یه تصادف توی خیابون رخ داد
یه موتوری که دوتا سرنشین داشت،هردوتا هم دانش آموز بودن(دبیرستانی)یه ماشین اومد؛
راننده،ماشین و کنار خیابون پارک کرد
خیابون کم عرض بود
پارک ممنوع نبود ولی خطرناک بود پارک کردن ماشین اونم اونجا
راننده در ماشینو باز کرد اومد پای چپشو بذاره رو اسفالت که یهو یه موتوری به شدت خورد به درو موتور افتاد یه طرف
ماشینم خسارت دید
پسرایی که سوار موتور بودن دوتاشون نشستن زمین و یکیشون داشت گریه میکرد انگاری خیلی ترسیده بود البته که بیشتر از واکنش آدمایی که جمع شده بودن می ترسید ولی راننده ماشین بانگرانی میگفت زنگ بزنین آمبولانس آخه یکی از اون پسرا سرش زخم شده بود، یه زخم جزئی
نفهمیدم دیگه چی شد
ولی این تصادف دوتا مقصر داشت
یکی راننده ماشین که بدون توجه به خیابون درو باز کرد
یکی هم پسری که بدون دقت رانندگی کرد و البته بدون داشتن گواهینامه سوار موتور شده بود.
همایسعادت
یه تصادف توی خیابون رخ داد یه موتوری که دوتا سرنشین داشت،هردوتا هم دانش آموز بودن(دبیرستانی)یه ماشین
یه تصادف دیگه هم جلوی مدرسه دخترونه بود
همینجوری، موتور سوار که انگار تازه تعطیل شده بود داشت از بغل خیابون رد میشد که چهارتا دختر که اتفاقا دست همدیگه رو گرفته بودن داشتن میرفتن که برن اون سمت خیابون که ناگهان دسته کیف یکی از اون دخترا گیر کرده به فرمون موتور و حدود۵۰متر کف آسفالت کشیده شد
این پایان جالبی نداشت
آمبولانس اومده دختره رو برد
پلیس هم موتور سوارو.
هدایت شده از آقایامامرضا.
آقای امام رضا
آغوش شما بهترین آغوشه
کاش بغلمون کنید.
هدایت شده از معما.
دقیقا منم.
حتی تو صفحه چت الهه وسط بحث میگه هعی
من جمله تا نصفه تایپ کردمو پاک میکنم اول مینویسم هعی.
بعد بقیه بحث
همایسعادت
دقیقا منم. حتی تو صفحه چت الهه وسط بحث میگه هعی من جمله تا نصفه تایپ کردمو پاک میکنم اول مینویسم هعی
فک کنم «هعی»اولین کلمه ای بود که الهه تو بچگیش به زبون آورده