هدایت شده از برشی از یک کتاب
✂️ برشی از یک کتاب
#اعدام_خدا
انسانِ امروز با تکیه بر علم و با تکیه بر روش علمی و منطقِ علمی اش به (نفی خدا) پرداخته . اگر تا دیروز حتی پیرزن های ریسنده برای اثبات خدا می توانستند دست از چرخشان بردارند و از برهان نظم و از برهان حرکت استفاده کنند ، انسان امروز ، دیگر این حرکت را (مکانیکی) نمی داند که محرک خارجی را برایش سراغ بگیرد ، بلکه (دیالکتیکی) می شناسد و خود جوشی ماده را بر اساس ترکیب و تضاد ، توجیه می کند و نظم و قانون را نتیجه ی این حرکت خودجوش می شناسد و ناظم و تنظیم کننده را کنار می گذارد . این انسان با سنگدلیِ تمام به آنچه که در دوره های دبستانش از کتاب های دینی شناخته ، می تازد و به آن قهقهه می زند و به داستان پیرزن و ناظم و معمار و بنّا ، گوش نمی دهد ؛ چون برای او دیگر این ها دلیل و برهان نیستند و دیگر زمین و آسمان و گل ها و پروانه ها و سنجاقک ها و زنبور های عسل با تمامی نظم و دقتشان آیه ی محکمی به حساب نمی آیند ، که او نظم را بر اساس تصادف می شناسد و علّیت را بر اساس حرکت (بی حساب) ولی مستمر ماده ، که پس از هزارها خطا در شکل امروزی جای گرفته است . این انسان ، این گونه به (جنگ خدا) برخاسته است و او را 《اعدام》کرده است .
📚 تطهیر با جاری قرآن ، علی صفایی حائری ، ص ۷۶
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✅رنج و لذت در نگاه توست
🔶استاد علی صفایی حائری:
حقيقت اين است كه لذت و رنج مربوط به خارج از وجود ما نيست، بلكه به نوع نگاه ماست.
من مىتوانم با تمامى امكانات در رنج باشم، با تمامى امكانات، چرا؟ چون وقوف دارم اين امكانات از من جدا خواهند شد. مرگ آگاهى و وقوف انسان نسبت به مرگ او را رها نمىكند و او رنج اين دنيا؛ رنج رهايى و جدايى را خواهد داشت.
و مىتوانم با تمامى رنجها راحت باشم. مع العسر در يسار و راحتى باشم. پس راحتى و يسار يا رنج و ناراحتى مربوط به بود و نبود دنياى خارج نيست، به نوع تعلق من، به توقع من، به موضعگيرى من، به برخورد من بر مىگردد.
📚 #روزگارستمگر ص۱۱۹
🌿 @einsad
4_5913728843385931622.mp3
650K
✅ گروه چشمه جاری در سروش:
گفتگو پیرامون اندیشه و شخصیت استاد علی صفایی حائری
لینک گروه: https://sapp.ir/joingroup/tpSAYMFi4CPgcrZaWk5Rj1Be
✅ #معلم خوب
🔶استاد علی صفایی حائری:
مدرسه، معبد است و معلم عابد و كارش، عبادت ...، اگر محركش خدا باشد و قصدش پيش بردن انسانها،به سوى اللّه و اگر نيّتش نزديكتر كردن خويش و ديگران باشد، در هر مرحله به طرف خالق هستى (قربة الى اللّه). معلم بايد بيش از هر كس، صداقت داشته باشد؛ چون الگو است، چون اسوه است. و صدق، چيزى نيست جز هماهنگى ميان حرف و عمل و نيّت. معلم خوب، چون خدا را دوست دارد، خلق خدا را نيز دوست دارد و فرزندان خلق را عاشق است. او فقط يك آشنا نيست، كه دوست است و مىگويند: دوست تو، كسى است كه تو را براى خودت مىخواهد. و دشمن تو، كسى است كه تو را براى خودش مىخواهد. و انسان عاشق خدا، خودش و ديگران و همه هستى را براى خدا مىخواهد و در اين مرحله است كه انسان به اخلاص مىرسد.
📚 #تربیت_کودک ص۱۶
🌿 @einsad
✅ روز معلم مبارک🌹
🔶استاد علی صفایی حائری:
كاش همۀ معلمهاى ما،به آن درجه از صميميت و ايمان و صداقت مىرسيدند كه شاگرد را حقيقتاً همچون فرزند خود، همراه خود و همگام خود حس مىكردند. درسشان زمزمۀ محبت بود و فريادشان خطاب به شاگرد اين كه:
اى همگام...
دستهايت را با قلم مىفشارم تا تپش ايمان را احساس كنى
چشمهايت را، با ديدگانم پيوند مىزنم تا پلى از اعتماد بسازم به هستى
سوگند كه هستيم را در راه هستى دادن نثار خواهم كرد
هستيم را در راه هستى دادن نثار خواهم كرد
📚 #تربیت_کودک ص۲۶
🌿 @einsad
✅ #معلم ،بايد ابتدا هدفش را بشناسد
🔶استاد علی صفایی حائری:
معلم،بايد ابتدا هدفش را بشناسد بداند كه شاگردانش را تا كجا مىخواهد برساند؟ راه رسيدن به اين هدف كدام است؟ ابزار و لوازم عبور چيست و موانع حركت چه مىباشد؟ و از همه مهمتر، متعلم بايد ضرورت حركت را حس كند،بايد عشق به حركت را در او آفريد.
ساخت ما ساختى است براى رفتن ، اين است كه ماندن مشكل است، نه رفتن. وقتى شاگرد ضرورت حركت را حس كرد، مىتوان برايش مشخص كرد كه:به سمت چى مىخواهى بروى، قلههايت كجاست و سپس موانع حركت (بيرونى - درونى) را بررسى كرد. البته، فقط توجه به قلّه مىتواند موانع را بردارد،بايد از درگيرىها به قدرت رسيد. و مذهب هم جهت حركت را نشان مىدهد و هم آداب حركت را نشان مىدهد و هم عشق به حركت را ايجاد مىكند و هم پاى دويدن را عطا مىكند.
📚 #تربیت_کودک ص۱۷
🌿 @einsad
✅ بهره مندى از رزق هاى عظيم
🔸 استاد علی صفایی حائری
وقتى كه اين ماه شروع مى شود، ماهى كه ميهمانى خدا در آن است و بهره هاى زيادى دارد و رزق هاى عظيمی مى خواهند به ما بدهند، ما هم بايد به دلمان و به روحمان برسيم.
چه كنيم كه #روح ما به آن وسعتى برسد كه از يك سلام و يك عليك! و يا از يك بارك الله و يك فحش، طوفان نگيرد؟!
و چه كنيم كه #دل ما به آن وسعتى برسد كه بت ها در آن گم بشوند و دلدار در آن، خانه بگيرد؟!
و چه كنيم كه #عقل ما بسنجد: سنجشى كه به عشق او منتهى بشود؟!
و چه كنيم كه #فكر ما به شناخت برسد: شناختى كه يقين را در ما به وجود بياورد؟!
و چه كنيم كه #وجود ما غذايى را بخواهد و به دنبال رزقى باشد كه اين تفكر و اين سنجش و اين عشق را تقويت كند؟!
📚 #بهاررويش ، ص 109
🌿 @einsad