eitaa logo
دوره تابستانی احیاء ۷ - تابستان ۱۴۰۳
274 دنبال‌کننده
889 عکس
69 ویدیو
31 فایل
.... دوره علمی-تربیتی تابستانی احیاء .... مدرسه علمیه مبارکه معصومیه سلام الله علیها 💠تحول در حوزه را از خودمان شروع کنیم💠 🔷 دبیر اجرایی دوره احیاء : @Amin_abdolahi78 🔷 کانال رسانه احیا‌ء (صوت های محتوای آموزشی دوره): @resane_ehya
مشاهده در ایتا
دانلود
ساعت ۱۱ کنار مزار شهدای مدرسه منتظریم  که از بلندگوی مدرسه اعلام میشه : قابل توجه... قابله... قابل توج... بلندگو مثل اینکه درست کار نمی کنه، تا اینکه بالاخره نه خیلی واضح ولی مفهوم، حاج اصغر اعلام می کنه: قابل توجه طلاب شرکت کننده در اردو! دوستان هر چه سریع تر برای سوار شدن به سمت میدان سپاه حرکت کنند، اتوبوس ها آنجا هستند. راه می افتیم به سمت میدان سپاه تو خیابان جمهوری. به میدون که می رسیم یه اتوبوس و تعدادی از طلاب که کنارش ایستاده اند به چشم میاد. نزدیک اتوبوس میشم یه سرک می کشم داخل اتوبوس اتوبوس وی آی پی بود. تعجب کردم. از یه نفر که کنارم ایستاده می پرسم : چطور شده اتوبوس وی آی پی فرستادند؟ انتظار بنز ۳۰۳ داشتیم 😉 بغل دستیم میگه، برا ما نیست، اتوبوس متاهل هاست. اتوبوس مجردا اونور خیابان ایستاده، چشم می چرخونم میبینم یه اتوبوس بنز۳۰۳ که نه، ولی وی آی پی هم نیست، از همین ۴۴ نفره هاست. سوار اتوبوس میشیم و اتوبوس راه میفته، البته نیم ساعت دیرتر از زمان اعلام شده، همان سندرومِ _ به قول یکی از رفقا نشانگان، معادل فارسی سندرومِ _ نیم ساعت دیرتر که تو اکثر برنامه ها وجود داره. ساعت ۱۶ س که یکی از رفقا که از بچه های همدانه با لهجه همدانی از تهِ اتوبوس داد میزنه: بچه ها وارد شهری شدیم که خدا تو قرآن میفرماد لا اقسم بهذا البلد... پرده اتوبوس رو میزنم کنار، وارد همدان شده بودیم.
دوره تابستانی احیاء ۷ - تابستان ۱۴۰۳
#سفرنامه_همدان #روز_اول #بخش_اول ساعت ۱۱ کنار مزار شهدای مدرسه منتظریم  که از بلندگوی مدرسه اعلام
ساعت ۱۶:۴۰ هست که اتوبوس نگه میداره، بچه ها پیاده میشن، هوا نسبت به قم خنک تره. اتوبوس ها مستقیم ما رو آورده بودند باغ بهشت شهر همدان. گلزار شهدای شهر همدان هم همین جاست. اولین باره که میام اینجا. گویا شهدا تو مهمان نوازی پیش قدم شده اند و اول اونا دعوت گرفته اند. عازم زیارت شهدایی میشیم که تا قبل از امروز تو یادوراه ها و کتاب ها و... خیلی ازشون شنیده و خونده بودیم، یه جورایی باهاشون زندگی کرده بودیم . تو گلزار شهدای همدان، مقبره چند تن از علمای بزرگ هم هست. راهی زیارت میشیم. السلام علیکم یا شهداء یا اولیاءالله... وارد قطعه شهدا که میشی  بچه های لشکر انصار الحسین همدان به فرماندهی حاج حسین همدانی می آیند به استقبالت. اولین چیزی که به چشم میاد، سنگ های هم شکل و مشکی رنگ همه شهدا هست که معلوم میشه مزار شهدای همدان هم از طرح یکسان سازی قبور شهدا بی نصیب نمونده. آسمون باغ بهشت رو بیش از ۲۳۰۰ ستاره هدایت، نورانی کرده. یکی از بچه های همدان که راه بلده، می افته جلو و راهو نشون میده اولین جا، شهید چیت سازیانِ که ازمون پذیرایی می کنه. بعد مهمون شهید علی محمدی میشیم و مرور خاطرات یادواره پارسال، وقتی مهتاب گم شد. دوباره راه می افتیم، چند متر جلوتر، بچه ها دور مزار شهید همدانی حلقه میزنند و شروع به خواندن فاتحه می کنند بسم الله الرحمن الرحیم... کنار مزار شهید همدانی مزار آیةالله  موسوی همدانی نماینده امام در همدان و حاج سید محسن محقق هم هست. چند متر پایین تر دوتا سنگ مزار که از زمین هم ارتفاع داره به چشم میخوره که زیارتگاه مردم شده، نزدیک تر میریم... رو یکی از سنگ ها نوشته آیةالله تألهی و روی یکی دیگه آخوند ملا علی همدانی رضوان خدا بر همه علما و شهدای خط تشیع. باید برگردیم کنار مزار شهید همدانی، مثل اینکه راوی اومده... بچه ها یه جا جمع میشن. منتظریم تا راوی شروع کنه. ایشون آقای علی اصغر عزیزی از رزمندگان لشکر انصار الحسین علیه السلامِ. جای رفقا خالی، روایت گری شروع شد... بعد از نقل چند داستان از شهدای همدان، مخصوصا شهید همدانی دوباره برمیگردیم سمت مزار شهدایی که چند دقیقه پیش زیارت شون کرده بودیم (یه جورایی راه اومده رو دوباره بر می گردیم) اما این دفعه با آقای عزیزی همراه میشیم و ما را سر مزار برخی از شهدای دیگر همدان که خیلی نمی شناختیم هم میبره و روایتی هم از اون شهید نقل می کنه... آقا! مزار شهدا رو اصلا باید با راوی بری، دلچسب تر میشه و انس بیش تری می گیری. جمعیت به دنبال آقای عزیزی راه میفته از میان سنگ مزار شهدا عبور می کنیم چهره صدها شهید که روی سنگ مزارشون نقش بسته حس خاصی به انسان میده از حسن ترک و داستان فاتحه خوانی حضرت آقا بر سر مزارش، تا حسن صوفی، معاون ۲۲ ساله شهید کاوه، تا شهید مصیب مجیدی،معاون علی چیت سازیان که علی آقا تو خواب از این شهید هست که راز شهادت رو می پرسه، تا شهید آلپوری که اهل بصره بوده و عرض رودخانه فاو رو شنا می کنه تا بیاد به رزمنده های ایرانی بپیونده، تا شهید ستار ابراهیمی که از فرماندهان سپاه همدان هست و داستانی شبیه مهدی باکری داره و وقتی برادرش شهید میشه اجازه نمیده برادرش رو برگردونند، و نهایتا هم شهید چیت سازیان... کنار مزار شهید چیت سازیان روایت گری  تموم میشه... مقصد بعدی مزار شهدای مدافعان حرم و شهدای گمنامِ راه می افتیم سمت شهدای گمنام اینجا مزار شهدای گمنام و مدافع حرم کنار هم هست. وقتی رسیدیم زیارت عاشورا  تازه شروع شده بود و مردم هم اطراف مزار شهدای گمنام و مدافع حرم نشسته بودند، شبیه یه برنامه ثابت هفتگی بود.
دوره تابستانی احیاء ۷ - تابستان ۱۴۰۳
#سفرنامه_همدان #روز_اول #بخش_دوم ساعت ۱۶:۴۰ هست که اتوبوس نگه میداره، بچه ها پیاده میشن، هوا نسبت
مشغول زیارت شهدای گمنام هستیم که یکی میگه :  دوستان از همین پله ها برید بالا و حرکت کنید سمت اتوبوس ها. با یکی از رفقا همراه میشیم. یه حدود ۲۰۰ متر که راه میریم از آرامستان خارج میشیم، رو به مزار شهدا وداع می کنیم السلام علیکم یا شهداء یا اولیاءالله... کنار باغ بهشت دوتا اتوبوس زرد رنگ شرکت واحد که پشت سر هم واستادند! نمایانه، بچه ها کم کم  سوار اتوبوس ها میشند. تا اتوبوس ها راه بیفتند، حدود ۲۰ دقیقه ای طول میکشه...
دوره تابستانی احیاء ۷ - تابستان ۱۴۰۳
#سفرنامه #روز_اول #بخش_سوم مشغول زیارت شهدای گمنام هستیم که یکی میگه :  دوستان از همین پله ها برید
بعد نیم ساعت حرکت در سطح شهر به اردوگاه ابوذر می رسیم. اردوگاه ابوذر یه جورایی شبیه دوکوهه س البته از حیث کاربری، در زمان جنگ لشکر انصار الحسین علیه السلام از اینجا سازمان دهی می شده. داخل اردوگاه میشیم اتوبوس سربالایی اردوگاه رو با جان کندن طی می کنه و میرسه مقصد. بچه ها وسایل هاشون رو بر میدارند و پیاده میشن اتوبوس ها دور میزنند و بر می گردند. اردوگاه تقریبا تو کوهپایه هست و هوای خنکی هم داره. بچه ها گله به گله حلقه زده اند و مشغول گپ و گفت هستند که  که یه نفر میگه :  مجردا از این طرف یه مُشتی که راه میریم، میرسیم به یه حسینیه که سر درش نوشته حسینیه شهید احسان تقی پور. هرکی یه گوشه گیر میاره، وسایلشو میذاره و نقش زمین میشه. دوباره همونی که چند دقیقه پیش گفته بود مجردا از این طرف، میاد : دوستان چند دقیقه دیگه اذانه، هرکی میخواد تجدید وضو کنه... آماده نماز بشید. کم کم صدای اذان بلند میشه که حاجاقای شعبانی امام جمعه همدان وارد حسینیه میشوند، با رفقا خوش و بش گرمی می کنه. بعدنماز قراره خدمت ایشون باشیم. نمازجماعت رو  به امامت حاجاقای شعبانی می خوانیم... بعد نماز هم  از نکات اخلاقی و طلبگی حاجاقا بهره مند میشیم : در طلبگی باید جوری سلوک کنیم که دست غیبیصاحب حقیقی مون را تو زندگی حس کنیم.... سخنرانی تمام میشه و به درخواست دوستان عکس دسته جمعی ای با حاجاقا می گیریم و ایشون رو بدرقه می کنند. حاجاقای مدرسی پشت میکرفون برنامه های فردا و پس فروا رو اعلام می کنه. برنامه های امروز تمومه و دیگه کم کم باید بریم برای شام. خدا قوت به همه رفقایی که زحمت اردو رو کشیدند.
📣 قابل توجه طلاب حاضر در اردوی همدان 🔹 همه شما، خاطره نگار این اردو باشید🤳 🔸 فیلم ها و عکس های خود از خاطرات اردو را به آیدی @hamid_shirazi ارسال نمایید
بازدید از باغ موزه دفاع مقدس شهر همدان عکس‌های ارسالی از شما 😊
بازدید از باغ موزه دفاع مقدس شهر همدان عکس‌های ارسالی از شما 😊