eitaa logo
احسان تبریزیان
1هزار دنبال‌کننده
152 عکس
121 ویدیو
12 فایل
این کانال جهت به اشتراک گذاشتن و نشر اشعار و معارف اهلبیت تشکیل شده است. نظرات شما یاری دهنده ماست...
مشاهده در ایتا
دانلود
غم تو آبروی ماست این غم را مگیر از ما دلیل پلک‌های زخم! مرهم را مگیر از ما نگاه خیس ما ارثیه‌ی آبا و اجدادی‌ست بیا لطفی کن این حق مسلّم را مگیر از ما برای ما که از غوغای این عالم گریزانیم همین یک دلخوشی مانده‌ست، این کم را مگیر از ما به غیر از خیمه‌ی تو هر کجا آلوده‌ی فتنه‌ست نشستن در پناه سرخ پرچم را مگیر از ما رضا فرمود "فَابکِ لِلحُسین اِنْ کُنتَ باکِیّا" عمل کردن به این فرمان محکم را مگیر از ما دم نوحه برای سینه‌زن حکم نفس دارد بدون روضه می‌میریم، این دم را مگیر از ما تمام سال با شوق همین یک ماه سر کردیم تمام سال را باشد... محرّم را مگیر از ما _________ 🆔 @ehsantabriziyan
سِیرِ آنان که دلبرند کنم اول -آخر تو را پسند کنم حق بده در فراقِ آغوشت چشم خود را به گریه بند کنم میزنم بال بال تا خود را در هوای تو شهربند کنم عین فرزانگیست گر اینجا آنچه دیوانگان کنند کنم نَفَسم گیر نَفْس مانده اگر روضه خوانی به چون و چند کنم روزگارم که تلخ شد باید نذر هیئت دو کیسه قند کنم گریه بر تو نشاط داده اگر بعدِ روضه بگو بخند کنم شب جمعه برای غربت تو گریه ی فاطمه پسند کنم از روی خاک گرم کرب و بلا کاش بودم تو را بلند کنم _________________ 🆔 @ehsantabriziyan
تا قنوتَت رو به سوی یار بالا می رود بر دو دستت آسمان انگار بالا می رود پرچمت را از زمانی که در خانه زدم برکت و نور از در و دیوار بالا می رود اوج، معنایش به دست و پای تو افتادن است نوکرت از این جهت بسیار بالا می رود بردن نام تو مُهرِ استجابت بر دعاست ذیل ذکر اسم تو اذکار بالا می رود تربت تو در حقیقت آب روی آتش است هر زمانی که تب بیمار بالا میرود حاجتش لمس ضریح و صحن و پایین پای توست دستهای سینه زن هربار بالا میرود کشته ی جمعه، تو را تیغ دوشنبه ذبح کرد نیزه با دستور آن مسمار بالا میرود _____________ 🆔 @ehsantabriziyan
دیشب کنار شمع از بال و پرم گفتم او می چکید و من هم از چشم ترم گفتم هر دفعه پرسیدند کارت چیست در روضه؟ مانند بابا در جوابش "نوکرم" گفتم تا تحت قبه کاملا مشغول تو باشم حاجات را به کفشداری حرم گفتم در خواستگاری اولین حرفی که مطرح شد از عشق دیرینم به تو، به همسرم گفتم جای شما را هیچ کس در دل نمی گیرد و الله این را با تمام باورم گفتم «با دادن حاجات من، من را مران از خویش » این حرف را وقتی که در پشت درم گفتم گفتم چگونه زجر زجرش داده بعد از تو هر بار که از دخترت به دخترم گفتم از خشکی لب ها و ذبحت با لب تشنه امروز چندین دفعه به چشم ترم گفتم ___________________ 🆔 @ehsantabriziyan
غم تو آبروی ماست این غم را مگیر از ما دلیل پلک‌های زخم! مرهم را مگیر از ما نگاه خیس ما ارثیه‌ی آبا و اجدادی‌ست بیا لطفی کن این حق مسلّم را مگیر از ما برای ما که از غوغای این عالم گریزانیم همین یک دلخوشی مانده‌ست، این کم را مگیر از ما به غیر از خیمه‌ی تو هر کجا آلوده‌ی فتنه‌ست نشستن در پناه سرخ پرچم را مگیر از ما رضا فرمود "فَابکِ لِلحُسین اِنْ کُنتَ باکِیّا" عمل کردن به این فرمان محکم را مگیر از ما دم نوحه برای سینه‌زن حکم نفس دارد بدون روضه می‌میریم، این دم را مگیر از ما تمام سال با شوق همین یک ماه سر کردیم تمام سال را باشد... محرّم را مگیر از ما _________ 🆔 @ehsantabriziyan
سِیرِ آنان که دلبرند کنم اول -آخر تو را پسند کنم حق بده در فراقِ آغوشت چشم خود را به گریه بند کنم میزنم بال بال تا خود را در هوای تو شهربند کنم عین فرزانگیست گر اینجا آنچه دیوانگان کنند کنم نَفَسم گیر نَفْس مانده اگر روضه خوانی به چون و چند کنم روزگارم که تلخ شد باید نذر هیئت دو کیسه قند کنم گریه بر تو نشاط داده اگر بعدِ روضه بگو بخند کنم شب جمعه برای غربت تو گریه ی فاطمه پسند کنم از روی خاک گرم کرب و بلا کاش بودم تو را بلند کنم _________________ 🆔 @ehsantabriziyan
تا قنوتَت رو به سوی یار بالا می رود بر دو دستت آسمان انگار بالا می رود پرچمت را از زمانی که در خانه زدم برکت و نور از در و دیوار بالا می رود اوج، معنایش به دست و پای تو افتادن است نوکرت از این جهت بسیار بالا می رود بردن نام تو مُهرِ استجابت بر دعاست ذیل ذکر اسم تو اذکار بالا می رود تربت تو در حقیقت آب روی آتش است هر زمانی که تب بیمار بالا میرود حاجتش لمس ضریح و صحن و پایین پای توست دستهای سینه زن هربار بالا میرود کشته ی جمعه، تو را تیغ دوشنبه ذبح کرد نیزه با دستور آن مسمار بالا میرود _____________ 🆔 @ehsantabriziyan
دیشب کنار شمع از بال و پرم گفتم او می چکید و من هم از چشم ترم گفتم هر دفعه پرسیدند کارت چیست در روضه؟ مانند بابا در جوابش "نوکرم" گفتم تا تحت قبه کاملا مشغول تو باشم حاجات را به کفشداری حرم گفتم در خواستگاری اولین حرفی که مطرح شد از عشق دیرینم به تو، به همسرم گفتم جای شما را هیچ کس در دل نمی گیرد و الله این را با تمام باورم گفتم «با دادن حاجات من، من را مران از خویش » این حرف را وقتی که در پشت درم گفتم گفتم چگونه زجر زجرش داده بعد از تو هر بار که از دخترت به دخترم گفتم از خشکی لب ها و ذبحت با لب تشنه امروز چندین دفعه به چشم ترم گفتم ___________________ 🆔 @ehsantabriziyan