همایسعادت
یه تصادف توی خیابون رخ داد یه موتوری که دوتا سرنشین داشت،هردوتا هم دانش آموز بودن(دبیرستانی)یه ماشین
یه تصادف دیگه هم جلوی مدرسه دخترونه بود
همینجوری، موتور سوار که انگار تازه تعطیل شده بود داشت از بغل خیابون رد میشد که چهارتا دختر که اتفاقا دست همدیگه رو گرفته بودن داشتن میرفتن که برن اون سمت خیابون که ناگهان دسته کیف یکی از اون دخترا گیر کرده به فرمون موتور و حدود۵۰متر کف آسفالت کشیده شد
این پایان جالبی نداشت
آمبولانس اومده دختره رو برد
پلیس هم موتور سوارو.
هدایت شده از آقایامامرضا.
آقای امام رضا
آغوش شما بهترین آغوشه
کاش بغلمون کنید.
هدایت شده از معما.
دقیقا منم.
حتی تو صفحه چت الهه وسط بحث میگه هعی
من جمله تا نصفه تایپ کردمو پاک میکنم اول مینویسم هعی.
بعد بقیه بحث
همایسعادت
دقیقا منم. حتی تو صفحه چت الهه وسط بحث میگه هعی من جمله تا نصفه تایپ کردمو پاک میکنم اول مینویسم هعی
فک کنم «هعی»اولین کلمه ای بود که الهه تو بچگیش به زبون آورده
هدایت شده از ناسور دشت
اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ