#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#مناجات
#بقیع
#غزل
اگر می آمدی ایران تو مرقد داشتی حتماً
به جز گلدسته و نقاره گنبد داشتی حتماً
شمال شرق ایران یا جنوب غرب یا مرکز
تو هم در بخشی از این خاک مشهد داشتی حتماً
کنار مضجعت در آخرش با شوق با فریاد
پس از صل علی،ٰ آل محمد داشتی حتماً
کسی با کفشهایش در حریم تو نمی آمد
به دور مرقدت از صحن ها حد داشتی حتماً
«مُؤَیِّد» داشتی در مشهدت با شعرهای ناب
و در کل زمین کلی مُؤَیَّد داشتی حتماً
اگر می آمدی ایران شبیه حیدر کرار
تو هم بین اذان یک جفت اَشْهَد داشتی حتماً
همیشه سمت بابُ الْقاسمت غوغای زائر بود
خودت هم از همانجا رفت و آمد داشتی حتماً
#مهدی_رحیمی
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند
دوتا کریم در عالم برای ما باشند
حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند
کبوتران، همه راهی سامرا باشند
#مهدی_رحیمی
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#مدح
#غزل
سیرتش نه درحقیقت صورت دنیایی اش
ماه را شرمنده ی خود می کند زیبایی اش
می چکد نهج البلاغه ازلب پایینی اش
می چکد آیات قرآن از لب بالایی اش
لحظه لحظه خیر او حتما به مردم می رسد
آن کسی که«جامعه» بوده دم لالایی اش
جامعه،«عجِّل فرج» به به چه تلفیقی شده ست
نسبت فرزندی اش با نسبت بابایی اش
سیزده دیگر برای هیچ کاری نحس نیست
یازده در ذکر بالا می رود کارایی اش
نوکر اربابم و یک بخش از آقایی ام
ریشه دارد بی برو برگرد در آقایی اش
طعم توحید و امامت را به هم آمیخته
نیمه ی مکّی او با نیم سامرّایی اش
هرقَدَر که خسته باشی بعد از آن دیوارها
رو به راهت می کند یک استکان از چایی اش
از حرم برگشته می داند که وقت بازگشت
چایی دوم دو چندان می شود گیرایی اش
چون که تنها می روی هرگز به سامرّا نرو
چون خجالت می کشد تنهایی از تنهایی اش
#مهدی_رحیمی