eitaa logo
دوره تابستانی احیاء ۷ - تابستان ۱۴۰۳
274 دنبال‌کننده
889 عکس
69 ویدیو
31 فایل
.... دوره علمی-تربیتی تابستانی احیاء .... مدرسه علمیه مبارکه معصومیه سلام الله علیها 💠تحول در حوزه را از خودمان شروع کنیم💠 🔷 دبیر اجرایی دوره احیاء : @Amin_abdolahi78 🔷 کانال رسانه احیا‌ء (صوت های محتوای آموزشی دوره): @resane_ehya
مشاهده در ایتا
دانلود
بازدید از باغ موزه دفاع مقدس شهر همدان عکس‌های ارسالی از شما 😊
سلام و خداقوت🌷 دو سه تا مطلب یکی اینکه همونطور که گفته شد، برای ساعت ۶ صبح آماده باشید که سوار اتوبوس بشیم تا دیر نرسیم 🙏🏻 دوم اینکه ان‌شاءالله قراره بعد از برنامه غار علیصدر، مرقد آیت الله بهاری رو زیارت کنیم. دوستان زحمت کشیدن و مطالبی رو برای آشنایی ایشون آماده کردن، که تو کانال بارگذاری می‌کنیم.🤓 سوم اینکه عکس‌هایی که تو اماکن اردو میگیرید رو برای ما بفرستید تا تو کانال منتشر کنیم. نیاز نیست عکس رسمی باشه😉
🌷بسم ربّ العارفین🌷 🌸روایتی هنرمندانه از زندگی عالم ربانی و عارف صمدانی آیت الحق شیخ محمد بهاری 🌸 صدایی که جمع را به خود آورده بود صدای شیخ لاغر اندامی بود که در کنار سکو و در مقابل آنها ایستاده بود. سید معمار، شیخ حسنعلی، شیخ همدر و سید علی همگی رویشان را برگرداندند تا صاحب صدا را ببینند. صاحب صدا کسی نبود جز شیخ محمد بهاری همدانی، مردی که میراث دار طریقه ملاحسینقلی همدانی در نجف اشرف بود. سید معمار گفت: جناب شیخ، سلام علیکم ، بفرمایید. شیخ محمد درحالی که تسبیحش را در دست میگرداند، با شیرینی تمام گفت: وقت تلف کنم و بنشینم و به کرامات شنیدن عمر بگذرانم؟ شیخ همدر که توقع چنین پاسخی نداشت، گفت: جناب شیخ، تشریف بیاورید و چند دقیقه از مرحوم ملاحسینقلی همدانی برایمان بفرمایید. سید علی با تعجب به شیخ محمد نگاه کرد و متوجه شد که شیخ محمد در حال لبخند زدن به اوست. شیخ محمد گفت: با آقا سید علی کاری داشتم. سید علی که شیخ محمد را نمی شناخت و فقط اسم او را شنیده بود، آهسته از شیخ حسنعلی پرسید: من ایشان را نمی شناسم، ایشان که هستند؟ شیخ حسنعلی به آرامی پاسخ داد: شیخ محمد بهاری همدانی، وصی سلوکی ملاحسینقلی همدانی. شیخ محمد که گویا شوخ طبعی اش بر باطن سراسر نورش غلبه داشت، اصلاً به او نمی آمد که وصی سلوکی مردی همچون ملاحسینقلی همدانی باشد. به تک تک افراد حاضر در جمع عصربه خیری گفت و سپس ساکت شد و سرش را پایین انداخت. شیخ حسنعلی دوباره گفت: جناب شیخ دوستان در حال بیان کراماتی بودند که از جناب سید مرتضی کشمیری دیده بودند. اما شما نکته ای فرمودید که تأمل بر انگیز بود. شیخ محمد سرش را بالا آورد و پس از سکوت معنا داری، گفت: خداوند، سید مرتضی کشمیری و امثال اورا برای اسلام و مسلمین حفظ کند، اما کرامت حقیقی مردان خدا اموری نیست که اینجا گفته شد، کرامت امثال سید مرتضی کشمیری، عبودیت و بندگی خدای متعال و رضا به خواست و اراده مقام احدیت است. اموری که در این مجلس گفته شد، با همه جذابیتی که دارد، نقل و نباتی بیش در راه عبودیت حق تعالی نیست. نباید کرامت اولیای الهی را که بندگی و فنای در اسما و صفات الهی است، به آثار جزئی نفوس آنها تقلیل داد. این امور برای بسیاری از اولیا رخ می دهد و چه بسا که از خود بروز نمی دهند و چه بسا که بروز آن را قاطع طریق می دانند. اما جناب سید مرتضی ممکن است مأمور باشند و در بروز این قضایا مانعی نداشته باشند. سال ۱۳۲۵ هجری قمری، در حدود دو سال پس از وفات سید مرتضی کشمیری، خبری سخت و تلخ فضای ملکوتی نجف اشرف را در کام خویش فرو برده بود. شیخ محمد بهاری همدانی که برای درمان به ایران رفته بود، در بهار همدان، در حالی که شصت سال بیشتر نداشت، در بهار خوشه چینی سالکان از وجود آسمانی اش، از دنیای خاکی به عالم بعد، رحل اقامت افکنده بود. این خبر برای بسیاری از بزرگان و سالکانی که در ایران و عراق و نجف نجف اشرف بودند، خبری درد آور و ضایعه ای اسفناک بود. شیخ محمد بهاری آن چنان روح لطیف و اثر نفس قدرتمندی داشت که اگر مدت کوتاهی با کسی نشست و برخاست میکرد، غارتگر دل و قلب و روح و جان او می شد.
دوره تابستانی احیاء ۷ - تابستان ۱۴۰۳
#سفرنامه #روز_اول #بخش_چهارم_پایانی بعد نیم ساعت حرکت در سطح شهر به اردوگاه ابوذر می رسیم. اردوگ
روز دوم اردو را شروع می کنیم بسم الله الرحمن الرحیم. ساعت حدودا 9 و بچه ها که صبحانه عدسی خورده اند آماده حرکت میشند. آفتاب نسبتا داغه، ولی هوا هنوز خنکه. تو سه راهی اردوگاه _همون جا که دیروز پیاده شده بودیم_ همان دوتا اتوبوس زرد واستادند! اما این بار کنار هم. مسئولین اردو دنبال جمع کردن دوستان اند. کم کم سوار می شیم. اولین مقصدمون هگمتانه ست. اتوبوس ها راه می افتند.  رفقای ته اتوبوس چندتا صلوات چاق می کنند. فضای نیمه عقب اتوبوس با جلوش متفاوته. نیمه عقب سر و صدا زیاده، بچه ها مشغول بازی و گفتگو و شوخی و... هستند. اما نیمه جلو بچه ها یا سکوت کردند یا مشغول چرت زدن ، خلاصه ساکت تره. فکر کنم خاصیت ته اتوبوسِ که هر کی میره فعال تر میشه، یا شاید آدم های خاصی میرند ته اتوبوس. شهر تقریبا تعطیله و خیابان ها خلوت، صبح جمعه ست و احتمالا مردم در حال استراحت. ۲۰ دقیقه بعد جلوی هگمتانه هستیم. مسافرهای هر دو تا اتوبوس پیاده میشن. از گیت ورودی رد میشیم. اولین جا که باید بریم بازدید از بخش های کشف شده شهر باستانی هگمتانه هست. وارد که میشی بر شهر باستانی مشرفی. (حالا اینم که میگم شهر، در واقع بخشی از شهر قدیم هگمتانه هست. از باب تسمیه جزء به کل) مساحتی حدودا با ابعاد ۲۰ در ۳۰ که چند متر از سطحی که ایستاده ای پایین تر هست. راهنما توضیحاتی در مورد بخش های مختلف شهر میده چند خانه نیمه خراب با یه سری دالان و... در همان اطراف چرخی میزنیم و خارج میشیم. مکان بعدی موزه ای هست که اشیاء باستانی در آنجا نگه داری میشه. وارد که موزه میشم بچه ها و یه تعداد گردشگر دیگه حول یه چیزی که در ورودیِ موزه هست حلقه زده اند. جلوتر میرم. دوتا اسکلت کنار هم در یه تابوت سنگی هست که در کف موزه در فضای خلأ نگه داری میشه. در دست یکی از اسکلت ها النگویی به چشم می خوره. راهنما توضیحاتی در موردشون میده : این دو نفر زن و شوهر بوده اند که اول مرد از دنیا رفته و همسرش که بعد مرده کنار شوهرش دفن شده و بر اساس شواهد از اشراف زمان خودشون بوده اند.... فکر کنم حتی یه درصد هم فکر نمی کردند که یه روزی اسکلت هاشون عبرت آیندگان بشه. آری این است واقعیت امر، فاعتبروا یا اولی الابصار. همراه با راهنمای موزه شروع به گشت و گذار در بین غرفه ها و قسمت های مختلف موزه می کنیم و راهنما در هر قسمت توضیحاتی میده. در این میان سرگذشت آدمی را می توانی تا حدودی ببینی. از هزار سال قبل از میلاد مسیح تا ظهور اسلام. حال و هوای خانه های خالی از سکنه شهر تاریخی هگمتانه و اشیاء به جا مانده ازشون خیلی متناسب با کلام آقا امیرالمومنین علی علیه السلام در خطبه ۲۲۱ نهج البلاغه هست که میفرماید: وَ لَوِ اِسْتَنْطَقُوا عَنْهُمْ عَرَصَاتِ تِلْكَ اَلدِّيَارِ اَلْخَاوِيَةِ وَ اَلرُّبُوعِ اَلْخَالِيَةِ لَقَالَتْ ذَهَبُوا فِي اَلْأَرْضِ ضُلاَّلاً وَ ذَهَبْتُمْ فِي أَعْقَابِهِمْ جُهَّالاً و اگر (سرگذشت) ايشان را از شهرهاى فراخ ويران شده و خانه‌هاى خالى مانده بپرسند (به زبان حال) مى‌گويند: ايشان گمشده و بدون نشان زير زمين رفتند (نابود گشتند) و شما دنبال آنان از روى نادانى و بيخبرى مى‌رويد، أُولَئِكُمْ سَلَفُ غَايَتِكُمْ وَ فُرَّاطُ مَنَاهِلِكُمْ اَلَّذِينَ كَانَتْ لَهُمْ مَقَاوِمُ اَلْعِزِّ وَ حَلَبَاتُ اَلْفَخْرِ مُلُوكاً وَ سُوَقاً سَلَكُوا فِي بُطُونِ اَلْبَرْزَخِ سَبِيلاً سُلِّطَتِ اَلْأَرْضُ عَلَيْهِمْ فِيهِ فَأَكَلَتْ مِنْ لُحُومِهِمْ وَ شَرِبَتْ مِنْ دِمَائِهِمْ ايشان پيش رفتگان پايان زندگى شما هستند كه به آبشخورهاتان (مرگ و قبر و عالم برزخ) زودتر از شما رسيده‌اند، براى آنان مقامهاى ارجمند و سر بلند و وسائل فخر و سرفرازى بود در حالى كه گروهى پادشاه و برخى رعيّت و فرمانبر ايشان بودند، در شكمهاى برزخ (احوال عالمى كه حائل ميان دنيا و آخرت است از وقت مرگ تا موقع برانگيختن و از نظر ما پنهان است) راهى را پيمودند كه در آن راه زمين بر آنها مسلّط‍‌ بوده گوشتهاشان را خورده و از خونهاشان آشاميده است، وَ لَئِنْ عَمِيَتْ آثَارُهُمْ وَ اِنْقَطَعَتْ أَخْبَارُهُمْ لَقَدْ رَجَعَتْ فِيهِمْ أَبْصَارُ اَلْعِبَرِ وَ سَمِعَتْ عَنْهُمْ آذَانُ اَلْعُقُولِ وَ تَكَلَّمُوا مِنْ غَيْرِ جِهَاتِ اَلنُّطْقِ فَقَالُوا كَلَحَتِ اَلْوُجُوهُ اَلنَّوَاضِرُ وَ خَوَتِ اَلْأَجْسَامُ اَلنَّوَاعِمُ و اگر چه نشانه‌هاى ايشان ناپديد شده و خبرهاشان قطع گرديده (كسى آنها را نديده سخنانشان را نمى‌شنود) ولى چشمهاى عبرت پذير آنان را مى‌نگرد و گوشهاى خردها از آنها مى‌شنود كه از غير راههاى گويايى (به زبان حال و عبرت) مى‌گويند: آن چهره‌هاى شگفته و شاداب بسيار گرفته و زشت شد، و آن بدنهاى نرم و نازك بى‌جان افتاده،
دوره تابستانی احیاء ۷ - تابستان ۱۴۰۳
#سفرنامه #روز_دوم #بخش_اول روز دوم اردو را شروع می کنیم بسم الله الرحمن الرحیم. ساعت حدودا 9 و بچ
وَ لَبِسْنَا أَهْدَامَ اَلْبِلَى وَ تَكَاءَدَنَا ضِيقُ اَلْمَضْجَعِ وَ تَوَارَثْنَا اَلْوَحْشَةَ و جامه‌هاى كهنه و پاره پاره در بر داريم (كفنمان پوسيده انداممان متلاشى گرديده) و تنگى خوابگاه (گور) ما را سخت به رنج افكند، و وحشت و ترس را ارث برديم (آنچه را كه پيش رفتگان ما از سختى قبر كشيدند بر ما نيز وارد آمد) وَ تَهَكَّمَتْ عَلَيْنَا اَلرُّبُوعُ اَلصُّمُوتُ فَانْمَحَتْ مَحَاسِنُ أَجْسَادِنَا وَ تَنَكَّرَتْ مَعَارِفُ صُوَرِنَا وَ طَالَتْ فِي مَسَاكِنِ اَلْوَحْشَةِ إِقَامَتُنَا وَ لَمْ نَجِدْ مِنْ كَرْبٍ فَرَجاً وَ لاَ مِنْ ضِيقٍ مُتَّسَعاً و منزلهاى خاموش بروى ما ويران گرديد (قبرهامان پاشيده شد) اندام نيكوى ما نابود و روهاى خوش آب و رنگ ما زشت و ماندن ما در منزلهاى ترسناك دراز گشت، و از اندوه رهائى و از تنگى فراخى نيافتيم!! کارمان در هگمتانه تقریبا تمام شده و باید عازم مقصد بعدی بشویم اما الان وجه دستور قرآن کریم به سیر در زمین و مشاهده احوالات شون و تاثری که داره رو بیشتر حس می کنم. أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَٰكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻪ‌ﻭﻛﻨﺎﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺳﻔﺮ ﻧﻜﺮﺩﻩ‌ﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ ﺁﺧﺮﻋﺎﻗﺒﺖِ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻧﺪ، ﭼﻪ ﺷﺪ؟! ﺗﺎﺯﻩ، ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﻗﻮی‌ﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ‌ﻫﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﺑﻪ ﻛﻨﺪﻭﻛﺎﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻳﻦ‌ﻫﺎ ﺁﺑﺎﺩﺵ ﻛﻨﻨﺪ، ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺁﺑﺎﺩﺵ ﻛﺮﺩﻧﺪ! ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﺩﻟﻴﻞ‌ﻫﺎی ﺭﻭﺷﻨﻲ ﺑﺮﺍﻳﺸﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ؛ ﻭﻟﻲ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﻧﭙﺬﻳﺮﻓﺘﻨﺪ. ﺧﺪﺍ ﺑﻨﺎ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺑﺪ ﻛﻨﺪ؛ ﺑﻠﻜﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﺪ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻧﺪ. (٩) روم راه می افتیم به سمت درب خروج. خورشید تقریبا در وسط آسمان است و تازیانه های داغ خودش را بی رحمانه بر فرق سر ما و صورت های ظریف طفل های خردسالی که در آغوش پدران شان هستند، می نوازد. ساعت ۱۰:۴۰ ست که خارج میشیم. اتوبوس ها منتظر ما هستند. تا قبل ظهر دوجای دیگر هم باید بریم، باباطاهر و مقبره بوعلی. راه می افتیم  سمت مقبره باباطاهر هنوز راهی نرفتیم که اتوبوس نگه میداره. مثل اینکه یکی از بچه ها جا مانده. چندتا از بچه ها میرند دنبالش. چند دقیقه بعد رفقا بر می گردند و دوباره راه می افتیم.
هم اکنون زیارت مرقد آیت الله شیخ محمد بهاری
لیست حجرات تابستانه دوره احیاء6.pdf
146.3K
📣 🔸 لیست اسکان شبانه و روزانه حجرات طلاب هر گونه سوال یا ایراد خود به تقسیم بندی حجرات را به آقای رستمی(مسئول حجرات دوره تابستانه) @Mr31392 (09365180310) گزارش دهید
دوره تابستانی احیاء ۷ - تابستان ۱۴۰۳
#سفرنامه #روز_دوم #بخش_اول_ادامه وَ لَبِسْنَا أَهْدَامَ اَلْبِلَى وَ تَكَاءَدَنَا ضِيقُ اَلْمَضْ
بخش دوم_ روز دوم حوالی یازده و ربع می رسیم باباطاهر. دوستان زحمت کشیدند پذیرایی آماده کرده اند. بعد از صرف پذیرایی راه می افتیم سمت مقبره. آرامگاه باباطاهر به لحاظ محیط اطراف و فضای سبز و هم به لحاظ جایگاه خود مقبره نمای چشم نوازی دارد. َ پله ها رو رو به بالا طی می کنیم تا میرسیم به مقبره. داخل، مملو از جمعیتِ. گروهی در حال اجرای برنامه هستند و اشعار باباطاهر را می خوانند، مردم هم دور تا دور نشسته اند. ناگهان یکی از مسئولین اجرای برنامه که متوجه شده جمعی از طلاب میهمان شان هستند میاد سراغ یکی از اساتید و درخواست  می کنه تو جمعشون چند دقیقه صحبت کنه.شرایط حساسی پیش اومده، ما که برنامه تبلیغی نداشتیم، از طرفی هم فضا، فضای شعر و ادبِ، صحبت کردن متناسب با این فضا خیلی سخته مخصوصا که بدون آمادگی ذهنی قبلی باشه. لاجرم استاد مدرسی می روند و چند دقیقه ای صحبت می کنند و تهدید بوجود آمده رو تبدیل به فرصت می کنند. به زبون خودمونی کارو در می آرند. خلاصه ما طلبه ها باید خودمون رو برا مواجهه با همچین بحران هایی هم آماده کنیم. تا نماز حدود بیست دقیقه مونده که راهی بوعلی میشیم. تا بوعلی راهی نیست. دو سه دقیقه بعد آرامگاهیم. فضای فرهنگی خیلی تعریف نداره، اما دوستان هم از فرصت تذکر غافل نیستند. بعد زیارت بوعلی جلوی در جمع میشم. اتوبوس ها هنوز نیومدند. صدای اذان ظهر بلند میشه. اینجا بچه ها دو دسته میشند یه عده اسنپ می گیرند و  راهی نماز جمعه میشند، یه عده هم که خسته اند با اتوبوس ها راهی اسکان.
📣 شروع برنامه های آموزشی 🔸 طبق اعلام قبلی، کلیه کلاس های دوره، از فردا ٢٨ خرداد ماه شروع می شود 🔹 البته به دلیل مسافرت برخی اساتید: کلاس اصول١ و فقه١٠(استاد ذوقی) از دوشنبه ٢٩ خرداد کلاس نحو٧ (استاد آقانصیری) از چهارشنبه ٣١ خرداد و کلاس فقه٧ (استاد بغدادی) از شنبه ٣ تیر آغاز می شود. 🔸 سامانه حضور و غیاب های تابستانه از تاریخ شروع کلاس، فعال بوده و طلاب محترم مکلف به ثبت حضور خود در کلاس تا ١ ساعت بعد کلاس های هر روز هستند. 🔹 کلاس هایی که فردا برقرار است: ➖ کلاس نحو٣ استاد صفرزاده (ساعت ۶ تا ٩) ➖ کلاس تکمیل ادبیات پ١ استاد مدرسی (ساعت ۶ تا ٩) ➖ کلاس تکمیل ادبیات پ٢ استاد کچویی (ساعت ۶ تا ٩) ➖ کلاس عقائد۵ استاد رمضانی (ساعت ۶ تا ٩) ➖ کلاس بلاغت٢ استاد نکونام (ساعت ۶ تا ٩) ➖ کلاس اصول٣ استاد سلیمانی (ساعت ۶ تا ٩) ➖ کلاس فقه٧ استاد علایی نژاد (ساعت ٩:٣٠ تا ١٢) ➖ کلاس فقه٨ استاد صادقی (ساعت ۶ تا ٩) ➖ کلاس تفسیر آموزشی پ١ استاد راسل (ساعت ٩:٣٠ تا ١٠:۴۵) ➖ کلاس تفسیر آموزشی پ٢ استاد کچوئی (ساعت ٩:٣٠ تا ١٠:۴۵)
🔰 با تشکر از حضور پرشور طلاب محترم در اردوی همدان 💢 از طلاب محترم و خانواده ایشان که در اردو حضور داشتند دعوت می شود فرم نظرسنجی زیر را تکمیل نمایید: 🌐 https://digiform.ir/wc7ed8f5e
🏐| سالن والیبال ✅| امروز یکشنبه۲۸/۰۳/۱۴۰۱ 🕓| ساعت حرکت از مدرسه: ۱۶:۱۰ 🕕| ساعت اتمام ورزش: ۱۸ اساتید و طلاب محترم شرکت کننده در دوره‌ی احیاء، در صورت تمایل به شرکت در سالن والیبال حداکثر تا ساعت ١٣ صبح امروز، به آیدی زیر اطلاع دهید. @montazer345 آقای مجید عارفی پور
🔰ضمن تبریک حلول ماه ذی الحجه 🌙 وگرامیداشت اعیاد غدیر وقربان * صدقه اول ماه در قالب ذبح گوسفند و مرغ * 🤲 هدیه به پیشگاه ائمه معصومین و تعجیل در امر فرج حضرت حجت (عج) رفع و دفع بلایا از مردم و کشور عزیزمان 🔹 جهت قربانی گوسفند و مرغ (هر مقدار که نیت دارید) مشارکت نمائید. بحمدالله در ماه های گذشته با مشارکت خیرین، ذبح وقربانی اول ماه رابه قوت داشته ایم. "کم ما مضاعف می‌شود اگر خالصانه بذلش کنیم" 🕛 زمان واریز : تا ساعت ۲۴ دوشنبه ۲۹خرداد ماه ۱۴۰۲ ( برابر با ۳۰ام ماه ذی القعده) 🔰 قصد داریم قربانی در روز اول ماه ذی الحجه انجام پذیرد. ♦️کمک های مالی خود را لطفا با اعطای وکالت تام جهت مصرف در موارد خیر به شماره کارت «هیات فقه وشهادت» واریز نمایید.
5041721086696441
(سموعی-قنواتی) @tahzibmm
مراسم روضه و توسل به امام جواد علیه السلام امشب ساعت ۲۱:۱۵ همکف ساختمان شهید بهشتی
لیست کلاس های دوره تابستانه احیاء6.pdf
89K
📣 لیست کلاس های دوره احیاء6 🔸 نمایندگان محترم، لطفا صوت هر جلسه را ضبط و به صورت روزانه به آیدی @hamid_shirazi ارسال نمایید
📣 برنامه های دور همی علمی،تهذیبی، بینشی دوره احیاء ✅ طبق اطلاع رسانی انجام شده در آیین نامه دوره احیاء6، برنامه های جامعیت دوره احیاء به شرح ذیل است: 💢طلاب و اساتید 🔸شنبه ها ساعت 18 تا 19:30: نشست های علمی 🔸یکشنبه ها و سه شنبه ها ساعت 16 تا 18:30: سالن ورزشی 🔸دوشنبه ها ساعت 18 تا 19:30: نشست های بینشی 🔸چهارشنبه ها ساعت :14:30 تا 16: استخر اختصاصی 🔸چهارشنبه ها ساعت 18 تا 19:30: هیئت خانوادگی 💢خانواده طلاب و اساتید 🔸شنبه تا چهارشنبه، ساعت 18 تا 19:30: برنامه های دور همی خانواده ها 🔸 شنبه ها(به استثنای هفته جاری) ساعت 14:30 تا 16 استخر اختصاصی 💠 حضور تمامی طلاب حاضر در دوره و خانواده ایشان در برنامه های فوق، مورد توقع است