#سنگین_روضه_حضرت_ابالفضل
#صلوات_الله_علیه
____
تا از توو دست تو عَلَم افتاد
دیدم با گریه خواهرم افتاد
نگم براتو از زن و بچه ام..
چه اضطرابی تو حرم افتاد
پاشو ببین رقیه گریونه
سکینه بیقرار و دل خونه
چشم انتظار نشستن و ذکر
رو لبهاشون فقط عموجونه
پاشو قدم بزن علمدارم
نگاهی کن به من علمدارم
پاشو نزار که دشمنا حالا
تا خیمه ها برن علمدارم
سقای دشت کربلا عباس/دستت شده از تن جدا عباس
....
هنوز برام یه لشکری داداش
هنوز یل دلاوری داداش
پاشو یه بار دیگه علم بردار
هنوز امید خواهری داداش
تیر سه شعبه خورده تو چشمات
نمیتونی بایستی روی پات
نمیشه باورم داری میری
باید خدافظی کنم باهات.!
داغ تو زندگیمو درهم کرد
بدجوری این قد منو خم کرد
دیدم که بعد رفتنت زینب
دوباره معجرش رو محکم کرد
سقای دشت کربلا عباس/دستت شده از تن جدا عباس
....
تو علقمه پیچیده بوی یاس
بالاسرتو حضرت زهراس
بهم بگو تا مادرو دیدی
چی بینتون گذشت داداش عباس
تو گفتی که چیشد توی میدون
کشیدنت تورو به خاک و خون
یا گفته مادرم که توو کوچه
یه سیلی خورد و شد حسن گریون
تو گفتی از دلت که شد مضطر
از این که بی کسه دیگه خواهر
یا گفته مادر از آتیشی که
یه روزی گُر گرفته پشت در
(یا گفته مادر از هجومی که
آوُردن عده ای به پشت در)
مادر مهربون من زهرا/مادر قد کمون من زهرا
#شاعر
#روح_الله_پیدایی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻#کارگروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
🆔@goosheye_oshagh
🆔 @ehsantabriziyan
#سنگین_روضه
#شب_عاشورا
_______
با گریه خیمه گاه و می بینم
با غصه ذوالجناح رو می بینم
با گریه صورتت رو می بوسم
با غصه قتلگاه و می بینم
یه عده بی حیا رو می بینم
فرار بچه ها رو می بینم
همین که خیره به سرت میشم
یه خنجر از قفا رو می بینم
می بینمت به مشکل افتادی
به زیر پای قاتل افتادی
جلو چشای من به خاک و خون
شبیه مرغ بِسمِل افتادی
.....................
آب آورت رو میبری میدون
گل پسرت رو میبری میدون
اُمِّ وهب حالم و میدونه
کی خواهرت رو میبری میدون
خدا میدونه خوب می جنگم
شمشیر نشد با چوب می جنگم
میگم که دختر علی هستم
از صبح تا غروب، می جنگم
فدای غصه خوردنت داداش
غریب گیر آوردنت داداش
برات بمیر که ته گودال
به زور نیزه بردنت داداش
.................
آخه اینا چی میخوان از جوونت
فدای موهای پریشونت
هنوز که خیزرون نیاوردن
بگو چرا شکسته دندونت
فدای این نگاه مظلومت
از آب هم کردن محرومت
تو رو خدا نگو أنا العطشان
با نیزه میزنن تو حلقومت
داره چه غوغایی به پا میشه
دم غروب کربلا میشه
و الشِّمرُ جالسٌ علی صَدره
داره سرت جدا میشه
ــــ
#شاعر
#محمد_اسداللهی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻#کارگروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
🆔@goosheye_oshagh
🆔 @ehsantabriziyan
#پیش_زمینه_محرم
#نغمه_و_شعر_احسان_تبریزیان
مَنْ أَرَادَ الله بِهِ الْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ(ع) وَ حُبَّ زِیَارَتِهِ
اره دوست داشته خدا که شدی دوسدار حسین
خودش نوشته اسمتو تو جمع زوار حسین
بگو الحمدلله که با نگاه زهرا
سینه زنم دوباره زیر پرچم آقا
🆔 @ehsantabriziyan
#زمینه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#شب_اول
ای آشنا برگرد/نیا آقا برگرد
تو رو خدا / تو رو خدا /تو رو خدا برگرد
برگرد/که شهر کوفه بی فروغه
برگرد / تموم حرفاشون دروغه
برگرد / بازار نیزه ها شلوغه
نگرونم برای خواهرت
برای قامت آب آورت
اینا حرمت شکنی رسمشونه
نگرونم برای دخترت
برگرد آقا برگرد / برگرد آقا برگرد
............................
فدای تو جونم، شبیه بارونم
از اینکه تو مثه بابات غریبی دلخونم
اینها،شکستن عهدی رو که بستن
حالا به انتظار تو نشستن
تنها دنبال کشتن تو هستن
نگرونیم برای اکبره
بی قراریم برای اصغره
عده ای دنبال نعل تازه ان
حرمله تیر سه شعبه می خره
برگرد آقا برگرد/برگرد آقا برگرد
......................
دلم پره از غم/ یه آسمون دردم
تو کوفه تو اسارته یه عده نامردم
ای وای،چه سخته کوفه و اسارت
ای وای،چه سخته طعنه و جسارت
ای وای،اگه حرم بره به غارت...
روسرم ریخت آتیش فدا سرت
نگرونم آقا برا سرت
نیا کوفه تا رقیه نبینه
که شده از بدنت جدا سرت
برگرد آقا برگرد / برگرد آقا برگرد
#نغمه: #احسان_تبریزیان
#شعر: #استاد_حسن_زاده
#احسان_تبریزیان
🆔@ehsantabriziyan
#زمینه_روز_دوم_محرم
نغمه: #احسان_تبریزیان
شعر: #علی_اصغر_شاسنایی
#احسان_تبریزیان
____________
کاروان نور میرسه از راه
با نوای علی ولی الله
کاروانی از نسل ابراهیم
چشمه های زلالی از تسنیم
میرسه سالار عشق/نقطه پرگار عشق
علم می کوبه زمین/دست علمدار عشق
میگن همه روضه خونا
عاشقای خون خدا:
حسین رسید به کربلا
___________________
قاسم و اکبر، عون و عبدالله
همه جمعن به گرد حضرت ماه
همه منتظرِ رخصت عباس
همه تحتِ زعامت عباس
قرق میشه کربلا/با چشم صاحب علم
پیاده میشن همه/ مخدرات حرم
طنین وا محمدا
پیچیده توی خیمه ها
زینب رسید به کربلا
_________________
آه از اون لحظه، وای از اون ساعات
که اسیر میشه عمه ی سادات
کاشکی که هیشکی نشه دشمن شاد
دَخَلَت زِینَبُ عَلَیابنِ زیاد
واویلا از شهر شام / از اون همه ازدحام
دختر شیر خدا / کجا و بزم حرام
میاد صدایی آشنا
غریبونه روی نیزه ها
زینب رسید شام بلا
🆔 @ehsantabriziyan
#زمینه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شعر_و_نغمه_احسان_تبریزیان
___________
کجایی بابا برس به دادم
روزای با تو نرفته یادم
دختره شاه بودم،حالا چی؟
رو دوش ماه بودم،حالا چی؟
ماه شبهات بودم حالا چی؟
روی پاهات بودم حالا چی؟
حالا چی ؟حالا چی؟
خستم ولی خواب نمیخوام
تشنم ولی آب نمیخوام
من فقط فقط بابامو میخوام
________________________
راستی بابایی انگشترت کو
سردار بی سر پس پیکرت کو؟
روی تو خونیه مثه من
موی تو خونیه مثه من
زخم لبهات بابا مثه من
سوخته پلکات بابا مثه من
مثه من مثه من
بابا پیرهن نمیخوام
هیچی اصلا نمیخوام
من فقط فقط بابامو میخوام
________________________
ازت بپرسم بابا یه چیزی
بگو بابایی چیه کنیزی؟
بابایی پیر شدم مگه نه ؟
من زمین گیر شدم مگه نه؟
کبوده پیکرم مگه نه؟
شبیه مادرم مگه نه؟
مگه نه مگه نه ؟!
دردم درمون نمیخوام
اصلا سامون نمیخوام
من فقط فقط بابامو میخوام
🆔 @ehsantabriziyan
#زمینه_فرزندان_حضرت_زینب_سلام_الله علیهما
_______
من زینبم فداییه قدیمت
من زینبم همیشه یا کریمت
من زینبم شیر زن عشیره
من زینبم مدافع حریمت
نائبه الحیدرم/یک تنه یک لشگرم
سینه دشمن رو با /تیغ زبان می درم
دسته گلام به فدای تو
فدای تو و بچه های تو
اذنم بدی خودمم می دم
جونمو برا رونمای تو
_______________
میخوان بشن فداییه سر تو
قربونیه علی اصغر تو
خون علی تو رگاشون میجوشه
سربازای دلیر خواهر تو
دلیر و نام آورن/ تجلی خیبرن
هم نوه ی جعفرو/ هم نوه ی حیدرن
مستن از عطر یاس تو
شارگ میزارن واسه تو
درسشونو خوب پس میدن
شاگردای عباس تو
______________
مثل علی اکبر پهلوونن
مردی شدن گرچه نوجوونن
لشگر میشه محو نعره هاشون
مثل داداش حسن رجز میخونن
میمنه تا میسره/یکسره تسخیرشون
کر شده گوش فلک/از دم تکبیرشون
ارثیه از حمزه جگر/از مجتبی دارن هنر
جوری به میدون میزنن/لشگر میشه زیر و زبر
__________
#شعر_نغمه_احسان_تبریزیان
#شعر_علی_اصغر_شاهسنایی
#احسان_تبریزیان
🆔 @ehsantabriziyan
#زمینه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
رفتن همه اما/موندم منه دلخون
دل منو نشکن / بزار برم میدون
ببین از شور عشق تو
عمو پوشیده ام کفن
تو رو جون بابام حسن
به دلم دست رد نزن
می دونی دوست دارم فدات شم
میخوام که خاک زیر پات شم
مشمول دعات شم
عمو جونم عمو عمو جونم عمو
__________________
می بینی که تنهام/ پیشم بمون قاسم
پاشو یه بار دیگه / رجز بخون قاسم
بمیرم نعل اسباشون
جا گذاشته توی تنت
تازه شد کینه جمل
پره سنگه روی تنت
وای وای وای قد کشیده ای تو
وای وای وای پر بریده ای تو
چه رسیده ای تو
گل یاسمنم / یتیم حسنم
____________
ای تازه دامادم / شاخه ی شمشادم
کنار جسم تو / از نفس افتادم
چه بلایی سرت اومد
بدنت زیر و رو شده
زرهی که بوده عمو
به تنت زیر و رو شده
وای وای وای بین نیزه هایی
وای وای وای زیر دست و پایی
آخ چه بی صدایی
گل یاسمنم/یتیم حسنم
__________________
#شعر_و_نغمه_احسان_تبریزیان
🆔 @ehsantabriziyan
#زمینه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#علیه_السلام
..................................
عمو به میدون رفت
خسته و محزون رفت
این دفه بی یاور
چقد پریشون رفت
یکی دو تا صد تا هزار نفر شدند
توو قتلگاه براش چه دردسر شدند
تنها و بیکسه عمو تو قتلگاه
نمیزارم عمو بمونه بی سپاه
نوبت دستای منه برا عمو سپر باشن
یک تنه وایمیسم اگه حتی هزار نفر باشند
###
میون گوداله
عمو چه بی حاله
زخمیه سر تا پاش
چه بی پر و باله
می بینی حال و روزشو بزا برم
غربت سینه سوزشو بزا برم
می بینی که چی اومده سر تنش
دارن با هر وسیله ای میزننش
عمه رهام کن تا برم /تو رو به مادرت قسم
من التماست می کنم/ بزار به دادش برسم
..............................
دشمن ازم ترسید
تا رجزامو دید
خون حسن اینبار
توو رگ من جوشید
به سن و سال که نیس منم مقاومم
هرچی باشه منم شبیه قاسمم
حتی اگه سر از تنم جدا بشه
نمیزارم تو قتلگاه رها بشه
این همه دشمن اومدن از عمو جونم چی میخوان
دق می کنم مثل عمو سمت حرم اگه بیان
______
#نغمه_احسان_تبریزیان
#شعر: #محسن_ناصحی
#احسان_تبریزیان
🆔 @ehsantabriziyan
#زمینه_حضرت_علی_اصغر
#صلوات_الله_علیه
_________________
از چه از من دل بریدی؟
از تو آغوش من پر کشیدی
رفتی و غربتم رو ندیدی (۲)
حالا ولی رو دستم /سرت به مویی بنده
پاشو ببین علی جون/ حرمله بم میخنده
*بعد تو کوه غصه و دردم*
*با چه رویی به خیمه بر گردم؟*
_
غرق خونه پیکر تو
چی بگم حالا به مادر تو
کاش نبینه رباب حنجرتو (۲)
حیرونم و پریشون/ بی حد و مرزه دردم
بین حرم تا میدون /میرم و بر می گردم
*زیر عبام پنهونت کردم*
*با چه رویی به خیمه برگردم*
_
درد و غم هام بی حسابه
بعد تو دیگه دنیام خرابه
داغ توروی قلب ربابه (۲)
برای تو بابا جون/چه آرزوها داشتم
حالا ولی با دستام /تو رو تو خاک گذاشتم
*بادستای خودم خاکت کردم*
*باچه رویی به خیمه برگردم*
________
#نغمه_احسان_تبریزیان
#شعر: #علی_اصغر_شاهسنایی
#احسان_تبریزیان
🆔 @ehsantabriziyan
#زمینه_حضرت_علی_اکبر
#صلوات_الله_علیه
______________
می باره از / ابر چشمام بارون
هستی من/داره میره میدون
برا بار آخر بابا/یکمی جلوم را(ه) برو
قسمت انگار اینجوریه/که دیگه نبینم تو رو
میوهٔ دل من/ای نبی حرم
جون من به فدات /برو ای پسرم
ولدی ولدی
__
ای ماه من/ ای قرار لیلا
پاشو بابا/پاشو از رو خاکا
پاشو وپیش چشام/دوباره قدم بزن
ای دلاوره حرم/پاشو باز علم بزن
نور چشم ترم/حال من رو ببین
پیش چشمای من/پا نکش رو زمین
ولدی ولدی
_
جای جای دشت/پره از بوی تو
افتاده تو/دست باد موی تو
همه جا پر از توئه/ همه جا میبینمت
کی باور میکرد یه روز/ رو عبا بچینمت
محتضر شدمو/ می سوزه جیگرم
موندم این بدنو/چه جوری ببرم
ولدی ولدی
#نغمه_و_شعر_احسان_تبریزیان
🆔 @ehsantabriziyan
#زمینه_شب_تاسوعا
#نغمه: #احسان_تبریزیان
#شعر: #داود_رحیمی
#احسان_تبریزیان
_____
کنار پیکرت نشستم
شکستی و منم شکستم
امید خیمه های تشنه
مونده تنت به روی دستم
پاشو دلاور حرم/ پاشو امیر لشگرم
پاشو ببین که دشمنا / هلهله کردن
نامردمای بی حیا/ تو رو ازم گرفتن و
حالا به حال و روز من /دارن میخندن
بی تو من چه کنم؟ای سقای حرم
جسمت رو چجوری تا خیمه ببرم؟
......................
دیگه جونم به لب رسیده
کارم به التماس کشیده
کسی توی تموم عمرم
حالمو اینجوری ندیده
جون من اینجوری نخواب/ نگرونم برا رباب
کسی ازت نمیخواد آب / فقط بلندشو
نذار بیفته این علم/ نگرون رقیهام
تو خطر افتاده حرم / فقط بلند شو
خیمه تو خطره/زینب منتظره
حرمله رو نذار/ سمت خیمه بره
###
چشاتو بستی ای امیدم
دیگه ازین جهان بریدم
زینب من زمین نشست تا
عمود خیمه رو کشیدم
انگاری زانوهاش شکست/ گره معجرا رو بست/ حالا امیر قافلهست/ ناموس حیدر
تازه شروع غربته/ اوج غم و مصیبته
آمادهی اسارته / ناموس حیدر
آه داداش! کمرم/ میسوزه جگرم
رفتی و بعد ازین/ زینب موند و حرم
_________________
🆔 @ehsantabriziyan
#زمینه_شب_عاشورا
#نغمه_احسان_تبریزیان
#شعر_صادق_میرصالحیان
#احسان_تبریزیان
__________________
چقد بوی فراق میده/ این حرفهای امشب تو
بیا و بدترش نکن/حال و روز زینبتو
یا دهر اٌف لک من/خلیلی داری میخونی
بدون تو نمی تونم /خودت که بهتر می دونی
نگو/نگو سرت میره رو نیزه ها نگو
نگو تنت به زیر دست و پا ...نگو
نگو انگشت و انگشترتو...نگو
نگو غارت میشه پیکرت و ... نگو
فقط بگو من چه کنم؟
بی تو با اطفال حرم
با لشگر نامحرما
که میریزن دور و برم
_________________
امشب چقدر پریشونی/چی قراره سرت بیاد
چرا باید این همه تیر/ به سمت پیکرت بیاد
لباس یادگاری رو/ چرا ازم میخوای داداش
ایشالا سالم میری و/ با دست پر میای داداش
نرو نرو که دشمن تو شیر میشه
نرو نرو که دخترت اسیر میشه
نرو نرو که تیغ و تیر زیاد دارن نرو
نرو که با علی عناد دارن نرو
بیا یه امشب دل سیر
میخوام نگات کنم داداش
امام حسین منی و
میخوام صدات کنم داداش
______________
فردا بیاد تو قتلگاه/ چطور تو رو پیدا کنم
نیزه شکسته ها رو من/ از تن تو جدا کنم
فردا که خنجر میرسه/ صدای مادر میرسه
شمر اگه دست پر بیاد/ قصه ما سر میرسه
بگو بگو فردا باید چیکار کنیم بگو
بگو کدوم طرف فرار کنیم بگو
بگو چطوری آروم بگیرم بگو
بگو چطور ببینم و نَمیرم بگو
دعای امشبم فقط
اینه که فردا نرسه
سرت سلامت باشه و
به روی نی ها نرسه
____________
🆔 @ehsantabriziyan
#زمینه_شام_عاشورا
#شعر_و_نغمه_احسان_تبریزیان
___
باور نمی کنم هنوز /رفتی عزیز برادرم
رفتی و من حالا داداش/میون خیل لشگرم
رفتی و حرم سوخت
رفتی و پرم سوخت
رفتی و سرم سوخت
سایه ی سرم خداحافظ
گل مادرم خداحافظ
___
یادم نمیره ای داداش/ لحظه ی آخره تو رو
نفس نفس زدن هاتو/ صدای مادر تو رو
تو گودال رسید و ...
حالم رو ندید و ...
خنجر رو کشید و ...
دست و پا زدی زیر خنجر
بمیرم برات، شه بی سر
__
سرت به روی نیزه و / تن تو زیر مرکباس
بمیره خواهرت داداش/ سرت یه جا تنت یه جاس
می بینی امیرم!
بعد تو اسیرم
کاش می شد بمیرم
میخواد دستامو ببنده شمر
به اشک چشام می خنده شمر
________
🆔 @ehsantabriziyan
زمزمه یا زمینه حضرت مسلم علیه السلام
شاعر : آقا داوود رحیمی
________________
برا مسلم این غم خیلی بده
که اون دستی که بش سیلی زده
به استقبال زینب اومده، دلش خونه
تا اون نامرد
دستشو بست، گفت حسین جان خواهرت رو برگردون
سیلی که خورد، ناله زد گفت، دخترت رو برگردون
تشنه موند و، گفت رباب و، اصغرت رو برگردون
اینا از آلِ، علی بیزارن
داغ علی روو، دلت میذارن
خولی و شمر و سنان ملعون
نقشه برای سر تو دارن
###
شنیده مسلم درد حیدر و
خودش زود رفت وا کرد اون در و
نزد هیچ کس پشت در طوعه رو، بمیرم من
حمله کردن
مرد جنگه، کم نیاورد، روبهروی اون لشکر
اما مسلم، رو زمین زد، یاد اون روز حیدر
اون روزی که، تو مدینه، حیدر و کشت میخ در
غربت حیدر، که مادر و کشت
سیلی به مادر، زد حیدر و کشت
تیر سه شعبه، میخه دره که
علی و زهرا، و بچه رو کشت
####
خبر مسلم اومد محضرش
تا که گفتن چی اومد به سرش
حسین پرسید از حال دخترش، بمیرم من
گریه کرد و
شد فراموش داغ بابا روی پای ثارالله
من بمیرم واسه حال دخترای ثارالله
گریه کردن سیلی خوردن تو عزای ثارالله
چی بگم از این، رسم زمونه؟
غم رقیه، دل میسوزونه
یتیم ارباب، مونده و رسمه
یتیم نوازی ، با تازیونه
___________________________
🔻#کارگروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
🆔@goosheye_oshagh
بسم الله الرّحمن الرّحیم
زمزمه یا زمینه شب دوم محرم
_____________
دارم میسوزم از تاب و تبت
که انا للهِ روی لبت
بدون تو میمیره زینبت
حسین جانم
آه ای جانم
ای امیدم نشه زینب/ ناامید اینجا ای کاش
سینه سوزه حتی فکر/ دوریِ از تو داداش
یکمی هم تو به فکر/ دل این بچه ها باش
میبینی تو خیمه اضطرابو
میبینی دلشوره ربابو
الهی تشنه نمونه اصغر
الهی دشمن نبنده آبو
____________________
سفارش ها مادر کرده به من
بهم داده یه کهنه پیرهن
شنیدم اینجا میشی بی کفن
بمیرم من
آه ای جانم
وای از اون لحظه که دورت/حلقهی دشمن باشه
زینبت جون میده وقتی/که سر تو دعواشه
وای اگر به خیمه ما/پای دشمنهات واشه
نباشی خیمه میره به غارت
نباشی زینب میره اسارت
دور از چشای تو و اباالفضل
به دخترات هم میشه جسارت
__________________
منم زینب ناموس مرتضی
ندیدن سایم رو هم هیچ کجا
الهی اینجا بین دشمنا
نمونم من
آه ای جانم
آه و حسرت داغ غربت/ میشینه روی قلبم
تو بگو که من چجوری/ سر کنم با این ماتم
میشه ناموس تو داداش/ همسفر با نامحرم
از کوفه تا شام نگاه اغیار
سیلی و دشنام کوچه و بازار
سه ساله داره قافله ما
نداره اینقدر طاقت آزار
___________________________
🔻#کارگروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
🆔@goosheye_oshagh
زمزمه یا زمینه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
شاعر: آقا محسن ناصحی
____________________
تو موهات سوخته مثل موی من
کبوده چهره ت مثل روی من
شکست ابروت مثل ابروی من / ببین بابا
دیدی بابا
بین راه از ناقه وقتی روی خاکا افتادم
ناله ی وا غربتا از عمق سینه سر دادم
بسکه محکم زد توو گوشم درد پا رفت از یادم
گوشوارم و برد فدا سر تو
خیلی غما دیده دختر تو
بخواد میبخشم النگوهام و
ازش می گیرم انگشترت و
###
ماها رو می بردن با اشک و آه
میون نامحرم ها یک سپاه
ما رو می کشتن مردم با نگاه / ببین بابا
دیدی بابا
دشمنت هر چی منو زد محکم اما ایستادم
تازیونه زد به بازوم یاد زهرا افتادم
حفظ معجر درد من بود پای این غم جون دادم
کنج خرابه خسته و تنهام
بدم میاد از کوفه و از شام
کنار میام با درد و غم اما
قلبم و سوزوند اون همه دشنام
___________________________
🔻#کارگروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
🆔@goosheye_oshagh