✅ #انتظار
🔶استاد علی صفایی حائری:
كسانى كه همراهى و معيّت ولىّ را مىخواهند و دعا مىكنند : «و اجعل لى مع الرسول سبيلا١» ، خواستهاى بالاتر از كسانى دارند كه راهى به سوى رسول مىخواهند و مىگويند: واجعل لى الى الرسول سبيلا. راهى به سوى رسول يافتن، با همراه رسول ماندن و از او جدا نشدن و در چند راهىِ خواستهها از او نبريدن، برابر نيست. همراهى رسول، همراهى در اهداف را مىخواهد. و من كه به هدفهايى كوتاهتر از اهداف رسول دل بستهام، ناچار از رسول جدا مىشوم. ناچار از ولىّ جدا خواهم شد
📚 تو مي آيي ، صفحه 20
🌿 @einsad
تیز و تند.mp3
1.82M
🔸البلاء للولاء
🔹بیان خاطره ای از استادصفائی حائری(ره) به نقل از حجه الاسلام عالی
🌿 @einsad
✅بی نیازمطلق
🔸استادعلی صفائی حائری(عین-صاد)
🔵 راسل جمله ای دارد که قبل از او آخوندزاده هم مطرح می کند. او می گوید: از آنجا که ما و شما در یک جایی می ایستیم و وقتی می گوییم: هستی را چه کسی آفریده است؟ می گویند: خدا. می گوییم: خدا را که آفریده است؟ می گویند: هیچ کس، پس چرا در همین هستی توقف نمی کنند؟! یک قدم بر می دارند و می ایستند؟! از همان اول توقف کنند و بگویند که هستی را هیچ کس نیافریده است. دیگر چه ضرورتی دارد که یک قدم بر دارند و بایستند؟! از اول سر جایشان توقف کنند.
✅ جوابش این است که ما باید در جایی توقف کنیم که زیر پا و جای پای محکمی داشته باشیم. باید در جایی بایستیم که لیز نخوریم و زمین نیفتیم. هستی سرشار از نیازهاست و ما نمی توانیم در آنجا توقف کنیم؛ نه در انرژی، نه در اتم و نه در قانون های حاکم بر اینها. اینها همه نیازمندند و نیاز همه ی اینها تامین شده است بنابراین همه ی اینها بی نیاز کننده ای بیرون از خودشان و محیط بر آنها را نشان می دهند.
پس این هستی، نیازمند است بی نیاز کننده ای می خواهد و این بی نیاز کننده، خودِ هستی نمی تواند باشد؛ چون هیچ چیز (نیازمندی) نمی تواند خودش را بی نیاز کند. باید پیش از اینکه ادامه پیدا کند و شروع بشود، نیازهایش را تامین کنند. منی که نیاز به آب و هوا و زمین و آسمان دارم، باید اینها قبل از من تهیه شده باشند تا بتوانم شروع کنم و ادامه بدهم.
و وقتی که هستی شروع شده و ادامه داده شده و نیازهایش تامین شده است، این بی نیازکننده ای را نشان میدهد که بیرون از آن است. با چه خصوصیاتی؟.....
📚 حیات برتر؛ ص ۳۵و۳۶
🌿 @einsad
✅فرهنگ قرآن
🔶استاد علی صفایی حائری:
فرهنگ قرآن پس از گذشت سالها حرفهايى دارد كه هنوز فرهنگ معاصر ما از آن عقبتر است.تلقى قرآن از انسان و تلقى آن از تربيت انسان و اخلاق و حكومت،به كيفيتى است كه فرهنگ معاصر،آن را درك نكرده.اين فرهنگ،انسان را با جبرها تحليل مىكند،در حالى كه انسان تركيبى از جبرهاست.
بر اين اساس،آن مىخواهد تربيت انسان را همچون تربيت درخت و سگ در نظر بگيرد،در حالى كه تربيت انسان همان زمينهسازى حركت اوست.
و حكومت را تا سطح رفاه و تكامل مىخواهد،در حالى كه انسانى كه در هستى مطرح شده و بالاتر از تكامل،آرمان گرفته،بايد به استعدادهاى تكامليافتهاش جهت بدهد و آن را رهبرى كند.
📚 تطهیرباجاری قرآن ص۲۱
🌿 @einsad
✅رزق شب
🔶استاد علی صفایی حائری
...آنها كه روز را با خلق خدا به سر مىبرند بايد شب را با خدا باشند و از قرب او رزق بگيرند و از چشمه شب سيراب شوند، تا بتوانند بار برخوردهاى سنگين و درگيرىهاى مستمر روزشان را به دوش بگيرند.
📚 درسهايى از انقلاب (انتظار)، ص: 98
🌿 @einsad
✅ویژگی های عبودیت
🔶استاد علی صفایی حائری:
اين را بدان كه اگر در صراط بودى و در مقام عبوديّت، تو را به سبيل و به عبادتها آگاه مىكنند: «الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْديَنَّهُم سُبُلَنا». ١ عبوديّت سه خصوصيت دارد: نيّت، سنّت، اهميّت. و كسى كه اين سه اصل را داشت،بهخاطر خدا و مطابق حدود و سنّت اسلام و با توجه به اهميّتها حركت كرد، او را به سبيلها و راهها هدايت مىكنند.
اگر هدايت خدا را به دست آوردى،به خاطر وسوسهها، از آن چشم مپوش و به حرفها گوش مده واز موانع و از فقر و بدبختى و يا تنهايى و غربت نترس؛ كه رنجها در راه خدا، راحت است و راحتىها در راههاى ديگر، رنج؛ كه تو در بهار،رنج زمستان را در دل دارى و غصّهى فردا را مىخورى.
📚 نامه های بلوغ، صفحه 41
🌿 @einsad
🌿اتصال به حق و انقطاع از خلق
🔸استاد علی صفایی حائری
عده اى خدمت رسول اللَّه (ص) آمدند و گفتند: بر ما بهشت را تضمين كن.
حضرت به دو گروهى كه آمده بودند، دو جواب دادند:
به يك عده گفتند به شرط اينكه سجده هايتان را طولانى كنيد
و به عده ديگر گفتند به شرطى كه از غير خدا چيزى نخواهيد.
در روايت هست، آنهايى كه بنا بود از غير خدا چيزى نخواهند، به حدى رسيده بودند كه اگر بالاى استَر بودند و تازيانه شان مىافتاد، از همراهشان نمىخواستند كه به آنها بدهد، خودشان پايين مىآمدند و برمىداشتند.
غناى از غير حقّ، خود، درهاى بهشت را باز مىكند. سجود هم قرب است و اتصال و طولانى شدنش، يك نوع چشيدن باطنى مىخواهد. پس جواب حضرت، هر دو راه را باز كرده است.
✅اتصال به حق و انقطاع از خلق، نفوس را بهشتى مىكند و ضمانت بهشت را به دنبال دارد.
📚 اخبات، ص: 104
🌿 @einsad
✅ درک ضرورت قرآن
🔶استاد علی صفایی حائری:
شرط اول،براى برخورد با قرآن همين احساس،همين دركِ ضرورت است.
بدون اين احساس،برخورد با قرآن به صورت سرگرمى و بازى در مىآيد.و ازآنجاكه با عادت و جو حاكم در ما رخنه كرده،بىبار و نفرتزا مىگردد.و يا به غرور و خودنمايى دست مىدهد.
كسى كه ضرورت و نياز به قرآن را تا اين سطح احساس كرده باشد، ديگر در شكستها و پيروزىهاى آينده،پيشرفتها و بنبستهاى كارش،از قرآن منحرف نمىشود و برآن جلو نمىافتد.همانطور كه آن را رها نمىكند.
📚 تطهیر با جاری قرآن، صفحه 16
🌿 @einsad
کاشکی_1396-3-1-8-36.mp3
1.04M
✅حسرتهای هنگام مرگ
🎤 : استادعلی صفائی حائری(عین.صاد)
🌿 @einsad
✅ #انتظار
🔶استاد علی صفایی حائری:
در راه هدفهاى بزرگ، درگيرىهاى بزرگ و تنهايىها و غربتهاى وهمآلودِ وحشتناك هست و در اين هنگامۀ وحشت و غربت و تنهايى، انسان، كه مىگويند از انس ريشه گرفته، دلگرمى و پناه و نجوا و گفتوگو مىخواهد. و آنها كه از همۀ تعلقها گسستهاند و يا مىخواهند بگسلند چگونه انس بگيرند و با چه دلگرم شوند؟ انس آنها در وحشت و نور آنها در سياهى و ظلمت و تكيهگاه آنها در زير بار مصيبت، چه مىتواند باشد؟ چه تشويقى، چه درجهاى، چه پُستى، چه نامى و چه نشانى مىتواند به اين دلهاى فارغ و سرهاى بلند، گرمى و شور بدهد؟
آنهايى كه مىخواهند تا دستهاى ولىّ، خونها را از چشمهاشان پاك كند، جواب اين سؤال را دادهاند، كه براى آنها جز ديدار محبوب خواستهاى نيست و جز همين خواسته براى اين دلهاى فارغ، چشم اندازى نيست.
📚 تو مي آيي (ويرايش جديد)، صفحه 23
🌿 @einsad
✅ ضرورت مذهب
🔸استادعلی صفائی حائری(عین.صاد)
انسان خودآگاه است. نمی تواند از بودن و هستی خود چشم بپوشد. نمی تواند از هدف و زندگی و برای چه بودن خود تحقیق نکند. نمی تواند چگونه بودن خود را با تلقین و تقلید باور کند و این بود که نیاز به بینشی که بودن و برای چه بودن و چگونه بودن انسان را توضیح بدهد، روی نشان داد و ضرورت مذهب این گونه مطرح شد
📚 ذهنیت و زاویه دید،ص٩٨
🌿 @einsad
4_6012724261850972945.mp3
642.6K
✅بانعمتهاچه کرده ای؟
🎤 : استادعلی صفائی حائری(عین.صاد)
🌿 @einsad
✅ راه بهبود وضعیت مسلمین در صدر اسلام
🔸 استاد علی صفایی حائری
هنگامی که مسلمین در صدر اسلام ″هیچ″ نداشتند و آه در بساطشان نبود، با همین «ایثار و انفاق و عهده داری و تعاون و تکافل» یکدیگر را نگه داشتند و لااقل انیس و غمخوار یکدیگر بودند و نیروی روحی و پشتوانه ی روانی برای هم. در نتیجه از ″هیچ″ به ″همه چیز″ رسیدند.
و در آن هنگام، همین که تعاون ها و تکافل ها و عهده داری ها از میان رفت، همه ی چیزها به هیچ رسید و همه ی اجتماع ها پراکنده شد و هَبَاءً مَنثُوراً[همچون ذرات غبار پراکنده] گردید.
در امروز باید از همان تعاون و تکافل و عهده داری استفاده کرد و مسائل تأمیناتی؛ مسکن و خوراک و پوشاک و ازدواج را جوابگو شد و حل کرد. اگر هر کس گرفتاری های [شخص]دیگری را در نظر داشته باشد آخر سر، شخص گرفتاری نمی ماند.
امروز انفاق مردم در حدّ وسیع و گسترده ای است. اما از این همه انفاق استفاده نمی شود و از این همه ذخیره بهره برداری نمی شود. آن کس که در فکر تکافل و تعاون و سعی در حوائج است، با ذخیره هایی مرتبط می شود و یا ذخیره هایی تهیه می کند و یا ذخیره های موجود را می سازد و قابل بهره برداری می نماید.
📚 روحانیت و حوزه، ص ۱۸۸
🌿 @einsad
4_5902158450598609314.mp3
6.13M
🔸تفاوت هایی از تفاسیر استاد صفایی با سایر مفسران
🎤: حجت الاسلام رنجبر
🌿 @einsad
✅ #عرفات
🔶استاد علی صفایی حائری:
اينجا اين سؤال مطرح مىشود كه چرا ابتدا بايد عرفات باشد و بعد مشعر و بعد منى؟ آيا شعور بعد از معرفت است؟
عرفات سرزمينى كه در آنجا آدم و حوّا همديگر را ديدهاند و شناختهاند.
جايى كه معرفت، كامل مىشود و توجّهاتى براى انسان مىآيد. دعاى عرفهى حضرت ابا عبداللّه خيلى حرفها را نزديك مىكند. ١
در عرفه و در آن فضا بايد به چند چيز توجه بشود: يكى به نعمتها و امكاناتى كه حق داده است.
و يكى كارهايى كه انسان انجام داده و ببيند كه او با انسان چه كرده و انسان با او چه كرده است.
همين نكته است كه حضرت ابا عبدالله در چند فراز، ستايش انعام و عنايتهاى حق را دارد و بعد متوجّه به خود انسان مىشود و به آنچه كه بايد انجام مىداده و كارى كه بايد مىكرده؛ يعنى تو هم خودت را ديدهاى و هم پروردگارت را و هم تقصير خودت را در برابر او ديدهاى. وقتى اين معارف و آگاهى حاصل شد باعث مى شود كه تو براى حق حريم قائل شوى و در نتيجه به حرمات شعور پيدا كنى.
📚 حقیقت حج، صفحه 20
🌿 @einsad
4_454890886946357352.MP3
776.1K
🔶استاد علی صفایی حائری
خدایا! آن هایی که مانند حسین علیه السلام جز تو همه را از دلشان بیرون ریختند، آخر به تو مستغیث هستند و از تو استمداد می طلبند، ما که همه را جز تو جمع کردیم چه کنیم؟؟؟😔
@einsad
✅ #عرفات
🔶استاد علی صفایی حائری:
با عرفات، معرفتها و آگاهىها شكل مىگيرد و كوچ و هجرت آغاز مىشود.با اين معرفتها از خويش و استمرار خويش و از دنيا و پيوند آن با عوالم ديگر و از شهادت و غيب و از خداوند و احاطه و حضور و رحمت و محبت او،با اين معرفتها حريمها و حرمتها در شعور آدمى مىنشيند و شعور به حرمات آدمى را به حذر و دقت مىكشاند.
📚 حقیقت حج، صفحه 96
🌿 @einsad
✅ تکافل، تعاون و عهده داری
🔸 استاد علی صفایی حائری
... هرکس به قدر خود ظرفیتی دارد و به اندازه ی ظرفیت خود می تواند آب بردارد...، می تواند یک استعداد را در نظر بگیرد و گرفتاری هایش را در نظر بگیرد.
اگر این روح در ما زنده شود؛ این روح تعاون و تکافل و عهده داری و کوشش در راه حوائج و گرفتاری ها، دیگر مرگی و کمبودی نخواهیم داشت.
... اگر هر کس، یک نفر یا بیشتر از این استعدادها را در نظر می گرفت و گرفتاری های آن ها را مرتفع می کرد، کارها به خوبی اصلاح می شد و نفراتی تهیه می شدند و این نفرات تهیه شده، باز به تهیه ی دیگران می پرداختند و همین طور افراد زیاد می گردند. هنگامی که افراد عقیم نبودند، تولید زیاد می شود.
مسائل تأمین و ازدواج و مسکن، به وسیله ی «تکافل و تعاون و سعی در حوائج» به خوبی حل می گردد. این درست است که من برای خودم نمی توانم گدایی کنم، اما برای گرفتارِ دیگر که ننگی نیست، حتی دستور هم هست. اگر همین عهده داری و تکافل در میان ما بود، کار به اینجا نمی کشید.
... مادام که زیربنای انفاق و ایثار در ما نباشد، چطور می توانیم به این مراحل دست یابیم؟! مادامی که در سطح غریزه هستیم و علاقه ی ما به خودمان از همان حب بقا و حب به ذات تجاوز نمی کند، کجا می توانیم به درد دیگری برسیم؟!
اگر من رشد کرده بودم و شناخت ها و معارفی به دست آورده بودم و از خودپرستی به خداپرستی رسیده بودم و از سطح غریزه رهیده بودم و ″علاقه ی من به خودم، به خاطر خدا و دستور او بود و رسیدگی به خودم از روی وظیفه بود″، در اینجا؛ در اینجایی که محتاج تر و گرفتارتر از من وجود دارد، می توانستم ایثار کنم و یا انفاق کنم و یا لااقل برایش کوشش کنم و در حوائجش سعی کنم و از افراد دیگر بدون آنکه نامش را ببرم و آبرویش را بریزم، برایش وجوهی جمع آوری نمایم.
... اگر روح ایثار و انفاق و قناعت و یا لااقل تکافل و عهده داری و سعی در حوائج و اهتمام به امور مسلمین در ما زنده می شد، بسیاری از مسائل تأمیناتی در همین سطحِ پایین حل می شد و به کمک فلان کس هم احتیاج نمی افتاد.
📚 روحانیت و حوزه، ص ۱۸۱ تا ۱۸۷
🌿 @einsad
✅رمی جمرات
🔶استاد علی صفایی حائری:
همان طور كه شيطان كارش را با وسوسهها شروع مىكند، انسان هم بايد آماده شود؛ كه وقتى به اصول توجه كردى و اسلام آوردى و به اعمالت جهت دادى، آنگاه شيطان زير درختت ريشه مىكند. شيطان تا بتواند ريشهها را مىخشكاند، اگر نتوانست در نماز خدشه مىكند و ستونها را صدمه مىزند و اگر نتوانست شاخهها را قطع مىكند، اگر در اين مرحله هم موفق نشد آنگاه كه ميوهها چيده شد آنها را لك دار مىكند و اگر نتوانست بر آنها خاك مىريزد. او بىكار نمىنشيند و تا بتواند كارى مىكند، گردى مىپاشد، طوفانى به پا مىكند. او اميد دارد كه كارش نتيجه بدهد؛ كه: «ثُمَّ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ أَساُؤا السُّوآى انْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللّهِ...». ١ چرا كه شيطان اين را تجربه كرده كه سياهى و چركى زياد، رفته رفته اصول را هم از بين مىبرد. انسان وقتى به گناهان كوچك بىتوجه شد، اين كوچكها او را به گندها مىكشاند.
شيطان با دو نيروى نفس و دنيا انسان را محاصره مىكند. نفس را اغوا مىكند و دنيا را زينت مىبخشد؛ «لَاُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِى الْاَرْضِ وَ لَاُغْوِيَنَّهُم اجْمَعين». ٢ و از آنجا كه شيطان چنين برنامهاى دارد نوبت رجم مىرسد؛ كه بايد شيطان را طرد كرد.
📚 حقیقت حج، صفحه 23
🌿 @einsad
4_5944787865027216259.MP3
644.5K
✅تحمل مصیبتهای دنیا
🎤 : استادعلی صفائی حائری(عین-صاد)
🌿 @einsad
✅روزگار ستمگر
🔶استاد علی صفایی حائری:
اگر در اين روزگار عنود و اين زمانه ناسپاس، از كارهايى كه كردهاى سپاس نمىكنند يا در كارهايى كه كردهاى بر تو ستم مىكنند، هيچ مهم نيست، اين طبيعى چنين روزگارى است با اين ويژگىها كه بدها خيلى راحت مىتازند. چرا؟ به خاطر اينكه نه در فضاى جلوى آنها مزاحمى وجود دارد. هيچ مانعى جلويشان نيست، گاز مىدهند و خيلى راحت مىروند. و نه از حيث روحى مزاحمى را مىبينند و نيروى مقتدرى را مقابل خودشان احساس مىكنند. پس ديگر از چه كسى پروا كنند. به همين جهت هجوم مىآورند.
وقتى كه بدانند على تنهاست، على بين آنچه كه دارد و مقاصدى كه برايش هست، مهرهاى ندارد، نيروهايش را گرفتهاند. آن قدر عتو و ستمگرى زياد است كه على را در كوچهها مىكَشند، هيچ، روبروى على به فاطمه هم سيلى مىزنند. به راحتى مىتوانند بزنند. هيچ چيزى هم به هم نمىخورد.
📚 روزگارستمگر، صفحه 39
🌿 @einsad