پسر فاطمه رو میزد ... ؟ حالا هر جا نشستی از سویدای دلت ، سه مرتبه ، ناله بزن یا حسین ... (علیه السلام )
#روضه_امام_حسن_عسکری
(علیه السلام)
حجت الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
تسليت اي حجت ثاني عشر
يابن الحسن
( كسي تو سامرا به آقامون تسليت نگفتا )
تسليت اي حجت ثاني عشر
يابن الحسن
( ميدوني دل آدم كجا ميره ؟ يه مرتبه ياد گودال افتادم ، اونجاهم به يتيمان ابي عبدالله كسي تسليت نگفت ... )
زود بود از بهر تو داغ پدر
يابن الحسن
معمولا فاميلا جمع ميشن ، عمو ، دايي، عمه و ديگر بستگان ؛ نميزارن بچه يتيم كنار پيكر پدر بي تابي كنه ، اما برا امام زمان ما اين اتفاق نيفتاد ... حتي كربلا هم اينجوري نبود ... اونجا عمه ي امام زمان بچه هاي ابي عبدالله رو سرپرستي كرد ...
قلب بابَ ت
از شرار زهرِ دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش
از پاتا به سر ، يابن الحسن
طفل بودي ، پيش چشمت
چشم بابا بسته شد 2
تو نگه كردي و او
زد بال و پر ، يابن الحسن
آخ دلم يه جايي رفت ، نگي امشب چرا داره پريشون خواني ميكنه ؟ به خدا دست من نيست ؛ دلم با اين يه بيت رفت كوچه بني هاشم
#حسين_جان
طفل بودي ، پيش چشمت
دست بابا بسته شد
تو نگه كردي و قنفذ ...
كودك 6 ساله بودي
بر پدر خواندي نماز
ريختي از چشمِ خود
خونِ جگر ، يابن الحسن
قرن ها ، فرياد زهرا مادرت
آيد به گوش
از مدينه بينِ آن ديوار و در
« يابن الحسن ... » 3
مادر؛ كاش بودم
تا علي را يار بودم
من جاي تو
بينِ در و ديوار بودم
مادر شنيدم بارها از پا فتادي
ديدي علي تنها بوَد
باز ايستادي ...
يوسف زهرا بيا
با ما بگو آخر چرا
تُربت زهراست مخفي از نظر
« يابن الحسن ... »
فرمود عقيل ، برو به اون كودكي كه تو حجره هست ، گو بياد ... اومدم ديدم يه ماه شب چهارده ،گوشه ي حجره مشغول عبادته ، آقامون حجت ابن الحسن بود ، تا پيغام رو دادم سراسيمه اومد ؛ سر بابا رو بغل گرفت ، تا امام عسكري اونو ديد ، نفرمود پسرم ، فرمود : يا سيد أَهْلَ الْبَيْتِ اسْقِنَا المَاءٍ .... يعني تشنمه، به من آب بنوشان ... اِسْقِنَا المَاءٍ ... (آخ بميرم ...) هر طوري بود نزاشت بابا لب تشنه از دنيا بره ... امام جواد هم يه كودك 6،7 ساله بود ، نزاشت باباش امام رضا تشنه لب جون بده ... اما لايوم كيومك يااباعبدالله ... حسين ... بميرم ، هر چي صدا زد : جماعت جگرم داره ميسوزه ... جي جوري آبش دادن ؟ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّيُوفِ ... حسين ...
2. حجت ثانی عشر.mp3
9.75M
#روضه_امام_حسن_عسکری
(علیه السلام)
حجت الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
تسلیت
ای حجّتِ ثانی عشر
یابن الحسن
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
🏴#شهادت_حضرت_سکینه_س
🏴#زندگینانه
🏴#پنجم_ربیعالاول
(( #عقیلة_القریش ))
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سَکینه، دختر امام حسین علیه السلام و مادرش رباب دختر امری ءالقیس است. نامش را امینه، امنیه و آمنه ذکر کرده اند و لقب وی را سکینه نهاده اند که به معنی وقار و سکون است.
سکینه همسر عبدالله اکبر ، فرزند امام حسن و پسر عموی خود است که در روز عاشورا همراه امام حسین علیه السلام به شهادت رسید.
از زمان ولادت حضرت سکینه علیها السلام اطلاع دقیقی در دست نیست ، اما با توجه به فرمایش امام حسین علیه السلام خطاب به وی که فرمود: «تو بهترین بانوانی!» درمی یابیم که وی در کربلا بانویی رشیده بوده و بین ده تا سیزده سال، سن داشته است.(1)
آن حضرت حدود هفتاد سال عمر کرد و در سال 117 هجری قمری در مدینه و بنابر قولی در راه حجّ عمره از دنیا رفت.(2)
شدّت علاقه امام به وی، به قدری بود که حضرت فرمود:
«من خانه ای را که سکینه و رباب در آن ساکنند، دوست دارم. علاقه مند به ایشان هستم و مال خود را برایشان خرج می کنم.»(3)
سکینه از چشمه زلال دانش و معرفت امام حسین علیه السلام جرعه ها نوشید و به درجه ای از ایمان و باور دینی رسید که امام در توصیفش می فرماید:
غالب (اوقات) بر سکینه چنین است که با تمام وجود محو جمال ازلی است . ایّامش غرق در عبادت و راز و نیاز با پروردگار سپری می گردد.(4)
این تعریف، بیانگر مقام برجسته دختر امام حسین علیه السلام در راستای یقین به پروردگار متعال و گسستن از مشغولیات و دلبستگی های دنیای فانی است.
سکینه ، گوهری مستور در صدف عفّت و حیا و آراسته به اخلاق محمّدی است.
وی شأنش بالاتر از مدح ستایشگران و مقامش والاتر از وصف دوستداران است؛ زیرا او در کنف حمایت بزرگانی چون پدر و برادر رشیدش امام زین العابدین و حضرت علی اکبر علیهم السلام قرار داشت و راه تعالی روح و مبارزه با نفس را از آنها فرا گرفته بود.
یکی از نویسندگان معاصر آورده است: «سکینه بانویی جلیل القدر، با نجابت و دارای مقام و منزلتی بلند است.»(5)
بانو بنت الشّاطی می گوید:
«به حق که خانم سکینه به سبب اصل و نسب عالی و شرافت و منزلت بالایش، صاحب عزّت بی پایان و آشکاری است. »(6)
مورّخ شهیر، غیاث الدّین میرخواند در کتاب حبیب السّیر می گوید:
«حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلام را به خاطر جمال ظاهری و کمال باطنی و حسن خلق، ((عقیلة القریش)) گفته اند.»
منابع :
1 . حضرت سکینه و...، علاّمه مقرّم، ص 262.
2 . همان، ص 263.
3 . محدّثات شیعه، دکتر غروی نایینی، ص 210.
4 . اسعاف الراغبین، در حاشیه نورالابصار، ص 202.
5 . اعلام النّساء، ج 2، ص 202.
6 . تراجم سیّدات بنت النّبوّه، ص 956.
فرهنگ كوثر - بهار 1384، شماره 61 - نگاهی به زندگی حضرت سکینه(سلام الله علیها)
💠 روضه و توسل جانسوز_ ویژه وفات #حضرت_سکینه سلام الله علیها
استاد حجت الاسلام میرزامحمدی
🔴 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
🔵 تا دم مرگ اینو دائما هر وقت مشرف میشی به زیارت میگی "آقاجان نکنه این زیارت آخرین زیارت ما باشه ..." به خدا اربعین که اومدن آخرین زیارتشون شد" دیگه نتونستن کربلا برگردن ..." انقده کنار این قبور مطهر ناله زدن،سه روز اونقده ضجه زدن که امام سجاد فرمود: دیدم عمه ها و خواهرام دارن جون میدن" دستور دادم سوار شن به سمت مدینه حرکت کنیم " همه سوار شدن" اما دیدن سکینه هنوز از کنار قبر بابا جدا نشده ...."
الله اکبر ، روز یازدهمم آخرین نفری که از گودال جدا کردن همین دختر بود ..."چی جوری جداش کردن؟؟ من از شما می پرسم ، مگه یه بچه ی 13 ساله چقدر نیرو لازم داره که او رو از کنار بدن بابا جدا کنن؟؟؟ اما نوشتن :
فَجتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الأعراب،فجروها عن جسد ابیها ....
🔵 به خدا نمی شه بعضی عبارات رو ترجمه کرد،اما خیلی ساده بگم،یعنی این نازدانه رو کشون کشون از کنار گودال بردن ....." اربعینم که وقتی آخرین نفر،خواست با تربت بابا خداحافظی کنه،دید دیگه کسی نمونده باهاش حرف بزنه رو کرد به خاک گرم کربلا،فرمود: اَلا یا کربلا نُودِعکِ جِسماً بَلا کَفَنٍ وَ غُسلٍ دَفِینا ....."
قافله رسید به مدینه،روز جمعه بود وارد مدینه نشدن" بشیر آمد وارد مدینه شدهی صدا زد "یا اَهْلَ یَثْربَ لامُقامَ لَکْمْ بِها" تو خونه هاتون دیگه نمونید ...." چرا ؟؟؟
آخه: قُتِلَ الْحُسَیْن فَاَدْمُعی مِدْرارٌ .....
فقط یه جلوش رو اشاره کرد" چه جوری کشتنش؟؟ اَلجِسْمُ مِنْهُ بِکَرْبَلاءمُضَرَّجٌ ، وَالرَّأسُ عَلَی الْقَناهِ یُدارُ ...."
قافله به استقبال آمدن به دنبال بشیر آمدن بیرون مدینه به استقبال قافله ی ابی عبدالله ...." چی جوری وارد مدینه شدن بماند، هر کی رفت سراغ یه بانویی" زن ها اومدن نزد سکینه . همه کنار قبر پیغمبر جمع شدن دیدن دختر علی زینب سلام الله علیها ؛یه پیراهن پاره پاره،یه پیراهن غرق به خون،سوراخ سوراخ رو، رو قبر پیغمبر پهن کرد" سفره ی روضه رو پهن کرد ... دیدن دیگه نمی شه با زینب حرف زد ... اومدن سراغ سکینه ... گفتن آی بانو از کربلا تا مدینه کجا به شما بیشتر سخت گذشت؟ فرمود هیچ جا برا ما مجلس یزدید نمی شد .... سر بریده ی بابای غریبم میان تشت ... همه مشغول لهو و لعب،خوشگذرانی و می گساری بودن،ما رو به طنابی بسته بودن......ای حسین
AUD-20220602-WA0026.mp3
7.43M
.
#زمزمه
#امام_رضا
#حاج_رضا_یعقوبیان
#بند۱
با دعای مادرم
من گدای این درم
مِهر و حُبّت یا رضا
تا به محشر میبَرَم
//////////////
صاحب خُلق عظیم
تویی مولای کریم
من به زیر پرچمت
شدهام عمری مقیم
»»»»»«««««
بر تو سائلم ــ با تو کاملم
نام تو بُوَد ــ نقش این دلم
یا علی موسیَ الرّضا (4)
#بند۲
حَرَمِ تو جنّـتم
داده مِهرَت عزّتم
ای امامِ مهربان
از تو دارم حُرمتم
//////////////
از کرامات خدا
حَرَمَت دارُالشّفاست
با نگاه تو رضا
زائرت حاجترواست
»»»»»«««««
دو عالم رضا ــ حبیبم تویی
به دردم رضا ــ طبیبم تویی
یا علی موسیَ الرّضا (4)
#بند۳
ای امامِ مهربان
حَرَمِت دارُالامان
تو پناه مَردمی
یاورِ اُفتادگان
//////////////
گرچه هستم روسیاه
آمدم بر تو پناه
به جوادت یا رضا
سائلت را کن نگاه
»»»»»«««««
گل فاطمه ــ تویی هست من
امید همه ــ بگیر دست من
یا علی موسیَ الرّضا (4)
#مشهد_مقدس
#زمزمه_مناجات_امام_رضا
#سبک_با_دعای_مادرم_من_گدای_این_درم
دوبیتی
مظلوم ترین یار ولی را کشتند
سبط نبی لم یزلی را کشتند
غافل نشوید اول ماه ربیع
با ضرب لگد طفل علی را کشتند
#مهدی_علی_قاسمی
#نوحه_امام_حسن_عسکری
( علیه السلام )
#حاج_حسین_سیب_سرخی
آقای سامرا
چقدَر ناتوان شدی
خیلی شبیه مادرِ خود
قدکمان شدی
آه ای بهار زرد و خزانی
تو میروی
چون مادرت زمان جوانی
تو میروی
( اَبَاالمَهدی ، یا مولا ) تکرار
بُغصی شکسته داری و
فریاد کوچه ای
هی میخوری زمین ،
ولی یاد کوچه ای
گرچه غریب بودی و
کس سوی تو نرفت
شکرخدا که میخ
به پهلوی تو نرفت
شعله سراغ پیچشِ
گیسوی تو نرفت
اینجا غلاف بر روی
بازوی تو نرفت
آتش کسی به خِرمَنِ
نیلوفرت نزد
اینجا کشیده ، کس
به روی همسرت نزد
( اَبَاالمَهدی ، یا مولا ) تکرار
تو ضعف میکنی
پسرت گریه میکند
مهدی رسیده و
به برت گریه میکنند
خاکی شده است موی سرت
گریه میکند
این ظرفِ آب بر جگرت
گریه میکند
برروی دامنِ پسرت
دست و پا مزن
اینگونه چنگ بر
روی این خاک ها مزن
آقا سلام بر تو و
دریایِ تشنه ات
این کاسه میخورد
روی لبهایِ تشنه ات
یادِ حسین می دمد
از نایِ تشنه ات
دادی سلام
بر لبِ بابایِ تشنه ات
خونابه گرچه از دهنت
ریخته شده
آلاله روی پیرهنت
ریخته شده
شکرخدا که لعل لبت
خیزران نخورد
شکرخدا که روی گلویت
سنان نخورد
چکمه به روی پیکرِتو
بی امان نخورد
سرنیزه ای نیامد و
روی دهان نخورد
شکرخدا که تو
کفَنی داشتی حسن
بر جسم خویش
پیرهنی داشتی حسن
( اَبَاالمَهدی ، یا مولا ) تکرار
بی تو وقارِ خواهرِ تو
مُستَدام ماند
با احترام آمد و
با احترام ماند
پوشیده از نگاه ِ
خَواص و عوام ماند
وای از زنی که
در وسط ازدحام ماند
احساس های خواهری اش
لطمه خورده بود
حتی غرورِ روسری اش
لطمه خورده بود ...
#محمد_جواد_پرچمی
1. اقای سامرا.mp3
6.52M
#نوحه_امام_حسن_عسکری
( علیه السلام )
#حاج_حسین_سیب_سرخی
آقای سامرا
چقدَر ناتوان شدی
میرداماد-شهادت-امام-عسکری-زمینه9802.mp3
7.84M
#زمینه #شور
#شهادت_امام_عسکری
#سیدمهدی_میرداماد 🎤
نه که روضه هات ،خود سامرات گریه داره
غم تو نگات،غربت چشات گریه داره
خشکی لبات ،لرزش صدات گریه داره - گریه داره
توی غربت بیقراری – از غریبی ناله داری - خسته از این روزگاری
چقدغریبی
زهر کینه زد شراره- شد دل تو پاره پاره- غربت تو بیشماره
چقد غریبی
وای امون از این غریبی
نه که نوکرت،دل مادرت روضه خونه
بالای سرت ،گل مضطرت روضه خونه
دم آخرت چشای ترت روضه خونه – روضه خونه
روضه خونت ابرو بارون- چشم مهدی گشته گریون- فاطمه شد دل پریشون
چقد غریبی
تشنه هستی تشنه ی آب- رنگ و روت شد مثل مهتاب- میسوزی با دلی بی تاب
چقد غریبی
وای امون از این غریبی
وعده ی خدا،آرزوی ما کی میای؟
یابن مرتضی،هدف دعا کی میای؟
ذکر شیعه ها،تو غم و بلا کی میای؟کی میای؟
زود بیا با علم عشق- ای شه با کرم عشق- باز بنا کن حرم عشق
توی مدینه
روزگار ما سیاهه-کار شیعه اشک و آهه- مادر تو چش به راهه
توی مدینه
العجل یا حجه الله
شاعر: حسین رحمانی✍
.
#روضه_امام_حسن_عسکری
#استاد_حیدرزاده🎤
#شور_عرب_یا_نغمه_صبا
یازده بار جهان گوشه ي زندان کم نیست
کنج زندانِ بلا گریه ي باران کم نیست
سامرائی شده ام ، راه گدایی بلدم
( امشب همه آمدیم گدایی)
سامرائی شده ام ، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست
#آقا_جان
قسمتِ کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دلِ کعبه همین داغ فراوان کم نیست
یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست
شاعر :
#سيد_حميد_رضا_برقعي
امشب ، شب یتیمی امام زمان ماست ، مولای ما امشب داغ پدر می بیند ، در سن 5 سالگی خیلی سخته برای طفل 5 ساله ، بی بابا بشه ... امام عسکری چند سالشونه ؟ 28 سال ، یک جوان 28 ساله از شدت ضعف ، دستش میلزه ، توان نداره ، تا نگاه به فرزند دلبندش امام زمان (عج) کرد ، اشک از چشمش سرازیر شد ...
حجت ُ الله ، یگانه پسرم
مهدی جان
بنشین این دمِ آخر، به برم
مهدی جان
دشمن از زهر جفا
کارِ مرا ساخته است
زهر ، افکنده شرر بر جگرم
مهدی جان
کاسه آب به دستم بنگر می لرزد
لرزه افتاده ز پا تا به سرم
مهدی جان
#شاعر_ثابت
.👇
3. روضه.mp3
2.34M
قسمت سوم :
#روضه_امام_حسن_عسکری
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#شور_عرب_یا_نغمه_صبا
این شب ها و روزها ، بابا صدا میزد پسرم مهدی ، همین روزهاست مادرش بینِ در و دیوار صدا میزنه : پسرم مهدی ، کی می آیی ؟ ... همه ی غم های عالم روی سینه ی امام زمانه ، ... امام عسکری علیه السلام به شهادت رسیدند ، بدن کفن شد ، تدفین شد ، شیعیان منتظرند ببینند کی به بدن نماز میخواند ؟ همان کسی که به بدن نماز می خواند ، امام بعد از امام عسکریست ...
یه مرتبه دیدند جعفر ، برادر حضرت آمد ، رفت جلو بایسته به نماز ، هنوز نماز رو شروع نکرده بود ، دیدند درب حجره باز شد ، یه آقازاده ی 5 ساله ای ، شال عزا به گردن انداخته ، از حجره بیرون آمد ، عبای عمو رو کشید ، فرمود عمو کنار برو ، من باید به بدن بابام نماز بخوانم ... قربون نماز خوندنت ... تصور کنید طفل 5 ساله ای ایستاده به بدن بابا نماز می خواند ، من همنیجا دلم رفت مدینه مدینه مدینه ، یه شبی هم چند تا طفل 5 ساله با قد و نیم قد ، پشت سرِ بابا ایستادند ، به بدن مادر نماز خوندند ...
#شهادت_امام_عسکری
5. نوحه.mp3
3.03M
#زمینه
#شهادت_امام_عسکری
#استاد_حیدرزاده🎤
مولای غریبان
شد از کینه خاموش
شهر سامرا شد
از غصه سیه پوش
#ملودی_دوم
ز سوز جگر زمزمه دارد
به لب ذکر یا فاطمه دارد
( حسن یا حسن ) تکرار
#بند_دوم
چشم اهل عالم
گردیده شرربار
شد صاحب زمان از
این غصه عزادار
#ملودی_دوم
شده غرق خون چشم گریانش
شده بیقرار پدر جانش
( حسن یا حسن ) تکرار
#بند_سوم
برزانوی مهدی
او سر میگذارد
در اوج غریبی
او جان می سپارد
#ملودی_دوم
دل اهل دین پر مَهن گشته
خوده فاطمه سینه زن گشته
( حسن یا حسن ) تکرار
مسموم وا اماما ،
شهید وا اماما
#بیت_آیت_الله_فقیهی
به همت جواد افشانی
.
20727_1634197095638.mp3
933.6K
#امام_عسکری__ع__زمینه
دلم همیشه کربلاست، ولی ایندفعه
توو سامرا پا ضریح، تو مشرفه
درسته غرق گناهم، درسته دستام خالیه
همینکه از تو میخونم، آخر خوش اقبالیه
حال و هوای نوکرت، عجب حالیه
دل شکسته محضرت آوردم/ میدونم که میخری
تو رو به جون مادرت دریابم/ یا امام عسکری
یا امام عسکری
------------------
دلامون از غم خونه و، چشا بارونه
بقیه الله روضه ی، تو رو میخونه
دل شکسته ات آقاجون، یه عمره لبریز از غمه
میسوزی از درد و ذکر، لبت شده يا فاطمه
من اگه واسه داغ تو، بمیرم کمه
توو لحظههای آخرت گریونِ، روضههای مادری
الهی من فدای اشک چشمت، یا امام عسکری
یا امام عسکری
شاعر و نغمه پرداز:
یوسف زندیه
محمدجواد صادقی
امام عسکری (ع)
زمینه
اشک مهدی می چکددر سوک بابا
مخفی از چشم همه فرزند زهرا
سامرا گشته قیامت
مهدیاسرت سلامت
یابن الزهرا یابن الزهرا
در طفولیت شده مهدی عزادار
در غم بابا بود از دیده خونبار
سامرا گشته قیامت
مهدیا سرت سلامت
یابن الزهرا یابن الزهرا
عسکری از دار دنیا دیده بسته
یوسف زهرا به داغ او نشسته
سامرا گشته قیامت
مهدیا سرت سلامت
یابن الزهرا یابن الزهرا
حجت ابن العسکری گردیده محزون
از جفای معتمد دل گشته پر خون
سامرا گشته قیامت
مهدیا سرت سلامت
یابن الزهرا یابن الزهرا
ناله از دل می زند بر غربت او
نیمه شب ها می رود برتربت او
سامرا گشته قیامت
مهدیا سرت سلامت
یابن الزهرا یابن الزهرا
عسکری امشب به جنات نعیم است
بارلاها حضرت مهدی یتیم است
سامرا گشته قیامت
مهدیا سرت سلامت
یابن الزهرا یابن الزهرا
نوحه امام حسن عسکری (ع)
در سامرا غوغا به پا شد
قتل حسن ابن الرضا شد
صاحب زمان صاحب عزا شد
مهدی به بیند جسم بابا
دارد گلاب خون چو دریا
خون در دل ارض و سما شد
صاحب زمان صاحب عزا شد
زین غم سیه مهدی بتن کرد
بر پا نمازش یاسمن کرد
در سامرا شور و نوا شد
صاحب زمان صاحب عزا شد
فریاد ناله شد به لاهوت
فرزند زهرا شد به تابوت
از قید غم دیگر رها شد
صاحب زمان صاحب عزا شد
مهدی گریبان میکندچاک
آه از نهادش شد به افلاک
روح از تن مولا جدا شد
صاحب زمان صاحب عزا شد
ابن الحسن خون کرده جاری
مخفی نماید سوگواری
مولای یتیم در سامرا شد
صاحب زمان صاحب عزا شد
سیدکمال میرصانعی ۱۴۰۰/۷/۲۱